?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 Monate, 3 Wochen her
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 Monate, 1 Woche her
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 Monate her
میراث شاه عباس صفوی
۳۰ دی(۱۹ ژانویه) سال ۱۶۲۹ میلادی شاه عباس بزرگ در بهشهر مازندران درگذشت.
او بزرگترین شاه خاندان صفوی بود که در شرایط بحرانی بر تخت نشست و پس از جنگ های فراوان توانست ازبکان را در مرزهای شرقی و عثمانی را در مرزهای غربی ایران شکست داده و آنان را عقب براند.
او نیز مانند بسیاری از شاهان جهان گاه مرتکب خونریزی و خشونت می شد ولی داوری درباره او باید بر اساس کلیت کارنامه او باشد نه بر اساس ارزش های دوران مدرن مانند حقوق بشر و آزادی یا ارزش های سوسیالیستی و انقلابی.
در یک قرن اخیر برخی بر اساس چنین خطایی درباره صفوی داوری کرده اند. روشنفکران سکولاری چون احمد کسروی و روشنفکران دینی ای چون علی شریعتی بر اساس معیارهای سکولاریته یا "اسلام انقلابی سوسیالیستی ِ قرن بیستمی" هر یک از نگاه خود به صفویه انتقاد میکردند.
یکی به صفوی و شاه عباس خرده گرفت که چرا تشیع به عنوان یک مذهب خرافی را رواج دادی و ملایان شیعه را قدرت دادی و دیگری می گفت شاه عباس تشیع انقلابی ِ رهایی بخش را تبدیل به تشیع خرافات و جهل کردی و حالت انقلابی اش را نابود کردی!
اما نگفتند که پیش از صفوی ایران در چه وضعیتی بود و به ویژه شاه عباس چگونه ایران در آستانه نابودی را بار دیگر یکپارچه و نیرومند ساخت.
شاه عباس با تمام کاستی هایش، موجودیت ایران را زنده کرد؛گستره قلمرو ایران را تقریبا به اندازه زمان ساسانیان گسترش داد و بازرگانی، صنعت،هنر و ارتش ایران را به اوج خود رساند.
شاه عباس در حالی بر تخت نشست که خراسان در چنگ ازبک ها بود و مردم آنجا را به بردگی می فروختند و در غرب نیز تُرک های خون خوار عثمانی آذربایجان را عرصه تاخت و تاز و غارت خود کرده بودند. در جنوب ایران نیز پرتقالی ها خلیج فارس ا اشغال کرده و حاکمیت ایران بر خلیج فارس و بندرهای جنوب از بین رفته بود.
شاه عباس در چهل سال سلطنت خود همه این بحران ها را حل و ایران را تبدیل به یک قدرت جهانی کرده بود. البته او نیز مانند بسیاری از شاهان ستم ها کرد و اشتباهات زیادی داشت اما او را باید بر اساس زمانه خودش سنجید نه زمانه امروز. آرزوها و ارزش های مدرن خود را نمی شود معیار داوری تاریخی شخصیت های گذشته کرد.
کلیت شاه عباس این است که او خدمات بزرگی به ایران کرد و از این جهت سزاوار تقدیر است همچنانکه به سبب برخی تندخویی ها و خشونت ورزی هایش سزاوار نقد.
احمد کسروی به نام سکولاریته و ملی گرایی و علی شریعتی به نام تشیع انقلابی، هر یک به سیاه نمایی از روزگار صفوی پرداختند که نگاه غالب افکار عمومی سکولار و روشنفکر دینی این یک قرن اخیر کم و بیش تحت تاثیر این سیاه نمایی قرار گرفت.
البته که صفوی و شاه عباس از ستم و عیب مبرا نبودند. بدیهی است که اشتباهات بزرگ داشتند ولی فراموش نباید کرد که آنان فرزند زمانه خود بودند و در یک زمان بحرانی ایران تجزیه شده را یک پارچه و نیرومند ساختند. میراث صفوی هم رواج خرافه گری بود و هم حفظ ایران برای آیندگان!
