?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago
و از عجایب انسان این است که تواناییِ این را دارد که بارها متولد و در مابین چَشم به همزدنی به کلی متحول شود و از نو چشم باز کند و از نو ببیند و از نو تجسم کند و از نو جستجوگر باشد و از نو بیابد؛ و عجیب تر آن است که ظهورِ چند بارهٔ او، هربار میتواند شگفتتر از بارِ قبل متجلی شود.
با تو سخن میگویم، آری، با تو...تنهاترین شاخهی خشکی که مدتهاست تکیهزده بر لب این پنجره، ای دوستِ روزهای گرم و سردِ؛ ما دوباره سبز خواهیم شد!
در چَشمانَش اَبدیت جاریاست؛
❛❛ مولانا
«گر رَود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو
آفتاب و فلک اندر کَنَف سایه توست
گر رود این فلک و اختر تابان تو مرو
ای که دُرد سخنت صافتر از طبع لطیف
گر رود صِفَوت این طبع سخندان تو مرو
اهل ایمان همه در خوفِ دَم خاتمتند
خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو
تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر
ور مرا مینبری با خود از این خوان تو مرو
با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است
در خزان گر برود رونق بستان تو مرو
هجر خویشم منما هجر تو بس سنگ دل است
ای شده لعل ز تو سنگ بدخشان تو مرو
کی بود ذره که گوید تو مرو ای خورشید
کی بود بنده که گوید به تو سلطان تو مرو
لیک تو آب حیاتی همه خلقان ماهی
از کمال کرم و رحمت و احسان تو مرو
هست طومار دل من به درازای ابد
برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو
گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت
که ز صد بهتر وز هجده هزاران تو مرو»
❛❛ حافظ
«دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دلِ غمزدهای سوخته بود
رسم عاشقکُشی و شیوهٔ شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامتِ او دوخته بود
جانِ عُشّاق سپندِ رخِ خود میدانست
و آتشِ چهره بدین کار برافروخته بود
گرچه میگفت که زارَت بِکُشم میدیدم
که نهانش نظری با منِ دلسوخته بود
کفرِ زلفش رَهِ دین میزد و آن سنگین دل
در پِیاش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود؟
یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زَرِ ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلبشناسی ز که آموخته بود؟»
صنوبران، راست قامتانِ بیبرگِ امروز.
-این تصاویر را با صدایِ لطیفِ افتادنِ یک برگ از درخت خرمالو و فریادِ تنهاییِ کلاغی در سکوت و سوزِ سرمای صبح تصور کنید.
تابستانِ عزیزم! کوتاهیِ ما در بدرقهت و بی صبری ما را در استقبالِ پاییز ببخش!
ما آدم ها صبرماٰن کوتاه است...به کوتاهیِ عمرمان!
صبرمان در بلندی روز های تو کم میآورد و تا غروب هزار راه دلمان میرود که امروز چقدر قرار است از دلمان گرفته شود! اما پاییز غروب هایش را زودتر به پیشوازِ دلمان راهی میکند و تا سفرش تمام شود چیزی از دلمان باقی نمیگذارد!
در ایوان، با تماشای لحظه ای از آسمان...یک چایِ سرد و قند در دهان مانده نصیبمان میکند و به ریشمان میخندد.
ما سرمای سوزناکِ پاییز را به گرمای پر مهر تو ارجحیت دانیم و بر لباسِ باران پیشتر از همیشه غم میپوشانیم! ما آدم ها بنده ی غممیم و از دردِ غم میهراسیم!؛ بند بندمان زاده ی غم و قلبمان زایشگاه غم است، با انگشتان کوتاه و سردِ خود بر بخارِ پنجره قلب میکِشیم و در میان شب هایش آن را میکُشیم...خزانِ غمانگیز پاییز را میبینیم و از درد خزان و از غم روان میشویم!
تابستانِ من... گویی نافِ ما آدم ها را با غم بریده اند.
نگاهِ زیبایی بود:
بر کفِ اتاق خوابیدهاَم، و به تنهاییِ سبزِ بیانتها نگاه میدوزم، شاید که نفسهای حیاتبخشِ او و همسایهاَش، پنجرهٔ رو به آسمانِ ابرْآمیخته، و بادی که هرلحظه بیش از پیش به پرده میتازد، مرا از جایَم بلند کنند و هَم رهِ این آبیِ ممتَد سازند.
«از خاک در آمدیم و بر باد شدیم...»
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago