برای عاشقان امیلی♥️

@ourjourney0

این تایم لپس درس خوندنم تقریبا برای دو سال و نیم پیشه، ارتوپدی میخونم
یه عصر تابستونی نسبتا خنک ، تو خونه ای که دوستش داشتم.
دلم برای اون خونه تنگ شده?

و جالب اینه سر درست کردن همون نازنین،اسنپ لغو کرد ?

خیلی غم انگیز شد ? نباید قهوه فراموش میشد ?

همیشه با بی برنامگی خاصی کلاسا کنسل میشن و ما هم یهوو شهر دانشجویی رو به مقصد شهر و دیار و خونه امون ترک می کنیم ، نتیجه هولهولکی اماده شدن این شد که الان که تو ماشینم یهو ببینم شیرقهوه ی نازنینی که درست کردم تا توراه بخورم
بمونه تو خونه :)
اره قشنگ یادمه گذاشتمش رو جا کفشی و دیگه یادم نمی یاد??‍♀️
حالا امیدوارم بعد چند روز که برگشتم بتونم اون تروال ماگ حاوی شیرقهوه ترشیده رو بشورم و البته بعدم ازش استفاده کنم :))

و همین طور چایی داره دم‌میکشه برای رفع خستگی بعدش

یگانه گفت تو خونه وقتی کتاب صوتی پخش بشه
حسشو دوست دارم .
الان صدای هوتن شکیبا پخش میشه
و مغازه خودکشی
و دارم خونه رو مرتب میکنم تا از فردا به زندگی ادامه بدم

هیچ وقت نترس
اگه ترسیدی نلرز
اگه لرزیدی نیفت
اگه افتادی نمیر
اگه مردی دوباره واستا و بجنگ
به تموم حرفا بخند

@ourjourney0