.
.
.
شبیه روحِ شعرِ کهنه‌ای آزاد می‌گردم
و از دیوارهای خانه‌ها رد می‌شوم روزی

چنان که جای پای رقص‌مان بر قصه‌ها ماند
هلا با تک تک افسانه‌ها رد می‌شوم روزی

#مصطفی_هاشمی_اهری

https://t.me/poetryofficeahari

.
.
.
آنقدر از زمین و زمان و خورده ایم ما
از هر که هست و نیست دل آزرده ایم ما

نم پس نمی دهیم از اندوه سینه مان
چون بند روی چینی چین خورده ایم ما

تا مغز استخوان به خزان دل سپرده ایم
در نوبهار، غنچه ی پژمرده ایم ما

چیزی به جز سکوت به دشمن نگفته ایم
چونان شکست خورده ولی برده ایم ما

آنکس که سنگ سرد ترحم به ما زده است
تیرش به خال خورده که افسرده ایم ما

باری به دوش هیچ عزیزی نبوده ایم
حتی به زیر کشته ی خود گرده ایم ما

یک روز می رسد‌ که بخندیم قاه قاه
روزی که نیستیم و دگر مرده ایم ما

#محمدصادق_خادمی
#غزل
#شعر
https://t.me/poetryofficeahari

تعدادی کتاب فلسفی تر و تمیز به علت کمبود جا با قیمت مناسب به‌فروش می‌رسه.

آیدی
@sangkobb

در لابلای دشمنانِ خونیِ خود
دارم به سختی دوستان را می‌شمارم...

#محمد_شریف

بادا که از دهانِ عزیزِ تو بشنوم
آن را که یار خواندی‌اش از پیش یار رفت!

#فاطمه_سادات_طبائی
@fatemehsadattabaei