خود انتقادگری نوعی حمله به خود است
صدای منتقد درونی از درون شما می آید، اما متعلق به شما نیست.

این یک صدای درونی شده است که به بقای شما کمک کرده و همچنین کمکتان کرده با محیط اطرافتان کنار بیایید.
وقتی برای این صداهای منفی فضایی باقی بگذارید، به مغز و ذهنتان کمک میکنید تا احساس امنیت کند.

اما وقتی به این صدای منتقد درونی واکنش نشان میدهید، بر اساس آن اقدام میکنید، یا آن را باور میکنید، به این صدا اجازه نمی دهید دیده و شنیده شود.

به همین خاطر آن افکار و صداهای منفی در یک دور باطل گیر می افتند، درون ذهن‌تان میچرخند چون شما ناخواسته آنها را تأیید میکنید.

اما وقتی شما مکث میکنید، صدای آنها را میشنوید و به آنها گوش می دهید، فضایی برای درک شدن به آنها میدهید، و متوجه میشوید که این صداها از کجا می آید، آنها متحول میشوند.

i

• گیاهان آپارتمانی دارو هستند

تحقیقات انجام شده در دانشگاه ایالتی کانزاس نشان می دهد که نگاه ساده به گیاهان پس از جراحی منجر به بهبود قابل توجهی در پاسخ های فیزیولوژیکی می شود.

بیمارانی که در اتاقی با گیاهان آپارتمانی بودند سریعتر بهبود یافتند و موارد زیر را گزار ش دادند:

کاهش مقادیر فشار خون
درک کمتری از درد
کاهش سطح اضطراب
خستگی کمتر

بنابراین، وقتی برای عزیزانمان که بیمار هستند گل یا گیاه میبریم،فقط یک کار کلیشه ای انجام نمی‌دهیم.

هر ترسی یک آرزوی پسرانده شده را می پوشاند
بیماران وسواسی معمولا افکاری از این دست دارند که «اگر اتفاقی برای فرزندانم بیافتد خودم را خواهم کشت» در این موارد آنها چنان به ظاهر این افکار فریفته میشوند که تصور میکنند تنها در حال ابراز نگرانی شان هستند آنها در نمی یابند که تصور اینکه چیزی بد برای فردی رخ دهد بسیار مهمتر و افشاگرانه تر از نحوه ای است که آن جمله بیان شده ...

نیاز به خوبی، نیاز به شخص دیگری که هم چیزی خوب در اختیار دارد و هم حاضر است بخشی از آن را به ما بدهد، در عین اینکه نمی‌توان اندازه‌گیریش کرد آن‌قدر شکننده و در محاصره پیش‌فرض‌های گوناگون است که شخص نمی‌تواند با آن کنار بیابد.

عشق‌ها هنوز شروع نشده نابود می‌شوند، پیش از آنکه حتی رابطه واقعا شروع شده باشد. شخص زخم‌خورده ترجیح می‌دهد خودش دیگری را پس بزند، در عوض اینکه خطر پس زده شدن را به جان بخرد؛ ترجیح می‌دهد خود را طرف فعال قضیه جا بزند تا احساس عمیق ناتوانی و بی‌ارزشیِ خود را پنهان کند.

به این طریق است که الگویی خودتخریب‌گر مدام تایید و تشدید می‌شود؛ و درست در همان لحظه‌ای این اتفاق می‌افتد که امکان شکستنِ الگو وجود داشته است، امکان این تجربه وجود داشته که فرد دریابد برخطاست، اینکه دیگران نیز می‌توانند خوب باشند و خوبی فرد نیز می‌تواند مورد قدردانی قرار گیرد و نه اینکه مورد سوءاستفاده واقع شود یا انکار شود یا مسخره شود.

به تعبیر فروید، اینجا با نوعی اجبار درونی و دیرینه برای تکرار سروکار داریم: ما درگیر نوعی پیشگویی‌های خودتحقق‌بخش هستیم، گرچه محتوای آنها شرورانه است و تاثیرشان چیزی جز خودویرانگری نیست و از همه لحاظ نوعی بن‌بست‌اند، به‌نحوی که حتی حاضر نیستیم به سراغ بدترین تروماهایمان برویم و از آنها خلاص شویم.

این گرایش گاهی چنان در ما عمیق می‌شود که لازم است سال‌ها در دوره‌های درمانی شرکت کنیم تا از آن رهایی یابیم و بعد بتوانیم انرژی‌هایمان را صرف جستجوی خوبی‌های حقیقی زندگی کنیم و نه دردناک‌ترین آنها و چیزهایی که زندگی ما را طوری طلسم می‌کنند که همواره در بدبختی بمانیم.

آرنه یوهان وتلسن
🌸

پادکست قرارعاشقی

🔹موضوع: در مسیر وصال

🔶این آرامش حق شماست.
خداوند منبع آرامش تمام هستی است.
به قدرت خداوند ایمان داشته باش.
می توانید هر شب این آرامش را به خودتان و عزیزانتان هدیه دهید.

سندرم بازگشت به خانه

انسان ها به شبیه خود جذب می شوند.
ما دوست داریم هر شب در سمت مشخصی از رختخوابمان بخوابیم، یا در محل کار ماشین مان را در همان جای همیشگی پارک کنیم یا تعطیلات مان را در همان جایی که همیشه برای تعطیلات می رفتیم ، بگذرانیم .
بازگشت به شبیه، یک غریزه اساسی است که به زندگیمان در این دنیای گیج کننده و دائماً درحال تغییر ، یک حس استمرار و ایمنی می دهد . متأسفانه این غریزه ممکن است ، به ضرر ما به کار بیافتد .
ما غالباً درجستجوی موقعیت های احساسی مشابه آن چه در کودکی داشته ایم، هستیم ،صرف نظر از این که آن تجربیات مثبت یا منفی بوده اند .
این انگاره یا الگو را سندرم « بازگشت به خانه » نامیده اند .سندرم بازگشت به خانه چنین عمل می کند ...

وقتی کودک بودید ،خانه برایتان منبع اصلی عشق و ایمنی بود .حتی اگر خانه پر از خشونت و یا هرج و مرج بود ، هنوز هم خانه بود.
جایی که شکم تان سیر می شد ، جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی توجه دریافت می کردید.
بنابراین عشق در ذهن شما، خانه را تداعی می کند . به عبارتی، این دو در ذهن شما به هم مربوط هستند . همچنین بر اساس تجربیات دیگرتان، خانه نیز به نوبه خود، سایر ویژگی های دیگر را در ذهنتان تداعی می کند .به عنوان مثال، اگر پدر و مادرتان مرتب دعوا می کردند ، شما در ذهن خود این معادله را خواهید ساخت که :
خانه =هرج و مرج.

اگر به شما محبت و توجه زیادی نشان داده نمی شد، ممکن است معادله شما چیزی  می شد: خانه = تنهایی.

اگر یکی از والدین شما آزار دهنده بود ، ممکن بود به این فرم تغییر یابد :
خانه = ترس.

در ریاضیات اگر B=Cو A=B  آنگاه A=C می شود حالا در  سندرم بازگشت به خانه  نیز

❤️اگر عشق = خانه و خانه = هرج و مرج ، پس آن گاه عشق = هرج و مرج.

❤️اگر عشق = خانه و خانه = تنهایی ، پس  عشق = تنهایی.

❤️اگر عشق = خانه و خانه = ترس ، پس  عشق = ترس.

ذهن شما هرگونه تداعی معانی را که شما از خانه دارید ، برابر با عشق گرفته و این طور نتیجه می گیرد که عشق نیز باید چنین احساسی باشد .اگر خانه برای شما به معنای احساس هرج و مرج بود ، آنگاه ممکن است اشخاص بی ثباتی را جستجو کنید تا شما را در خلق یک رابطه ی دراماتیک و پر هرج و مرج یاری کنند .

اگر خانه به معنای تنهایی بود ، ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق ، محبت و توجه کافی ندهد تا این که بتوانید مجدداً در خود احساس تنهایی تولید کنید . اگر خانه به معنای ترس بود ، ممکن است جذب کسی شوید که تماماً از شما انتقاد کند و شما را تهدید کند که ترک تان خواهد کرد و یا کاری کند تا این که همیشه در ترس به سر برید .
شما ناخودآگاه، چیزی را انتخاب می کنید که برایتان آشنا است:

شما به خانه باز می گردید.

❤️‍🔥زمانی که والدین یکی از فرزندان را به عنوان محرم اسرارِ خود ، بر ضد والد دیگر قرار می دهند ، « روابط مثلثی » شکل می گیرد .

📍زمانی که مادر به فرزند خود شکایت می کند که پدرت با من بد صحبت کرده و یا پدر به فرزندش شکایت می کند که مادرت با من رفتار خوبی ندارد ، فرزند را وارد روابط مثلثی ناسالم کرده اند .

📍فرزندانی که وارد « رابطه مثلثی » ناسالم می شوند ، در حکم ابزاری برای تخلیه والدین هستند .
این کودکان و نوجوانان همیشه مضطرب و نگران هستند.

📌"بچه ها را واردِ مشکلات زناشویی خود نکنید."

• چرا رابطه ی عاطفی سمی رو تموم نمی کنیم؟

از چیز های ناشناخته ای که ممکنه برای شما بعد از پایان رابطه اتفاق بیفته می‌ترسین.
با خودتون رو راست نیستین و به احساساتتون شک دارین.
از شکست خوردن و قضاوت شدن توسط خانواده ، دوستان و جامعه می ترسین.
نگران این هستین که طرف مقابلتون چطور قراره با جدایی کنار بیاد.
از شکست خوردن در رابطه احساس شرمساری و گناه می‌کنین.
حس وظیفه شناسی ، وفاداری و یا احساس مسئولیت بیش از حد نسبت به طرف مقابلتون دارین و صرفاً خوشحالی و رضایت طرف مقابل براتون اهمیت داره.

• مردها قبل از هر چیز به این نگاه می کنند که زن زندگی شان چقدر مهربان است.

پس برگ برنده در دست زنی است که لقب مهربان را بگیرد.
زن مظهر محبت و نرمی است و این چیزی است که مردها از قدیم تا امروز به عنوان اولین شرط انتخاب همسر در نظر داشته اند.
البته یک رابطه کامل رابطه‌ای است که در آن هم محبت کنید و هم محبت ببینید.
هم دوست داشته باشید و هم مورد دوست داشتن قرار بگیرید و بنابراین هر قدر در یک رابطه، به لحاظ عاطفی، متعادل مایه بگذارید، رابطه قوی تر می شود.

پدیده ی خطرناکی تحت عنوان Wide( دید گاوی)
✍️ سیاوش مهردار
چشمان خویش و فرزندانمان را گاوی نسازیم ؛ چرا که ساختار چشمان گاوها در اصل منطقی خلقتی داشته صرفا به خاطر نوع زندگی و‌بویژه تامین نیازهای تغذیه ای .
گاو محیط بیرون را وسیع تر از واقع می بیند مثلا جثه ی موجودات دیگر‌را بزرگتر از اصل می بیند ! حال اگر آن موجود درنده ی خطرناکی باشد؛ طبیعی است که در گاو ترس بیشتری ایجاد می شود .
این پدیده متاسفانه در راستای روش های بسیار غلط تربیتی در برخی انسان ها آنقدر اثر منفی گذاشته که فرد همواره دیگران را نه در هیکل ؛ بلکه در هر زمینه ای قدرتمند تر از خویش فرض نموده تا حدی که خویش را کاملا ناتوان فرض نموده و اعتماد و عزت نفسش به حداقل می رسد ؛ تنها راه چاره صرفا این خواهد بود که در تربیت فرزندان بکوشیم واقع بین باشند و بویژه بر توانایی های خویش متمرکز و به وجودخود حرمت قائل شوند .
این پدیده ( Wide) همان دید گاوی در محیط اجتماعی به طور جد ملموس هست چرا که (انسان های گاو چشم) آنقدر دیگران را بیش از حد بزرگ و خود را کوچک می کنند که تعارضات ناشی از آن روند طبیعی و رو به رشد جامعه را خدشه دار می سازد .