آنان ایرانیان را به زور شمشیر شیعه کردند و درین راه زور هم نشان دادند ولی همین شیعه شدن زوری باعث شد تا خطر نفوذ عثمانی در ایران از بین رود و ایران به مستعمره عثمانی تبدیل نشود. اگر شیعه کردن ایرانیان به زور شمشیر صفوی همین یک کاربرد را داشته باشد، کافی است. البته که پیامدهای منفی ای هم داشت که تا امروز وجود دارد ولی همین اقدام نقش بزرگی در رسیدن ایران یکپاره به دست ما داشت.
ای کاش رییس جمهور در کاخ سعد آباد زندگی میکرد و هر روز کباب آهو می خورد و گران ترین خودرو ژاپنی را سوار می شد ولی در عوض جرات داشت جلو مافیا ایران خودرو و سایپا ، مافیا گمرک جنوب، مافیا نفتی و مافیای بانکی کشود را میگرفت!
ای کاش رییس جمهور از ابریشم لباس می پوشید، ولی بودجه های هنگفتی که خرج نهادهای مذهبی ک سیاسی کرده را خرج توسعه زیر ساخت های برق کشور می کرد تا مردم دچار بی برقی نشوند!
در مملکت داری مدرن الزاما ساده زیستی رییس جمهور امتیاز نیست، آنچه امتیاز است، استفاده درست از بودجه کشور جهت توسعه پایدار و تصمیم گیری درست برای دفاع از منافع ملی و جلوگیری از فروپاشی اجتماعی است.
ذهنیت تمجید از رییس جمهور ساده زیست" یک ذهنیت مردم فریب و در حالت بهتر یک ذهنیت ساده لوحانه است که فرق کشورداری مدرن را با ساده زیستی مسلمین در شعب ابی الطالب نمی داند!
🔷ساعت ۱۰ شب بود، طبیب مخصوص از اتاق آقا بیرون آمد و خطاب به ابوالحسن و محمود و محسن و مسعود و جواد گفت متاسفانه آقای ذکالملک تمام کردند. چند ساعتی میشد که حالیهاش بهم ریخته بود و همه فرزندان و برادر آقا میدانستند که او فردا صبح را نمیبیند. او در این سالها بارها دچار این حملههای پیدر پی قلبی شده بود، از همان تیر ماه ۱۳۱۴ که قلبش در دربار گرفت میدانست که این قلب دیگر یارای او نیست. از همان آذر ۱۳۱۴ که نامه بازنشستگی و استعفایش را نوشت و به خانهاش در خیابان سپه نزدیک میدان مشق آمد چندین بار قلبش مایه عذاب شده بود و تا دیدن ملکالموت پیش رفته بود، اما چیزی نامرئی او را به زندگی وصل میکرد، تصحیح شاهنامه بود که با حال بیمار او را رها نمیکرد یا تصمیمی که شب ۸ شهریور ۱۳۲۰ گرفت. همان شبی که علی سهیلی با ماشین خودش دنبال او آمد و نیمه شب راهی شمیران شد تا اعلیحضرتی را ببیند که شش سال پیش با توهین در همین جا گفته بود که پیر شدی فروغی و فروغی ۶۱ ساله که بعد از مرگ همسرش سرپرستی فرزندانش او را هشتاد ساله کرده بود سکوت کرده بود. حالا شاه درهم شکسته بود و کشور زیر چکمه متفقین بود. شاهی که وقتی در جلسه اضطراری به سهیلی گفته بود دولت تشکیل بده سهیلی گفته بود کار من نیست فقط فروغی میتواند مملکت را نجات دهد. فروغی که خانهنشین بود و شاه گمان میکرد بعد از ماجرای اعدام اسدی نایب تولیت آستان قدس که فروغی در نهایت خود را خانهنشین کرد گروکشی کند و درخواستش را قبول نمیکند. اما او محمدعلی فروغی بود مردی که هرچند ۶۷ سال داشت اما پیر سیاست بود وقتی از دیدار شاه برگشته بود.به برادرش ابوالحسن و پسرهایش گفته بود شاه مکلف به دولت کرده و او پذیرفته چون: میرزاابوالحسنخان، یک عمر مردم ایران به ما احترام گذاشتند، مقام دادند، زندگی ما را تأمین کردند همه اینها را برای یک شب و آن امشب که به من احتیاج دارند بگویم نه؟
🔶محمدعلی فروغی بعد از آذر ۱۳۱۴ انگار زنده مانده بود برای همین شب برای این که شاهی که خودش تاج برسرش گذاشته بود اقرار کند که بدون او نمیتواند کشور را نجات دهد. نجات کشور از دید فروغی رفتن شاه بود. فروغی زنده مانده بود تا خودش استعفای شاه را بنویسد. استعفایی که به قول محتشمالسلطنه اسفندیاری رییس مجلس متن همان نامهای بود که آذر ۱۳۱۴ به شاه داده بود: نظر به این گذر سالها من را خسته و فرسوده کرده… او زنده مانده بود تا هم شاهنامه فردوسی را تمام کند و هم شاهنامه پهلوی. اما ۵ آذر ۱۳۲۱ در تهرانی که هنوز زیر سایه متفقین بود و پر از بیماری و قحطی دیگر دلیلی برای زنده ماندن نداشت. یکی از بزرگترین سیاستمداران تاریخ ایران صبح ششم آذر را زندگی نکرد.
