?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
«شام نمیخوری»
به نظر میآید سایۀ هیکلی روی میز خم شده است و دارد چیز مینویسد.
دوباره میگوید: «شام نمیخوری! برات تاسکباب درست کردم.»
شام نمیخورد. هیچ شبحی تا حالا شام نخورده است. شبح فقط بلد است روی کتابهایش قوز کند و یا تکیه بدهد به پشتی صندلی و سیگار در دست فکر کند. حلقههای دود سیگار شبح همیشه در هوا ثابت و بیحرکت میمانند. شبح بلد است گاهی اوقات آواز بخواند و صدایش تمام خانه را پر و لبریز کند. صدای شبح همیشه از تمام منفذهای دیوار شنیده میشود. صدای شبح در یک جا نیست. شبح میتواند اتاق را از موسیقی صدایش شلوغ کند. شبح میتواند حمام هم کند. صدای دوش وقتی شبح دارد حمام کند توی اتاق میپیچد. مسواک هم میزند. صدای مسواک زدنش هم توی اتاق میآید. میتواند کفشهایش را بپوشد. صدای پوشیدن کفشهایش هم میآید. روزنامه هم میخواند و صدای ورق زدن روزنامهاش هم میآید. در اتاقها را محکم میبندد و صدای بستن در اتاقها کاملاً توی خانه میپیچد. شبح میتواند وقتی مادر خوابیده است روی موهای سفید او دست بکشد. برایش کوچکترین داستانهای دنیا را تعریف کند. شبح هیچوقت بلد نیست داستان بلند بگوید. شبح میتواند ادای باباش را دربیاورد و آوازهای او را با زبانی محلی بخواند. میتواند مثل او با مادر دعوا کند. اما شبح نمیتواند غذا بخورد.
اشباح آوازخوان
نسیم خاکسار
https://t.me/gadaboutmitsl/11625
@gadaboutmitsl
اشباح آوازخوان
نسیم خاکسار
@gadaboutmitsl
تن غمین است، افسوس!
من همۀ کتابها را خواندهام.
گریختن! گریختن به دورادور! حس میکنم تمامی پرندگان
مست آناند که مه و آسمانهای ناشناخته در میانشان گیرد!
هیچچیز _ نه باغهای قدیمی منعکس در چشمها _این دل را
از غرق خویش در دریا بازنخواهد داشت،
آه شبها، هیچچیز، نه پرتوی غمبار فانوس من
بر کاغذهای خالی که در سپیدی خودشان پناه جستهاند،
و نه زن جوانی که کودک خود را غذا میدهد.
من خواهم رفت! کشتی با بادبانهای برافراشته
بهسوی مناظر غریب لنگر میکشد!
ملالی که امیدهای بیرحم غمینش کردهاند
هنوز به آخرین وداع دستمالها باور دارد!
و شاید این بادبانها، دعوتکنندۀ طوفانها،
از آناناند که با تندبادی بر فراز تختهپارههای گمشدۀ بیبادبان خم میشوند،
بدون بادبان، یا جزایر حاصلخیز...
لیک، ای دل من، به آواز ملاحان گوش سپار!
استفان مالارمه
از شعر مدرن
ترجمۀ مراد فرهادپور
@gadaboutmitsl
و رفته رفت
و رفتگان همه رفتند؛
اما
ما،
زندانیان خانه و اشیا
تصدیق میکنم که نرفتیم!
بر جای خود، نشیمن تاریخ،
بنشستهایم گرم،
ور پرسشی سلام کند، در جواب آن
گفتارمان روانه شود نرم.
احساس میکنم
که از لبانمان
ترکیب آینهبندی لبخند ریختهست
و جای آن
بیرون زدهست هیئت ناساز پوزخند.
و پوزخند ما
اینک چو پای زمزمه حتی
نای نفس ندارد.
و من
در این «عریضه» نیز
حرفی به کس ندارم!
و رفته رفت
و رفتگان همه رفتند؛
اما
ما
تصدیق میکنم که نرفتیم!
#اسماعیل_شاهرودی
به حمید رهنما
@gadaboutmitsl
«هیچ به گوشت خورده بود که ما بعضی از اونایی رو که محکوم به اعدام میشن نمیکشیم؟»
پیرمرده گفت: «اغلبشونو.»
دوباره جوونه گفت: «و فقط بهظاهر مراسم اعدام رو اجرا میکنیم و میآریمشون برای یکسری آزمایش روانشناسی؟ هیچ به گوشت خورده بود؟»
«هیچ به گوشت خورده بود؟»
«هیچ به گوشت خورده بود؟»
دوباره بازجو میزد توی سرم، درست پسکلهام و میگفت: «فکر نکن، علامت بزن، فکر نکن.»
جراحی روح
محسن مخملباف
برهنگی چه سياه است!
«سياه» گفتم؟ -آری، نگاه کن در شب:
تو گويی آن زنِ زيبایِ زيرکِ زنگیست
که تورِ نازکِ مهتاب هم حجابش نيست.
هميشه آينه را پيشِ آفتاب نهند
نه در برابرِ شب،
که چشمِ آينه را تابِ بازتابش نيست.
شب آن برهنهٔ بیپرواست
که گر تو آينه را بشکنی، برهنگیاش
به پشتِ آينه خواهد تاخت:
درين فزونطلبی، بيمِ آفتابش نيست.
برهنهبودن، دشوار است
چرا که سرما، تنپوشِ گرم میطلبد:
شبِ برهنه، نه يکباره ايمن از سرماست
ولی ز پوشش بيزار است.
شب آن برهنهٔ بیهمتاست
که زَمهريرِ جهان، مايهٔ عذابش نيست.
برهنه بودن، سوزان است
برهنه بودن، آن شهوتِ فروزان است
که با فشارِ بلوغ از درون برآرد سر،
بهسانِ سيل، که آرامشی در آبش نيست.
تو ای شهامتِ پوشيده در تخيّلِ من!
تو ای غرورِ توانایِ آفريننده!
تن از برهنگی و سادگی دريغ مدار!
برهنه بودن چون ساده بودن آسان نيست،
به شعلهها بنگر! تا نترسی از دشوار.
حجابهایِ پيازين ز گِردِ خود برگير!
به اين حقيقتِ سوزانِ ژرف، دل بسپار!
که تا برهنه نباشی، خدا نخواهی بود.
خدایِ پنهان، از روحِ شب برهنهتر است
بهسانِ آن زنِ زيبایِ زيرکِ زنگی
که تورِ نازکِ مهتاب هم حجابش نیست...
#نادر_نادرپور
تهران_یکشنبه اول بهمنماه ۱۳۵۷
از دفتر #صبح_دروغین
ما علت بیماریهای جسمی را تا اندازهای میدانیم، ولی بیماریهای روحی از تربیت بد، از مزخرفاتی که از کوچکی در مغز ما فرومیکنند و خلاصه از نقص اجتماع به وجود میآید. اجتماع را اصلاح کنید، بیماری دیگر وجود نخواهد داشت.
پدران و پسران
ایوان تورگنیف
م. ه. شفیعیها
همهچیز عین همان روزهاست، فرقش فقط همین است که گذشته عزیز است، هر کثافتی هم که بوده عزیزتر از حال است، شاید چون از گذشته جان سالم به در بردهایم. همین که گذشتهای هست یعنی زنده ماندهایم و زنده ماندن موفقیت است، پیروزیای که هیچ ضمانتی نیست دو دقیقه بعد هم نصیبمان شود.
غیاب دانیال
امیر احمدی آریان
@gadaboutmitsl
بتاب رؤیای من!
به گیاه و بر سنگ،
که اینک معراج تو را آراستهام من گرگی که تا سپیدهدمان بر آستانۀ ده میماند
بوی فراوانی را در مشام دارد!
صبحی اگر هست
بگذار با حضور آخرین ستاره
در تلاوتی دیگرگونه آغاز شود
ستارهها از حلقوم خروس
تاراج میشوند
تا من از تو بپرسم:
_اکنون، ای سرگردان!
در کدام ساعت از شبیم؟
ما باید بتونیم خودمونو آزاد بکنیم. ما داریم پرت میشیم تو درۀ یه زندگی درونی. حدس میزنیم، پیش خودمون تحلیل میکنیم، قضاوت میکنیم و بعد همهچیزو بیسروصدا تو مغزمون دفن میکنیم. تدفین نامرئی صامت. مرض قرن ما همینه: زندونی کردن حس و شعورت بهوسیلۀ خودت. هیچ نیرویی نمیتونه حس و شعور تو رو زندونی کنه! مگر نیروی خودت! دهنت باز نمیشه که بگه، دستت بلند نمیشه که نشون بده، که بزنه، که بگیره، له کنه، پاره کنه، چشمت باز نمیشه که منتشر کنه، بله حتی چشم، این آینۀ باستانی روح، از راستی روگردون شده... و... و...و... ما باید از این زندان بیایم بیرون.
آرامسایشگاه
#بهمن_فرسی
@gadaboutmitsl
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago