?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
دانشگاه «شریف» ؟؟؟
✍? عرفان کسرایی
در [چهارم خرداد] سال ۱۳۵۳ که مجید شریف واقفی به همراه لیلا زمردیان [بهخاطر عقاید ضدآمریکایی] در جنرال الکتریک بمبگذاری کرد و سرایدار بیچاره آنجا را کشت، هرگز تصور نمی کرد که نامش بر سردر مشهورترین دانشگاه صنعتی ایران قرار بگیرد. شریف چه خدمتی به ایران کرده که نامش روی سر در دانشگاه آمده؟ تاریخ، دردناک است و پندآموز
وحید افراخته و محسن خاموشی و حسین سیاه کلاه سه نفر تروریستی بودند که مدتی بعد مجید شریف واقفی را بی رحمانه به قتل رساندند. حسین سیاه کلاه یک گلوله از روبهرو به صورت شریف واقفی شلیک کرد و وحید افراخته هم گلولهای از پشت سر. این سه تن جنازه شریف را پشت ماشین انداختند ...
و راهی بیابانهای مسگرآباد شدند. خاموشی و سیاه کلاه جنازه شریف را سلاخی کردند و در آن، محلول بنزین و کلرات و شکر ریختند و آتش زدند. پس از سوزاندن جسد، آن را قطعه قطعه و در چند نقطه دفن کردند. قاتلان خطرناکی که قاتل سرایدار جنرال الکتریک را به قتل رساندند. انقلابیون پنجاه و هفت!
عجیب ترین نکته تاریخی این است که از بین سه نفر قاتل شریف، نفر سوم یعنی "حسین سیاه کلاه" هرگز پیدا نشد و به گفته خواهر شریف واقفی، چه بسا هنوز هم زنده باشد.
دردناک آنجاست که هیچکس نام آن سرایدار بیچاره را نمی داند. هیچکس نمی داند که چه بود و چه کرد و زندگی اش چگونه می گذشت. تاریخ، بی رحم است. نام آن سرایدار فراموش شده اما نام قاتلش آنقدر مشهور است که هم ایستگاه مترو به نامش شده هم دانشگاه.
در بی وفایی تاریخ همین بس که هیچکس زن کارگری به نام صفیه حیدری ۳۵ ساله و دخترش حلیمه ۱۵ ساله را نمی شناسد. اما از قاتلان آنها که در ۱۰ خرداد ماه ۱۳۵۱ برای قتل ژنرال هارولد پرایس بمب گذاری کرده بودند، قهرمان ساخته اند و برایشان سرودهای انقلابی درست کرده اند.
پ.ن: دانشگاه صنعتی آریامهر پس از انقلاب ۵۷ به احترام مجید شریف واقفی که از فارغالتحصیلان دورۀ اول مهندسی برق این دانشگاه بود به دانشگاه صنعتی شریف نامگذاری شد. شریف واقفی یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود. پس از مدتی بعضی از سران این گروه تصمیم گرفتند ایدئولوژی سازمان را از التقاط مارکسیسم اسلامی به مارکسیسم الحادی تغییر دهند که بهخاطر مخالفت توسط دیگر اعضای سازمان مجاهدین ترور شد.
شعار "راه حل نهایی" نازیها (همان نسلکشی یهودیان) در کمپ اعتراضی دانشجویان امریکایی.
Die Endlösung = FINAL SOLUTION = راه حل نهایی
- HistoDox -
چای جهان آن سالها بهتر بود یا چای دبش این سالها؟
*✍?*** بیژن اشتری
مقایسه دو برند چای جهان و چای دبش میتواند فواید زیادی برای همه ما ایرانیها داشته باشد.چای جهان یکی از معروفترین برندهای چای در دوران قبل از انقلاب بود.مالک و مدیر چای جهان کارآفرین نابغه ای بود به اسم محمد صادق فاتح یزدی که به مرور زمان مجموعهای از کارخانهها و شرکتهای تولیدی، از چای و پتو و روغن خوراکی تا روغن موتور را در اطراف کرج تاسیس کرد.آن هم بدون گرفتن یک دلار ارز ترجیحی یا حمایتی.او یک سرمایهگذار کلاسیک بود که صرفا با استفاده از خلاقیتهای خود و محیطی که به وی اجازه تولید و کسب و کار میداد توانست به رفاه و رونق اقتصادی کشورش کمک کند.سرمایهداری که در ضمن علاقه بیحد و حصری هم به کارهای خیریه و عامالمنفعه داشت.اما زمانه تبدار بود و بیمار.چریکهای کمونیست فدایی خلق به این نتیجه رسیده بودند که فاتح یزدی یک بورژوا کومپرادور است که خون کارگران را در شیشه کرده و هیچ وظیفه ای ضروریتر از ترور انقلابی او نیست.غلامحسین ساعدی، داستاننویس و نمایشنامه نویس معروف ، یکی دو سال پس از انقلاب افشا کرد:«فتحعلی پناهیان را از نزدیک میشناختم، جوان بیست و چند سالهای بود...بچه عجیبی بود .همان بود که سرمایهدار گردنکلفت کرجی(فاتح یزدی) را کشت.همان که چای جهان را داشت.»فاتح یزدی در مرداد هزار و سیصد و پنجاه و سه در زیر پل تاج با شلیک سه گلوله کشته شد و سازمان چریکهای فدایی خلق رسماً مسئولیت این قتل را پذیرفت.شرکت های فاتح یزدی نیز پس از انقلاب مصادره شد.
چای دبش یک برند پساانقلابی است که برخلاف چای جهان که صرفا از محصولات باغهای چای ایران استفاده میکرد صرفا وابسته به واردات چای از خارج است.مدیرعامل این شرکت آقای اکبر رحیمی متولد هزار و سیصد و پنجاه است و از سی و پنج سالگی مشغول این کار شده است.بنا به گفته سازمان بازرسی کل کشور ،هفتاد و نه درصد ارز ترجیحی برای واردات چای به شرکت چای دبش اختصاص داده شد(مبلغی حدود سه میلیارد دلار،برابر یک چهارم درآمد سالانه نفتی کشور).این اقدام با هماهنگی و تایید وزارت صمت،وزارت جهاد کشاورزی و بانک مرکزی از سال نود و هشت و طی سه سال صورت گرفت .قرار بوده شرکت دبش از این سه میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی برای واردات ماشین آلات و چای از هندوستان استفاده کند اما بخش قابل توجهی از این مبلغ را در جاهای دیگر هزینه کرده . . .
چای جهان نماد یک رژیم سرمایهداری غربگرا بود.
چای دبش نماد یک رژیم انقلابی مستقل و خودکفاست که رشتههای وابستگی به امپریالیسم جهانی را قطع کرده است.
آوریل هزار و نهصد هفتاد و پنج میلادی، سواحل ویتنام صحنه یکی از ترسناکترین و پر اضطرابترین فرارهای جمعی در طول تاریخ بود، دو سال پس از خروج ارتش آمریکا از ویتنام، حالا ارتش کمونیست ویتنام شمالی همراه با ویتکنگها به سرعت به سایگون پایتخت ویتنام جنوبی نزدیک میشد. چند هفته پیش خمرهای سرخ در کامبوج پنوم پن را تصرف کرده و با تهدید به توپ بستن سفارت خانههای خارجی پناهندگان را از آنجا خارج و در مواردی در مقابل چشم سفرای خارجی و در محوطه بیرون از سفارت اعدام کرده بودند.
در این شرایط نیروی دریایی آمریکا ناچار شد عملیات بزرگی را برای انتقال پناهجویان ویتنامی سازمان دهد. وقت کم و وضعیت چنان آشفته بود که بینظمیها وصحنههای دراماتیک کم نظیری اتفاق افتاد. یکی از عجیبترین و منحصر به فرد ترین صحنهها در دو ناو آمریکایی اوکیناوا و میدوی رخ داد، زمانی که ملوانان و کارکنان ناو ناچار شدند برای باز کردن جا برای ورود انبوهی از پناهندگان که با قایق و هلیکوپتر میآمدند، دهها فروند از هلیکوپترهای خود را از روی عرشه به دریا انداخته و نابود کنند.
