?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
#جامعه_ایران: نوسان میان سنت و مدرنیته، مذهب و سکولاریسم، بومیگرایی و جهانیشدن
🖊امیر رزاقی، دانش آموخته جامعه شناسی
جامعه ایران یک جامعه پویا و در حال تغییر است که در میان تنشهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و زیست محیطی قرار دارد. این جامعه با چالشهای ساختاری و همچنین فرصتهای رشد و تحول روبهروست.
کشمکش سنت و مدرنیته
یکی از مهمترین ویژگیهای جامعه ایران، تضاد بین سنت و مدرنیته است. ایران دارای پیشینهای غنی از ارزشهای ملی(ایرانی) و مذهبی است که در کنار تأثیرات مدرنیته، تکنولوژی و تحولات اجتماعی در حال تغییر است.
- نسل قدیمتر اغلب پایبند به سنتها، مذهب و ارزشهای محافظهکارانه است. خانواده، مذهب و عرف اجتماعی در تصمیمگیریهای زندگی این نسل نقش پررنگی داشته است.
- نسل جوانتر، بهویژه در شهرهای بزرگ، تمایل بیشتری به سبک زندگی مدرن، آزادیهای فردی و استفاده از تکنولوژی دارد. رسانههای اجتماعی، ارتباط با جهان خارج و تحصیلات دانشگاهی باعث شده که این نسل دیدگاه متفاوتی نسبت به زندگی و جامعه داشته باشد.
- تضاد در سبک زندگی: این تضاد را میتوان در مواردی مانند نحوه پوشش، سبک موسیقی، الگوهای رفتاری و نگرش به خانواده و ازدواج مشاهده کرد. برخی از جوانان به مد و سبک زندگی جهانی روی آوردهاند، در حالی که گروهی دیگر همچنان به الگوهای سنتی پایبندند.
مذهب و سکولاریسم:
مذهب شیعه در ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران تأثیر عمیقی دارد. امروز با وجود نظام دینی قوانین کشور مبتنی بر اصول اسلامی است و مذهب در آموزش، رسانه و زندگی روزمره مداخله دارد... بااینحال، گرایشهای سکولار در جامعه در حال رشد است.
- افزایش تمایل به سکولاریسم: بسیاری از جوانان و تحصیلکرده ها خواهان تفکیک دین از سیاست و کاهش مداخله مذهب در زندگی شخصی هستند.
- تداوم نفوذ مذهب در سیاست و فرهنگ: نهادهای مذهبی همچنان قدرت زیادی در سیاستگذاریهای اجتماعی دارند.
- چالش در قوانین اجتماعی: موضوعاتی مانند حقوق زنان، حجاب و آزادیهای فردی همچنان یکی از محورهای اصلی کشمکش میان این دو جریان است.
بومیگرایی و جهانیشدن
جامعه ایران از یک سو تلاش میکند هویت فرهنگی و ملی خود را حفظ کند، و از سوی دیگر تحت تأثیر فرایندجهانیشدن قرار دارد.
- افزایش تعامل با فرهنگ جهانی: رسانههای ماهواره ای و اینترنتی، مهاجرت، سفر و ورود کالاهای خارجی و داد و ستد بازرگانی باعث شده که جامعه ایران بیش از گذشته با فرهنگهای خارجی در ارتباط باشد.
- مقاومت در برابر تأثیرات خارجی: برخی از جریانهای فکری و سیاسی در ایران بیان می دارند نگران از بین رفتن فرهنگ ایرانی و اسلامی تحت تأثیر مدرنیته و جهانیشدن هستند.
- جوانان و فرهنگ جهانی: قشر جوان در ایران بیش از پیش به موسیقی، مد، فیلمها و سبک زندگی غربی علاقه نشان میدهد، اما در عین حال به هویت ایرانی خود نیز تمایل و گرایش دارند.
اقتصاد و مشکلات معیشتی
امروز یکی از اصلیترین چالشهای جامعه ایران وضعیت اقتصادی است که تأثیر مستقیم بر زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم گذاشته است..
- تحریمهای اقتصادی و تورم: این عوامل باعث کاهش ارزش پول ملی، افزایش قیمتها و سختتر شدن شرایط زندگی شده است.
- نابرابری طبقاتی: شکاف بین طبقات اجتماعی در حال افزایش است. در حالی که قشر کوچکی از جامعه ثروتمندتر میشود، بخش بزرگی از مردم با مشکلات مالی روبهرو هستند.
- افزایش مهاجرت نخبگان: بسیاری از تحصیلکردگان به دلیل نبود فرصتهای شغلی و اقتصادی تصمیم به مهاجرت میگیرند.
تأثیر سیاست بر جامعه
ساختار سیاسی ایران تأثیر زیادی بر زندگی مردم دارد.
محدودیتهای سیاسی و اجتماعی: آزادیهای مدنی و حقوق اجتماعی تحت نظارت شدید هستند.
- افزایش مهاجرت : بسیاری از افراد بویژه جوانان و تحصیلکردگان به دلیل وجود محدودیت و نبود آزادی هایی مهاجرت نموده یا تصمیم به مهاجرت دارند.
- اعتراضات و جنبشهای اجتماعی: در سالهای اخیر، نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی باعث اعتراضات گستردهای شده است.
روابط بینالمللی: سیاست خارجی ایران، بهویژه در ارتباط با غرب، بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم اثر مستقیم گذاشته است.
در پایان نوشته در خصوص آینده جامعه ایران می توان گفت جامعه ایران در نقطهای حساسی از تاریخ خود قرار دارد و آینده آن به عومل و نیروهای مختلف داخلی و خارجی گره خورده است.
مسیر تحولات اجتماعی ایران همچنان غیرقابل پیشبینی اما برخوردار از پتانسیل برای تغییرات بزرگ است.
*📍کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
🖍 امیررزاقی (دانش آموخته جامعه شناسی)
https://jebhe-melli.com/?p=3465
*📍کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
Neoliberalism نئولیبرالیسم
*✍️ جان اندروس John Andrews
حسین شیران
یک ایدئولوژی سیاسی اقتصادی که درصدد است تکیه و تأکید بر "*بازار آزاد و رشد اقتصادی" را با دغدغههای آزادیخواهی سنتی در خصوص "عدالت اجتماعی" تلفیق کند. این اصطلاح در سال 1938 توسط الکساندر روستو(1)جامعهشناس و اقتصاددان آلمانی ابداع شد- روستو یکی از نظریهپردازان "اقتصاد بازار اجتماعی" بود که به آلمان کمک کرد تا از زخمها و ضربههای جنگ جهانی دوم بهبود یابد. با اینحال معنی و مفهوم مدرن نئولیبرالیسم که در آن توجه به عدالت اجتماعی کمتر برجسته است، به دههی 1980 و سیاستهای اقتصادی مارگارت تاچر در بریتانیا و رونالد ریگان در آمریکا برمیگردد؛ هر دوی اینها تحت تأثیر ایدهی بازار آزادی بودند که پس از جنگ جهانی دوم توسط اقتصاددانانی همچون فردریش هایک(2) در مدرسهی اقتصاد لندن و میلتون فریدمن(3)در دانشگاه شیکاگو مطرح شد. نئولیبرالیسم در تلاش برای به حداقل رساندن نقش دولت در اقتصاد در مقابل کینزگرایی(4) قرار می گیرد و در واقع تا حد زیادی به دلیل شکست سیاستهای کینزی در حل بحرانهای مختلف اقتصادی دههی 1970 بود که محبوبیت پیدا کرد. نئولیبرالیسم اغلب به "اجماع واشنگتن" مرتبط است- اصطلاحی که در سال 1989 توسط یک اقتصاددان انگلیسی به نام جان ویلیامسون(5) برای توصیف اصلاحاتی از قبیل برنامههای ریاضت اقتصادی، آزادسازی، مقرراتزدایی و خصوصیسازی تجارت ابداع شد؛ اینها چارههای استانداردی بودند که برای بحران اقتصادی کشورهای در حال توسعه توسط صندوق بینالمللی پول مستقر در واشنگتن، بانک جهانی و وزارت خزانهداری ایالات متحده ارائه شدند.
*?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
? زنانی در میان مردان
? کنشی در مدیریت زنان بر جوامع مردانه و زن گریز
سالهای زیادیست که نرخ مشارکت زنان، شاخص مهمی در توسعه کشورهاست و حضور زنان در بازار کار برای رشد اقتصادی و افزایش بهرهوری بسیار مفید است و جوامعی که مشارکت زنان بالاتری دارند، میتوانند ثبات و رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و علت این است که زنان بخش قابلتوجهی از منابع انسانی بالقوه را در جامعه تشکیل میدهند.
در این خصوص آموزنده هست که یکی از مهمترین یافتههای کلودیا گلدین، برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۳، این بود که میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و طی ۲۰۰ سال در آمریکا همیشه صعودی نبوده، بلکه به شکل منحنی یو بوده و در اوایل قرن نوزدهم، با تغییر شکل جوامع سنتی کشاورزیمحور به جوامع مدرن، میزان مشارکت زنان پس از ازدواج کاهش یافته است و در اوایل قرن بیستم بوده که با رشد بخش خدمات، مجددا این روند افزایشی شده است.
و آموزنده تر هست که این زن اقتصاددان آمریکایی، اعلام کرده که این الگو نتیجه تغییر ساختاری و هنجارهای اجتماعی در رابطه با مسئولیتهای زنان و در قبال خانه و خانواده بوده که باعث کاهش و بعدها افزایش مشارکت شده است.
و اینکه بیشترین نرخ مشارکت زنان، حتما مربوط به کشورهای توسعهیافته و پردرآمد نیست و کشورهایی چون ماداگاسکار و بوروندی، با حدود ۸۰ درصد، بیشترین نرخ را دارند، زیرا این کشورها متکی بر اقتصاد کشاورزیمحور و خانواده محور میباشند ولی درصد مدیران زن، یقینا به این میزان نیست و مشکلات دیگری هم هست.
در طرف دیگر، کشورهای افغانستان و یمن، کمترین نرخ مشارکت زنان را با ۵ درصد دارند و ایران نیز در شرایط خوبی نیست و تنها ۱۴ درصد زنان ایرانی در بازار کار هستند و حتما این اتفاق و با توجه به نرخ پایین مشارکت در خاورمیانه و شمال آفریقا، منعکسکننده چالشها و موانع عمیق اجتماعی و فرهنگیست که فرصتهای زنان را محدود و حتی نابود میکنند.
البته این چالشها هنوز هم تا حدی در جهان وجود دارند و با همه توسعه در دستیابی به حقوق زنان، نابرابریهای جنسیتی دیده میشوند و تنها مواردی چون شاخص برابری در محیط کار است که تفاوتها را آشکار خواهد کرد.
شاخصی مهمتر که مرتبط به امنیت زنان در محیط کار بوده و شامل فاکتورهایی چون استقلال حرفهای، عدم تبعیض، حفاظت از انواع خشونت، حمایت از مادران و دستیابی به فرصتهای برابر در جذب امکانات است و اینبار کشورهایی چون استرالیا و کانادا در صدر هستند و شوربختانه ایران در کنار کشورهایی چون یمن، سوریه و سودان، جزو بدترین کشورها در این شاخص مهم میباشد.
و شاخصی دیگر که به زنان، صلح و امنیت معروف است و به برسی مباحثی چون آموزش، رفاه، استخدام و تبعیض میپردازد و در آن کشورهایی چون نروژ و سوئیس جزو بهترین کشورها برای حضور زنان هستند و ایران در این شاخص نیز رتبه خوبی ندارد.
پس نتیجه میگیریم که شرایط متناسب در آموزش، استخدام، اشتغال، ارتقای شغلی و رسیدن به مدیریت سازمانها و حتی دولتها، اهمیت بیشتری نسبت به میزان نرخ مشارکت زنان دارد و البته هدفی است که از راه نرخهای بیشتر و بهتر مشارکت به دست خواهد آمد.
شرایطی که باعث میشود یک زن با شرایط برابر دانشجوی پزشکی شود و با آموزش مناسب پزشک شده و طبابت کند و به تدریج وارد هیئت اجرایی بیمارستانها و سازمانها گردد و بعنوان یک مدیر ارشد اجرایی، روزی نامزد و منتخب رهبری وزارتخانهها و حتی ریاست دولتها باشد.
همانند زنانی که در همین شرایط نابرابر و ناجور هم ثابت کردهاند که میتوانند رئیسجمهور یا نخستوزیر خوبی در کشورهایی متفاوت باشند و در کنار همسر و مادر بودن، توسعه کشور را یاری دهند.
که زنی که میتواند گاها بهتر از مردان مدیر باشد و بعضا میتواند بیشتر تحلیل و تدبیر کند، حیف است که جنس دومی باشد که در انتظار مردودی جنس اول بماند تا اگر مقدور بود بيايد و اگر مجبور هم نبود، برود !
*?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
۵. آزادی آن کاری است که شما در قبال آنچه در قبال شما انجام شده انجام میدهید
فلسفه سارتر با ایده آزادی آکنده شده و این نقل قول خلاصهی دیدگاه او را بیان میکند. آزادی واقعی در چگونگی «پاسخ» ما به وضعیتی که در آن قرار داریم نهفته است.
سارتر قبول داشت که انسانها توسط شرایط خاصی احاطه شدهاند که میتواند فرصتها و انتخابهای بیشتر یا کمتری برای آنها فراهم کند، اما او استدلال میکرد که هر کس در نهایت همیشه یک انتخاب اساسی یا آزادی بنیادین دارد.
شخصی را در نظر بگیرید که با سختیهای زیادی روبرو بوده است. او ممکن است با خشونت یا تبعیض مواجه شده باشد که جامعه اغلب آنها را به عنوان عوامل محدودکننده میبیند. آزادی واقعی به معنای وانمود نکردن به وجود این محدودیتها نیست؛ بلکه به معنای استفاده از قدرت خود برای فراتر رفتن از آنها است. آزادی یعنی ما همیشه میتوانیم به شکلهای متفاوتی به شرایط اطرافمان واکنش نشان بدهیم.
نلسون ماندلا را در نظر بگیرید. او به دلیل فعالیتهایش علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی ۲۷ سال در زندان بود و در طول اسارتش رنج زیادی کشید. اما او هرگز نقش «قربانی» را نپذیرفت؛ بلکه زندان را به عنوان فرصتی برای تأمل و رشد در نظر گرفت؛ پس حتی در زندان هم انسان به لحاظ وجودی و بنیادین «آزاد» است؛ آزاد است که درباره هویت و شرایط خودش تصمیم بگیرد.
بهطور خلاصه، این نقل قول سارتر ما را به چالش میکشد تا قدرت خود را حتی در مواجهه با شرایط چالشبرانگیز یا محدودیتهای اجتماعی بشناسیم؛ او به ما یادآوری میکند که پاسخها و اقدامات ما تحت کنترل ما هستند، هر چند که شرایط خارجی بسیار محدودکننده باشند.
*?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
ما به مدیریت تصویر خود مشغول میشویم و از رد یا نارضایتی «آنها» میترسیم. به این ترتیب، حضور دیگران میتواند مانند یک نوع زندان احساس شود که به نظر میرسد آزادی واقعی ما را محدود میکند. این معنی «جهنم» بودن دیگران است.
برای نشان دادن این نکته، از یک مثال ساده استفاده میکنیم: در مهمانیها، قراردادهای نانوشتۀ اجتماعی افراد را مجبور میکنند برخلاف خود واقعیشان رفتار کنند؛ نقاب به چهره بزنند یا تظاهر کنند به علاقه داشتن به چیزهایی که واقعا علاقهای به آنها ندارند؛ تنها از ترس قضاوت یا طرد شدن توسط اطرافیانشان.
اما طبق نظر سارتر در حالی که برخوردهای اجتماعی محدودیتهایی را بر ما اعمال میکنند، آنها فرصتهایی برای بیان واقعی خود و ارتباط با جانهای همفکر که ارزشها و ایدهآلهای مشابهی دارند را نیز ارائه میدهند. ارتباطات واقعی میتوانند تنهاییِ وجودی را کاهش دهند و زندگی را غنیتر کنند.
۳. من «محکوم» به «آزادی» هستم
آیا تا به حال به مفهوم عمیق آزادی فکر کردهاید؟ ژان پل سارتر یکی از فیلسوفانی این ایده را به طور عمیق بررسی کرده است. یکی از معروفترین جملات او این است: «من محکوم به آزادی هستم»؛ این عبارت بهطور خلاصه برخی از بینشهای عمیق درباره وجود انسانی را بیان میکند.
طبق نظر سارتر، ما کاملا آزاد به دنیا میآییم اما این آزادی گاهی بیش از اینکه خوشایند باشد، دشوار و آزاردهنده است؛ چرا؟ چون آزاد بودن به معنی مسئولیت داشتن است و شاید همه آدمها نتوانند بار بزرگ مسئولیت زندگی را به دوش بکشند. به همین خاطر است که خیلی از آدمها ترجیح میدهند آزادی خودشان را فراموش کنند یا طوری زندگی کنند که انگار مجبور هستند همینگونه زندگی کنند.
برخلاف اشیاء یا حیواناتی که با یک طبیعت ثابت و مسیر از پیش تعیینشده به وجود میآیند، انسانها با آزادی کامل بر سرنوشت خود وارد صحنه زندگی میشوند. عبارت «محکوم به آزادی» دو نکته را نشان میدهد: اولاً اینکه ممکن است پذیرش آزادی کاری سخت و مسئولیتی اضطراببرانگیز باشد و ثانیاً اینکه هیچ گریزی از این آزادی وجود ندارد. ما هرچقدر هم که بخواهیم از آزادی خودمان غفلت کنیم یا آن را نادیده بگیریم باز هم نمیتوانیم از قلاب تصمیمگیری و پذیرفتن مسئولیت برای اعمالمان فرار کنیم.
برای مثال، به یک هنرمند جوان فکر کنید که میخواهد تصمیم بگیرد که آیا به هنر مورد علاقهاش بپردازد یا چیزی پایدارتر از نظر مالی مثل یک کار اداری را انتخاب کند.
هر گزینهای که او انتخاب کند بر شخصیت او به عنوان یک فرد تأثیر خواهد گذاشت و به نوعی او را تعریف خواهد کرد. ممکن است او احساس کند که جامعه دارد او را به یک سمت خاص سوق میدهد (تظاهر به مجبور بودن) اما واقعیت این است که در نهایت این تنها و تنها به تصمیم خود او بستگی دارد.
سارتر معتقد است که حتی اگر افراد سعی کنند از تصمیمگیری خودداری کنند و آنها را به دیگران بسپارند، همچنان تصمیمگیری کردهاند: انتخاب نکردن، خودش یک انتخاب است.
۴. انسان هیچ نیست مگر آنچه از خود میسازد
شما سازندهی وجود خود هستید؛ این کلمات سارتر خلاصهای از یک ایده کلیدی در فلسفه او هستند. این نقل قول دوباره باور سارتر به قدرت انسانی را بیان میکند: این ایده که افراد از طریق انتخابها و اعمال خود هویتهای خود را شکل میدهند.
سارتر ایدهی یک طبیعت انسانی ذاتی یا ماهیت از پیش تعیینشده را رد میکند. او پیشنهاد میکند که انسانها با آزادی فردی برای انتخاب ارزشها، باورها و اعمال تعریف میشوند. نیروهای خارجی یا انتظارات اجتماعی ما را محدود نمیکنند، بلکه ما قدرت خلق هویت خود را از طریق تصمیمگیریهایمان داریم.
به کسی فکر کنید که با یک تصمیم دشوار روبرو است: آیا باید یک شغل معتبر را که با ایدههای جامعه درباره موفقیت همخوانی دارد دنبال کند یا بر حسب علاقهاش به چیزی کمتر مرسوم ولی شخصاً معنادار بپردازد؟
طبق نظر سارتر، انتخاب او نشان میدهد که واقعاً چه کسی است و این به شکلدهی هویت او کمک میکند.
این نقل قول به این معناست که انتخابهای ما، ما را نه تنها از نظر آنچه از زندگی میخواهیم بلکه همچنین در رابطه با دیگران و جامعه بهطور کلی تعریف میکنند. هر روز، صدها تصمیمگیری به شکلگیری هر فرد منحصربهفرد کمک میکند.
برای مثال، کسی را در نظر بگیرید که همواره مهربانی و همدلی را در برخورد با دیگران انتخاب میکند: با گذشت زمان، او به عنوان کسی که دلسوز است شناخته میشود. این هم به شکلگیری خود او و هم نحوه دید دیگران از او کمک میکند.
در طرف مقابل، کسی را تصور کنید که همواره خودخواهانه عمل میکند: به زودی به نظر میرسد که خودخواهی برای او یک ویژگی ذاتی است.
*?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
ادامه ??
5 نقل قول کلیدی از ژان پل سارتر؛ چرا «مجبوریم» که «آزاد» باشیم؟
ژان پل سارتر یکی از مشهورترین روشنفکران فرانسه در قرن بیستم می باشد فیلسوفی که نامش با مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم گره خورده و اندیشهها و نقلقولهایش دربارۀ زندگی و احوالات شخصی انسان جایگاه ویژهای در فرهنگ معاصر پیدا کردهاند.
سارتر یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم است که با نقل قولهای تأملبرانگیزش اثر عمیقی بر تفکر معاصر درباره «انسان بودن» گذاشته است. برخی از مفاهیم کلیدی که آموزههای او را پر کردهاند برای تکتک انسانها در همۀ مراحل زندگی دارای اهمیت هستند: از آزادی و اضطراب گرفته تا مسئولیت شخصی.
به گزارش فرادید، اصل و اساس فلسفه سارتر این است که هیچ «ماهیت» یا «چیستی» از پیش تعیینشدهای وجود انسان را تعریف نمیکند، بلکه ما قدرت زیادی برای شکل دادن به هویتهای خود از طریق انتخابها و اعمالمان داریم؛ این ایدهای است که ما را به سوی پذیرفتن مسئولیت زندگیمان و اندیشیدن به هر کدام از انتخابهایمان سوق میدهد.
نقلقولهای معروف زیادی از سارتر وجود دارد که میتوان بر اساس آنها طرحی ساده و کلی از اندیشه او را بیان کرد. در اینجا برخی از معروفترین نقلقولهای او را تا حد ممکن شرح خواهیم داد.
۱. وجود بر ماهیت مقدم است
یکی از معروفترین نقل قولهای ژان پل سارتر این است: «وجود بر ماهیت مقدم است». این نقل قول خلاصهای از یک ایده کلیدی در فلسفه اگزیستانسیالیسم است. برای درک اینکه سارتر از این جمله چه میخواست بگوید، باید به معانی این کلمات نگاهی بیندازیم.
در سیستمهای فلسفی سنتی، گفته میشد که افراد دارای «ماهیت» یا طبیعتی هستند که قبل از اینکه وجود داشته باشند، به آنها تعلق میگیرد. این ماهیت به هر فرد هدف و هویتی در زندگی میدهد. به عبارت دیگر خود «انسان بودن» نوعی طبیعت خاص است که اقتضائات خاصی را به دنبال دارد. اما سارتر این ایده را بهطور مستقیم به چالش میکشد و میگوید که برای انسان، «وجود» قبل از هر ماهیت یا طبیعت مفروضی میآید.
او میگوید انسانها بدون ویژگیهای از پیش تعیین شده یا طبیعتهای ثابت وارد جهان میشوند. آنها بهطور کامل آزاد و مسئول ساختن هویت و اهداف خود از طریق انتخابها و اعمال خود هستند. به تعبیر دیگر، از نظر سارتر هر انسانی تنها از طریق انتخابها و اعمالی که در طول زندگیاش انجام میدهد تعریف میشود و نه بر اساس یک ماهیت کلی به نام «انسان».
برای مثال دو نفر را تصور کنید. یکی در خانوادهای ثروتمند به دنیا میآید و از همان لحظه ورود به جهان، همه فرصتها را برایش فراهم میکنند. از سوی، آن دیگری زندگیاش را در فقر آغاز میکند و در طول زندگیاش با بسیاری از دشواریها روبرو میشود.
بر اساس یک دیدگاه سنتی ممکن است بگویید «نفر اول ثروت و موفقیت را به عنوان بخشی از وجودش دارد» در حالی که «وجود نفر دوم با سختی و دشواری همراه خواهد بود». با این حال، طبق نظر سارتر هر دوی آنها آزاد هستند تا هویتهای خود را فراتر از نقاط شروع خود شکل دهند.
شاید پسر ثروتمند هر چیزی را که پسزمینهی ممتازش به او ارائه میدهد رد کند و کنار بگذارد؛ شاید او بهطور کامل خود را به تعقیب عدالت اجتماعی اختصاص دهد و شاید بخواهد زندگی کاملا زاهدانه و پر از ریاضتی را انتخاب کند. از سوی دیگر شاید مری از سالهای سخت اولیهاش بهعنوان انگیزهای برای بهبود شرایط خود استفاده کند. خلاصه اینکه چیزی به عنوان سرنوشت از پیش تعیین شده برای هیچ یک از آنها وجود ندارد؛ هرچقدر هم که شرایط اولیه آنها با هم متفاوت باشد، در نهایت، تنها انتخابها و اعمال آنهاست که زندگیشان را خواهد ساخت.
۲. دیگری جهنم است
نقل قول «دیگری جهنم است»، یک جنبه کلیدی از فلسفه سارتر درباره روابط بین انسانها و اضطراب وجودی را به تصویر میکشد. برای درک معنای آن، باید مفهوم او از «بینالاذهانی بودن» را بررسی کنیم؛ یعنی اینکه احساس ما نسبت به خودمان تا حد زیادی بر اساس نگاهی که دیگران به ما دارند تعریف میشود.
سارتر معتقد بود که در هر برخورد با دیگران، آنها ما را به «اشیاء» تبدیل میکنند؛ یعنی آنها ما را درک و قضاوت میکنند و آزادی ما را از طریق انتظارات و نظراتشان محدود میکنند.
آگاهی ما از نحوه دید دیگران نسبت به خودمان باعث میشود که اغلب رفتار خود را تغییر دهیم تا انتظارات آنها را برآورده کنیم؛ این چیزی است که سارتر به آن «تظاهر» میگوید.
بودن با دیگران ما را ناآرام میکند زیرا به ما یادآوری میکند که وجود ما به تعریف آنها از ما بستگی دارد.
*?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه*@sociology_economic_development
ادامه ??
?#ایدئولوژی_ویرانگر و #عرف_زدایی_از_جامعه *✍️* #هادی_شفایی ایدئولوژی در ادبیات فلسفی و سیاسی، به معانی گوناگونی بکار رفته است که هر یک از این معانی، از زاویهای خاص و با دیدگاهی خاص مطرح میشود. ایدئولوژی- در این نوشتار- به معنای یک نظام ثابت و جامد فکری که نقدگریز است، بخصوص اگر به بخشی از یک عارضه اجتماعی به نام موجهسازی قدرت تبدیل گردد کارکردی ویرانگر خواهد یافت. مساله حجاب به عنوان یک حکم فقهی، پیش از انقلاب ۵۷، فرع بر عرفهای اجتماعی بود. اگرچه در آن دوران، اغلب روحانیان و علمای دین، آن را امری واجب میپنداشتند اما فقدان یک ایدئولوژی فراگیر سیاسی که حکم فقهی حجاب، بخشی از آن گردد موجب شده بود که این حکم (فارغ از صحت و سقم یا حدود و ثقور آن) در حد یک حکم شرعی باقی بماند و در مقابل، عرف اجتماعی، اصالت یابد. بدین ترتیب، این عرفهای اجتماعی بود که انواعی از پوشش را بسته به مکان و موقعیت، تعیین مینمود و اغلب، نه روحانیان و متشرعان، معترض به پوشش غیرشرعی بودند و نه باورمندان به پوشش غیرشرعی، حجاب متشرعین را متعرض میشدند. نوعی فرهنگ تساهل و تسامح و تحمل سبکهای مختلف زندگی، در جامعه صلح و آرامش نسبی برقرار ساخته بود.
اما در جریان انقلاب اسلامی ۵۷ و بخصوص در سالهای اولیه پساانقلاب، شکلگیری یک جریان ایدئولوژیک توسط برخی روحانیون به رهبری آیت الله خمینی که تفسیر خاصی از دین را با کسب قدرت سیاسی همساز ساخته بودند و در بیتوجهی و غفلتِ جریاناتِ سیاسی دیگر که مساله آزادی پوشش عرفی را کم اهمیت میپنداشتند، موجب شد که بسیاری از احکام فقهی از جمله حجاب سر، تبدیل به شاخص وفاداری به نظام سیاسی و بهرهمندی از حقوق اجتماعی و در واقع، ابزاری جهت سلطه بر نیمی از جامعه و معیار اسلامی بودن نظام گردد. بانوانی که مایل بودند از حقوق اجتماعی خود برخوردار باشند میبایست حجاب سر را رعایت کنند، تخطیکنندگان از حجاب سر، وفاداریشان به نظام سیاسی به چالش کشیده میشد و تحت پیگرد قرار میگرفتند و متشرعینی که دغدغه دین داشتند، با حاکمیت قانون حجاب اجباری، در اسلامی بودن و الاهی بودن نظام سیاسی تردید به خود راه نمیدادند. بدین ترتیب، حاکمان میتوانستند ضمن کنترل اراده و اختیار نیمی از جامعه، مشروعیت الاهی خود را از این راه توجیه نمایند.
بدین ترتیب، پس از انقلاب، ایدئولوژی حاکم، عرفهای اجتماعی را برهم زد و تا سالیان سال، جامعه ایرانی که اغلب مایل نبود منافع و حقوق اجتماعی خود را از دست بدهد، به جامعهای بدون عرف مبدل گشت، ایدئولوژیزده شد و مسخ باورهای تزریق شده از سوی حاکمان. تردید در اینکه آیا حقیقتاً حجابِ سر، یک حکم واجب قرانی و فرازمانی است به اندیشهی کمتر کسی خطور مینمود. با گذشت زمان و توسعه فناوری اطلاعات و ورود شبکههای ماهوارهای خارجی به خانههای ایرانیان و نیز با افزایش ارتباطات میان ملتها، ایرانیان دریافتند که در اغلب کشورهای اسلامی منطقه، گویی اسلام دیگری و احکام دیگری و شریعت دیگری جاری است! حجاب که در ایران از سوی روحانیان حاکم، واجب شرعیِ قطعی معرفی و بطور قانونی اجرا میشد در کشورهای اسلامی دیگر صرفاً یک انتخاب بود و هیچ کس بخاطر عدم رعایت پوشش سر، از حقوق اجتماعی محروم نمیشد و تحت تعقیب قرار نمیگرفت! از سوی دیگر، برخوردهای امنیتی-نظامی با مساله حجاب تحت نام گشت ارشاد و خشونت خیابانی با بانوان، به تدریج خشم عمومی را برانگیخت و مقاومت مدنی برخی بانوان را به همراه ساخت. از این گذشته، یک جریان فکری و پژوهشی نواندیش، از فقیه و روحانی تا غیرروحانی، نظریهپردازیها و مطالعات خود از قرآن و تاریخ اسلام را عرضه نمودند که عموم مطالعات مدعی بود که حجاب سر، حکم قرآنی نیست، که صرفاً یک حکم و رای رایج فقهی است، که تنها یک توصیه از سوی پیامبر است و بدین ترتیب، انواعی از فهمهای متفاوت از دین از سوی اندیشمندان، نظریهپردازی و ارائه شد.
پس از خیزش سراسری مهسا در ۱۴۰۱، کنار گذاشتن علنیِ حجاب اجباری و قانونی به عنوان نماد ایدئولوژی سلطه، از سوی بخشی از بانوان که جسارت خطرپذیری داشتند در جامعه گستردهتر شد. این کنش اعتراضی اکنون تا حد بسیار گستردهتری نسبت به قبل، از پذیرش و یا پشتیبانی مردان جامعه و حتی بخشی از متدینان جامعه برخوردار است. منازعه میان حاکمان و مخالفان وضع موجود، در میدان حجاب سر همچنان در جریان است اما به نظر میرسد عرفهای نابودشدهی جامعه ایرانی به تدریج در حال احیاء و شکلگیریاند و اغلب ایرانیان با گذار از تلهی ایدئولوژی اندیشی در میدان دین، قدرت و شانس خود را در احیای حقوق عرفی به آزمون گذاردهاند؛ آزمونی پرچالش و نه چندان آسان که به باور آنها ارزش جنگیدن را دارد.
?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه**@sociology_economic_development
?#تطور_پرولتاریا: از معلم تاریای ایران تا ملاتاریای فرانسه!
✍️ صلاح الدین خدیو
روز معلم بود، روز کارگر. در سال های اخیر بدلیل فشارهای اقتصادی ناشی از رکود و تورم لجام گسیخته، این " مجاورت تقویمی "، توجه بیش تری برانگیخته است.باب شدن دوگانه هایی نظیر کارگر - معلم و تاکید بر همبستگی و هم سرنوشتی آن ها راه به سوی تفاسیری می کشاند که مطالبات معلمان و کارگران را از یک جنس و جامعه فرهنگیان را به مثابه نوعی پرولتاریای جدید قلمداد می کند.رکود اقتصادی، تورم سنگین و عدم افزایش کافی دستمزدها ، بالقوه می تواند، گروه های بیشتری از طبقات متوسط و مواجب بگیر دولتی را به همراه کارگران صنعتی و روزمزد در جرگه تهیدستان شهری قرار دهد.به لحاظ پایگاه اجتماعی و شیوه تولید اقتصادی، سنخیت زیادی میان این دو قشر وجود ندارد. معلمان معمولا جزو دهک های میانی درامد هستند و به لحاظ اجتماعی هم علائق طبقه متوسط را دارند. در حالی که کارگران که به لحاظ درآمدی جزو طبقات پایین محسوب می شوند، به تبع زیست اجتماعی و علائق فرهنگی، محافظه کارتر هستند.اما فشارهای طاقت فرسای اقتصادی که باعث ریزش طبقه متوسط شده، به مرور فاصله های اجتماعی و درآمدی را کاهش داده است. این کاهش مسافت در میان طبقه متوسط پایین نظیر معلمان، کارمندان دون پایه و صاحبان کسب و کارهای کوجک بخش خصوصی، که با سرعت بیشتری به سمت خط فقر حرکت می کنند، بیشتر است.اتحادهای فراطبقاتی با محوریت " زحمتکشان" پیشینەای معتبر به ویژه در جوامعی دارد که از نابرابری های شدید اقتصادی رنج می برند.امری که در جوامع توسعه یافته نیز که مبتلا به عوارض پیری و محافظه کاری سیستم های سیاسی و ساختارهای اقتصادی می شوند، قابل ردیابی است.جنبش 1968 فرانسه که آثار دیرپایی بر سیاست و اقتصاد این کشور گذاشت، ناشی از اتحاد تاکتیکی جنبش
دانشجویی و طبقه کارگر صنعتی بود.
در چشم انداز نظریه پردازانی چون هربرت مارکوزه، این اتحاد امری موقت و تاکتیکی نبود، بلکه درخشش جنبش های دانشجویی رادیکال دهه شصت، وی را به این قناعت رسانده بود که در تحول سوسیالیستی و عدالت خواهانه موعود، نقش پیشتاز را به دانشجویان دهد و آنان را به مثابه پرولتاریای نوین بستاید.ظاهرا جناح چپ فرانسه که با قهر طبقەی کارگر روبروست، اکنون اقلیت شش میلیون نفری مسلمانان فرانسه و مهاجران را در جایگاه پرولتاریا قرار داده است. و به دو قطبی شدن سیاست منجر شده.جنبش 1968 و کمپلکس طبقاتی عجیب آن مقهور تضادهای بنیادین خود شد، اما نظام آن را به عنوان نشانگان بیماری، جدی گرفت و بسیاری از مطالبات آن را برآورده و به آسیب شناسی عمیق زمینه های آن پرداخت.اصلاحات پیشگفته دست کم چهل سال کفاف داد،تا این که در ده دوازده سال گذشته بر اثر گذشت زمان، روشن شد که دوباره نظام سیاسی و ساختار اقتصادی و اجتماعی فرانسه" تب " کرده و محتاج درمان و عفونت زدایی است. اعتراضات موسوم به جلیقه زردها به کمبود عدالت که عمدتا ترکیبی از طبقات متوسط به پایین هستند و دارای برخی شباهت ها به جنبش معلمان در ایران است، یکی از نشانه های این بیماری است.آرایش های انتخاباتی اخیر و برآمدن راست افراطی که بوی نوعی ائتلاف طبقه متوسط پایین و طبقه کارگر علیه طبقات مرفه و متوسط را می دهد، هشدار مهم تری است. صد البته در اینجا هم نارضایتی طبقه کارگر عامل اصلی است.پرولتاریای کشورهای مرکز که از روند جهانی شدن و برون سپاری تولید به شرق آسیا و ماشینی شدن بیش از پیش کار و برجسته شدن نقش هوش مصنوعی بیمناکند، به آغوش راست افراطی خزیدەاند.پشت کردن طبقەی کارگر غربی به هم پیمانان سنتی شان در جناح چپ و راست میانه و روی آوردن به راست افراطی، از عوامل اصلی برساختن سیاست هویت و ملی گرایی افراطی در جهان امروز است.بر خلاف کارل مارکس که می گفت کارگران وطن ندارند، کارگران اروپایی امروز به وطن پرستان دو آتشه تبدیل شدەاند.
ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران که به صورت ساختاری به نابرابری دامن می زند، واجد مشکلات و بحران های در خور تاملی است.آرمان عدالت که در دو دهه گذشته، اغلب از سوی اقتدارگرایان به صورت بدیل کثرت گرایی مطرح می شد، در غیاب مصداق و عینیت راستین، به شعاری توخالی بدل شده است.با افزایش شکاف های درآمدی و بالارفتن نرخ ضریب جینی که برملا کننده ساختارهای نابرابری ساز موجود و رواج اقتصاد غارت از رهگذر فساد و ویژه خواری است، یک بازتوزیع راستین ثروت، ضرورتی مبرم به شمار می آید.
اصول گرایان به دلیل نگاه تاکتیکی و ابزاری به عدالت و اصلاح طلبان بخاطر غفلت از آن هر یک به درجاتی مقصرند. مساوات اجتماعی به مساوات سیاسی و برابری حقوقی شهروندان مربوط است، اما برابری حقیقی امری علیحده است که جز از طریق حکومت قانون و بازتوزیع قاعده مند و دوره ای قدرت و ثروت بدست نمی آید.
?کانال تلگرام #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago