AUSTRO LIBERTARIAN

Description
لسه‌فر به این معنی است: بگذارید افراد انتخاب کنند که چگونه می‌خواهند در تقسیم کار اجتماعی شرکت کنند و بگذارید خودشان تعیین کنند که آنتروپرنرها چه چیزی باید تولید کنند.

👤لودویگ فون میزس

کانال مطالعه:
@LibertyReader
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago

3 months, 4 weeks ago

از نگاه فردگرایان، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید کارکرد اجتماعی خود را از طريق انتقال ابزار تولید به دستان کسانی انجام می‌دهد که بهتر از همه می‌دانند چگونه باید آن‌ها را به کار ببرند. هر مالکی باید ابزار تولید خود را به شیوه‌ای به کار برد که بیشترین خروجی ممکن را بدهد، یعنی بالاترین بهره‌وری برای جامعه. اگر چنین نکند، در آن صورت این به شکست اقتصادی او می‌انجامد و ابزار تولید در اختیار آن‌هایی قرار می‌گیرد که بهتر می‌دانند که چگونه باید آن‌ها را به کار ببرند. از این طریق از کاربرد نامناسب یا سهل‌انگارانه‌ی ابزار تولید پرهیز گشته و مؤثرترین بهره برداری از آنها تضمین می‌گردد. برای ابزارهای تولیدی که تحت مالکیت خصوصی افراد نیستند بلکه تحت مالکیت اجتماعی قرار دارند، این امر به همین شکل برقرار نیست. امر مفقوده در اینجا انگیزه‌ی جست‌وجوی نفع شخصی مالک است. در نتیجه بهره‌وری تجهیزات به همان کاملی بخش خصوصی نیست؛ بنابراین با همان ورودی همان خروجی نمی‌تواند به دست بیاید. در نتیجه دستاورد تولید اجتماعی عقب‌تر از دستاورد تولید خصوصی باقی می‌ماند. شاهد این مدعا توسط کسب وکارهای دولت و شهرداری‌ها فراهم آمده است (چنانکه فردگرایان بحث را پیش می‌برند). این امر آشکار شده و به‌خوبی آشناست که در این بخش‌ها در مقایسه با بخش خصوصی دستاورد کمتری به دست می‌آید. خروجی کسب‌وکارهایی که تحت مالکیت خصوصی قرار داشتند به محض آنکه تحت مالکیت دولت یا شهرداری قرار گرفتند دچار سقوط شدند. شرکت دولتی در هیچ کجا تحت رقابت آزاد توان نگاه داشتن خود را ندارد؛ امروزه این امر تنها در جاهایی امکان‌پذیر شده است که با اعمال انحصار رقابت را حذف کرده‌اند. حتی همین یک موضوع شاهدی بر بهره‌وری اقتصادی کمتر آن است.

لودویگ فون میزس؛ ملت، دولت و اقتصاد ص ۲۴۲؛ کتابستان برخط

@austro_libertarian

4 months ago

ملتی که به خود و به آینده‌اش باور داشته باشد، ملتی که این احساس نیرومند را داشته باشد که اعضای آن نه صرفاً به واسطه‌ی زادگاه تصادفی، بلکه فراتر از آن به واسطه‌ی دارایی فرهنگی مشترکی که بالاتر از همه چیز برای آنان ارزشمند است به یکدیگر پیوند خورده‌اند، حتماً این توانایی را نیز دارد که وقتی می‌بیند این یا آن فرد به دیگر ملت ها ملحق می‌شود برآشفته نگردد. آن مردمی که از شایستگی خود آگاه باشند از با زور بازداشتن کسانی که می‌خواهند به بیرون بروند و همچنین از اینکه برخلاف اراده‌ی آزاد افراد آنان را با زور به اجتماع ملی خودشان ملحق کنند اکراه خواهند داشت. برای یک ملت سرافراز تنها همین ارزشمند است که اجازه دهد نیروی جذب‌کننده‌ی فرهنگشان در رقابتی آزاد با دیگر مردمان خود را به اثبات برساند و تنها همین است که می‌تواند سیاست فرهنگی و ملی به معنی درست واژه باشد. چنین امری به هیچ وجه به ابزار قدرت و سلطه‌ی سیاسی نیاز ندارد.

لودویگ فون میزس؛ ملت، دولت و اقتصاد ص ۱۱۳؛ کتابستان برخط

@austro_libertarian

4 months, 2 weeks ago

بوکانان به فدرالیسم به عنوان یک نظم سیاسی ایده‌آل با چندین مزیت اشاره کند یک، فدرالیسم دولت را وادار می‌کند تا تولیدات خودش ویژگی‌های متمایل به بازار بیشتری داشته باشد. یک قیاس سوپرمارکت را در نظر بگیرید. خریداران می‌توانند وارد سوپرمارکت شوند و در بین این همه کالاها انتخاب کنند و در سبدشان برای خرید قرار دهند. هر خریدار به‌طور فردی می‌تواند انتخاب کند که کالایی را بخرد یا خیر. هیچ دو خریداری نیاز به انتخاب‌های مشابه ندارند. در مقابل هر سبد بازاری که دولت فراهم کند برای همه افراد در محدوده حوزه قضایی دولت فراهم می‌شود. بله این واضح است که سیاست‌مداران در انتخابات برای کسب مقام با پیشنهادهای پلتفرم‌های سیاسی مختلف برای رای‌دهندگان شرکت می‌کنند. به نوعی با پیشنهاد سبد بازارهای متفاوت اما در نهایت به تمام رای‌دهندگان سبد بازاری که برنده انتخابات فراهم می‌کند می‌رسد.
فدرالیسم به شهروندان حق انتخاب‌های بیشتری می‌دهد. کاملا واضح است که این انتخاب دقیقا مثل انتخاب‌های فردی و شخصی‌سازی‌شده شخص در سوپرمارکت برای پر کردن سبد سوپرمارکت خود نیست. ولی اگر شخصی حوزه‌های قضایی زیادی برای انتخاب داشته باشد، او می‌تواند حوزه قضایی یا به‌نوعی سبدی را انتخاب کند که بیشتر از بقیه به خواسته‌های وی نزدیک‌تر است و بیشتر از همه منجر به رضایت و خوشحالی او می‌شود. همان‌طور که بوکانان می‌گوید قاعده کلی فدرالیسم مستقیما با مقایسه با بازار آشکار میشود.
همچنین بوکانان به فدرالیسم به عنوان یک مکانیزم محدودکننده عمل‌های دولت نگاه می‌کرد. از همه واضح‌تر، در نظام فدرال مردم می‌توانند از یک حوزه قضایی استانی به یک حوزه قضایی دیگر جابه‌جا شوند و نقل مکان کنند. بنابراین، دولت‌های هم سطح در یک سیستم فدرال، هر یک انگیزه‌های قوی‌تری برای ارائه ترکیبی و قیمت گذاری‌ای از کالاهای عمومی دارند که برای تعداد زیادی از مردم جذاب باشد.
به‌علاوه، فدرالیسم می‌تواند دولت‌های در سطح متفاوت را به کنترل یکدیگر دیگر تشویق کند. نتیجه این کار در جامعه مدرن امروزی که دولت در سطح بالاتر، عمل‌های دولت‌های در سطح پایین‌تر خود را محدود می‌کند آشکار است ولی بوکانان پتانسیلی برای دولت‌های در سطح پایین‌تر می بیند که دولت‌های در سطح بالاتر خود را به‌نوعی دیده‌بانی و آن‌ها را رصد و کنترل کنند.
در همین راستا او امکان جدایی را پیشنهاد می‌دهد. اگر دولت در سطح پایین‌تر حق جدا شدن از حوزه قضایی دولت بالاتر را داشته باشد، دولت در سطح بالاتر انگیزه‌های قوی‌تری برای حکومت کردن عاقلانه‌تر، منطقی‌تر و کارآمدتر دارد تا نسبت به وقتی که جدایی امکان‌پذیر نیست. ایالات متحده هم این‌گونه شکل گرفت، وقتی مهاجران و مستعمران از بریتانیای کبیر جدا شدند.اخیرا هم به‌طور مشابه بریتانیا از اتحادیه اروپا جدا شد.
همچنین ارتباطی بین فدرالیسم و آزادی فردی وجود دارد، به دلیل اینکه فدرالیسم این حق انتخاب حوزه‌های قضایی را به افراد می‌دهد. خود انتخاب سودمند است ولی این حقیقت که این انتخاب‌ها وجود دارند کمک می‌کند تا از سوء‌استفاده دولت‌ها از قدرتشان پیش‌گیری شود، چون افراد استثمارشده و مورد ظلم قرارگرفته راحت‌تر می‌توانند آنجا را ترک کنند. بوکانان خیلی راجع به طراحی قانون اساسی بهینه فکر کرد که در فصل ۸ و ۹ مطرح شده است و فدرالیسم یکی از اجزای تشکیل‌دهنده قانون اساسی‌ای است که او از آن حمایت و دفاع می‌کرد. فدرالیسم انتخاب‌های بهتری برای افراد فراهم می‌کند و همچنین قدرت دولت را محدود می‌کند.

دونالد بوردو، رندال هولکومب؛ اقتصاد، قانون و سیاست (مهم‌ترین ایده‌های جیمز بوکانان)، ص ۶۷-۶۹؛ انتشارات دنیای اقتصاد

@austro_libertarian

6 months ago

لیبرالیسم سیاسی چنان‌که من متوجه می‌شوم تحمیل گونه‌ای فهم زوری از زندگی خوب را به کناری می‌نهد و بنابراین هرگونه مداخله قهری حتی با توسل به هر نوع رفتار بدون خشونت را نیز منع می‌کند. لیبرالیسم اجتماعی شرح می‌دهد که: الف- سبک‌های زندگی متفاوتی می‌توانند جزو مصادیق زندگی خوب باشند و اصلا ارزش زیستن را خواهند داشت. ب- ما محکوم به لاادری‌گری درباره شایستگی بسیاری از سبک‌های زندگی دیگر به جای رد صریح آن‌ها هستیم. پ- حتی وقتی سبک‌های زندگی و الگوهای تعامل بدون خشونت، آشکارا در تقابل با عقل باشند فشار اجتماعی نباید برای تحذیر آنها مورد استفاده قرار بگیرد، مگر در موارد بسیار خاص. لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی، مشوق ظهور و توسعه سبک‌های گوناگون زندگی‌و الگوهای سازمان اجتماعی است. هر نوعی از لیبرالیسم واجد حرکت پیوسته به سمت شمولیت بزرگترِ اخلاقی، حقوقی و سیاسی است- که همانا جهانشهرگرایی، مشروعیت‌بخشی به سبک‌های گوناگونِ «بودن» و توسعه جامعه اخلاقی را محقق می‌سازد.

گری چارتیه؛ لیبرالیسم حقوق طبیعی، ص ۳۵؛ نشر آماره
@austro_libertarian

6 months ago
اندیشکدهٔ علوم انسانی ناربلا - اندیشکدهٔ …

اندیشکدهٔ علوم انسانی ناربلا - اندیشکدهٔ آزاد و مستقل

• پل ارتباطی: @NARBELA_PublicRelations
https://t.me/NARBELA_ThinkTank

6 months ago

«هر روز مهمونی بود تو این مملکت»

غلامحسین ساعدی با همین جمله‌ی کوتاه توانست خود و والده‌ی گرامی‌اش را در ذهن و ذکر چندین نسل از ایرانی‌ها جاودانه کند. و این نوع جاودانگی مایه‌ی بسی خشنودی است و باید به فال نیک گرفت‌اش. در عین حال نباید از خیانت و ویرانی بزرگ‌تری که او و امثال‌اش در تاریخ و فرهنگ ایران به‌جا گذاشتند غافل شد، خصوصاً که امروز نیز جریان‌هایی تمدن‌ستیز همچنان با قدرت در کار هستند و می‌کوشند این افراد را از پس‌زمینه‌ی سیاسی خود بیرون آورند و به‌عنوان بزرگان و مشاهیر ادب و هنر ایران در پاچه‌ی مردم فروکنند. ما نیز همین کار را می‌کنیم، و فارغ از بینش‌های ویرانگر سیاسی‌شان، اعلام می‌کنیم که بزرگ‌ترین خیانت افرادی چون ساعدی و گلستان نه در عالم سیاست بلکه دقیقاً در همان حوزه‌ای بود که به‌طور تخصصی در آن مشغول به‌کار بودند؛ یعنی هنر و ادبیات. این ناهنرمندان با ارتباطات، ثروت و نفوذی که داشتند موفق شدند جریان تجدد در هنر و ادبیات ایران را، که پس از آشنایی با هنرهای زیبای غربی آغاز شد، در همان آغاز خفه، و بی‌مایگی یا میان‌مایگی خود را به‌عنوان معیار عالی هنری در میان ناشران و سرمایه‌گذاران خصوصی و دولتی تثبیت کنند. می‌توان ادعا کرد که برداشت این‌ها از تجدد هنری اصلاً نه «تجدد» بلکه «تخریب» بود. پس از آن که توانستند تمام زیبایی‌شناسی هنر کلاسیک ایران را از میان بردارند، از کار همتایان خود در اروپا و آمریکا الهام گرفتند و جنبش‌های ضدزیبایی‌شناسی غربی را وارد زبان فارسی کردند. شکی نیست که این جریان قدرتمند موجب می‌شد تا هنرمندان جوانی که به‌قصد تجربه و یادگیری پا به عرصه‌ی هنر می‌گذاشتند، هیچ منبع، سنت یا دانشگاهی معتبر برای آموزش هنرهای زیبا پیدا نکنند؛ و چه بسیار استعدادهایی که یا به‌اجبار پا در راه این استادانِ ویرانی گذاشتند، یا در راه هنر زیبا پافشاری کردند و لاجرم از دور کنار رفتند یا در گمنامی باقی ماندند. اما علاوه‌بر بستن راه یادگیری هنر، آن ناهنرمندان بخش عمده‌ای از کار خود را به اوباشیِ سازمان‌یافته و هدفمند اختصاص می‌دادند و در نشریات و کلاس‌ها و سخنرانی‌های فراوان خود، که بخش کوچکی از آن‌ها امروز نیز به ما رسیده، به ستیز با هنرمندانی که در مسیر نابودساختن هنر پا نگذاشته بودند می‌پرداختند و، همان‌طور که ذکر شد، با استفاده از پول و نفوذ و حمایت سرمایه‌گذاران ریز و درشت توانستند ناهنر خود را به‌عنوان هنر به ایرانی‌ها قالب کنند. این خسران که رمان و نمایشنامه‌ی ایرانی و شعر نوِ نیمایی جز از چند هنرمند و استثنا در این کشور فراتر نرفت و هیچ‌گاه به یک جریان تبدیل نشد، از ثمره‌ی کار همین‌هاست که اتفاقاً در کنار دشمنی با زیبایی و فرهنگ، با شادی و مهمانی هم پیکار می‌کردند. این جریان هنریِ عقیم و نامتمدن را می‌توانیم با تجدد واقعی هنر در ژاپن مقایسه کنیم، جایی که هنرمندان هیچ میلی به کنار زدن سنت و فرهنگ پرسابقه و غنی خود نشان ندادند (یعنی اصلاً چنین چیزی به ذهن یک هنرمند واقعی هم خطور نخواهد کرد)، و پس از آشنایی با هنرهای زیبای غربی نیز فرم‌ها و مصادیق آن را با آغوش باز پذیرا شدند—آن‌ها، که با مهمانی‌رفتن مردم‌شان هم مشکلی نداشتند، توانستند هنر خود را به قله‌هایی برسانند که نه‌تنها موجب برجستگی فرهنگ‌شان در عرصه‌ی جهانی شد، بلکه حتی اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را نیز به این صرافت انداخت که از هنر و زیبایی‌شناسی ژاپنی برای خلق اثر الهام بگیرند؛ و خلاصه، جریانی به‌وجود آمد که تلفیقی هنرمندانه و نوین از دو سنت بزرگ و پرسابقه‌ی هنری در جهان را ارائه می‌دهد. امید است حالا که حملات مبارک به دشمنان مهمانی در ایران رواج پیدا کرده، نیم نگاهی نیز به دشمنیِ ویرانگرتر این‌ها با هنر داشته باشیم که شایسته‌ی لعن و نفرینی هزار برابر سخت‌تر است.

@austro_libertarian

6 months ago

جهان دست کم در دراز مدت توسط ایده‌ها اداره می‌شود؛ واضح به نظر می‌رسد که لیبرتارینیسم تنها در صورتی پیروز می‌شود که ایده‌هایش میان تعداد قابل توجهی از افراد گسترش یابد و از سوی آن‌ها پذیرفته شود. از این رو «آموزش» به یک شرط لازم برای پیروزی آزادی بدل می‌شود؛ آموزشی که انواع آن را از انتزاعی‌ترین نظریه‌های سیستماتیک گرفته تا تبلیغاتی که علاقه افراد بالقوه را به خود جلب می‌کند دربرمی‌گیرد. در واقع آموزش مشخصه استراتژیک نظریه لیبرالیسم کلاسیک است.
اما باید بر این نکته تاکید کرد که ایده‌ها خودبه‌خود و در خلا به وجود نمی‌آیند؛ آنها تنها تا جایی موثرند که از سوی افراد پذیرفته و به کار گرفته شوند. پس برای اینکه ایده آزادی پیروز شود باید گروهی فعال از لیبرتارین‌های فداکار وجود داشته باشند؛ افرادی که نسبت به آزادی صاحب فراست هستند و مایلند این ایده را به دیگران منتقل کنند. به طور خلاصه باید یک جنبش لیبرتارین فعال و خودآگاه وجود داشته باشد. این سخنان ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما میان بسیاری از لیبرتارین‌ها بی‌میلی عجیبی وجود داشته است که خودشان را بخشی از یک جنبش آگاهانه و مستمر بدانند یا در فعالیت‌های آن درگیر شوند. با این حال تصور کنید آیا امکان داشت که دیسیپلین یا مجموعه‌ای از ایده.ها چه بودیسم باشد چه فیزیک مدرن، بتواند به خودی‌خود و بدون نیاز به کادری اختصاصی از بودایی‌ها یا فیزیک‌دانان پیشرفت کند و مقبول واقع شود؟

موری روتبارد؛ اخلاق آزادی، ص ۴۰۵؛ انتشارات دنیای اقتصاد

@austro_libertarian

6 months, 1 week ago
6 months, 1 week ago
6 months, 1 week ago

اخلاق آزادی؛ موری روتبارد (انتشارات دنیای اقتصاد) ۲۷۴-۲۸۱

《...تنها دو راه برای کسب ثروت در جامعه وجود دارد: الف) از طریق تولید و مبادله داوطلبانه با دیگران - یا همان شیوه بازار آزاد - ؛ و ب) از طریق مصادره خشونت‌آمیز ثروت تولیدشده توسط دیگران (ابزار سیاسی)...》

@LibertyReader
@Austro_libertarian

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 1 week ago