توی تاریخچه پیدایش اندیشه لیبرال فمینیستی می‌خونیم که در قرن هجدهم فشار سرمایه‌داری صنعتی به مرور کار رو از قلمرو خصوصی خونه بیرون برد و به کارگاه‌های عمومی کشوند. تا قبل از اون کار تولیدی توسط زن و مرد درون یا اطراف محل سکونت انجام می‌شد. اولین کسانی که از این اتفاق آسیب دیدن زن‌ها بودن، خصوصا زنان متاهل.
در ادامه در مورد مری ولستون کرافت و کتابش احقاق حقوق زنان می‌خونیم. کتاب احقاق حقوق زنان بیشتر از اینکه دنبال آزادی سیاسی و اقتصادی برای زنان باشه بیشتر در مورد یکی بودن طبیعت انسانی زن و مرد بود. ولستون کرافت عقیده داشت که اگه تعقل وجه تمایز انسان از حیوانه پس زنان هم مثل مردان از این قابلیت برخوردارن، مگه اینکه زنان رو حیوان بدونیم، درنتیجه جامعه از نظر آموزش وظیفه یکسانی در قبال دختران و پسران داره.
او بیشتر از هر چیز خواهان شخصیت انسانی برای زنان بود و می‌گفت اگر زنی اجازه بده با اون مثل شیئ رفتار بشه از جایگاه انسانی خودش نزول کرده، یعنی به جای اینکه مسئولیت تبدیل شدن به سپیداری تنومند رو قبول کنه اجازه میده دیگران ازش درختچه‌ای کوتوله بسازند. آموزش حقیقی به زنان این امکان رو میده که مسئولیت رشد و تعالی خودشون رو به عهده بگیرن.
@readsforequality

فصل اول کتابی که میخونیم در مورد فمینیسم لیبرال هست، به همین دلیل فکر کردم حالا که فرصت برگزاری جلسات آنلاین نیست، خلاصه هر فصل رو به زبون ساده‌تر اینجا بذارم تا با هم آهسته و پیوسته پیش بریم.
قبل از اینکه در مورد فمینیسم لیبرال بخونیم بهتره بدونیم اصلا لیبرالیسم چی هست. با یه سرچ ساده ویکی‌پدیا بهمون میگه که لیبرالیسم یا لیبرال‌گرایی در معنای لغوی، به معنی آزادی‌خواهی با قوانین خاص هست و به آرایه وسیعی از ایده‌ها و نظریه‌های مرتبط دولت گفته میشه که آزادی فردی رو مهم‌ترین هدف سیاسی میدونه.
به طور کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تاکید جدی داره. لیبرالیسم به طور سنتی جنبشی بوده برای تامین این نظر که مردم تابع حکومت خودکامه نیستن بلکه در زندگی خصوصیشون مورد حمایت قانون قرار میگیرن.
لیبرال‌ها معتقدند جامعه سالم جامعه‌ای است که به افراد امکان آزادی عمل و خودشکوفایی بده، اون‌ها همچنین معتقدند که حق همواره برتر از مصلحته. به بیان دیگه، نظام حقوق فردی ما فقط از اون جهت حقانیت داره که چارچوبی رو تشکیل میده که هرکدوم از ما میتونیم در اون خیر و صلاح خودمون رو انتخاب کنیم با این شرط که دیگران رو از خیر و صلاحشون محروم نکنیم. حالا این یعنی چی؟
مثلا اگه لیبرالیسم از آزادی مذهب دفاع میکنه منظور این نیست که رفاه عمومی جامعه بیشتر میشه یا مثلا زندگی مومنانه از زندگی کفرآمیز ارزشمندتره بلکه دفاعش فقط به این دلیل هست که افراد حق دارند اختیار زندگی معنوی خودشون رو داشته باشن.
اما ساخت جامعه‌ای عادلانه که در اون حق بر مصلحت برتری داره خیلی کار سختیه، با توجه به منابع محدود بشر و با توجه به اینکه هرچقدر هم انسان‌ها مقید به نوع‌دوستی باشن باز هم میل این رو دارن که بیشترین منابع رو از آن خودشون کنن.
لیبرال‌های کلاسیک یا اختیارگرا میگن دولت باید از آزادی‌های مدنی حمایت کنه و برای شهروندان فرصت برابری برای رسیدن به آنچه از بازار آزاد میخوان ایجاد کنه. از طرف دیگه لیبرال‌های رفاه‌جو یا مساوات‌طلب میگن دولت باید از عدالت اقتصادی حمایت کنه چون افراد با پیشینه‌های متفاوت وارد بازار میشن که به امتیاز اولیه، استعداد ذاتی و شانسشون بستگی داره، در نتیجه باید از طرف دولت یه سری اقدامات حمایتی در راستای این ناتوانی‌ها صورت بگیره.
@readsforequality

سلام به همه‌ی دوستان عزیز
امیدواریم خوب و سلامت باشید.?
روزهای شنبه و یکشنبه از ساعت 18 تا 1 در گروه تلگرامی‌مون به آدرس
https://t.me/+bxP7bbOlV6EyZjA8
درمورد دویست صفحه‌ی اول با هم گفتگو میکنیم.
حضور و فعالیت شما باعث خشنودی و بهبود آگاهی جمعی ماست. ?

فصل اول: فمینیسم لیبرال

قرن بیستم:
در این قرن بتی فریدان با کتاب «آیین زنانه» ظهور کرد.
او زن رو طبقه جنسی بی قدرت میدونست و میگفت اغلب زن‌های خانه‌دار -به طور جدی طبقه متوسط سفیدپوست- بعد از رسیدگی به کار خانه و وظایف مادری به پوچی میرسن و سرگردان میشن.
راهکار فریدان چی بود؟ اینکه این ز‌ن‌ها به کار بیرون از خانه رو بیارن تا انسانهای بهتری بشن و روابط بهتری رو درخانه تجربه کنند. اون میگه زنان باید به کار خانه(انجام سریع کارها) و ازدواج(بخشی از زندگی زن نه همه آن) به چشم همون چیزی که هست نگاه کنن. ضمن اینکه با یه کمک کوچیک میتونن به همه این وظایف برسن(برخلاف نظر تیلور که به لشکر خدمتکاران معتقد بود).
حالا اشکالی که به آیین زنانه (کتاب فریدان) وارده اینه که او هم مثل قبلی‌ها زنان رو به محیط عمومی دعوت میکرد بدون اینکه مردها رو به محیط خصوصی فرابخونه و البته با نقدهایی که بهش شد 25 سال بعد کتاب مرحله دوم رو نوشت و این بار برقراری تعادلی میان جذب زنان به بازار کار و فراخواندن مردان به خانواده رو تبلیغ میکرد. به این صورت که هردو نان‌آور باشن و با شغلی نیمه‌وقت کل هزینه زندگی رو تامین کنن. اما این برای همه ممکن نیست و اگر ممکن هم باشد برای برخی خوشایند نیست.
حالا اشکالی که به آیین زنانه (کتاب فریدان) وارده اینه که او هم مثل قبلی‌ها زنان رو به محیط عمومی دعوت میکرد بدون اینکه مردها رو به محیط خصوصی فرابخونه و البته با نقدهایی که بهش شد 25 سال بعد کتاب مرحله دوم رو نوشت و این بار برقراری تعادلی میان جذب زنان به بازار کار و فراخواندن مردان به خانواده رو تبلیغ میکرد. به این صورت که هردو نان‌آور باشن و با شغلی نیمه‌وقت کل هزینه زندگی رو تامین کنن. اما این برای همه ممکن نیست و اگر ممکن هم باشد برای برخی خوشایند نیست.
فمینیسم لیبرال معاصر:
اینجا دو دسته لیبرال فمینیست داریم: اختیارگراها و مساوات طلب/رفاه‌جوها که هردوتا به شدت به راه‌حل‌های قانونی معتقدن.
اختیارگراها میگن قوانین و سیاستهای تبعیض علیه زنان باید از کتابها حذف شه و زنان رسما به عرصه رقابتی وارد شن و بعد دیگه نمیشه به این که فلان سمت و شغل مردان رو بیشتر استخدام میکنه خرده گرفت و باید پذیرنده بود.
مساوات طلب‌ها میگن دولت باید علیه این نابرابری رو کار بیاد. اولا باید تمام بی عدالتی‌های گذشته جبران شه و ثانیا تمام موانع اقتصادی قانونی که سر راه پیشرفت زن‌هاست برداشته بشه. یعنی اولا به جای داوطلب مرد سفیدپوست که صلاحیت یکسان داره باید برگزیده شه(پذیرش یا استخدام ترجیحی) و دوم اینکه به جای داوطلب مرد سفیدپوستی که صلاحیت بیشتر داره برگزیده شن به این شرط که بتونن به خوبی از عهده کار بربیان(تبعیض معکوس) البته اینا تا زمانی باید انجام بشه که برابری واقعی با مردان صورت بگیره. بعدش دیگه لازم نیست.

سلام سلام،
دوستان با توجه به نظرسنجی فکر کردیم بهتره که فعلا تا روز سه‌شنبه هیچ صفحه جدیدی نخونیم و از روز سه‌شنبه روزی ۱۰ صفحه بخونیم. تا روز سه‌شنبه وقت هست که خودمون رو به صفحه ۹۰ برسونیم.
یادتون باشه هدف ما تموم کردن کتاب نیست، هدفمون یادگیری هست و هیچ اشکالی نداره اگه کند پیش میریم چون در هر صورت نتیجه نهایی که از این کار قراره بگیریم مهمه نه صرفا تموم شدن کتاب.☘️

فصل اول: فمینیسم لیبرالدر فصل اول کتاب با عنوان «فمینیسم لیبرال» به مواردی همچون ریشه‌های فمینیسم لیبرال، تاریخچه اندیشه لیبرال فمینیستی، فمینیسم لیبرال در دوره معاصر و سرانجام نقد این نوع فمینیسم پرداخته شده.

ریشه‌ها:
دو گروه برجسته در میان لیبرال فمینیست‌ها وجود داره: لیبرال‌های کلاسیک یا اختیارگرا و لیبرال‌های رفاه‌جو یا مساوات‌طلب.
لیبرال‌های کلاسیک دولت آرمانی رو دولتی میدونن که از آزادی‌های مدنی مثل حق رای، آزادی بیان، مذهب و معاشرت حمایت میکنه و میگن همه شهروندان در این بازار باید از فرصت‌های برابر برخوردار باشن.
لیبرال‌های رفاه‌جو میگن دولت آرمانی دولتیه که که به جای آزادی های مدنی به عدالت اقتصادی تکیه کنه. میگن افراد با ویژگی‌های مختلفی به بازار میان و این باعث میشه سهم منصفانه ای نداشته باشن مگر اینکه اقداماتی در راستای جبران ناتوانی‌هاشون صورت بگیره مثل وام‌های تحصیلی، مسکن ارزان، کمک به خانواده‌های دارای فرزند معلول و غیره.
بیشتر لیبرال فمینیست‌های قرن نوزدهم کلاسیک و اختیارگرا بودن در حالی که عمده لیبرال فمینیست‌های قرن بیستم، رفاه‌جو و مساوات‌طلب هستن.

تاریخچه:
قرن هجدهم:
مری ولستون کرافت چهره‌ی برجسته فمینیسم لیبرال در قرن هجدهم، بارها درباره اهمیت عقل و نکوهش عاطفه حرف زده. او که کتاب مشهور «احقاق حقوق زنان» رو نوشته درمورد استقلال اقتصادی زن صحبت خاصی نمیکنه و بیشتر به خودمختاری و آزادی زن و مرد اعتنا میکنه و معتقده زن باید به جای درگیر شدن با عواطف، از عقل و اعتقاد درونی تبعیت کنه تا به وظایف همسری/ مادریش برسه.
ولستون میگه باید زنان از آموزش حقیقی برابر با مردان بهره مند شن و در جامعه هم فرصت اقتصادی و مدنی داشته باشن تا تربیتشون محدود به خانه و خانواده نشه.
قرن نوزدهم:
حدود یکصد سال بعد هریت تیلور و جان استوارت میل در بزرگداشت عقل با ولستون کرافت همراه شدن ولی نظرشون با او تفاوت داشت. این دو میگن:
1. همه باید در راه رسیدن به آزادی حق برابر داشته باشن به این شرط که راه هم رو مسدود نکنن.
2.زنان باید از آزادی اقتصادی و مدنی برابر با مردان برخوردار باشن.
نوع رابطه ویژه تیلور و میل باعث شد مقالات مشترک زیادی درباره مسائل جنسی، ازدواج و طلاق بنویسن.
هریت تیلور میگه نابرابری جنسی محصول طبیعت نیست بلکه محصول آداب و رسوم جامعه است و برای فهم آن به تحقق سه نکته اشاره میکنه. الف) آموزش دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مذهبی و پزشکی به زنان ب) مشارکت در کار(سود، زیان، مخاطرات صنایع تولید) ج) سهم مساوی در وضع و اجرای قوانین عمومی و دولتی
هریت تیلور و استوارت میل اختلافاتی هم درمورد نحوه انتخاب زنها بین مادری و همسری یا کارهای بیرون خونه داشتن که میل میگفت اگه آزادی هم باشه باز زنها دوست دارن ازدواج و مادری رو تجربه کنن و تیلور استثنائاتی رو در این باره قائل میشد و گزینه تلفیقی کار در خانه و بیرون اون رو پیشنهاد میداد.
اما موضوع اینه که ذهنیت تیلور ایده‌آلی و طبقاتی بود چون عملا این تلفیق برای دسته معدودی از زنان که میتونستن چند خدمتکار در خانه داشته باشن صادق بود.
در نهایت هردوی اینها اصلاح‌طلب بودن و نه یک انقلابی.

حالا که داریم این کتاب رو می‌خونیم خوبه درمورد نویسنده توضیحاتی بدیم.
رزمری تانگ یه فیلسوف آمریکایی فمینیست و استاد برجسته دانشگاه کارولینای شمالی، شارلوت هست و تحقیقاتش روی مباحث اخلاقی در مراقبت‌های طولانی مدت، تقویت شناختی و ژنتیک متمرکز شده.
تانگ برای مشارکت در زیست پزشکی، اصلاح مراقبت‌های بهداشتی، فن آوری ژنتیکی و تولید مثل و پیامدهای مراقبت از والدین و فرزندان، نقشی که عمدتاً توسط زنان انجام می شود، شناخته شده.
کتابی که از این نویسنده با هم میخونیم در سال ۱۹۸۹ منتشر شده، یعنی چیزی حدود ۳۴ سال پیش.
نویسنده در مقدمه کتاب میگه که وقتی ۸ سال قبل از نوشتن کتاب تصمیم گرفته در کالج ویلیامز درسی با عنوان درآمدی بر نظریه فمینیستی ارائه بده، همکارانش واکنش‌های مختلفی نشون دادن. یکی میگفت که این کار یک تبلیغ سیاسیه چون نظریه فمینیستی رو ایدئولوژی یکپارچه‌ای میدونست که در تلاشه آموزه‌هاش رو به دانشجوهای بی‌گناه القا کنه. و همکار دیگه‌ای میگفت که فمینیسم اصولا جنبه نظری نداره.
خانم رزمری تانگ اما در نهایت همکارانش رو متقاعد میکنه که نظریه فمینیستی یک کلیت واحد نیست و شامل نظریات بسیاری میشه که هر کدوم در تلاشند توصیفی از ستم بر زنان ارائه بدن.
هیچ فهرست کوتاهی در مورد فمینیسم و نظریه‌هاش جامع و کامل نیست اما اندیشمندان فمینیستی می‌تونن نظریه‌هاشون رو به یکی از دیدگاه‌های لیبرال، مارکسیست، روان‌کاوانه، سوسیالیست، اگزیستانسیالیست و یا پسامدرن منتسب کنند.
نویسنده معتقده که هر یک از این نگرش‌ها پاسخی جزئی و مقطعی به مسئله زن ارائه میدن و هرکدوم نقاط قوت و ضعف خودشون رو دارن، اما تلاقی این پاسخ‌های مقطعی و جزئی انگیزه‌ای میشن برای گفتن از ستم و سرکوبی که بر زنان تحمیل شده و از طرفی دیگه همه رو به تحسین زنانی فرامیخونه که نظام رو به زانو درآوردن و اختیار سرنوشت خودشون رو به دست گرفتند و به هم دلگرمی میدن تا مثل زن زندگی کنند، عشق بورزند، بخندند و خشوند باشند.

دوستان و همراهان عزیز
از اونجا که مایلیم درمورد موضوعاتی که در روز میخونیم با هم بحث و مشورت و تبادل نظر داشته باشیم لینک گروه رو در اختیارتون قرار میدیم.
به‌خاطر پرهیز از شلوغی گروه و گم شدن نظرات و نکته‌های مهم تقاضا میکنیم که در ساعات پایانی شب از 10 الی 1 پیرامون مطالبی که در طول روز خوندید گفتگو کنید. ?

https://t.me/+bxP7bbOlV6EyZjA8