𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
عنوان: زنگ مدرسه
??????
یك و دو و سه
زنگ مدرسه
زود باش كه دیر شد
هنگام درسه.
دو و سه و چهار
همه خبردار
باید كه باشیم
دانا و هشیار.
سه و چهار و پنج
دانش بُود گنج
در راه دانش
باید كه بُرد رنج.
چهار و پنج و شش
شد فصل كوشش
باید بكوشیم
در راه دانش.
پنج و شش و هفت
فصل تفریح رفت
شد فصل تحصیل
هنگام كار است.
شش و هفت و هشت
تابستان گذشت
دبستان شد باز
آموزش برگشت.
هفت و هشت و نه
دیر شده بدو
كتاب را باز كن
حرفش را بشنو.
هشت و نه و ده
می رویم باهم
چه روز خوبی
مدرسه به به!
?من گاستون شرمنده هستم?.mp3
نویسنده:#اورلیشین شو شین?
مترجم:ناهید درودیان راد?
رده سنی : الف و ب
هدف از قصه: مجموعهداستانهای گاستون، یه مجموعه جذاب و باحال برای بچههاست که تو هر جلد با یکی از احساسات مختلف آشنا میشن؛ احساساتی مثل غم و اندوه?، عصبانیت?، ترس،? خجالت?، حسادت? و ...
این مجموعه نه فقط به کوچکترها، بلکه به هر خوانندهای تو هر سنی کمک میکنه تا نسبت به احساساتش آگاهی پیدا کنه و بتونه مدیریت و کنترلشون کنه.
خب، حال شما چطوره امروز؟
اگه یال داشتید، با این حالی که دارید چه رنگی میشد؟منتظر جواباتون هستم
?برای گوش دادن به قصه های بیشتر به کانال زیر مراجعه کنید ❤️
ما والدین فرزندپذیریم
خانوادهای که نه با خون و ژن که با دیداری عاشقانه و پذیرفتن کودکی که در این دنیا نفس میکشد پدید آمده است.
نامش فرزندخواندگیست اما ما میخوانیم «فرزند» نه بیشتر و نه کمتر
کودکان ما قهرمانان کوچک ما هستند که در برابر ناملایمات ایستادهاند و با عشق قدم به قلبمان گذاشتهاند. ما مانند دیگر والدین آرزوها و نگرانیهای فرزندانمان را با خود حمل میکنیم اما چیزهای دیگری هم هست...
فرزندان ما در قانون ارثیه سهمی ندارند، کودکانی که با جان و دل و عشق پرورانده میشوند اما پس از مرگِ والدین، تلخیِ نداشتن رابطهی خونی سر باز میکند چرا که دورترین وراث حق بیشتری پیدا میکنند تا عزیزان جان ما.
سازمان بهزیستی سالها در تلاش بوده به نفع فرزندخوانده راه حلهایی برای این مشکل پیدا کند، اما ما چه میخواهیم؟ سهم فرزندانمان از میراثمان، مانند تمام خانوادهها.
ما خواهان اصلاح قانون هستیم و خواهان به رسمیت شناختن این رابطهی عاشقانهی والد فرزندی.
با امضای این کارزار ما را در این مهم یاری کنید و صدایمان باشید.
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست تغییر و اصلاح قوانین مربوط به فرزندخواندگی
با درنظر گرفتن این امر که وجود قانون فوق و منع والدین و فرزندخوانده از توارث علاوه بر ایجاد معضلات جدی اجتماعی، منجر به کاهش تمایل افراد به فرزندپذیری میشود و همچنین با لحاظ این امر که رویه فعلی در جهت منافع فرزندخواندگان نیست و وظیفه قانونگذار حمایت از…
داستان های مولانگ ??
تو این قسمت مولانگ پادشاه شده که یه خبر مهم بهش میرسه?
?کلیپ های بیشتر در کانال کلیپ های کودکانه
@ghesse_lalaii
??
?" آتش "?
?یک روز مامان موشی به بچه اش گفت: « من امروز جایی نمی رم. می خوام بمونم خونه و برات آش سه گردو بپزم. »
موشی گفت: « منم بپزم، من بپزم؟ »
? @BehtarinMadareDonya
مامان موشی چوب خشک ها را گوشه ی خانه جمع کرد.
موشی نشست و به چوب ها نگاه کرد. مامان موشی کبریت زد و چوب ها آتش گرفتند. موشی جیغ کشید. پرید عقب و به آتش گفت: « وای! تو کجا بودی؟! »
? @BehtarinMadareDonya
مامان موشی خندید و گفت: « موشی! نزدیک آتش نیا تا من بیام. » و رفت گردو بیاورد.
موشی همانجا نشست و به آتش نگاه کرد.
? @BehtarinMadareDonya
آتش، جیریک جیریک آواز می خواند. موشی گفت: « آواز هم که بلدی بخونی! » آتش گفت: « بله که بلدم. هم بلدم بخوانم، هم بلدم بچرخم. »
? @BehtarinMadareDonya
و آواز خواند و چرخید. عقب رفت و جلو رفت. رنگ به رنگ شد. قرمز شد. زرد شد. آبی شد.
? @BehtarinMadareDonya
موشی گفت: « چه پیرهن قرمزی! چه دامن زردی! جوراب هات هم که آبیه! خوش به حالت، لباس هات خیلی خوشگله! » بعد رفت جلوتر و گفت: « یه کم پیرهن قرمزت رو به من می دی؟ »
? @BehtarinMadareDonya
آتش چرخ خورد و گفت: « موشی کوچولو! تو که نمی توانی به من دست بزنی! » موشی گفت: « اگر تکان نخوری، می تونم. » و رفت خیلی جلو، نزدیک آتش، یکهو دماغش داغ شد. ترسید. پرید عقب و گفت: « وای چه داغی! » آتش گفت: « بله، لباس های من داغِ داغه. لباس داغ که نمی خوایی؟ »
? @BehtarinMadareDonya
موشی گفت: « نه، نمی خوام. » و پرید توی کاسه قایم شود که پروانه را دید. پروانه داشت می آمد طرف آتش. موشی داد زد: « نرو جلو می سوزی! »
اما پروانه رفت جلو. یکهو شاخکش داغ شد. خیلی ترسید. پرید عقب و جیغ کشید: « وای چه داغی! » و رفت پیش موشی.
? @BehtarinMadareDonya
موشی تند و تند شاخک پروانه را فوت کرد. خنک که شد، توی کاسه قایم شدند و به آواز آتش گوش دادند.
- جیریک جیریک، جیریک جیریک!
کم کم صدای پای مامان موشی هم آمد: تیلیک تولوک ...
? @BehtarinMadareDonya
موشی و پروانه از بالای کاسه سرک کشیدند.
مامان موشی با سه تا گردو آمد. موشی و پروانه را توی کاسه دید. خندید و گفت: « توی کاسه چه کار دارید؟ مگر شما ها آشید؟! »
? @BehtarinMadareDonya
مامان موشی رفت نزدیک قابلمه، ولی موشی پرید دُم او را کشید و گفت: « وای الآن می سوزی! بیا پیش ما قایم شو... »
آتش گفت: « نترس موشی! مامانت مواظبه. »
? @BehtarinMadareDonya
موشی و پروانه از توی کاسه بیرون آمدند و از دور به آتش نگاه کردند.
آتش جیریک جیریک آواز خواند و یواش یواش آش را پخت.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
??????????
? telegram.me/joinchat/BjUpPTuj2ku4C4bcMgb8xA
آنلاین شاپ لوازم میکاپ گلِدا بیوتی ????
با قیمتی مناسب خرید کن ??♀
فروش انواع لوازم آرایشی و بهداشتی فانتزی، جذاب و دوست داشتنی با کمترین قیمت ممکن
ارسال با پست پیشتاز به سراسر کشور?
مشاوره و ثبت سفارش:
@Fatemi_M
آیدی کانال:
https://t.me/gledabeauty
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago