بغلم کن که هوا سوز فراوان دارد
بدن یخ زده ام حال پریشان دارد

مثل بیدی تنم از سوز هوا می لرزد
امشب آغوش پر از مهر تو مهمان دارد

لب به روی لب سرما زده ی من بگذار
لبت امشب بخدا مزّه دو چندان دارد

حسرت داغی آغوش تو بیمارم کرد
تب من با لب تو چاره و درمان دارد

بغلم کن که در آغوش تو راحت باشم
روح سرگشته ی من میل به طغیان دارد

لحظه ای از من اگر دور شوی می میرم
بی تو این زندگی اصلاً مگر امکان دارد؟

آذر انگار کمی خسته شده از پاییز
مژده ی آمدن فصل زمستان دارد

مثل آذر که در آغوش زمستان گم شد
بغلم کن که هوا سوز فراوان دارد…

نفسم * درنفست دنبال نفسم

https://t.me/nasiri6060508

بیا بیا ای یار من، دلدار من، در حال من
بیا بیا ای نار من، ای قار من، در قال من

ای شمع دل دیوانه ام ،بر مست تو مستانه ام
پر کن وجودم عشق تو،تو شمع و من پروانه ام

ای ناز من، ای ساز من، این میکده شد نام من
هرگز نباشد غم به دل، گر کعبه شد در جام من

افسوس بگفتا عقل دل، راغب نشد در حال دل
لیکن شکوه عشق دل، دریا به دریا قال دل

شاهانه کرد دامان عقل، بر سردرِ دیوان دل
بگشاده دل باب سخن،چون دُر نوشت ایمان دل

سیم و زر است این حرف دل، نی جام زیباتر ز دل
شوخی مکن با جام دل، نی جام بیناتر ز دل

" شباویز "
https://t.me/nasiri6060508

الا یا ایهاالساقی، میان دخترا تاقی
دگر عیبی نمی‌بینم، ولی تو یک کمی چاقی!

دو سه بوسه طلب کردم، از آن لب‌های شیرینت
دو تا دادی عزیز من‌، یکی دیگر شدی باقی!

جمال بی‌مثالت را که می‌بینم درین گلشن
چه گویم دختر ی میهن، تو نور کل آفاقی!

مرا شوق تن نازت، به سر آید مدام ای گل
بده در اختیار من، اگر لیلی و مشتاقی!

اگر ترس از کسی داری، به نیم شب میام جانم
که تا کنج لبت گیرم، به سبک ناب قشلاقی

https://www.youtube.com/@user-Chiab1