«النَحِیط»: گریه‌ای که ظاهر نمی‌شود، اما در سینه جریان دارد...

«النَحِیط»:

گریه‌ای که ظاهر نمی‌شود، اما در سینه جریان دارد...

تو با خنجری از میان استخوان‌هایم می‌گذری،
و فکر می‌کنی که تسکینم می‌دهی...

#شهرام_شیدایی @aloonaksher

چه گوشواره‌ای از بوسه‌های من خوش‌تر
که دانه‌دانه نشیند به لاله‌ی گوشت

#حسین_منزوی @aloonaksher

به پختگیِ جنون، کی به من رسد مجنون؟
همین بس است که من شهری، او بیابانی‌ست!

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

ای زلف یار، این‌همه گردنکشی چرا؟
آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم!

#صائب_تبریزی @aloonaksher

از وقت و روز و فصل، "عصر" و "جمعه" و "پاییز" دلتنگ‌اند
و بی‌تو من مانندِ "عصر جمعه‌ی پاییز"، دلتنگم...

#حسین_منزوی @aloonaksher

ای روزگار! یک‌سره ارزانیِ تو باد
این تهمتِ حیات که بر ما گذاشتند

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

#آلونک_شعر ما بچه‌های این زمانه‌ایم و عصر، عصر سیاست است. همه‌ی امور روزانه، امور شبانه چه مال تو باشد چه مال ما یا شما امور سیاسی‌اند. چه بخواهی چه نخواهی ژن‌هایت سابقه‌ی سیاسی دارند پوستت ته‌رنگ سیاسی دارد چشم‌هایت جنبه‌ی سیاسی دارند. هرچه می‌گویی طنین…

بُگشای چاکِ سینه که بر منکرانِ حشر روشن شود که صبحِ قیامت دمیدنی‌ست! #صائب_تبریزی @aloonaksher