ریشه

Description
از نو
نگاه
اندیشه.


دبیر: رضا مقصودی


"توسط ادمین اداره می‌شود"

ارتباط با ادمین:
@Ri_sheh1

کانال دوم (نامه‌ای به پدر و مادرم):
@Ri_sheh2

خانه‌ی فیلم ریشه: @Ri_sheh3
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 3 weeks ago

5 months ago

"دیروز
امروز
فردا
دیروز"

مونولوگی در سه پرده...
طنین فریاد‌ دردهای سه زن از سه نسل...

نویسنده: رضا مقصودی (با نگاه به آثار بهرام بیضائی)

صدابازیگران: مهلا درخشانی، صبا قدرتی، یاسمن زعفرانلو

طراح پوستر: محمد چناقچی

کارگردان: رضا مقصودی

پرده‌ی اول: یک مادرِ باردار، برای جنینِ در رحم‌اش، نامه می‌نویسد. نجوای یک "زن" از رنج‌های دیرین زنان.

پرده‌ی دوم: روان‌شناس‌ِ جوانی که طبق تعریف می‌باید درمان‌گر دیگران باشد، خود، دچار بحران شده و از "زندگی" می‌پرسد.

پرده‌ی سوم: یک بازیگرِ تئاتر، روی صحنه، نقشی اجرا می‌کند در نمایشی به نام "آزادی".

از این تکرارِ سیزیف‌وار، از چنگال این دور باطلِ طلسم، رهایی یافتن چگونه توان؟

این اثر تقدیم می‌شود به همه‌ی جنبش‌های آزادی‌خواهانه.
به آن‌ها که جان‌ دادند و جان بخشیدند.
تقدیم به زنان، مِهین مبارزانِ قدرنادیده.

#تئاتر

@Ri_sheh

9 months, 1 week ago

پایان.

بعد از نزدیک به 6 سال فعالیت در تلگرام، "ریشه" به پایان راه رسید.

آن‌چه گذشت، همه‌ی توان و تقلای من بود، متناسب با امکانات این پلتفرم. مسئولیت کاستی‌هایش را می‌پذیرم.

پیش از عزیمت نهایی، 4 کار نیمه تمام مانده که به محض سامان یافتن، در این‌جا منتشر خواهد شد:

- یک تئاتر صوتی برای ادای احترام به همه‌ی جان‌های شریف و مبارز در جنبش‌های آزادی‌خواهانه.

- یک جلسه‌ی تحلیل با موضوع بررسی مقاله‌ی "فروپاشیدن".

- اطلاع‌رسانی از زمان آماده‌ی پخش شدن مستند "مثل یک کارگردان".

- فایل جمع‌بندی کنش‌های ما در کانال‌های سه‌گانه "ریشه" به همراه پیام خداحافظی.

جز این‌ها، که در چند ماهه‌ی نخست سال پیش رو به وقوع خواهد پیوست، "ریشه" می‌مانَد تا هم امکان استفاده از مطالب پیشینِ آرشیو شده وجود داشته باشد و هم مجرای انتشار خبر یا اطلاعیه‌های مرتبط با کارهای من باشد.

ممنون‌ام از دوستان ادمین‌ام که اگر حضورشان نبود، کنشی میسر نمی‌شد.

و قدردانی و ارج‌شناسی قلبی من نثار حضور و حمایت‌های شما همراهان ارزش‌مند.

با مهر و احترام
رضا مقصودی

آخرین روزهای سال دو
آخرین روز "ریشه".

@Ri_sheh
@Ri_sheh2
@Ri_sheh3

9 months, 2 weeks ago

لیست کارگردان‌هایی که در "خانه فیلم ریشه" معرفی شدند به همراه لینک مجموعه آثارشان:

- تئو آنگلوپولوس
@TheoAngelopoulosMovies

- ژان‌لوگ گدار
@JeanLucGodardMovies

- کریشتف کیشلوفسکی
@KrzysztofKieslowskiMovies

- آندری تارکوفسکی
@AndreiTarkovskyMovies

- بلا تار
@BelaTarr_Movies

- سهراب شهیدثالث
@SohrabShahidSalessMovies

- شانتال آکرمن
@Chantal_Akerman

- فرانسوا تروفو
@FrancoisTruffautMovies

- میشائیل هانکه
@MichaelHaneke

- عباس کیارستمی
@AbbasKiarostamiFans

- گاسپار نوئه
@GasparNoeFans

- کن لوچ
@Kenloach

- نوری بیلگه جیلان
@NuriBilgeCeylanMovies

- اینگمار برگمان
@IngmarBergmanMovies

- لارس فون‌تریه
@LarsVonTrierMovies

- یاسوجیرو اوزو
@YasujiroOzuMovies

- میکل‌آنجلو آنتونیونی
@MichelangeloAntonioniMovies

- روبر برسون
@RobertBressonMovies

- آندری وایدا
@Andrzej_Wajda

- آکیرا کوروساوا
@AkiraKurosawa_Movies

- پاوو پاولیوکوفسکی
@PawelPawlikowski

- فدریکو فلینی
@FedericoFelliniMovies

- وودی آلن
@WoodyAllenMovies

- ساتیا جیت رای
@SatyajitRay_Movies

- هیروکازو کورئیدا
@Hirokazu_Koreeda

- ویم وندرس
@Wim_Wenders

- روی آندرشون
@RoyAndersson

- پارک چان‌ووک
@ParkChanWookMovies

- یورگوس لانتیموس
@YorgosLanthimosMovies

- کریستین مونجیو
@CristianMungiu

- لوئیس بونوئل
@LuisBunuelMovies

- اپیچاتپونگ ویراستاکول
@Apichatpong_Weerasethakul

#کارگردان

? @Ri_sheh3 ?

9 months, 2 weeks ago

کدام روزِ زن؟ یا روزِ کدام زن؟

تبریک گفتن هشت مارس به عنوان "روز زن" اساساً یا نشانه‌ی فریبکاری است یا ساده‌لوحی. گویی کاری تمام شده. گویی باید زن را صرفاً به جنسیت بیولوژیکش، فرزندآوری‌اش یا دلبری‌اش دلخوش کرد. گویی با تعیین یک روز در تقویم می‌شود ژرفنای یک مسئله‌ی همواره مستمر و جاری، یک پروبلماتیک اصلی را، از اولویت انداخت و به مناسکی بی‌خاصیت بدل ساخت.
امسال، در هشتم مارس، در حالی که زنان به اشکال مختلف، دانسته یا نادانسته، همچنان تحت ستم‌اند، بدون انکار دستاوردهای مبارزاتی، به جای تبریک، باز هم باید بر بدیهیات تاکید کرد. دعوی رهاییِ "زن"، اگر تمام ساختارهای سلطه‌گر و مکانیسم‌های برده‌ساز را هدف نقد قرار ندهد و رهایی تمام زنان (و به این میانجی، کل انسان‌ها و غیرانسان‌ها) را مدنظر نداشته باشد فریبکارانه است. به جای تاکید بر تصور ساده‌انگارانه از "دشمن"، و تصور ساده‌لوحانه از "هدف"، باید تمام مکانیسم‌هایی را افشا کرد که برسازنده‌ی بردگی‌ و ستم‌اند:
چه ساختارهای ظاهراً متمدنی که از بیرون، زنان فلسطینی را مستقیم یا غیرمستقیم، با خشونت و بمباران سرکوب می‌کنند، چه ساختارهای سنتی مردسالارانه‌ای که از درونِ خود جامعه، زن فلسطینی را در خانه‌اش سرکوب و محصور می‌کنند، چه ساختارهای اقتصادی و فرهنگی‌ای که به نام آزادی، پنهانی از طریق خلق معیارهای برده‌پرور و رواج مصرف‌گرایی زن را به کالایی نمایشی بدل می‌سازند، چه ساختارهای سیاسی یا حقوقی‌ای که به نام "کرامت زن"، با برهنه‌ترین شکل خشونت و ارعاب، حجاب بر سر زن ایرانی و افغانستانی می‌کنند.
علاوه بر نقد نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ سرکوبگر، باید هر شکلی از فمینیسم ریاکار را نیز به نقد کشید: از فمینیسم وادادهٔ چپ‌گرا و نگاه انتزاعی، ابزاری، ایدئولوژیک و تقلیل‌گرایانه‌-طبقاتی‌اش به زن، تا فمینیسم راست‌گرا که محافظه‌کارانه تنها در پی سهم‌خواهی از قدرت، و حامی زنان توانمند و "موفقِ" سیستم‌پسند است و نسبت به رنجِ روزمره‌ی زن فلسطینی و پاکستانی و سودانی و ... بی‌تفاوت است؛ تا حتی فمینیسم جایزه‌بگیر و فاوندبگیرِ محتاجِ تشویقِ نهادهای دولتی و بین‌المللیِ وابسته. از فمینیسم مرکزگرا و سرکوبگرِ حاشیه‌نشینان قومی، مذهبی و زبانی، تا فمینیسم هویت‌گرا و اولویت‌بخشی کاذب و یکجانبه به یک نژاد یا زبان خاص و تاکیدش بر نوعی خودقربانی‌پنداریِ انحصاری.
و در نهایت باز هم باید بارها و بارها بر این حقیقت بدیهی تاکید کرد که "رهایی زن، اسم رمزی است برای رهایی همگان". البته که این شعار حتی در همین سطح انتزاعی نیز واجد نوعی جهتدهی رهایی‌بخشِ جهانشمول است، اما گام اصلی و دشوار، بدون درافتادن به نوستالژی در عین درس گرفتن از شکست‌های گذشته، حرکت در مسیر خلق آلترناتیوهای ایجابی رهایی‌بخش در سطوح مفاهیم نظری، پلتفرم‌های عملی و همبستگی‌های جمعی است.
پروبلماتیزه کردنِ "زن" زمانی آن را به سوژه‌ی رهایی‌بخش بدل می‌سازد که از زن، صرفا به عنوان امری بیولوژیک (در مقابل مرد) یا امری "لطیف" (در مقابل زمخت)، یا ابژه‌ای "قشنگ" (در مقابل زشت) فراتر رود. در این معنا، نه با "زن"، بلکه به تعبیر دریدا با "فعالیت رادیکال زنانه"ای طرفیم که شاید تنها امکانی است که می‌تواند فراتر از بازی‌های منحرف‌کننده یا مرزبندی‌های جنسیت‌زده معطوف به "مردها" و "زن‌ها"، خودِ بازیِ قدرت را، خود مناسبات همه‌جا حاضر را  بر هم بزند و رها شود و رها کند.

نویسنده: محمدمهدی اردبیلی
@PhilosophicalHalt

#واژه
#متن_مانا

@Ri_sheh

9 months, 3 weeks ago

- آه، هنگامی که یک انسان
می‌کُشد انسان دیگر را
می‌کُشد در خویشتن
انسان بودن را

این شعر منه اما فقط حرف من نیست‌. فاجعه‌ی بشریت اینه اگه نکشی کشته می‌سی و اگه بکشی قاتلی. شوخی هم نداره. همه‌جای این بازی غلطه. فاجعه در اینه که شما انسان رو در مقابل انسان قرار بدید. بحث انسان خوب و انسان بد نیست. انسان محق و غیرمحق نیست. اصل قضیه اینه که یک انسان در مقابل انسان دیگه قرار می‌گیره.

- من خیلی اهل گلایه کردن نیستم. از هیچ چیزی.

- من تحصیل نکردم. همین‌طور زورکی تا دبیرستان رفتم. تا پنجم متوسطه، یعنی کلاس یازده و بعد ول کردم. دوست نداشتم اون پرت‌وپلاها رو بخونم. با دانش‌گاه هم دشمن بودم. بدم می‌اومد از دانش‌گاه. اون‌جا رو یه جای مرده‌ی مسخره می‌دونستم که دشمن ذوق و هنره.
هر چی هم خوندم از روی عشق و علاقه خوندم. دلم خواست خوندم. چون هیچ‌وقت خودم رو به کسی بده‌کار نمی‌دونم و هیچ‌وقت هم نخواستم به کسی پز بدم.

- ما دیگران رو می‌کِشیم پایین تا همین‌جایی که هستیم بالا حساب بشه.

- گاهی چهار سال، پنج سال شعر نگفتم. هر وقت حس می‌کردم دارم خودم‌ رو تکرار می‌کنم دست برمی‌داشتم از شعر یا از اون مهم‌تر وقتی حس می‌کردم این شعر برای من رسا و کافی نیست ول می‌کردم.

- آدمیزاد مچاله شده به درد هیچ‌کس نمی‌خوره.

- اگه شما به مردم چیز خوب بدی، برنامه‌ی خوب درست کنی، استقبال می‌کنند و به موسیقی خوب عادت می‌کنند. موسیقی عادته‌. شما وقتی شب تا صبح پرت‌ و پلا پخش کنی، ذوق مردم به پستی و دنائت و حقارت عادت می‌کنه دیگه. ذوق جامعه رو انقدر خراب کردن که دیگه خیلی‌ها طاقت ندارن موسیقی خوب بشنوند.

- من با زندان‌بان‌هام همون‌طور رفتار کردم که با نزدیک‌ترین دوستام رفتار کردم. یعنی به عنوان یه آدم.

- خوش‌بختانه تنهای تنها هستم. خیلی کم و شاید چند سال یه بار از خونه بیرون برم. مجال فکر کردن به همه چیز رو دارم.

- هر آدمی که به سرنوشت جهان و انسان فکر می‌کنه غمگینه. برای این که انسان همیشه تنهایی خودش رو در جهانی که همه می‌خوان برن برای خودشون بچرند، حس می‌کنه.

- اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشید و طمع به چیزی نداشته باشید همیشه می‌تونید حرف‌تون رو بزنید.

- من شهوت صحبت کردن ندارم. من با سروصدا کاری ندارم‌. همیشه یک گوشه‌ای بودم. اصلا اهل معاشرت با آدم‌ها نبودم.

- در هنر هیچ جای خودنمایی و خودپرستی نیست. فورا آشکار می‌شه.

- هر باوری، هر حسی، هر عاطفه‌ای که داشته باشید، اول باید ظرفیت‌اش رو داشته باشید.

- آدم با هر چیز "نو" مشکل داره. "نو" فی‌نفسه چیز بد و ناخوشایندیه چون همه‌ی انس و عادت‌های آدم رو به هم می‌زنه‌ ما وقتی به یه چیزی عادت می‌کنیم راحت‌ایم. اصلا طبع و طبیعت انسان این‌طوره. راحت‌طلبی.

- مهم‌ترین چیزی که می‌تونم بگم اینه که کار خودت رو بکنی و به تایید و رد هیچ‌کس، واقعا هیچ‌کس اعتنایی نکنی. باید سعی کنی برای خودت یه معیار پیدا کنی و همین‌جا بگم پیدا کردن این معیار کار خیلی سختیه.

- شما گاهی یه کنسرت می‌رید، همون‌طوری که رفتید همون‌طوری میاید بیرون. چیزی بهتون اضافه نمی‌شه‌. ولی گاهی یه چیزی با خودتون می‌آرید بیرون؛ لذتی هست، غمی هست، شادی‌ای هست. "حالتی" در شما پر می‌شه و از کنسرت می‌آید بیرون. کار هنر همینه.

- همیشه پرهیز کردم از سر بازار اومدن. همیشه خودم رو کنار کشیدم.

- احساس مالکیت مانع از اینه که آدم بتونه از زیبایی لذت ببره. دنیا پر از زیباییه اما این نشدنیه که همه‌ی زیبایی‌های دنیا مال و ملک آدم بشه.

- هرچه‌قدر هم خودتون رو به دیگری بچسبونید فقط خودتون رو با دیگری مماس کردید، یکی نمی‌تونید بشید.

- همین که آرزوی روز بهی رو داریم، فکرش به ذهن شما می‌آد، یعنی یک مایه‌ای از "شدن" داره. شاید این ایده‌آلیستی به نظر بیاد. البته ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا این آرزو رو از انسان بگیرند. تمام وسایل سرگرمی داره به کار می‌ره که شما مجال فکر کردن نداشته باشید. همه‌ی ما چنان مشغول‌ایم و شب و روز دنبال امکانات و وسایل می‌گردیم که مجال فکر کردن به این آرزوها رو نداریم.

- ما تنبل شدیم. ذهن آدمیزاد در این روزگار انقدر مشغله‌‌ی روزمره داره که کاهل شده‌. انسان در قدیم می‌نشسته و به همه‌ی کائنات فکر می‌کرده. مثلا همین مقوله‌ی آزادی و اسارت. امروز اگه از من و شما بپرسند آزادی چیه؟ می‌گیم آدم هر چی دل‌اش بخواد بگه‌. برای این که گرفتار این چیزهای روزمره‌ هستیم.

- اگه همین الان به شما بگن اون حکومت خیالی آرمانی کامل که در آرزوهای شماست برقرار شده، می‌دونید چه‌قدر طول می‌کشه تا روحیه‌ی اجتماعی رو تغییر بده؟ این من رو می‌ترسونه.

- توی دوره‌ی خیلی وقیحی داریم زندگی می‌کنیم. دوره‌ی تظاهر، خودنمایی، فضل‌فروشی.

برگرفته از کتاب: پیر پرنیان‌اندیش

گفت‌وگو با "هوشنگ ابتهاج"

به سعی: میلاد عظیمی و عاطفه طیّه

#واژه
#متن_مانا

@Ri_sheh

10 months ago

? The Turn Of The Tides

? Empyrium

#آوا
#موسیقی

@Ri_sheh

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 3 weeks ago