نابود کردن صدها میلیون دلار تجهیزات نظامی تصمیم دشواری بود اما شرایط به قدری آشفته و اضطراری بود که اگر این کار را نمیکردند، چند هزار نفر پناهنده با اتمام سوخت هواگردها یا غرق شدن قایقهایشان میمردند.
این پایانی تراژیک برای رویاهای روشنفکران و دانشجویان چپگرای غربی در مورد "آرمان شکوهمند خلق ویتنام" و "حقانیت سی سال مبارزه خستگی ناپذیر ویتکنگها" بود. چند ماه بعد کمونیستهای کامبوجی وحشتناکترین قتلعام و سرکوب تاریخ را کلید زده و کمونیستهای ویتنامی دهها هزار نفر را اعدام کرده و یا در اردوگاههای بازپروری سیاسی به قتل رساندند. تلاش برای فرار از ویتنام تا سالها بعد ادامه داشت و کمتر روزی بود که خبری از غرق شدن قایقها و مرگ دهها پناهجوی ویتنامی در رسانهها منتشر نشود.
دقت کنید: بیثباتی یا جنگی در کار نبود. این صلح کمونیستی بود که مانند همیشه بیشتر از جنگ ضد کمونیستی آدم میکشت و تلفات میگرفت. سکانس پایانی جنگ ویتنام و هندوچین یکی از برگشتگاههایی بود که جو ذهنی جهانی را تغییر داد و زوال سیطره فکری چپگرایی دوران جنگ سرد را رقم زد. تاثیر آن در اروپا و به خصوص در فضای روشنفکری فرانسه چشمگیر بود. پیشتر به آن صحنه نمادین و مشهور سرافکندگی سارتر در سمینار چارهجویی برای کمک به پناهندگان ویتنامی اشاره کردم. فرجام به اصطلاح مبارزه شکوهمند خلق ویتنام روشنفکری چپگرا در فرانسه را بی آبرو و بی اعتبار کرد و در کلیت جهان غرب و حتی بخشهای دیگر جهان زمینه را برای شیفت بزرگ آغاز دهه نود میلادی به سوی لیبرالیسم و آزادیخواهی واقعی آماده کرد.
همان زمان که ارتش آمریکا عازم عملیات نظامی برای سرنگونی صدام حسین بود و تحلیلگران ضد امپریالیست و پنجاه و هفت زده دراینباره که هدف اصلی آمریکا غارت نفت عراق است، هذیان سرایی میکردند، متخصصان و کمپانیهای نفتی آمریکایی با تمام توان روی فناوریهای جدید برای استخراج نفت شیل که چند سال بعد انقلابی را در استخراج و تولید نفت رقم زد، کار میکردند. امروز این انقلاب فنآوری تولید نفت آمریکا را از پنج میلیون بشکه در روز در سال دو هزار و شش به نزدیک هجده میلیون بشکه در روز در سال گذشته رسانده و آمریکا را بافاصله زیاد به بزرگترین تولید کننده نفت تبدیل نمودهاست.
بخش بزرگی از مشکل غرب ستیزان، علاوه بر عقده و کینه کور، نشناختن مکانیزم واقعی پیشرفت و قدرت غرب است. آنهایی که سال گذشته از "زمستان سخت" و سقوط اروپا در نتیجه کمبود انرژی سخن میگفتند، نیز از همین مشکل رنج میبرند. تا قدرت آزادی، خلاقیت، فردگرایی و احترام به منافع فردی را درک نکنیم، نمیتوانیم رمز و راز قدرت غرب و به خصوص ایالات متحده را بشناسیم.
امروز مشخص شده است که یکی از مهمترین دلایل شکست شوروی در رقابت با غرب، انقلاب کامپیوتر یا اطلاعات در دهه هفتاد میلادی بودهاست. بزرگترین مشکل شورویها این بود که نمیفهمیدند در سیستمی که تمام دستگاههای فتوکپی در اختیار کا گ ب است، دانشمندان نمیتوانند حتی ابزار سادهای نظیر ماشین حساب را در تملک شخصی داشته و با خود به خانه ببرند و نیز پروژهها و اهداف دانشمندان و رشته تحصیلی دانشجویان را دولت تعیین میکند، نمیتوان با انقلاب کامپیوتر که برخلاف انقلاب صنعتی بر خلاقیت و نوآوری گروهها و واحدهای کوچک و آزاد و پراکنده تکیه دارد، همراه شد.
در سال هشتاد و پنج قرن بیستم مارشال اوگارکوف رئیس ستاد ارتش شوروی اعتراف کرد که این کشور دیگر قادر نیست به رقابت نظامی با غرب ادامه دهد. او اظهار داشت امروز قدرت نظامی بر فنآوری فوق پیشرفته تکیه دارد و فنآوری فوق پیشرفته بر کامپیوتر، در حالیکه ما در حتی در اکثر دفاتر اصلی وزارت دفاع کامپیوتر نداریم."
امروز در رابطه با چین هم همین مسئله مطرح است. البته وضع چینیها از شوروی بهتر است و عناصری از ساز و کار سرمایهداری بازار را اخذ کردهاند اما باز هم در سطح و گونه دیگری همان شکاف خود را نشان میدهد. امروز خیلیها به روندهایی مانند افزایش تعداد ناوهای نیروی دریایی چین و پیشی گرفتن آنها بر تعداد ناوهای ایالات متحده استناد کرده و درباره افول آمریکا داستان سرایی میکنند، در حالی که قلب پیروزی و برتری در جایی دیگر میتپد:
آنجا که پروژههای نظامی جدید آمریکا با فنآوریهای نسل جدید که قابلیتهای آنها از درک و تصور بیرون است، در حال تکمیلند. بمب افکن نسل ششم آمریکایی یعنی بی بیست و یک رایدر تا سه سال دیگر وارد یگانهای عملیاتی میشود و جنگنده نسل ششم آمریکایی هم میانه راه طراحی قرار دارد و این در حالی است که چینیها عملا جنگنده نسل پنجم هم ندارند. آینده آنجایی ساخته میشود که هیچ دانشمند و مخترعی علاقهای ندارد به چین برود، در کشوری که دختر بچهها را به زور و عملا با شکنجه و روشهای وحشیانه به قهرمانان المپیک تبدیل میکنند، چه جذابیتی برای محققان و دانشجویان مستعد خارجی دارد؟
چه کادوی تولدی گرفت پوتین
✍?**** بیژن اشتری
راستی خبر داشتید هفتم اکتبر امسال ولادیمیر پوتین سالگرد تولدش را جشن گرفت و هفتاد و یک ساله شد.حتما میدانید که ارباب کرملین علاقه زیادی به کادو دادن و کادو گرفتن دارد.ایشان به هر کسی کادوی باب طبعش هدیه میدهد.به برلوسکونی نخست وزیر اسبق ایتالیا شراب های ناب هدیه میداد و به رهبر ایران قرآنهای نفیس.اما خود حضرتش فقط هدیه های خاص قبول میکند.**رمضان قدیروف رییس جمهور چچن و اژدهای دست پرورده پوتین در هفتم اکتبر دو هزار و شش ،به مناسبت پنجاه و چهارمین سالگرد تولد پوتین جنازه آنا پولیتکوفسکایا،روزنامه نگار منتقد پوتین ،را تقدیم پوتین کرد.آنا در همین روز هفتم اکتبر با شلیک گلوله ای به مغزش در جلو خانهاش در مسکو کشته شد.قاتلین چند چچنی اجیر شده از سوی قدیروف بودند.و پوتین در سال های بعد،کادوهای مشابهی از همین نوع دریافت کرد.
امسال با خودم فکر میکردم پوتین برای جشن تولدش چه هدیهای گرفته است.صبح هفتم اکتبر امسال که از خواب بیدار شدم و فهمیدم حماس به داخل اسراییل شبیخون زده فهمیدم که واوووووو ارباب عجب کادوی پر و پیمانی هدیه گرفته است.**Instagram@HistoDox
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago