رفتم.

زبونم نمیرفت بگم اینجام🙋‍♀
اروم رفتم سمت در و کفشامو پوشیدم، نگاه کردم به اتاق و حاج احمد و تصور کردم که داره نماز میخونه:)

صدای بچه‌هارو شنیدم که داد زدن گفتن خان آبادی نیست نرید خان آبادی نیس🪖

حقیقتا قلبم خیلی درد گرفت:))
اخه حرومزاده زدنِ مادر جلوی بچش؟

وقتی کلماتم ته میکشن حرفامو ازین اهنگ بخونید🦋☁️

خدا هیچکسو سرگردون نکنه اِلا یجا..
اونجا که میری حرم بین اینکه اول بری زیارت حضرت عباس یا امام حسین💔🥺
یهو به خودت میای، میبینی چند بار دور خودت چرخیدی:)
بمیریم برات حسین..
@yarha118

۰۰:۰۰

با حال مناسب ببینید.

کتاب نفس مطمئنه یکی ازون کتابهاییه که بهتون کمک میکنه محرم جزو گریه کنا باشید🙂