?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
🔸مذاکره؛ راهحل، نه هدف
🔹مهدی معتمدی مهر
🔹منبع: هفتهنامه صدا، شماره ۲۲۲، مورخ ۴ اسفند ۱۴۰۳
@Raahchannel
📌ترسیم و تبیین شرایط پیشِ روی دولت ایران به شدت دشوار است. از یک سو، هیچ نیروی ملی و استقلالخواه نمیتواند موید و مشوق مذاکره بیقید و شرط و عاری از اصول و مبانی با دولت انحصارطلب و راستگرای ترامپ باشد و از سوی دیگر، زمان به نفع ایران عمل نمیکند.
📌مذاکره هدف نیست و به خودیِ خود، ارزش ذاتی ندارد. مذاکره زمانی موضوعیت پیدا میکند که در راستای تامین منافع ملی و در تراز راهحلی اطمینانبخش یا واجد چشماندازی برای دستیابی به چاره کار باشد. البته چشمانداز مذاکره میتواند خریدن زمان باشد؛ اما مشروط بر آن که در جهت کسب دستاوردی در زمان معین قرار گیرد. در غیر این صورت و چنانچه الگوی خرید زمان، فاقد ظرف و مرز زمانی باشد و به ابزاری برای «وقتکشی» تقلیل پیدا کند، مذاکره از موقعیت «راهحل موثر و بهبودبخش» عدول کرده و به زمینهای برای فرسایش زیرساختهای توسعه و زندگی در شرایط جنگی و ادامه «وحشت بیپایان» بدل میشود.
📌فوریترین هدف مذاکرات پیش رو، کاهش سطح تنش و به حداقل رساندن تهدید جنگ یا حمله اسراییل و آمریکا به مراکز هستهای و نظامی ایران است. موثرترین پیشنیاز هرگونه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم، بروز نشانههای امیدآفرین به اصلاحات ساختاری در عرصههای سیاسی و اقتصادی، کاهش شاخصهای امنیتیسازی در راستای ایجاد فضای مطلوب روانی در جامعه، افزایش سرمایه اجتماعی و مشروعیتزایی اخلاقی برای نظام است.
📌به نظر میرسد که نتانیاهو با گسترش احتمال جنگ علیه ایران تلاش میکند تا ایران را به موضعی بکشاند که ادامه جنگ غزه را بهمثابه یک فرصت برای انصراف اسراییل از حمله به ایران بپندارد یا چنان وانمود کند که حکومت ایران چنین قصدی دارد. درایت و هوشمندی دیپلوماسی ایران میتواند جلوی توفیق چنین سناریویی را بگیرد. در این مرحله، یکی از ابعاد راهبردی مذاکره در راستای مهار الگوی فشار حداکثری ترامپ، افزایش فشار اخلاقی به آمریکا از طریق برقراری پیوند میان دو مفهوم «مذاکره» و «صلح» است.
📌حاکمیت ملی پایدار (استقلال به انضمام امنیت ملی) در ادامه استقرار دمکراسی در معنای حداقلیِ گردش قانونیِ قدرت از طریق برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه به دست میآید. تداوم سازوکارهایی مانند نظارت استصوابی و فقدان استقلال قضایی که جز با متاثر ساختن نحوه انتخاب مقامات عالی قضایی و بهویژه دادستانها از رای مردم محقق نمیشود، تنها اثرات سیاسی در ممانعت از وقوع دمکراسی ندارند و بلکه، واجد پیامدهای سهمگین ضدتوسعهای قلمداد میشوند.
📌اساسیترین نقشی که دیپلوماسی عمومی در روند مذاکرات طولانی با آمریکا میتواند به عهده گیرد، یادآوری مستمر به تصمیمسازان ارشد آن است که فراموش نکنند، تامین منافع ملی آمریکا باید هدف اصلی سیاست خارجی این کشور باشد و نه اسراییل. حاکمیت آمریکا باید متقاعد شود که اولاً در خصوص اهمیت راهبردی اسراییل اغراق نکند و دوم آن که در هزینههای مادی و معنوی که دولت آمریکا برای حمایت بدون قید و شرط از موجودیت اسراییل پرداخته و خساراتی که در ابعاد توامان اقتصادی و سیاسی متحمل شده و منجر به کاهش وجهه اخلاقی آمریکا شده است، بازنگری کند.
📌مذاکره یک راهحل است و نه هدف؛ از این رو، فینفسه حامل ارزشی اخلاقی نیست. نه میتوان یکسره، بدون قید و شرط، عاری از اصول بنیادین و بدون چشمانداز به هر مذاکرهای تن داد و نه میتوان نفس مذاکره را شرافتمندانه یا غیرشرافتمندانه ارزیابی کرد. برنامه مذاکره و توانمندی، نگرش کارشناسی و تعهد مذاکرهکنندگان به تامین حداکثر منافع ملی ایران است که اعتبار اخلاقی آن را تعیین میکند.
📎متن کامل گزارش را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
http://bit.ly/3QtKHPJ
?گفتگو با مهدی معتمدی مهر، تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران به تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳
?شبکه اندیشه با علی ایزدی
?دولت امریکا بدون کمک ایران نه توانست طالبان را در افغانستان شکست دهد و نه داعش را در سوریه و عراق. این نشانگر آن است که امنیت ملی در اروپا و امریکا به نحوی با استقرار و تداوم نظام فعلی جمهوری اسلامی گره خورده است.
?ترامپ هم چون بایدن تنها تغییر رفتار سیاسی ایران را دنبال می کند نه تغییر رژیم را چون آنها واقفند که تغییر جمهوری اسلامی یک خلأ در خاورمیانه به وجود خواهد آورد که آنان نیز باید هزینه اش را به دوش بکشند.
?لطفا برای تماشای سایر ویدئوها کانال را سابسکرایب کنید:
?https://youtu.be/VzCI2pl8bmw?si=hi3vdOdJNnJn4l35
*?اسراییل: نه ملت؛ نه کشور و نه دولت*
?درباره ماهیت رژیم حاکم بر اسراییل و تاثیری که بر فضای بحرانی خاورمیانه بر جای گذاشته است.?مهدی معتمدی مهر
?منبع: هفتهنامه صدا، شماره ۲۰۵ مورخ ۵ آبان ۱۴۰۳
@Raahchannel
?تنها عنصری که در تعریف مفهوم ملت، کارساز است و میتواند ضمن استقرار صلح و سازگاری میان تودههای مردم و جمیع ساکنان هر سرزمین، مانع از بروز واگراییهای حاد اجتماعی و فروپاشی سرزمینی شود و از ترویج و فراگیری هرگونه خشونت و تبعیض ساختاری چه در عرصه ملی و چه در تراز بینالمللی پیشگیری کند، «پیوند مشترک تاریخی» است.
?نظریهپردازان، مدافعان و مبلغان صهیونیسم، جز اتکا بر آمیزهای مبهم و وهمآلود از کتاب مقدس که راویِ کوچ دودمان اساطیری یعقوب از مصر به کنعان است، قادر به ارایه هیچ سند متقن تاریخی برای اثبات سرزمین فلسطین به مثابه «زادگاه یهودیان» نیستند. قرآن کریم بهروشنی و از سر دقت، از این حکایات با عنوان «قصص» یاد میکند و همین تعبیر شفاف و صریح، دلالت بر وجود حقایقی کلان و متعالی دارد که نباید به گزارههای تاریخی تنزل داده شوند. یافتههای دیرینهشناسی یا مکتوبات معتبر تاریخی برجا مانده از آن دوران نیز، هرگز موید روایتی نامخدوش و قابل اعتماد از آنچه صهیونیستها ادعا میکنند، نبوده است.
?تعیین «مرز» مهمترین نشانهگر هر سرزمینی است که ابعاد آن را مشخص میکند. تعیین محدودهای تحت عنوان اسراییل، حتی امروز هم برای زمامداران تلآویو ناشناخته است. این ابهام، افزون بر نقض قاعده پذیرفته شده «استاتسکو» در حقوق بینالملل و علاوه بر تاثیری که بر فزایندگی سیاستگذاریهای توسعهطلبانه ارضی حاکمان اسراییل داشته و در نهایت، به تداوم وحشتِ بیپایان انجامیده و مانع از تحقق صلح پایدار شده است، دلیلی جز فقدان هرگونه سابقه تاریخی پیرامون روایتِ جعلی «زادگاه یهود» ندارد.
? «سازمان سیاسی جامعه [دولت در معنای عام] متشکل از ملت، سرزمین و حکومت در چارچوب مرزهای معین سرزمینی است. اگر یکی از این عناصر در میان نباشد، دولت به وجود نمیآید.» اسراییل، فاقد هر سه عنصر است. از این رو، بنا بر معیارهای حقوق سیاسی و قواعد حقوق بینالملل عمومی، نمیتوان اسراییل را در تراز یک دولت ملی قلمداد کرد. با این همه، اسراییل یک واقعیت است که موجودیت خود را از قدرت میگیرد و این قدرت، البته نه وابسته به اصول دمکراتیک و حاکمیت اکثریت است و نه متعهد به ارزشهای حقوق بشری.
?در ایران پس از انقلاب اسلامی نیز، گروهی بر این نظر بوده و هستند که «امتگرایی» را به جای «ملتگرایی» بنشانند و عبارت «ایرانِ اسلامی» را جایگزین «ایران» سازند. تاکید اصل اول قانون اساسی مبنی بر آن که نام این کشور بدون هیچ پسوند و ابهامی «ایران» است و نه «ایرانِ اسلامی» اگرچه نتوانست جلوی نفوذ و نقشآفرینی این جریان سیاسی و ایدئولوژیک را بگیرد که حامی نظریه «صدور انقلاب» و خواهان استقرار حکومتی خلافتگونه و متعارض و متنافی با «جمهوری» بود، اما در هر حال مانع از رسمیت یافتن این دیدگاه بنیادینِ بنیادگرایانه شد.?اگرچه تردیدی نیست که آزادسازی گروگانهای اسراییلی که در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ به اسارت حماس درآمدند، آتش این جنگ را خاموش نمیکند و نتانیاهو همچنان، خود را نیازمند به ادامه جنگ غزه و گسترش آن در ابعادی میبیند که پای آمریکا را هم به این معرکه بکشاند، اما اقداماتی از این دست، تا حدودی ابتکار عمل نتانیاهو را محدود خواهد کرد و میتواند به بسیج هرچه بیش از پیشِ افکار عمومی مردم جهان علیه موجودیت و نه فقط حاکمیت اسراییل منتهی شود. این اقدام سازنده از ظرفیت به راهانداختن موجی از همبستگیِ جنبشهای اعتراضیِ ضدجنگ در سراسر جهان و برانگیختنِ کانونهای موثر و سرنوشتساز برخوردار است.
?متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-10-26-4
*?مثنویِ شب
?مهدی معتمدی مهر@Raahchannel باز دیشب خاطراتم زنده شد
یادِ سردِ عصرِ ماتم زنده شد
روزگارِ تلخِ مانندِ شراب
روحآزارنده مثل اضطراب
روزهایِ تیرهتر از چشمِ شب
در سیاهی گشته سر، از چشمِ شب
روزهای آرزو کردن گناه
قلبهای ناامیدِ روسیاه
روزگار عشق یعنی انحصار
معنیِ عاشق شده چشمانتظار
روزگار مرگ یعنی زندگی
عشق هممعنای با خربندگی
روزگار ِحرفهای ناتمام
آشناییهای در حد سلام
روزگارِ پادشاهیِ قَدَر
جنگلی فرمانبرِ حکمِ تبر
پشت هر در، جادهای تا فصل سرد
در پسِ هر پنجره، گلهای زرد
در پسِ پستویِ ترس افتاده، سرد
مردمانِ رویگردان از نبرد
رو به روی آینه دلتنگ بود
مرد ناچاری که دستش سنگ بود
بادِ سردِ سوکِ آدم میوزید
ناامیدی، نیستی میآفرید
جغدها در سایهی تردید و وهم
وحیِ شوم خود، نمیکردند فهم
*
مرگ از هر سو به سویم، سرکشان
خوف از هر رو به رویم، پرکشان
دفترم را داده بودم دست باد
خاطراتم را میآوردم به یاد
خاطراتم یک به یک میشد مرور
میشد از من، زندگی هر لحظه دور
خواب بودم، سنگ بودم، بینیاز
خواب دیدم: مردهام با چشم باز
*
ناگهان یکباره بر جانِ سیاه
عشق نوری شد رها در قعرِ چاه
آسمان تندر به سویم میفکند
جان گرفت آتش، ز آتش سوخت بند
خواب شد اشکی ز چشمانم گریخت
تا سحر، یکسر به جانم شعر ریخت
شعر میبارید دیشب تا سحر
شد کویرِ جانِ تبدارم، خزر
جانِ جان، سرشار از احساس شد
خانه مالامال بوی یاس شد
فانوسی که در مسیرِ باد بود
آشنا با قصهی بیداد بود:
در درونم نغمهای در شور کرد
واژهها را یک به یک مامور کرد
تا پیامِ مهر از دریا وزید
روحِ رویش بر بیابانها دمید
*
چون کسی که دل سپرده از ازل
به ترنمهای رویایِ غزل
ساز از شعر من آوازی گرفت
شعر من هم ساز را بازی گرفت
پردههای ساز از غم در نوا
سوز جان بیپرده میگفتش مرا
ساز خود بردار عاشق ساز کن
باز میگویم دلت را باز کن
نالههایت کوکِ همراز من است
شیونِ «ای عشق» آواز من است
دیگر عاشق، معنیِ دیگر گرفت
رو به غم در دستِ خود خنجر گرفت
عشق یعنی دل به دریاها زدن
یکنفس تا شهرِ روشن پا زدن
عشق، رنگِ آسمانِ آبی است
صاف، مانندِ شبِ مهتابی است
عشق را دیدم ز گمراهی گذشت
عاشقی از مرز خودخواهی گذشت
عشق آن سوی جنون، فریاد شد
اسم رمز عاشقی، فرهاد شد
عشق، کار تیشهی فرهاد بود
که بهجان، رسواگرِ بیداد بود
رهگشای صخرههای بیسرود
چنگیِ مهتاب با آواز رود
راهبانِ کوچههای انسداد
کاوهی مردم به سوی اتحاد
رهنمایِ مردمِ گمکرده راه
دستگیرِ کودکانِ بیپناه
شمع مانای فنا، پااستوار
چاوشیخوان رفت تا بالای دار
چاوشیخوانِ رهاییِ بشر
با یقینِ سبز، میداد این خبر
مرگِ روشن، شرحِ زخمِ نینواست
قصهی پیوستهی تاریخ ماست
عشق، راویِ شب و پیکار و خون
سر برون آورده از مرز جنون
عشق، فردا را بشارت میدهد
قبله خورشید را سر مینهد
*
شعرم این آوازها را تا شنید
دورهایِ دور را نزدیک دید
هر کجا که پای آدم میرسید
نغمهی شور و رهایی میشنید
صحبت از پرواز بود و آسمان
زندگی در خانهی رنگین کمان
قلبِ مردم، شوقِ آزادی گرفت
شهر را یکسر همه شادی گرفت
بندهای زرد را شعرم برید
لحظهای دیگر به آبیها رسید*
@Raahchannel
?کوچکسازیِ ایرانی و موانع آن
?مهدی معتمدی مهر
?منبع: ماهنامه آیندهنگر، شماره ۱۴۵، مهر ۱۴۰۳
?کوچکسازی دولت [Government Downsizing] مفهومی نو در اقتصاد سیاسی و تبلور گرایشی لیبرالی در ساحت زمامداری است که باید زمینهساز کارآمدی الگویی مدیریتی در عرصههای گوناگون حاکمیتی شود که خواهان شتاب بخشیدن به روند گذار به توسعه است و در راستای نیل به «دولت حداقلی» کاربرد دارد.
? «کوچکسازی» در ایران، اصطلاحی است که چهبسا نخستین بار در دوران دولت سازندگی و در قالب برنامه خصوصیسازی ارایه شد که البته، صرفاً به مالکیتزدایی دولت [و نه حتی مدیریت یا کاهش تصدیگری] از سازمانهای بزرگ و فعالیتهای اقتصادی فرو کاسته شد. به عبارت دیگر، متاثر از این فهم تنزلیافته و البته راستگرایانه که احتمالاً ناظر بر ناتوانی از اداره جامعه از یک سو و تامین منافع رانتی برای افراد و جناحهای خاص منسوب قدرت از سوی دیگر است، هدف اصلیِ خصوصیسازی در ایران، صرفاً بر انتقال داراییهای دولتی تمرکز یافته است و نه رشد فرصتهای ارتقا بخش برای تقویت و رشد بخش خصوصی مستقل از حاکمیت.
? بادکردگی دولت در ایران، امری اتفاقی یا ارادهگرایانه نیست، حاوی ضرورتی ساختاری و معطوف به دو عامل بنیادین است: اقتصاد نفتی و فراگیری چپروی سیاسی و اقتصادی پس از سقوط دولت موقت. سران حزب جمهوری که ارکان اصلی قدرت را به دست گرفته بودند، چنان شیفته نگرش سوسیالیستی و الگوی حاکمیتی شوروی بودند که بدون هیچ پردهپوشی ابراز میکردند که: منشاء مالکیت در عرصه صنایع بزرگ، بانکداری، بیمه، معادن بزرگ، صنایع مادر، صدا و سیما، کشتیرانی، راهآهن و ...... حتی مالکیت ابزار تولید در عرصه صنایع سنگین، در قلمرو و اختیار دولت است.
?کوچکسازی دولت بهخودیِ خود هدف نیست. بهکارگیری این الگو زمانی اهمیت پیدا میکند که در راستای دستیابی به توسعه متوازن و پایدار، شکوفایی اقتصادی، رشد بهرهوری، کاهش هزینههای زاید و بالاسری و صرفهجویی در بهرهگیری از منابع انسانی و مالی کارساز باشد و به تولید رفاه اجتماعی بیشتر منجر شود و متضمن ارتقای کیفیت و سرعت انجام خدمات، تسریع و تسهیل دسترسی مردم به نیازمندیهایشان و تسهیل و تسریع در نظام تصمیمسازی اداری و اقتصادی قرار گیرد.
?نگاه حداکثری به حاکمیت دولتی و عدم تبیین دقیق جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی که نسبت آن را با حکومت متمایز سازد، باعث انحراف ساختار حقیقی قدرت از مناسبات و الزامات ارایه شده در ساختار حقیقی قدرت [قانون اساسی] و اختلاط دو مفهوم ذاتاً منفک از هم یعنی «نهادهای دولتی» و «نهادهای عمومی» به سود دولتیشدنِ نهادهای عمومی شده است.
?نگرش حاکم بر کوچکسازی باید توام با انسانمحوری و تحقق حقوق اساسی ملت باشد تا در پرتو آن، احساس رضایت عمومی حاصل شود. متاسفانه در روند پدیده خصوصیسازی در ایران بهویژه در دولتهای احمدینژاد و رییسی که ادعای عدالتگرایی و تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی و رفع فقر و نابرابری داشتند، هرگز چنین رویکردی معمول نبوده است.
?متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-10-14-3
? به نامِ کوچکِ انسان
?مهدی معتمدی مهر
*این روزها
که مرگ
به نام کوچکش، انسان را صدا میزند
خورشید
جایی، حوالی شرقِ زمین، به پایان میرسد:
[در گودیِ دلگیری
شبیهِ به خرمالوی لهیدهای که یادآورِ لگدهای بیاعتنایِ سربازان است
در پرتگاهی به طعمِ گسِ ترس]
بر خاکی که ابلیس از رُستن باز داشته
و بر گوری که دست و پای بریدهی جنازهای بیسر را پوشیده است
در جوارِ آستانهای که قابیل
نمازِ برادرِ شهیدش را، ایستاده به جا میآورد
آن سوتر از مدیترانه
که دیگر قرار نیست تا روزی دوباره دریاها به هم برسند:
قلمروی است که تمامتِ غرب
که تمامتِ جهان
غربتش را انکار میکند
اقلیمی مرطوب که نوزادانش
در سنگرهایی ملتهب از مسابقهی بیشفقتِ سنگاندازها و بمبافکنها
با این پرسشِ مقدر گریه آغاز میکنند
که سرآخر
تکلیف این همه جنگ در جهان چه میشود؟
اطفال این وطن،
همیشه گرسنه به خواب میروند
اینجا همه
همیشه خوابِ گرسنگی و دلهره میبینند
ارض موعود
خطهای از ناکجای زمین است
آلوده به لکههای دروغ و عقیده
و تحقیرشده
با سایهی مستدامِ «بیتفاوتی»
سرزمینی در دوردستِ اشتیاق
که زنانِ مرثیه و شرم
به قدمتِ هرگز و بیهودگی انتظار میکشند
و گویی که هیچ کس
دیگر
غمِ باغستانهای زیتون و پرتقال ـ که مامنِ اساطیریِ میعادهای عاشقانه بود ـ را ندارد
فرقی نمیکند کجا باشد:
فلسطین یا لبنان؟
حلبچه یا دیر یاسین؟
هیروشیما یا سردشت؟
غزه یا ضاحیه؟
بمبافکنها کار خودشان را میکنند
نسیم
تلخایِ سوختنِ آدمی را به نیل میسپارد و
فرعون
از پسِ هزارههای وهم و سکوت
به رستگاریِ فرزندانِ لعنتشدهی یعقوب میخندد
اینجا
وطنی است که مردمانِ پراکندهاش
همیشه در هراسِ نزولِ مرگی وعده داده نشده زندگی میکنند
اما
از جستوجوی آزادی
ـ آن کلامِ گمشدهی معصوم که تبعیدیِ تاریخ است ـ
دستبردار نیستند
بر بلندایِ سرزمینی که در جوارِ مرحمتِ درختانِ شکستهی لیمو
ابدیت پیدا کرده است
بر تنِ خاکی که بدرقه میکند، مردمانِ پراکندهاش را
در سیاهترین ثانیههای شبِ ناتمام
و در گرماگرمِ نزولِ گلوله و وحشت
به جهان پا میگذارد
کودکی متبرک
به نامِ کوچکِ یحیی
جایی که مرگ
انسان را
به نام کوچکش صدا میزند*
۱۳ مهر ۱۴۰۳
?آن سویِ شرمساری
?مهدی معتمدی مهر
?منبع: شماره ۲۰۲ هفتهنامه صدا، به تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳
@Raahchannel
?اسراییل به هر قیمتی به این جنگ نیاز دارد، اما نه برای پیروزی نظامی در مفهوم متداول آن. دیری است که حاکمان تلآویو، دیگر به «پیروزی» نمیاندیشند و هدفی جز «نابودی» ندارند. به جلاد غزه ابلاغ شده که نه تنها برای تحکیم و تداوم حاکمیت آپارتاید دینی و نژادیِ صهیونیستی، بلکه برای بقای هر سنخ راستگراییِ بنیادگرایانه خواهانِ جهانیسازیِ آمرانه، راهی جز بازتولید مستمر خشونت ساختاری و رسالتی، مگر نابودی نمانده است.
?مسئولیتپذیری جهانی حکم میکند که فراسوی شرمساریهای انسانی و وجدانی که عموماً از طریق محکومسازیهای معمول و پیشبینیپذیر سیاسی یا برخی قطعنامههای فاقد ضمانت اجرای نهادهای بینالمللی ابراز میشوند و البته باید اذعان داشت که در مواجهه با موارد خطیر نقض حقوق بشر، کاربرد یا اهمیت چندانی ندارند، باید طرحی نو در انداخت و به تدوین راهبردها، اقدامات و تاسیس نظامهای همکاری جمعی میان نهادهای حاکمیتی و جامعه مدنی خاورمیانه با سازمانهای مردمنهاد و طرفداران روشنفکری و حقوق بشر در دیگر نقاط جهان اندیشید و همت گماشت.
?نقش ایران در راستای محقق ساختن این ائتلاف جهانی علیه اسراییل میتواند عمیقاً و بیش از هر کشوری در خاورمیانه، اثرگذار باشد؛ منوط بر آن که اولاً حاکمیت ایران در تله جنگ بلندمدت و فرسایشی که رویای نتانیاهوست، گرفتار نشود و به اقدامات محدود و حملات حسابشده نظامی قناعت کند و دوم آن که این برنامه راهبردی، توام با بازخوانی و بلکه تجدیدنظر در عرصه مناسبات سیاست خارجی و پذیرش مسئولانه و واقعبینانه اصلاحات دمکراتیک در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت باشد تا از پشتیبانی ملی و ظرفیت مشارکت جامعه مدنی نیز برخوردار شود.
?تا ساختار قدرت در ایران نرمال نشود و تا زنان ایران از آزادیهای اساسی و امکان مشارکت سیاسی بینصیب باشند و عموم مردم به احساس رضایت و امنیت دست پیدا نکنند و تا حاکمیت ایران نپذیرد که جامعه مدنی ایران، یگانه پل ارتباطی با مردم جهان و تنها امکان همراهسازی جامعه مدنی و جنبش اجتماعی جهانی در مقابله با زیادهخواهیها و جنایات اسراییل است، کاری از پیش نخواهد رفت و دولت ایران در رویارویی همهجانبه و موثر با اسراییل، منزوی خواهد ماند.
?فرصت دادن به پیشبرد روند دمکراتیزاسیون در ایران و اصلاح ساختاری قدرت، به ضرورتی عینی بدل شده است که افزون بر بروز شجاعت از سوی مقامات ارشد حاکمیت، نیازمند تدبیر و بصیرت و هوشمندی در مواجهه با شکاف عمیقی است که از یک سال گذشته و در جریان انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ بروز کرد و در انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام در خرداد ۱۴۰۳ میان نومحافظهکاران سوپرانقلابی موسوم به جبهه پایداری و طیف گستردهتر محافظهکاران سنتی به مرحله تعیین تکلیف رسید و به رغم صدور اوامر صریح حکومتی، مانع از توافق و اجماع بر سر کاندیدای واحد در جبهه موسوم به «اصولگرایان» شد.
?«وفاق ملی» که سیاست بنیادین دولت پزشکیان اعلام شده است، موثرترین سازوکاری است که افزون بر تضعیف تهدیدات راهبردی معارضان منطقهای و جهانی ایران و در موضع انفعال قرار دادن راستگراییِ اسراییلی، از ظرفیت تقویت فرآیند گذار به دمکراسی و توسعه پایدار و متوازن و امکان نیل به همبستگی ملی و ثبات سیاسی در ایران برخوردار است و میتواند سوپرانقلابینماهایی را مهار کند که اگر نفوذی نباشند و در درز دادن اطلاعاتی مانند زمان و مکان استقرار هنیه و نصرالله و امثال ایشان نقش مستقیم نداشته باشند، لااقل همراستا با دولتهای راستگرای اسراییل و عربستان و روسیه، هدفی جز کشاندن پای ایران و آمریکا به معرکه جنگ تمام عیار و رسالتی جز رساندن اوضاع منطقه به نقطه غیرقابل بازگشت ندارند.
?متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-10-04-9
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago