HᴏʀʀᴏʀsTʜᴇᴏʀʏ | ترسناک

Description
"The world we are in is so messy and we do not
know everything!"🕸🥀🗝؛

• ایـنجا حقـایق وحشـناک دنـیا رو میفهمی اگه میتـرسی لفـت بده چون ممکنـه دیـگه خوابت نبره . . . 🍷


🚫هیچگونه تبلیغ شرطبندی نداریم
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago

9 months ago
موجودات ترسناک کریپی پاستا

موجودات ترسناک کریپی پاستا

سایت کریپی پاستا محبوب ترین سایت داستان و موجودات ترسناک به انتخاب مردم و نویسندگان است. برخی از موجودات طراحی شده در این سایت اینقدر معروف شدند که حتی خبرهایی درباره دیدنشان در دنیای واقعی در سایت های خبری معروف منتشر می شود.
اینجا سعی می کنم لیستی از معروف ترین و ترسناک ترین موجودات کریپی پاستا که حتی برخی باورکرده اند که واقعی هستند رو منتشر می کنم.

  1. اسلندرمن
    اسلندرمن موجودی با دست های بزرگ و قامتی مانند درختان کهن است که در جنگل ها بچه های کم سن را شکار می کند.

  2. جف قاتل
    پسری به نام جف با برادرش تو راه مدرسه بود که توسط قلدرها مورد حمله قرار میگیره. جف از خودش و برادرش دربرابر قلدرها دفاع می کنه در حالی که بعدا وقتی پلیس به صحنه میرسه افرادی با وضعیت وحشتناک میبینه که همگی دست و پاهایشان به بدترین شکل ممکن شکسته است و درحال مرگ هستند.

ادامه داره...
#موجودات_ترسناک_کریپی_پاستا

@HorrorsTheory01

9 months ago

5_ دختر کوچیکم عادت داره توی خواب راه بره، دیشب با صدای "تالاپ - تالاپ" چیزی، از خواب بیدار شدم، یه نفر با لباس های بلند سفید رو به دیوار ایستاده بود و سرش رو به دیوار میکوبید "تالاپ..تالاپ" کمی که دقت کردم فهمیدم اون دخترمخ که باز توی خواب راه رفته، اوه خدای من داری چیکار میکنی، اونو در آغوش گرفتم تا سرش رو به دیوار نکوبه، همین موقع یه نفر رو با لباس سفید و بلند کنار در دیدم، اون دخترم بود که گفت: بابا، اونی که بغل کردی من نیستم!!

6_ از خواب بیدار شدم یادداشت روی میزم بود: سلام! من توی کمدتم.. بیا با هم دوست بشیم! من ترسیدم و یادداشت رو پاره کردم، روز بعد یادداشت دیگه ای روی میز بود: تو نمیتونی از دست من فرار کنی و ما دیگه دوست نخواهیم بود!

7_ مامانم پرسید: چرا دیشب بلند شدی تو اتاقت راه رفتی ولی هرچی صدات کردم جواب ندادی!... من دیشب اصلا خونه نبودم!!

8_ از پنجره خواهرم رو دیدم که به من لبخند زد و وارد زیر زمین شد، حتما میخواد باهاش بازی کنم! اما چند لحظه بعد من گیج شدم چون خواهرم با قیافه خواب آلود از اتاقش بیرون اومد!!

•| @HorrorsTheory01

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago