?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
⚜️نامهٔ ملاکین همدان⚜️
ملاکین همدان در تلگراف خویش خطاب به آقای بروجردی تحلیلی موجز از عواقب اصلاحات ارضی ارائه دادهاند که در خور توجه است. در فرازهایی از این تلگراف آمده است: «دولت وقت تصمیم گرفته است در این هفته با عجلهٔ تمام، قانونی از مجلس سنا و شورا بگذارند که املاک کلیه مالکین از کل، و خردهمالک از مرد و زن و صغیر و کبیر که عده آنها خیلی زیاد است اسماً خریداری، ولی در معنی و حقیقت شبیه به مصادرهای بیش نیست. [یعنی]خریداری اجباری یا شبیه مصادره نماید.» آنان در ادامه به ارائه نقد ادلهٔ سیاسی دولت هم پرداخته و خاطر نشان کردهاند: «اگر هدف سیاسی دولت از وضع این قانون بر شرع، جلوگیری از نشر مرام اشتراکی و کمونیستی است پس اشتباه و تصور باطل است، زیرا این عمل دولت خود فتح باب مرام اباحه و اشتراک است.»
✍🏼متن کامل در فایل پیوست
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
🌐➣ iifom.com
🗽منشا ناسیونالیسم موهومی در ایران
⚜محمدعلی کاتوزیان
در آغاز قرن بیستم هنوز بسیاری از ایرانیان، اگر نه غالب آنها، به روستا، شهر یا ولایت خود "وطن" میگفتند و منظورشان از آن، زادگاهشان بود. احساس اشتراک فرهنگی-ادبیات فارسی- و اشتراک در چیزهای دیگر مانند عقاید و علایق مذهبی وجود داشت. ولی ناسیونالیسم در ایران وجود نداشت مگر در میان مُشتی از روشنفکران و تحصیلکردگان که تحت تاثیر مستقیم اروپا شروع به ایجاد و ترویج آن کرده بودند. دو نمونهء برجسته از اینان، در دو نسل متوالی، فتحعلی آخوندزاده[آخوندوف] و میرزا آقاخان کرمانی بودند، اگرچه شاید بتوان گفت که اولی در ناسیونالیسم و تجددخواهیش از دومی هم تندروتر بود...گاه گمان میرود که پیش از غلبهء اسلام، ناسیونالیسمی در ایران وجود داشته که فاتحان عرب سرکوبش کردند. شاهدی که عنوان میگردد شاهنامه است...چگونه میتوان شاهنامه را در مفهوم جدید ناسیونالیسم شاهد مثال گرفت، در حالیکه هر قوم باستانی در اساطیر و حکایتهای تاریخیش دربارهء پیروزیهای نظامی خود لاف میزند و از دشمنانش بد میگوید. اینکار هر قوم قبیلهای بوده است از زمانهای دور در چهار گوشهء جهان...این ادعا که شاهنامه سند ناسیونالیسم در ایران باستان است، همان قدر بیپایه است که افسانهء ساخت نازیها بر اینکه ریشه افکار و احساسات آنها به اقوام ژرمنی باستان میرسد.
در حالی که فارسی زبان دیوان و فرهنگ فاخر بود، زبانها و گویشهای ایرانی و غیرایرانی دیگری هم در ولایات رواج داشت. ادبیات ممتاز تقریباً بدون استثنا به فارسی بود و این زبان وسیلهء اصلی ارتباط در سرزمینهای بسیار دور از یکدیگر-از سمرقند و بخارا تا اصفهان و فارس، از قفقاز تا لاهور-بود...با این همه تا پیش از قرن بیستم در ایران اثری از "پانایرانیسم" نظری و عملی که کیش رسمی دوران پهلوی شد، نبود...در چند دههء نخست قرن بیستم پرشورترین وطنیات نه برای شهر یا ولایت زادگاه شاعر[مانند شیراز حافظ] بلکه برای ایران سروده شدند که در تاریخ ادبیات فارسی کمتر سابقه داشت...این ناسیونالیسم به ناگهان در آغاز مشروطه پدید آمد و روشنیبخش دلهای بسیاری از جوانان تحصیلکردهء آشنا با اروپا شد. بزرگترین مبلغان آن مردانی بودند مانند میرزا آقاخان کرمانی که خود بسیار متاثر از آخوندوف منتقد ادبی و اجتماعی دورانساز بود. در نوشتههای آخوندوف کمابیش همه عناصر ناسیونالیسم ایرانی به چشم میخورد:
۱.گرامیداشت شورانگیز ایران باستان
۲.شوقِ یک شبه اروپاییشدن
۳.احساسات تند ضدعربی و اسلامی
۴.استهزای ادبیات قدیم فارسی و...
بیگمان ناسیونالیسم ایرانی دستکم از زمان آخوندوف که در سال ۱۲۵۷ شمسی درگذشت از اروپا سرچشمه گرفته بود و ناسیونالیسم او حتی جامعتر و آشتیناپذیرتر از ناسیونالیسمِ پیروانش بود...از نظر احساسات رمانتیک محض و احساس برتری ملی، تفاوت چندانی بین ناسیونالیسم ایرانی و ترکی و عربی نبود. ولی آریاییگری اروپایی که در پایان قرن نوزدهم پدید آمد و به جاهای دیگر نیز رسید، دستکم برای عربها و ترکها موهن بود اما همین آریاییگری بهترین دستاویز ناسیونالیسمِ رمانتیکِ ایرانی و پانایرانیسم شد: برتری ملت ایران نه تنها به سبب مجد و عظمت-واقعی و خیالی- پیشیناش، بلکه بیش از آن به دلیل تعلقش به نژاد برتر اروپا بود که تمدن جدید را با آن همه دستاورد به بار آورده بود! و ناخرسندی، چه بسا افسردگی، روشنفکران ناسیونالیست ایرانی موقعی بیشتر میشد که عقبماندگی ایران را با پیشرفتهای اروپایی مقایسه میکردند و مقصر را بیشتر-اگر نه فقط- عربها و سپس ترکها و اسلام میدیدند! اسکندر و یونانیان هم از نکوهش به خاطر انحطاط ایران بینصیب نمیماندند اما جز در کتابهای تاریخ زود از آن معاف شدند زیرا هم اروپایی بودند و هم دیگر همسایهء ایران نبودند. رکگوترین شاعرِ بیانگرِ این ناسیونالیسم در ایران "عارف قزوینی" بود...ناسیونالیسم رسمی پهلوی، که از نیمهء دههء ۱۳۰۰ آغاز شد، چندان مایهای به شالودهء فکری این احساسات نیافزود. دولتهای دو پهلوی، تنها با تحمیل فراگیر این احساسات، توانستند این ناسیونالیسم را در جامعه بگسترانند.
? سعی کنید پسرانتان را مرد بار بیاورید، پیش از آنکه او را تبدیل به زننما کنند.
✍️نکتهای چند و نگاهی دیگر (۲۱۳)؛
?از انقلاب صغیر فرانسه تا کنون، معنای قانون نیز بسان معانی بسیاری از الفاظ، تحریف شده است.
?راه قانون و نظم تصنّعی طرّاحیگرا برای مهندسی شوم انسان و طبیعت، به منظور نیل به تحقّق توسعه، رفاه، پیشرفت و بهشتیسازی زمین، از تجاوز و نقض مالکیّت میگذرد.
⚜️نهی قیمتگذاری کالاها توسط مراجع انسانی⚜️
وقتی پیامبر، نظارت بر قیمتها را برچید، تجار عرب انگشت حیرت به دهان گرفتند. ابویوسف سه روایت مختلف از رویدادهای منتج به این تصمیم را با هم مقایسه کرده است که یکی از آنها بدین شرح است: قیمتها در زمان پیامبر افزایش یافت و مردم خدمت ایشان رسیدند و درخواست کردند سقف قیمتی که با استطاعت مردم مطابق باشد تعیین شود اما ایشان فرمودند: «قیمتها را خدا معین کرده است و ما اجازه نداریم از دستورات خدا تخطی کنیم.» به گفته ابویوسف، پیامبر دستور داد قیمتها را به دستهایی نامرئی واگذارند و تأکید کرد: «قیمتها چه بسیار و چه اندک، در دست خدا هستند.» در مشكاةالمصابیحِ حنفی، روایت دیگری از این سخن محمد نقل شده است: «خداست که نرخها را تعیین میکند و روزی دهنده و روزی ستاننده هم اوست.» تصمیم پیامبر که اتفاقی بسیار نادر بود بحث و جدلهای بسیاری به دنبال داشت و از هر سو کسانی لب به شکایت گشودند. طبق روایتهای صریح فراوانی که حاکی از اعتراض اصحاب محمد است یارانش از ایشان میخواهند کمی از شدت افزایش قیمت مواد غذایی بکاهد! به گفته ابنتیمیه دو بار عریضهای به محمد نوشته شد ولی او سرسختی نشان داد و قاطعانه گفت در قیمتها مداخله نخواهد کرد، مگر اینکه از جانب خدا اختیار این کار به او داده شود و فرمود: «البته از خداوند طلب مساعدت خواهم کرد» و پس از اینکه خواستهاش از خداوند برای در اختیار گرفتن تعیین قیمتها بینتیجه ماند اعلام کرد افزایش یا کاهش قیمتها خارج از اختیار انسان است. پیامبر تأکید کرد که تعیین قیمتها نه در اختیار اوست و نه در حیطه قدرت هیچ مرجع انسانی دیگری، و اگر او آنچه را که خداوند متغیر میخواهد، ثابت نگاه دارد، خلاف خواست خدا عمل کرده است و در جواب کسی که گفته بود قیمتها را انسانها تعیین میکنند، گفت: «نه! خداست که قیمتها را بالا و پایین میبرد».
✍? بندیکت کهلر
? صدر اسلام و زایش سرمایهداری(۲۵۹-۲۵۸)
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
?➣ @IIFOM_CO
?➣ iifom.com
? انقلاب فرانسه یکی از بزرگترین تراژدی های تاریخ بود که دوران:
-خشونت
-جنگ طبقاتی
-استبداد
را آغاز کرد، اما ایمان فرانسه بیشترین آسیب را دید؛ هزاران کشیش اعدام یا تبعید شدند، زیرا یک دین جدید الحادیبه مردم تحمیل شد. صدها کشیش کاتولیک اعدام شدند و هزاران نفر دیگر از کشور تبعید شدند. کاتولیک های مؤمنی که باقی مانده بودند، بدون رهبری یا آیین های مقدس باقی ماندند. در نهایت احساسات ضد کاتولیک جای خود را به یک شور و هیجان ضد مسیحی دیوانه وار داد. صلیبها، ناقوسهای کلیسا، مجسمهها و شمایلنگاریها در تلاشی برای سکولاریزه کردن جامعه تخریب شدند.
تحت رهبری شخصیت هایی مانند ژوزف فوشه، انقلابیون، صلیب ها را از قبرستان ها برداشتند و اعلام کردند که همه گورستان ها باید فقط یک کتیبه داشته باشند:
"مرگ خواب ابدی است."
رهبران انقلابی به جای مسیحیت، یک دین الحادی جدیدی را بر مردم فرانسه تحمیل کردند: فرقه عقل(the Cult of Reason)!
اگرچه تعیین دقیق مفاد آن دشوار است، اما حول اصول اصلی عقل با تعریف نوین آن، آزادی و برابری، طبیعت مادی و نه فعل الهی و روح انقلابی متمرکز بود و کتاب مقدسِ Antoine-François Momoro ترویج شد، که مجموعه ای از ایده های مختلف مبتنی بر فلسفه ی ماسونی، روشنگری و ماتریالیستی بود.
اما در عمل، چیزی بیش از درسنامه ای برای دولت جهت ترویج ضد روحانیت و مصادره ثروت نبود.
فرقه عقل حتی مکانهای عبادت خاص خود را داشت؛ کلیساهای فرانسه به «معبد عقل مدرن» تبدیل شدند، جایی که محرابهای مسیحی برچیده شدند و به محرابهایی برای آزادی و اباحیگری تبدیل شدند و مراسمی برای بزرگداشت این دین نوین برگزار شد!
بزرگترین مراسم در نوتردام پاریس برگزار شد. کتیبه "به نام فلسفه نوین" روی درهای کلیسای جامع حک شده بود و دخترانی با لباس سپید دور "الهه عقل" که همسر مومورو نقش آن را بازی می کرد می رقصیدند.
فرقه عقل بعداً با مذهب تحمیلی دیگری، یعنی فرقه اعلی، جایگزین شد، اما این هر دو در نهایت توسط ناپلئون ممنوع شدند. ناپلئون در سال 1801 به کلیسا اجازه بازگشت به فرانسه را داد، اما آسیبی که انقلاب به ایمان وارد کرد غیرقابل محاسبه بود.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago