«بيدارى»

Description
[خودشناسی، رشد و تعالی]

مطالبی که اینجا عنوان می‌شود برگرفته از مجموعه‌ای از یک «خرد بزرگ» است که اگر شما «جوینده» باشید به رشد «آگاهی‌تان» کمک خواهد ‌کرد.
نکته: برای درک مفاهیم عرفانی، صبور باشید و به خودتان زمان بدهید.
داوید

🎧 کانال دوم 👇
@b_i_d_a_r_i
Advertising
We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 week, 1 day ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 2 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month ago

2 days, 6 hours ago

سخرانی ۲۶ آگوست ۱۹۷۶

پرسش: چرا ما نمی‌توانیم یکدیگر را به‌حال خود بگذاریم؟

پاسخ:
زیرا ما خودمان نیستیم، چطور اجازه دهیم که دیگران خودشان باشند؟ تو فقط همانقدر می‌توانی به دیگران اجازه دهی خودشان باشند که خودت، خودت باشی! بیشتر از این نمی‌توانی اجازه بدهی، این را به یاد بسپار.

اگر تو آزاد نباشی، نمی‌توانی به هیچکس اجازه بدهی که آزاد باشد. اگر سرکوب شده باشی، اجازه‌ی بیان به دیگران نخواهی داد. هر چه که هستی، همان را بر دیگران تحمیل می‌کنی. تو می‌خواهی همه درست مانند تصویر خودت باشند. این یک احساس بسیار نفسانی به تو می‌دهد ـــ که همه از تو تقلید می‌کنند، همه نسخه‌ی کاربنی از تو هستند. و این به تو احساس راحتی می‌بخشد ـــ که همه همینطور هستند! اگر کسی آزاد باشد و تو آزاد نباشی، از این مقایسه بسیار ناراحت خواهی شد. سرکوب اینگونه در طول اعصار شکل گرفته و همیشگی شده.

والدین تو توسط والدین خودشان سرکوب شده‌اند و فرزندان خودشان را سرکوب می‌کنند و این فرزندان، نسل بعدی را سرکوب خواهند کرد. و این یک زنجیره است، و شکستن آن بسیار دشوار است. فقط به‌ندرت کسی بقدر کافی شهامت پیدا می‌کند و فردیت پیدا می‌کند تا از این زنجیر بیرون بزند.

بیرون‌زدن از این زنجیر یعنی بیرون‌زدن از دنیا. آنوقت دیگر توسط هیچکس شرطی نشده‌ای، و آنوقت هرگز کسی را شرطی نخواهی کرد. آنوقت در آزادی زندگی می‌کنی و به دیگران آزادی می‌دهی.

ولی تو فقط می‌توانی آن را ببخشی که داشته باشی. تو احساس عمیقِ بودن را نداری؛ چگونه می‌توانی به دیگران اجازه بدهی خودشان باشند؟

تو پیوسته ابزارها و راه‌هایی را پیدا می‌کنی تا آزادی دیگران را نابود کند، چگونه بر آنان چیره شوی، چگونه مالک شوی، چگونه فرمان بدهی و چگونه اطاعت را به دیگران تحمیل کنی. تو در آرامش و آسایش نیستی، هنوز به وطن نرسیده‌ای. تو رضایت پیدا نکرده‌ای، پس نمی‌توانی به دیگران اجازه بدهی که رضایت داشته باشند. تو مانند یک درختِ نازا هستی ــ نمی‌توانی به سایر درختان اجازه دهی که میوه داشته باشند؛ زیرا این تو را بسیار آزار می‌دهد.

می‌پرسی: چرا ما نمی‌توانیم یکدیگر را به‌حال خود بگذاریم؟

زیرا تو حقیقتاً هنوز وجود نداری [هنوز به خودت نیامده‌ای]. پس از همان ابتدا شروع کن. نخست، باش! نخست به خودت اجازه بده که باشی؛ سپس قادر هستی به دیگران نیز اجازه دهی که خودشان باشند.

شما خودتان نیستید. شما هویت ندارید، هنوز وجود پیدا نکرده‌اید. شما فقط یک رویا هستید، و آن هم یک رویای بسیار درهم‌و‌برهم! شما هنوز به یکپارچگی دست نیافته و یگانه نشده‌اید. شما روی دیگران می‌پرید، هر کسی را که بتوانید زیرِ سلطه‌ی خود می‌برید ـــ فرندانتان، همسرتان، مادر، پدر، دوستان ـــ هر کس که در دسترس باشد، روی او می‌پرید و آزادی او را لِه می‌کنید. هر وقت آزادی دیگری را سلب کردید، احساس راحتی می‌کنید؛ حالا خطری وجود ندارد.

اگر واقعاً بخواهید به دیگران آزادی بدهید، باید از خانه‌ی خود شروع کنید. همه‌چیز از خانه آغاز می‌شود.آزاد باش، یک وجود بشو. از این آزادی عظیم که زندگی به تو بخشیده لذت ببر.

از هیچ مقرراتی پیروی نکن. فقط از یک چیز پیروی کن: و آن هشیاریِ تو است. و بگذار در هر لحظه، آن هشیاری تصمیم بگیرد که چه باید کرد.

نیازی نیست که توسط حافظه و دانش و تجربه‌ی گذشته عمل کنی. فقط با یک هشیاری تازه، دست‌نخورده و باکره عمل کن. و آنوقت خواهی دید که آزادبودن چقدر زیباست؛ و آنوقت خواهی دید که زندگی با مردمان آزاد چقدر زیباست. زیرا زندگی با زندانیان یعنی زندانی‌بودنِ خودِ شخص.

آیا مشاهده کرده‌اید؟ یک زندانبان انسانی آزاد نیست، نمی‌تواند آزاد باشد. یک زندانبان بیشتر از زندانیان در زندان است.اگر مردمان زیادی را به زندان انداخته باشی، چگونه می‌توانی آزاد باشی؟ آن زندانی‌کردنِ تحمیلی در وجود تو نیز منعکس است؛ خودت یک زندانی می‌شوی. هرگز زندان را به هیچکس تحمیل نکن. آزادی بده و خودت آزاد خواهی بود.

خودت آزاد باش و قادر خواهی بود آزادی بیشتری را اجازه بدهی. اینها با هم عمل می‌کنند.

#اﺷﻮ
📚«آموزش فراسو»
جلد ۱/۴
مترجم: ‌م.خاتمی / شهریور ۱۴۰۲
ویرایش در کانال توسط داوید
@shekohobidariroh

2 days, 8 hours ago
5 days, 6 hours ago

انسان به طور کلی دارای دو قابلیت است. اولين قابليت، آن قابليتِ طبيعى است كه به هنگام تولد به ما داده شده است. و قابليت دوم آن است که از طريق مراقبه [آگاهانه‌زیستن] كسب مى‌گردد. بعنوان مثال: اگر ميل جنسى امكان طبيعى است، براهماچاريا (وارستگی) دگرگونى آن…

1 week, 3 days ago

سخنرانی ۱۶ فوریه ۱۹۷۸

پرسش نخست:
اشو! چرا رشد دردناک است؟

پاسخ:
رشد به این سبب دردناک است که تو در زندگی از هزار و یک درد پرهیز کرده‌ای. با پرهیز کردن از دردها نمی‌توانی آنها را نابود کنی ـــ آنها فقط انباشته می‌شوند.

تو به فروخوردنِ دردها ادامه می‌دهی: اما آنها در سیستم تو باقی می‌مانند. برای همین است که رشد دردناک است ـــ وقتی تصمیم می‌گیری که رشد کنی، باید با تمام دردهای سرکوب‌شده‌ی خودت روبه‌رو شوی. نمی‌توانی فقط آنها را دور بزنی.

شیوه‌ای که در آن بزرگ شده‌اید غلط است. متاسفانه تاکنون حتی یک جامعه در روی زمین وجود نداشته که دردها را سرکوب نکرده باشد. تمام جوامع بر سرکوب تاکید دارند و به آن تکیه زده‌اند. آنها دو چیز را سرکوب می‌کنند: یکی درد است و دیگری، لذّت.و آنها لذت را هم به سبب درد سرکوب می‌کنند. استدلالشان این است که اگر خیلی خوشحال نباشی، هرگز هم خیلی بدحال نخواهی شد؛ اگر لذت از بین برود، هرگز عمیقاً‌ درد نخواهی کشید!

این جوامع برای پرهیز از درد، از لذت نیز پرهیز کرده‌اند. برای پرهیز از مرگ، از زندگی هم پرهیز کرده‌اند.

درد و لذت باهم رشد می‌کنند ـــ اگر بخواهی یک زندگی پر از شعف داشته باشی، باید دردهای بسیاری را هم بپذیری. اگر خواهان قلّه‌های هیمالیا هستی، پس باید آن پرتگاه‌ها را هم داشته باشی. ولی هیچ اشکالی در آن درّه‌ها نیست؛ فقط رویکرد تو باید متفاوت باشد.

می‌توانی از هر دو، لذت ببری ـــ قله زیباست، درّه هم زیباست. و لحظاتی هست که فرد باید از قله لذت ببرد و لحظاتی هست که باید در دره آسوده باشد.

قله نورانی است، گفتگویی با آسمان است. دره تاریک است، ولی هرگاه بخواهی استراحت کنی، باید به تاریکی دره حرکت کنی. اگر بخواهی اوج‌ها را داشته باشی باید در دره‌ها ریشه داشته باشی ـــ هرچه ریشه‌هایت عمیق‌تر فرو بروند، درخت تو بیشتر به آسمان رشد خواهد کرد. درخت نمی‌تواند بدون ریشه رشد کند و ریشه‌ها باید عمیقاً در زمین فرو بروند.
درد و لذت بخش‌های ذاتی از زندگی هستند. مردم چنان از درد وحشت دارند که آن را سرکوب می‌کنند، از هر موقعیتی که دردآور باشد دوری می‌کنند، پیوسته جاخالی می‌دهند. و عاقبت با این واقعیت برخورد می‌کنند که اگر واقعاً بخواهی از درد پرهیز کنی، مجبور هستی که از لذت هم دوری کنی.

برای همین است که راهبان شما از لذت‌های زندگی پرهیز می‌کنند، از لذت وحشت دارند. در واقع، آنان فقط از تمام امکان‌ها برای درد دوری می‌کنند. آنان می‌دانند که اگر از لذت پرهیز کنی، آنگاه بطور طبیعی دردهای بزرگ امکان ندارد؛ درد فقط بعنوان سایه‌ای از لذت می‌آید. آنگاه در یک زمین هموار راه می‌روی ـــ هرگز به سمت قله‌ها نمی‌روی و هرگز در دره‌ها سقوط نمی‌کنی. آنگاه فقط مُرده‌ای هستی که حرکت می‌کند، اما دیگر زنده نیستی.

زندگی بین این دو قطب [درد و لذت] جریان دارد. و این تنش بین درد و لذت تو را قادر می‌سازد که یک موسیقی عالی خلق کنی؛ موسیقی فقط در این تنش وجود دارد. این قطبیت را که از بین ببری، راکد و گنگ می‌شوی و زنگ‌زده می‌شوی ـــ هیچ معنایی در زندگی نخواهی داشت و هرگز شکوه آن را نخواهی شناخت؛ زندگی را از کف خواهی داد.

انسانی که بخواهد زندگی را بشناسد و آن را زندگی کند باید مرگ را بپذیرد و آن را در آغوش بگیرد. مرگ و زندگی باهم هستند، دو جنبه از یک پدیده هستند.

برای همین رشدکردن دردناک است. باید از میان آن دردهایی که از آنها پرهیز کرده بودی رد بشوی. این آزرده می‌کند. باید از تمام آن زخم‌هایی که به نوعی ترتیب داده بودی که به آنها نگاه نکنی، عبور کنی. ولی هرچه عمیق‌تر وارد آن زخم‌ها بشوی، ظرفیت تو برای ورود به لذت هم عمیق‌تر می‌شود. اگر بتوانی تا حد نهایی وارد درد شوی، قادر هستی که بهشت را لمس کنی.

شنیده‌ام: مردی نزد یک مرشد ذن رفت و پرسید، “چطور باید از سرما و گرما پرهیز کنیم؟”
منظور او بطور تمثیل این است: “چطور باید از درد و لذت پرهیز کرد؟” این روش ذن است برای بیان درد و لذت: سرما و گرما.
مرشد پاسخ داد: “سرد باش و داغ باش.”

برای پرهیز از درد، باید درد را پذیرفت؛ بطور اجتناب ناپذیر و طبیعی.

درد، درد است ـــ یک واقعیت دردناک ساده است. ولی رنج‌بردن همیشه و فقط در صورت پرهیز از درد رخ می‌دهد: یعنی که زندگی نباید دردناک باشد!

رنج یعنی انکار یک واقعیت ساده که زندگی و طبیعی‌بودن پدیده‌های آن نباید دردناک باشد.

#اشو
📚«انقلاب»
تفسیر اشو از سروده‌های کبیر / از ۱۱ تا ۲۰ فوریه ۱۹۷۸
مترجم: م.خاتمی خرداد ۱۴۰۳
ویرایش در کانال توسط داوید
@shekohobidariroh

1 week, 4 days ago
1 week, 6 days ago

.... بودا می‌گوید: “زمانی مردی نزد من آمد و مرا بخاطر رعایت قانون [قوانین معنوی] و تمرین عشق و مهربانی، زیاد نکوهش کرد.” این عجیب است. چرا مردم باید نزد کسی که هیچ عمل خطایی در موردشان انجام نداده بروند و او را نکوهش کنند؟ چرا باید نزد بودا بروند و او را…

3 months ago

سخنرانی ۲۸ دسامبر ۱۹۷۹

پرسش:
مرشد عزیز! عادات کهنه سخت می‌میرند!

پاسخ:
این درست است. ولی چرا؟ زیرا تو چیزی نیستی جز عادات کهنه. اگر این عادت‌ها بمیرند، تو خواهی مُرد.

تو فقط عادت‌ها و الگوهای قدیمی هستی. تو یک مکانیسم هستی، هنوز یک انسان نشده‌ای؛ برای همین است که عادت‌های کهنه سخت می‌میرند. انسان واقعی بسیار نادر است.
بودا یک انسان واقعی و اصیل است. یک زرتشت یک انسان واقعی است ـــ انسانی که ارزش دارد انسان خوانده شود

انسانیت معمولی فقط ماشین‌گونه robotlike است: ناخودآگاهانه زندگی می‌کند، مکانیکی زندگی می‌کند

تو چیستی؟ فقط تماشا کن: و بسته‌ای از عادت‌ها خواهی یافت. چیز دیگری نداری

تمام تلاش مراقبه [نظارت بر خود] در همین است: آوردن چیزی بیشتر به زندگی‌ات، چیزی که یک عادت نیست، چیزی خودانگیخته، چیزی که غیرمکانیکی است، چیزی که تو را از یک آدم‌آهنی به یک موجود آگاه تبدیل می‌کند.

جرج گرجیف می‌گوید: تو ابداً روح نداری! تو در درونت خالی هستی ــ فقط مجموعه‌ای از عادات؛ و در مرکز هیچکس وجود ندارد. خانه کاملاً ‌خالی است. ارباب (روح) هنوز وارد نشده یا سخت خفته است.

حق با گرجیف است: تو پتانسیل یک موجود انسانی را داری اما این امکان می‌تواند به آسانی از کف برود. و میلیون‌ها انسان آن را از دست داده‌اند، زیرا برای آگاه‌شدن، برای بیدارشدن، نیاز به تلاشی طاقت‌فرسا است. این یک راهِ سربالا است.

ماندن در عادت‌ها ارزان، آسان و سرازیری است. نیروی جاذبه زمین کافی است؛ تو را به سمت خودش می‌کشاند. مانند این است که یک خیابان سرازیری را با اتوموبیل طی کنی، نیازی به مصرف سوخت نداری؛ کشش جاذبه کافی است.

ولی وقتی همان خیابان را سربالایی می‌روی؛ آنگاه نیاز به مصرف بنزین داری. نیاز به تمامیت نیرو داری. و تنها هشیاری و آگاهی است که نیروی انسان را آزاد می‌کند.

**کلید و شروع حرکت در آگاهی است که آن نیرو را در تو آزاد می‌سازد؛ و آنگاه قادر خواهی بود که پرواز کنی و اوج بگیری. وگرنه عادات کهنه سخت می‌میرند. زیرا کسی نیست که آنها را بکُشد!

*** وقت صبحانه زن آقای فاینبرگ به او گفت: “ما برای شام امشب نامزد سونیا را برای اولین بار دعوت کرده‌ایم. پس لطفاً درست رفتار کن. با چاقو غذا نخور وگرنه شانس ازدواج دخترمان را نابود خواهی کرد.”
آن شب شام بخوبی برگزار شد. آقای فاینبرگ تقریباً‌ به هیچ‌چیز دست نزد چون می‌ترسید که از ابزار نادرست استفاده کند!
سپس وقت دسر و قهوه رسید. فاینبرگ فنجان را برداشت و شروع کرد به ریختن قهوه در نعلبکی! نگاه‌های خنجرمانند اهل خانه به سوی او دوخته شد. فاینبرگ به ریختن قهوه در نعلبکی ادامه داد و سپس نعلبکی را به لبش نزدیک کرد و نگاهی به دور میز انداخت و گفت: “یک کلمه از دهان شما بیرون بیاید همین را فوت می‌کنم به روی همگی شما!”

عادت‌های کهنه سخت می‌میرند؛ زیرا تو باید هشیار باشی، گوش‌به‌زنگ باشی، در حالت آماده باش. باید پیوسته به یاد بیاوری. و یادآوری مشکل‌ترین چیز در دنیاست.

عادت‌ها را نمی‌توان با جنگیدن با آنها از بین برد و ترک کرد. این چیزی است که معمولاً‌ مردم انجام می‌دهند.

مردم اگر بخواهند یک عادت را ترک کنند، عادتی جدید را بر علیه آن خلق می‌کنند تا با آن مبارزه کنند. آنان از یک عادت به عادتی دیگر حرکت می‌کنند. اگر سیگارکشیدن را ترک کنی، شروع می‌کنی به جویدن آدامس؛ حالا این همانقدر احمقانه است. زیرا یک عادت را با عادتی دیگر عوض کرده‌ای، ولی تو همان انسان ناهشیار باقی مانده‌ای!

یکی از دشوارترین چیزها در زندگی ترک عادت‌ها است و جایگزین نکردن آنها و چنان در هشیاری ماندن و گوش‌به‌زنگ بودن که شروع نکنی یک عادت را با عادت قبلی جایگزین کنی. و این غیرممکن نیست؛ وگرنه هیچ امکانی برای ظهور یک بودا یا یک مسیح یا یک کریشنا وجود ندارد.

بیداری اتفاق می‌افتد، چنین چیزی ممکن است ــ با اینکه سخت است، بسیار دشوار است و یک چالش بزرگ برای پذیرفتن است.و تمام کسانی که به خودشان ذره‌ای احترام می‌گذارند، همیشه بزرگترین و سخت‌ترین چالش‌ها را می‌پذیرند.

رسیدن به کُره‌ی ماه زیاد سخت نیست، رفتن به قله‌ی اورست در مقایسه با پیوسته‌یادآوردنِ اینکه چه می‌کنی و همیشه هشیار بودن، هیچ است. ولی روزی که هشیاری شروع به رخ‌دادن بکند، شعفِ بودن و سُرور را خواهی شناخت. چیزی را خواهی شناخت که قابل تصور نیست. بسیار نامحدود و غیرقابلِ مصرف‌شدن است!

ولی فرد باید بقدر کافی آگاه و هشیار شود؛ تا قادر باشد خودش را از آن عادت‌ها، الگوها و ساختارهایی که در وجودش نهادینه شده، هویت‌زدایی کند.

عادت‌های کهنه سخت می‌میرند: ولی می‌توانند بمیرند. و تو باید هرگونه تلاش را انجام بدهی تا بمیرند، زیرا فقط در مرگ آنها است که زندگی واقعی تو آغاز می‌شود.

#اشو
📚«دامّا پادا / طریق حق»
تفسیر سخنان بودا
مترجم: ‌م.خاتمی / اردیبهشت ۱۴۰۱
ویرایش در کانال توسط داوید@shekohobidariroh

3 months ago

زندگی ناامن است و هيچ مبنايی برای آن وجود ندارد.

همين كه به دنبال امنيت می‌رويد، مشكلِ ناامنی را ايجاد می‌كنيد. و هرچه بيشتر به دنبال امنيت باشيد، كمتر احساس امنيت خواهيد كرد؛ ‌زيرا ناامنی سرشتِ زندگی است.اگر به دنبال امنيت نباشيد، ديگر هرگز نگران عدم امنيت نخواهيد شد.

همانطور كه درختان سبز هستند، زندگی هم ناامن است. اگر از درخت‌ها بخواهيد سفيد باشند، مشكل ايجاد می‌شود. بنابراین مشكل را شما به وجود آورده‌ايد، نه درختها. درخت‌ها سبز هستند و شما می‌خواهيد كه سفيد باشند، در حاليكه درخت نمی‌تواند آنچه را شما می‌خواهيد انجام دهد.

زندگی ناامن است، این را بپذیرید. و اما اين خوب است زیرا شما مجبور می‌شوید که هشیار باشید و حساس، پویا و گوش‌به‌زنگ باقی بمانید. زندگی فقط در صورتی ايمن می‌شود كه ديگر زنده نباشيد. آنگاه می‌توان از همه‌چيز اطمينان داشت.

زير هر صخره‌ای، زمينی سفت و سخت هست، اما زير گُل چيزی نيست. گل ناامن است؛‌ با يك نسيم كوچك از بين می‌رود و گلبرگهايش می‌ريزند. وجود گل يك معجزه است. زندگی هم معجزه است؛ ‌زيرا دليل دیگری برای وجود زندگی نيست. وجود شما معجزه است. در غير اينصورت، به هر دليل امكان دارد كه ديگر زنده نباشيد.

زمانی كمال به سراغتان می‌آيد و پخته می‌شويد كه اين واقعيت را بپذيريد. نه تنها اين واقعيت را بپذيريد، كه از آن لذت هم ببريد.

#اشو
@shekohobidariroh

3 months ago

آيا تجربه‌ى سامادى به شكل جزئى ممكن است؟

پاسخ:
جزئى نه، مقدماتى. اين دو با هم متفاوتند. نمى‌توان جزئى از سامادى را تجربه كرد، اما مى‌توان نگاهى ذهنى به آن انداخت. تجربه، روحى است اما نگاه، ذهنى.

اگر روى كوهى بايستم و دريا را نگاه كنم، آن را مى‌بينم اما از فاصله‌اى دور... در ساحل نايستاده‌ام، آب را لمس نكرده و نچشيده‌ام، به درون آن شيرجه نرفته‌ام و خود را با آن نشسته‌ام؛ دريا را از قله‌ى كوه ديده‌ام. آيا اين را تجربه‌اى جزئى مى‌دانيد؟ نه، با اين كه قطره‌اى از آب اقيانوس را لمس نكرده‌ام نمى‌توانيد اين تجربه را غيراصيل بدانيد. من دريا را از قله‌ى كوه ديده‌ام، گرچه با آن يكى نشده‌ام. به همين طريق مى‌توانيد روح را از بالاترين نقطه‌ى بدن [یعنی ذهن] ببينيد.

بدن هم داراى قله و تجربياتى رفيع است. اگر بدن را عميق تجربه كنيد، مى‌توانيد از درون آن، نظرى به روح بيندازيد. اگر كاملاً سالم هستيد و احساس سرخوشى مى‌كنيد، اگر بدنتان سرشار از سلامتى است، مى‌توانيد به قله‌ى بدن برويد و از آنجا نگاهى به روح (نگاهی به ذات جاودانه‌ی خویش) بيندازيد.

آن‌وقت مى‌فهميد كه شما بدن نيستيد، چيز ديگرى هستيد. آنجا به روح نرسيده‌ايد، اما به بالاترين نقطه‌ى بدن رسيده‌ايد.

ذهن هم ارتفاعات خودش را دارد.
مثلاً عشق، امرى الهى است و سكس از مشتقات بدن. اما اگر در سكس هم به اوج تجربه‌ى جنسى برسيد، [در آن لحظه‌ی ارگاسم که لمحه‌ای از ماورأ را تجربه می‌کنید]، از آنجا مى‌توانيد نگاهى به روح بيندازيد، اما نگاهى از فاصله‌اى دور، از دورترين نقطه.
و همچنین وقتى عشق عميق را تجربه مى‌كنيد، اگر بدون كلمه‌اى، در سكوت، كنار كسى كه عاشقش هستيد بنشينيد و بين شما فقط عشق جريان داشته باشد، بدون هيچ‌گونه عملى و هيچ‌گونه تمايلى، تنها امواج عشق از يكى به ديگرى برود، در آن نقطه‌ى اوج عشق به ارتفاعى مى‌رسيد كه مى‌توانيد نگاهى به روح بيندازيد. از اين روست كه عاشقان نيز روح را مى‌بينند [هستیِ جاودانه را در خویش احساس می‌کنند].

هنرمندى تصويرى را نقاشى مى‌كند و چنان جذب آن مى‌شود كه گويا لحظه‌اى چون خداى خلق‌كننده مى‌گردد، زيرا او حالتى را تجربه مى‌كند كه گويى خدا موقع خلقت جهان حس مى‌كرد. اما اين فقط ارتفاعى از فكر است. خيلى اوقات، انسان اشتباهاً چنين تجاربى را كافى مى‌داند. مى‌توان در موسيقى، شعر، زيبايى‌هاى طبيعى و چيزهاى ديگر هم چنين حسى را تجربه كرد. اما همه‌ى آنها نگاه به نقطه‌ى اوج، از فاصله‌اى دورند. وقتى كاملاً در سامادى غرق شديد، آنگاه «درك» حاصل مى‌شود. اما خارج از آن، قله‌هاى زيادى وجود دارند كه در آنها تنها مى‌توان از دور نگاهى به اوج انداخت.

بنابراین تمام اينها امكانات فكر هستند، نه روح. اين غيراصيل نيست، اما ابتدايى است. تجربه‌ى اوليه مى‌تواند در سطح بدن يا فكر اتفاق بيفتد. جزئى نيست، كامل است اما نسبت به حوزه‌ى فكر، كوچك است و مربوط به روح نيست، زيرا در تجربه‌ى روح، هيچ‌گونه برگشتى به عقب وجود ندارد. بنابراين چنین تجربه‌هایى اصيل هستند، اما اصالتشان روانى است نه روحى. اين چيز كوچكى نيست و براى همه اتفاق نمى‌افتد؛ به فكرى بسيار بالغ و ذهنی آرام نياز دارد.
#اشو
📚«تانترا»۲
مترجم: بهروز قنبری ـ اشرف عدیلی
ویرایش در کانال توسط داوید
@shekohobidariroh

3 months, 1 week ago

انسان معمولا زندگی خود را چون آدم‌آهنی سپری می‌كند. مشغول انجام كارهايی است اما اينجا نيست ــ می‌خورد، می‌نوشد، قدم می‌زند، صحبت می‌كند، اما اينجا نيست؛ ذهنش در آنسوی دنيا سير می‌كند.

اگر از بيرون به تو نگريسته شود ممكن است در سر ميز، مشغول خوردن صبحانه باشی اما در درون، در كره‌ی ماه يا هر جای ديگری سير می‌كنی. نكته‌ی مسلم آن است كه تو در سر ميز نيستی. اعمالت خودكار است. صرفا لقمه‌ها را به دهان می‌تپانی...

تو بايد از خودكار بودن دست برداری. بايد در انجام هر كاری كمی آهسته‌تر عمل كنی. بايد هشيار و آگاه باشی. وقتی راه می‌روی با روال گذشته و با همان سرعت راه نرو. سرعتت را كم كن. به اندازه‌ای كم كن كه هشيار شوی وگرنه دوباره با همان سرعت راه خواهی رفت. عملت خودكار خواهد شد...

هر كاری را آرام، آهسته، زيبنده و با طمانينه انجام بده تا همه‌ی اعمالت به مراقبه‌ای در آگاه‌بودن تبديل شود.

اگر ما بتوانيم همه‌ی اعمالمان را به مراقبه تبديل كنيم، مراقبه‌ی ما همه‌ی زندگی ما را از صبح تا شب در بر می‌گيرد.

صبح كه از خواب بيدار می‌شوی، قبل از هر چيز به ياد داشته باش كه وقتی از خواب بر می‌خيزی با هشياری [با حضورِ در لحظه] به پا خيزی.در آغاز بارها فراموش خواهی كرد كه هشيار باشی. پس مرتب به خود يادآوری كن تا اندك اندك در اين كار ماهر شوی.

وقتی در چگونگی هشيار بودن در زندگیِ روزانه مهارت يافتی، كليد اسرار در اختيارت قرار خواهد گرفت. و اين مهم‌ترين چيز است. هيچ چيزی باارزش‌تر از آن كليد اسرار نيست.

#اشو
@shekohobidariroh

We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 week, 1 day ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 2 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 1 month ago