۸۲ سال پیش ۵ آذر ۱۳۲۱ خبری در شهر پیچید که ذکالملک درگذشته است. باورش برای مردمی که او را یک سال پیش در مقام ناجی کشور دیده بودند مرگ چنین مردی باور پذیر نبود. مردی که یکی از سه سیاستمدار بزرگ تاریخ ایران و فراتر از آن یکی از چهرههای مهم ادبی بود. مردی که تاج از سر قاجار برداشت و برسر سردار سپه گذاشت و تاج سردار سپه را به پسرش سپرد. نوشتن درباره محمدعلی فروغی کار سادهای نیست، حتی از لابهلای خاطراتی که همه این سالها بخشهایی از آن منتشر شده است. اما بیتردید این جمله دقیق است که محمدعلی فروغی یکی از استثناییترین چهرههای تاریخ ایران بود که هنوز کسی همت نکرده دربارهاش بدون قضاوت بنویسد.
وقتی مردم بیشتر و بیشتر به نا امیدی می رسند، تاریخ نشان می دهد که آن ها در یک موج عظیم پرولتاریایی بر نمی خیزند تا سرکوب گرانشان را از میان بر دارند. بلکه به جان هم می افتند!
آلن مور/ نویسنده انگلیسی
پ.ن:
در فضای سیاسی ایران،همه مزدور یا مامور هستند و هیچ کسی را پیدا نمی کنید که اکثریت، بر شریف بودن یا آزادی خواه بودنش توافق داشته باشند!
حتی یک نفر را هم نمی توانید نام ببرید...
در هفتاد سالگی اعدام دکتر فاطمی معمولا همه از سیاست او سخن گفتند و به دفاع یا نقد او پرداختند.
این البته مهم است اما من افزون بر این، باور دارم یک روی دیگر حسین فاطمی سخن در پرده ابهام و تاریک مانده است و آن شخصیت فردی و غیر سیاسی اش بود.
به هر حال فاطمی یک رجل و چهره تاریخ معاصر است و برای پژوهشگران تاریخ یا مردم عادی معمولا جالب است که بدانند افراد مشهور تاریخ ور شخصی فردی چگونه زیستند و چه ویژگی هایی داشتند. نمونه های آن در جهان هم فراوان است.
من این زاویه نگاه را در میان مورخان معاصر و یا افکار عمومی کمتر دیدم.
بیشتر نگاه ها معمولا سیاسی است و کمتر گسی علاقه دارد تا رجال سیاسی را از لحاظ فردی هم مورد بررسی قرار دهد.
بنطرم دکتر حسین فاطمی یکی از سوژه های بسیار جالب برای این نوع از پژوهش است. سال گذشته یک نوشتار مختصر در تحلیل شخصیت روانی او نوشته بودم اما خالی ازلطف نیست که زندگی شخصی او بیشتر زیر ذره بین رود و درین باره بیشتر از او خواهم نوشت.
۲۲ آبانماه ۱۴۰۳
عکس : فاطمی در کنار خواهر و خواهرزاده اش
?کوروش بزرگ قربانی ایدئولوژی ها
#باز_نشر
فرهاد نوروزی
آبان ماه ۱۴۰۲
?️نسبت کوروش بزرگ با امروز ما
?️نسبت گفتمان مصدقی و ایران گرایی
?️نگاهی به رویکرد محمدرضاشاه و سلطنت طلبان به ایران گرایی و کوروش بزرگ
?️قوم گرایان و ایران ستیزی
۷ آبان ۱۴۰۲
نکاتی کمتر دیده شده در "سی تیر"
بی گمان خیزش ۳۰ تیر در تاریخ جنبش های خیابانی ایران یکی از مهم ترین جنبش هاست. سی تیر نشان داد که هرگاه نیروی ملت یکپارچه باشد و رهبران قابل اعتمادی نیز در میان باشد، استبداد یا استعمار خواهی نخواهی ناچار به واپس نشستن در برابر خواست ملت اند..
اما سوای از همه تحلیل های کلان، به گمان من نکاتی کمتر دیده شده برای سی تیر وجود دارد که دیدن ان ها چهره تاریخ نهضت ملی نفت را برای ما روشن می کند.
بسیار شنیده ایم که "اگر کاشانی نبود" سی تیر هم نبود و مردم به اتکای کاشانی از مصدق پشتیبانی کردند و چون کاشانی از مصدق جدا شد، مردم نیز مصدق را وا گذارده و در نتیجه ۲۸ امرداد به بار آمد.
اینک من میخواهم این گزاره را نه "نقد" بلکه "باطل" اعلام کنم. این گزاره همان انداز نا درست است که آن گزارش دروغین مبنی بر "نامه نوشتن کاشانی به مصدق چند روز پیش از ۲۸ امرداد برای آگاهانیدن وی ازکودتای قریب الوقوع".
هر دوی این گزاره ها وارون نمایی تاریخ نهضت ملی نفت است.
در این که کاشانی در شکل گیری خیزش مردمی ۳۰ تیر نقش "کلیدی" داشت هیچ جای تردید و دو دلی نیست. کاشانی در آن روز با پشتیبانی محکم و جدی از مصدق،نقش پر رنگی در خیزش سی تیر داشت ولی آیا این بدن معناست که "اگر کاشانی نبود" و مصدق حمایت مردم را نداشت؟
راستی آن است که مصدق تا ۲۷ امرداد ۱۳۳۲ نیز پشتیبانی بخش بزرگی از جامعه را داشت. همان روزهایی که جدایی و بلکه دشمنی کاشانی با مصدق روشن و نقل مطبوعات شده بود نیز دکتر مصدق حمایت بیشتر مردم را با خود داشت. یکی از بزرگترین دلیل های آن حمایت مردم از رفراندوم انحلال مجلس و دیگری تظاهرات های خیابانی پس از کودتا نافرجام ۲۵ مرداد.
اگر سری به مطبوعات آن روزگار بزنیم نیز پیداست که با وجود همه دشمنی های حزب توده ، دربار و فداییان اسلام، روزنامه نگاران خریداری شده توسط سی. آی. ای و... با این همه در متن جامعه بیشترینه مردم حمایت قاطعی ازمصدق داشتند.
یکی ازنکات جالب این که در اوج شکرآب شدن رابطه کاشانی با مصدق که عده ای در آن روزگار نیز نگران "هدر رفتن خون شهدا" بودند، پدر امیرمحمد بیجار (نوجوانی کهدر روز سی تیر پس از اصابت گلوله با خون خود روی دیوار نوشت یا مرگ یا مصدق و سپس به شهادت رسید) در نامه سرگشاده ای خطاب به کاشانی که در مطبوعات منتشر شد چنین نوشت:
" آقای کاشانی_ رو نوشت به [روزنامه های] نیروی سوم، شورش، ایران و باختر امروز.
روز چهارشنبه اطلاعیه ای از طرف آقای کاشانی صادر شد که [اینجانب] لازم میداندچند سطری جواب دهد، مخصوصا اینجانب که در راه نهضت ملی، جوان رشید خود را قربانی داده ام، در مقابل تحریکات و کار شکنی های مزدوران اجانب که هر لحظه سنگی در راه نهضت ملی می اندازند، تحمل کمتری دارم.
امروز اقای کاشانی برای مقابله با مرد بزرگ تاریخ ایران و رهبر مبارزات ملی؛ دکتر مصدق برخاسته و همان روشی را در پیش گرفته که ... امامی ها و میراشرافی ها ( نمایندگان فاسد مجلس و حامیان شاه) در راه منویات استعمارگران انگلیسی در پیش داشته و دارند.
عجبا که آقای کاشانی در راه مبارزه با دکتر مصدق، سنگ میراشرافی ها و فرامرزی و بهادری را به سینه میزند و در اطلاعیه خود می نویسد :
" دکتر مصدق نمایندگان اقلیت را مسببین تعطیل مشروطیت معرفی کرده. واقعا چقدر بی وجدانی و بی خبری از خدا می خواهد که عده ای از نمایندگان( یعنی میراشرافی ها) برای حفظ قانون اساسی و حکومت قانون خود را به مخاطره می اندازند و دستگاه دولتی [ یعنی مصدق] و روزنامه های منتسب به آن، آن ها راخیانتکار معرفی می کند. "
به این ترتیب آقای کاشانی، میراشرافی و فرامرزی و بهادری را مدافع قانون اساسی معرفی می کند و دکتر مصدق یعنی مردی که نیم قرن از عمر خود را در راه دموکراسی و آزادی صرف کرده، قانون شکن می داند.
همان مصدقی که جوانان برومند ما برای پایه گذاری حکومت پر افتخار او، جان خود را نثار کردند.
این همان دکتر مصدق است که در سی تیر سال گذشته بوده و شما آقای کاشانی؛ آن کاشانی هستید که امروز با دشمنان ملت و دوستان قوام السلطنه همکاری و هماهنگی می کنید.
من بنام یک فرد ایرانی ِ رنج کشیده و صدمه خورده ِ در راه نهصت مقدس ملی، اعلام می کنم که ملت شرافتمند ایران گول دسایس اجنبی را نخواهد خورد و با عمال آن ها از هر طبقه که باشند[ یعنی ولو طبقه روحانی و کاشانی] شدیدا مبارزه می کند. من اعلام می کنم که ترهات ِ [سخنان بیهوده و باطل] آقای کاشانی نه تنها تاثیر مثبت ندارد بلکه با انزجار شدید مردم میهن ما مواجهه می شود و علیرغم دسایس شیطانی نوکران جنایتکار استعمار، تا آهرین نفس از دکتر مصدق رهبر بزرگ نهضت ملی پشتیبانی می کند و از دکتر مصدق می خواهد که هرچه زودتر انحلال مجلس شورای ملی [ هفدهم] را اعلام نماید.
حسن بیجار / روزنامه ی نیروی سوم به تاریخ شنبه ۱۰ امرداد ماه ۱۳۳۲ "
ادامه:???
? روز روان شناس در ایران:
در ایران نهم اردیبهشت به طور غیر رسمی روز روان شناس نامیده شده است؛ روزی غیر رسمی برای حرفه ای که هنوز چندان جدی گرفته نشده است.
روان شناسی نیز مانند بسیاری دیگر از حرفه ها در ایران با چالش های زیادی رو برو است که باعث شده تا آنچنان که لازم است در متن جامعه مورد شناسایی و استفاده قرار نگیرد.
اول از همه دستبردی است که نظام آموزش عالی در ساختار این رشته زده است. تا پیش از دهه ۹۰ خورشیدی، رشته روان شناسی شبیه به وضعیت نیرو هوایی ایران بود؛
همان گونه که نیرو هوایی در پنجاه سال پیش متوقف شده و با جنگنده های ۵۰ سال پیش مشغول به خدمت است، چارت علمی روان شناسی نیز تا حدی(نه کاملا) با ساختاری قدیمی و به روز نشده ادامه داشت. یعنی دستاوردهای نوین علم روان شناسی چندان در واحدهای درسی جای نگرفته بودند و ما هنوز با روان شناسی چند دهه پیش غرب، در حال کار کردن بودیم تا اینکه در دهه ۹۰ یک باره روحانیون به هوس افتادند تا پای خود را در کفش روان شناسی نیز کرده و غوغای " روان شناسی اسلامی" را به پا کردند. خوش بختانه من جزو آخرین دانشجویانی بودم که با همان چارت غیر اسلامی در این رشته تحصیل کردم و متاسفانه پس از آن ناگهان برخی از درس های چهار واحدی دو واحدی شدند تا جا برای چند واحد دروس روان شناسی اسلامی باز شود و ناگهان روحانیونی که در طول عمرشان نه فروید خوانده اند نه پیاژه، نه آدلر و نه یونگ و... در کسوت استاد رشته روان شناسی کلاس های این رشته را مورد ترکتازی قرار دهند!
توهم دین حداکثری که پیش از این گریبان علومی چون اقتصاد، سیاست، فلسفه و حتی پزشکی را گرفته بود سرانجام خرخره رشته روان شناسی را هم گرفت.
روان شناسی تا پیش از آن نیز حال چندان خوشی نداشت. در دانشکده ها چندان خبری از دروس عملی نبود،به گونه ای که ۴ واحد آسیب شناسی روانی را تنها به صورت تئوری آموزش می دادند و تازه ان نیز اگر دانشجویان به پست یک استاد وظیفه نشناس می خوردند بدتر هم می شد. چنین استادانی بجای تکیه بر کتب مرجع و معتبر و سخت گیری لازم علمی، یا جزوه ای آموزش می دادند یا کتاب " تالیف خود" را ! که سراسر عبارت بود از نقل قول و کپی روان شناسان دیگر!
اما دریغ از اینکه دو واحد ما را به مشاهدات بالینی در بیمارستان های اعصاب و روان ارجاع دهند. ولیکن باز هرچه بود آسیب شناسی روانی یا نطریه های شخصیت را از روان شناسان بزرگ می آموختیم تا اینکه برخی فتوا دادند که روان شناسی غربی حرام است و ما خودمان روان شناسی داشتیم(که البته ۱۴ قرن پنهانش کرده بودند تا در قرن ۲۱ مسلمین را سورپرایز کنند!) و فروید و... مفت می گویند!
برای منی که مخالف دین حداکثری بودم و هستم، این فاجعه به مثابه " سلاخی روان شناسی" بود. خلاصه از دیگر مشکلات ایم علم و دانش آموختگانش این است که تازه پس از فارغ التحصیلی باید با هزینه های زیاد و صرف وقت همان آموزشی را که می بایست در دانشگاه می دیدند، به صورت پولی بیاموزند. یعنی باید خود به سراغ جدیدترین کتب روان درمانی و ... بروند و بخوانند و برای آموزش عملی روان درمانی نیز میلیون ها تومان خرج کلاس های آموزش روان درمانگران با تجربه کنند. حال چرا همین آموزش ها را در کلاس دانشگاه نباید ببینند خود حکایتی است!
اما مشکل دیگر کارخانه چاپ مدرک (یا همان وزارت علوم) است! کارخانه ای که از شعبه پیام نور واحد فلان بخش(و نه حتی شهرستان) تا شهرهای بزرگ و کوچک دیگر بدون هیچ کنکور یا شرط نمره تا دانشگاه آزاد و پردیس و غیرانتفاعی و... اش تولید مدرک روان شناسی می کنند و هزاران روان شناس ِ اغلب ( نه همه)فاقد مهارت را روانه جامعه می کنند!
از همه این ها گذشته خود شرایط کاری این رشته است. سال هاست که مطالبه پوشش بیمه درمانی برای مراجعان به روان شناس بین اتاق درمان و قانونگذاران معلق مانده و این باعث شده است تا بسیاری از افراد طبقات کم توان مالی نتوانند از خدمات روان درمانی بهره ببرند و این در حالی است که مشکلات روان شناختی در طبقات فقیرتر به مراتب بیشتر است.
از دیگر مشکلات روان شناسی چون روان شناسان قلابی مجازی و... که رویا فروشی می کنند و مشکلات اقتصاد روان شناسی نیز نیاز به گفتن نیست که مثنوی هفتاد من کاغد است.
با همه این ها، این روز غیر رسمی روان شناسی را گرامی می داریم و با همه دردسرهایش این پیشه را یکی از مهم ترین پیشه هایی میدانم که سلامت جامعه تا اندازه مهمی وابسته به ایشان است.
روز روانشناس گرامی باد.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 Monate, 3 Wochen her
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 6 Monate, 1 Woche her
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 Monate her