Sad Cowboys and Rock and Roll
A mass shooting on the radio
Slow dancing to Billy Joel
Locked away in our homes

@dailywian

از کودکی عجیب دلبسته تاریکی سقف آسمان بودم، نمی‌دانستم چه مرا به او محو می‌کند!
حال ساعت‌هاس بر جلوه سیاهش خیره ماندم و می‌توانم درک کنم عمق تاریکی وجودم را از درون او.
شاید آن دوران روح پاکی داشتم که من را آگاه می‌کرد از آینده سوخته مقابلم..
آینده ای پر شده از غم‌ها، زخم‌ها، بغض‌ها، شکستن‌ها، درد‌های بی امان و بی درمان!
در گوشم خوانده بودند خدایی هست روزی تو را خواهد دید، تسلیم تلخی‌ها مشو؛ اما مگر آدمی چه ظرفیتی دارد.. دریاچه است؟یا شاید دریا!و یا حتی اقیانوسی که ابتدا و انتهایی ندارد..
نـه! توانی که در ظرف وجودی خود می‌بینم بزرگ‌تر از حتی اقیانوس‌هاست، ور نه چگونه سال‌هاست در این هوای مه آلود سرنوشت تیره و تارم روزهای متوالی می‌گذرد که نفس می‌کشم!
گویند بی‌حسی محض زمانی درونت زنده می‌شود که تو همزمان تمامی احساساتی را که در وجودت نفس می‌کشند را تجربه می‌کنی؛ اما می‌خواهم بگویم من خسته از تجربه بی پایان این احساس تلخِ بی‌حسیم.. خسته ام! خسته تر از پیرزنی از پا افتاده در اواسط روزهایِ سردِ زمستانی که مسیر خانه خود را روزها می‌گذرد که گم کرده است…

رب انار و لواشک و نمک و خوشمزگی.

ببخشید یهو بی ادب شدم ولی حق بدید لطفاً.

یروز دستامو میذارم دو طرف دهن اونی که میگه اومدی دوربینت رو هم بیار و اونقدر میکشم تا جر بخوره.

unknown Melika , Fati , Ayda

خوش وایب ترین چنل ها که میتونی داشته باشی?