?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
سفارش پوستر جشنواره به طراحان قدیمی تلاشی برای بازیافتن هویت خود در گذشته است و اثر طراحان نیز بهشدت همسو با همین تصمیم است: خلق یک اثر با استفاده از نقوش سنتی و تصاویر مرتبط با نگارگری برای رسیدن به یک هویت ایرانی-اسلامی!
ما حتی نمیتوانیم تاریخ هنری خودمان را با زبان امروز بیان کنیم. استفاده از نمادهای تصویری گذشته بهاین شکل، شبیه استفادهی پراکنده از اشعار فردوسی در یک متن امروزی، برای رنگ و بوی ایرانی و فارسی گرفتن آن است.
بخش غالب طرح، همان تصویر بازسازی شده از فیلم مادر است. تصویری که تنها هدف از بازسازی آن افزایش کیفیت چاپ بوده است. یک تصویر بیمعنا، بیروح و حتی بیربط به فیلم. این لبخند مصنوعی و خشک قرار است چه حسی را منتقل کند؟ چرا آن بلبلها از انگشتر مادر هم کوچکتر هستند؟ این به معنی گسترش روح مادر در آن دنیای دیگر است؟ آیا این چهرهی بازسازی شدهی صاف و تمیز قرار است به مذاق نسل امروز خوش بیاید؟ آنها مادران را بدون چین و چروک و دیگر علائم پیری میپسندند؟
به راستی چه اتفاقی میافتد که طراح سیمرغ- که در زمانهی خود پیشرو بودهاست- امروز چنین طرحی را قلم بزند؟ طرحی که بهسختی میتوان از دقت طراح در بهکارگیری ابتداییات قواعد طراحی پوستر آن صحبت کرد.
با همهی این اوصاف جشنوارهی فجر هنوز هم زنده است و میتواند هرساله مخاطب خود را غافلگیر کند. غافلگیری در این چندسال بهامضای جشنواره تبدیل شده است و برای استفاده از این مؤلفه چنان وحدتی در کل جشنواره حاکم است که حتی مخاطب غیرسینمایی را هم درگیر خود میکند. مخاطبانی از هر طیف هنری و از هر طیف شبیه طیف هنری. شاید عنصر هویتبخش جشنواره فجر همین باشد: غافلگیری مدام.
علی خرازی- طراح گرافیک
[۲ از ۲]
دسته سوم از این که میبینند دسته اول گاهی با لوطی شوخی دستی میکنند یا موقعِ عکس یادگاری گرفتن با او به سبیلش دست میزنند، غصه میخورند. یا وقتی میبینند دسته دوم کار را به خط کشیدن روی صورت او رساندهاند، خونشان به جوش میآید. آنها ترجیح میدهند بین سکوت کردن و تیزی کشیدن روی دسته دوم، دومی را انتخاب کنند. با این تفاوت که مجبورند حرص دسته اول را هم -که مجیز لوطی را میگویند و لوطی بهشان دل خوش کرده- سر دسته دوم خالی کنند. راز این که هر چه پیش میرود طرفداران کیمیایی تندتر و متعصبتر و بیمنطقتر میشوند همین است.
کیمیایی دیگر سینمایی نمیاندیشد و به همین دلیل آثار دو دهه اخیرش اصلا به تجربه درنمیآیند. هر اثر سینمایی در ظرف زمان، مکان و علیّت سینمایی تجربه میشود. سه عنصری که هر چه پیش میرویم در آثار کیمیایی کمرنگتر میشوند. لذا اثری مثل «خائنکشی» اصلا نمیتواند به تجربه سینمایی دربیاید. فیلمی که نه شخصیتهایش ملموسند، نه حتی زمان و جغرافیای متعیّنی دارد. هر کسی دارد در این فیلم کار خودش را میکند و بهره خودش را از اسم کیمیایی میبرد. علی اوجی به واسطه پولش میخواهد به عنوان تهیهکننده اعتباری کنار کیمیایی کسب کند. البته به این راضی نشده و جلوی دوربین هم آمده است. به همسرش هم جای کادوی سالگرد ازدواج – یا شاید کادوی ولنتاین یا هالووین- نقشی داده است. گویی اوجی فیلم آخر سازنده «قیصر» و «گوزنها» را با فیلمهای گردشهای خانوادگیاش اشتباه گرفته است. آن طرف مهران مدیری با لباسهای شیکش سیگار دود میکند تا نقش تابلوهای تبلیغاتی را ایفا کند. خلاصه هر کسی تکهای از مردار میکَند. انگار آبمنگلیها با نقاب رفاقت در حال غارت کیمیایی هستند. هیچ خبری هم از حداقلهای سینمایی نیست. همه چیز شبیه محتوای خوابهای طرفداران کیمیایی به نظر میرسد و ذرهای منطق روایی در اثر به چشم نمیآید. تصویربرداری و نورپردازی و طراحی صحنه و ... قابل توجه فیلم هم صرفا نقش آفتابه و لگن را بازی میکنند در مهمانیای که در آن خبری از شام نیست.
انگیزهای برای بیشتر نوشتن درباره «خائنکشی» ندارم. میشود در نقد پنج فیلم آخر کیمیایی یک متن نوشت و هر بار فقط اسم فیلم را تغییر داد. کیمیایی امروز تبدیل به کالایی شده است که هر لافزن و نامحرمی به خود اجازه میدهد آن را مصرف کند. او گیر جماعتی افتاده است که یک استاد به کیمیایی میبندند و اعتبارش را میمکند. کاش میشد دور کیمیایی را از این افراد خالی کرد. کاش کیمیایی بیش از این حیف نشود.
محمد قربانی - آذر ۱۴۰۳
روزنامه فرهیختگان
[۲ از ۲]
بررسی عناصر اصلی نیهیلیسم و ابزوردیسم در فیلمنامه "صبحانه با زرافه ها"
محمد قربانی: در جهان داستان #صبحانه_با_زرافهها، رفاقت به عنوان ارزش محوری نقش ایفا می کند. این در حالی است که در آثار نیهیلیستی، به دنبال عدم امکان روابط معنادار میان شخصیتها، آنها جز منافع شخصی و لذات مادی به چیز دیگری اعتنا نمی کنند. شخصیتهای آثار نیهیلیستی معمولا افرادی بی احساس و خودخواه هستند.
در صبحانه با زرافهها همه کنشهای شخصیتها در جهت کمک به یکدیگر است. پس از اوردوز داماد در مجلس عروسی، پویا و شاهین که بیشتر از مجتبی- که به رضا در برگزاری جشن عروسی کمک می کند- به مصرف مواد مخدر تمایل دارند، به تکاپو می افتند. پویا به مجلس برمی گردد و سعی می کند شرایط را بسنجد و شاهین هم پیشنهاد می کند رضا را برای معاینه و احیا پیش دکتر آشنایش ببرند. به این ترتیب، با توجه به کنشمندی شاهین و پویا و جست وجوی شان برای یافتن راه حل و عبور از بحران، بی خیالی آنها در موتورخانه- درحالیکه جنازه داماد روی زمین افتاده است- به معنای بی تفاوتی آنها نسبت به وضعیت نیست. این بی خیالی با توجه به کنشگری شخصیتها در ادامه، اثر روانی مواد مخدر به نظر می رسد و ریشه در وقوف آنها بر بی معنایی جهان ندارد.
به صورت کلی نیز مصرف مواد مخدر در این فیلمنامه، شباهتی با آثار نیهیلیستی ندارد. در این آثار انگیزه شخصیتها برای مصرف مواد مخدر، رسیدن به انفعال محض و تعطیل کردن عقل در جست وجوی معناست. درحالیکه در سراسر فیلمنامه صبحانه با زرافهها، مصرف مواد مخدر حالتی مناسکی در آیین رفاقت دارد. توجه به گروه دوستان به اندازه ای است که علاوه بر عدم وجود تفاوتی خاص بین آنها، درونیات هیچیک نیز پرداخت ویژه ای در فیلمنامه ندارد. بحران هویت و تضاد درونی از ویژگی های اساسی آثار نیهیلیستی است. مانند آنچه در شخصیت مالون در رمان مالون میمیرد اثر ساموئل بکت دیده می شود.
مالون در آستانه مرگ، داستانها و خاطراتی را مرور می کند که حاکی از تزلزل و تضادهای شخصیتی بسیاری در او هستند. بااین حال، در صبحانه با زرافهها درونیات هیچ شخصیتی ملموس نیست. درحالیکه ظرفیت پرداختن به ذهنیات و احوالات درونی شخصیتها در فیلمنامه وجود دارد.
? متن کامل را در صفحه 17 شماره 262 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
? اکران و نقد فیلم دزد دوچرخه
(ویتوریو دسیکا- 1948)
✅ اپیزود ۷ از فصل پنجم فول فریم
⏰ یکشنبه (۱۵ مهر) ۱۷ تا ۲۰
برای ثبتنام به آیدی زیر پیام دهید:
@Artopium_ad
نقد انگیزه مندی قهرمان در فیلمنامه "گردبادها"
محمد قربانی: شخصیت پردازی کیت به عنوان قهرمان فیلمنامه #گردباها از همان صحنه افتتاحیه آغاز می شود؛ جایی که کیت همه اعضای گروه را برای ماجراجویی از خواب بیدار می کند. در صحنه افتتاحیه، کیت دختری شوخ و شنگ و باانرژی معرفی می شود که اعضای تیمش را برای مواجهه با خطر به خط می کند. او مغز متفکر و رهبر گروه محققانی است که به دنبال مهار گردبادها هستند. آنها سعی دارند این کار را با مختل کردن فرایند شکل گیری گردبادها انجام دهند، اما شکست می خورند و جز کیت و هاوی، همه اعضای گروه- ازجمله معشوق کیت- کشته می شوند. در مقدمه خوب گردبادها علاوه بر معرفی شخصیت کیت، خود گردباد نیز شناسانده می شود و این پدیده به دانسته های خارج از متن تماشاگر واگذار نمی شود.
پس از این مقدمه، کیت در حالی پنج سال بعد از آن حادثه به تصویر کشیده می شود که دیگر نشانی از شیطنت و نشاط اولیه در چهره اش دیده نمی شود و تیپ اسپرت کویرگردی اش به یک تیپ اداری و رسمی تبدیل شده است؛ کنتراستی که تأثیر حادثه پنج سال پیش در اوکلاهما را به رخ می کشد. کیت مشغول کار در یک اداره هواشناسی در نیویورک است که هاوی از راه می رسد. او از کیت می خواهد در پروژه ای مشابه پروژه پنج سال پیش به او کمک کند. اما کیت در اولین گفت وگو این پیشنهاد را رد می کند. علت رد پیشنهاد از جانب کیت مشخص است؛ تجربه ای دردناک در گذشته. او برای همراهی هاوی نیاز به انگیزه دارد و درست از همین جا ایرادات فیلمنامه در شخصیت پردازی جلوه می کند.
صرف دیدن هاوی پس از پنج سال نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای همراه شدن کیت با او باشد. اما فیلمنامه نویس این نقطه مهم از فیلمنامه را به سرعت سرهم بندی کرده است. کیت پس از رد پیشنهاد هاوی، در رویا معشوقش را می بیند و پس از پریدن از خواب، با خبری که هاوی مبنی بر کشته شدن 11 نفر بر اثر گردبادی در اوکلاهما برایش فرستاده است، مواجه می شود؛ اتفاقاتی که نمی توانند دلایل قانع کننده ای برای همراهی کیت با هاوی باشند، چراکه طی پنج سال گذشته قطعا این اولین باری نیست که کیت خبر کشته شدن عده ای در گردباد را می خواند، یا خواب معشوقش را می بیند.
تماشاگر انتظار اتفاق ویژه ای برای بازگشت کیت به ماجراجویی دارد؛ اتفاقی که بتواند انگیزه ای قوی در کیت برای مواجهه دوباره با گردبادها ایجاد کند...
? متن کامل را در صفحه 45 شماره 260 #مجله_فیلم_نگار در www.filmnegar.ir بخوانید.
? نقد و بررسی انیمیشن «موش سرآشپز»
? آنلاین
? فردا شب (۱۹ تا ۲۱)
? برای هماهنگی و ثبت نام به آیدی زیر پیام دهید.
@Artopium_ad
? #پلی_لیست ویدئوهای نقد اخیر در صفحه یوتوب
https://youtube.com/@MohamaddGhorbani
نقد فیلم گلادیاتور
https://youtu.be/WWOYq0P8L0o?si=9dE5CXTnHMnTdc2n
نقد فیلم وزارت جنگ ناجوانمردانه
https://youtu.be/X1wB-nbREe8?si=V5Ld8W5hMI5W0orU
نقد فیلم اینسپشن
https://youtu.be/V_D4wV-xpJE?si=sQ9BGmBrArWpDrUB
بررسی لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینما از نگاه منتقدین
https://youtu.be/LIkswbfSX0A?si=aI3LNN-5j6-OnpRv
نقد انیمیشن درون_بیرون
https://youtu.be/w4G-s-pBoEw?si=AfaR_5oi0cfcrfh_
نقد فیلم گردبادها
https://youtu.be/yvsfxuSNQpU?si=o8qUmreyOVbtE_zS
نقد فیلم باشو؛ غریبه کوچک
https://youtu.be/f45xf_zcF7M?si=GogUr7KAc1LSGE3L
نقد سریال اصل برائت
https://youtu.be/VYhLM8uj200?si=MBBig3E09gMm6wCs
پرونده ویژه «فرهیختگان» درباره مسیر خطایی که بخشی از سینمای ایران در روایت دفاع مقدس پیش گرفته است
سینمای جنگ نه، سینمای دفاع آری
?محمد قربانی، منتقد و خبرنگار: شهدا زندهاند و شبیه ما مردم؛ از این جهت که هر دو امروز بیش از هر زمان دیگری پاسوز سیاستمداران و رسانههاییم. سینمای دفاع مقدس و تصویر قهرمانان جنگ دفاعی شرافتمندانه ما در آن، آینه تمامنمای این پاسوزی است. پس از جنگ، هرچه پیش رفت ایده انقلاب اسلامی بیشتر جای خودش را به ایده جمهوری اسلامی داد. هرچه پیش رفت آرمانها بیشتر فدای «توسعه ملی» کشور و مقدسات راحتتر خرج توسعه فردی سیاستمداران شدند.
?از دهه ۹۰ و همزمان با شوق در آغوش گرفتن غرب و فروپاشی اقتصادی متعاقب آن پس از بسته ماندن آغوش غربیها، اوضاع هرچه پیش رفت بدتر شد. در سینما مدیریت دولتی و ارگانی بیش از همه به سینمای دفاع مقدس لطمه زد.
?حالا فیلمهای دفاع مقدسی صرفا ماکتهای بیروحیاند که به کار ویترین میآیند. امروز دیگر فیلمهای دفاع مقدسی تنها دو کارکرد دارند: اول اینکه مسئولان میتوانند در مناسبتهای خاص پشت این آثار پنهان شوند و از ارجی که به دفاع مقدس مینهند، بگویند. دومین کارکرد سینمای دفاع مقدس هم نقش نردبانیاش برای فیلمسازان تازه به سینما رسیدهای است که میخواهند با بودجههای نهادی و دولتی فیلمهای دفاع مقدس و تبلیغات ضمیمهاش، ره صدساله را یکشبه طی کنند.
?در این شرایط تصویر شهید و دفاع مقدس به مسالهای فرعی برای فیلمسازان تبدیل شده است؛ چراکه آنها بدون هیچ دغدغه جمعی و ملی به جنگ میپردازند. در این بین جنگ تحمیلی، ارزشها و مسائلش، قهرمانها و شخصیتهایش و...، همگی جای خود را به اوهام نسلی دادهاند که نهتنها مماس با جنگ زیست نداشتهاند، بلکه دفاع مقدس مسالهشان هم نیست. همدستی سیاستمداران کمیتگرا و فیلمسازان بیمساله اختهشده، از سینمای دفاع مقدس سیرکی تکنیکی و تریبونی برای روشنفکری و محلی برای فرافکنی مسائل روز ساخته است.
?فیلمهای پرتره از شهدا نیز هرکدام با ترسیم چهرهای کجومعوج از فرماندهان دفاع مقدس، هر روز شهید جدیدی را هدر میدهند و بهجای ساختن آن فرزندان برومند ایران و اسلام، شخصیتهایی خنثی و لیبرال میسازند که بیشتر شبیه فیلمسازان بیجهان و سیاستمداران سفارشدهنده این فیلمهایند.
?اگر امروز نمیتوانیم در سینمای دفاع مقدس از ارزشها و اعتقادات رزمندگان هشتسال جنگ تحمیلی بگوییم، دلیلش این است که پس از جنگ آن ارزشها را خرج خود و قبیلههایمان کردهایم. اگر برای یک جنگ دفاعی، فیلم ضدجنگ میسازیم، چیزی از تاریخ و وطن نمیدانیم و بیآرمانی و بیارزشی جهان خود را به دفاع مقدس فرافکنی میکنیم. در این وضعیت مجبوریم شهدا را شبیه خودمان بسازیم که این بزرگترین ظلم به شهدای همیشه مظلوم دفاع مقدسمان است.
*?یادداشتهای مرتبط*
?از چاله شعارزدگی به چاه تقدسزدایی
?جنگندیدهها!
?تقلید کورکورانه از هالیوود
روبیکا | اینستاگرام | بله | تلگرام | توییتر
? نقد سریال اصل برائت
(presumed innocent- 2024)
نقد یوتوبی این سریال را در آدرس زیر ببینید.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago