احترام به زن در فرهنگ تورک را با احترام به زن در فرهنگ زرتشتی(افراس مدعی هستند از نسل زرتشتیان مسلمان شده هستند) در پست های بالا مقایسه کنید.
@ttariximiz

*✅برده داری در دوران ساسانیان
✅زن در زمان ساسانیان*

🔻تورج دریایی در مورد برده و زن در متون زرتشتی و زمان ساسانیان چنین می نویسد :

*🔹شمار زیادی برده وجود داشت که بسته به مهارت، اصلیت و جنسیت، دسته بندی می شدند. برده به مفهوم عام (بندگ)، خدمتکاران خانه زادی بودند که در موطن خود، و نیز در آتشکده ها کار می کردند. استفاده از زنان برده در خانه* ها (بندگ پریستار) کاملا معمول بود، مرد خانه بر او تسلط کامل داشت و حتی می توانست او را باردار کند.

🔹افراد مقروض و یا کسانی را که بنا بر حکم مذهب، بخشی از «حیات، خود را به آتشگاه مدیون بودند نیز، از همین زمره شمرده می شدند.(برده)

*🔹زنان عوام را جزء مایملک مردان می دانستند و بر آن قیمت می گذاشتند (۵۰۰ استر). بسیاری از احکام دینی علیه زنان، صرفا متوجه زنان غیراشرافی بود. روحانیون مفصلا به کوچکترین جزئیات زندگی و احکام زنان پرداخته اند. زن به منزله موجودی نگریسته می شد که می توانست جامعه ای رابه نابودی بکشاند*

*🔹(در منابع)  زردشتی نیز(زن) در قالب شیطان مونثی به نام جه [«بدکاره» ] توصیف شده است.*

🔹 زنان از دید روحانیون یا مردان، «مزدایی» قلمداد نمی شده اند.

*🔹از دید قانون، زن همپای کودکان و بردگان، و بهای آن ۲۰۰۰ درهم، معادل بهای یک برده بود*.

🔹بردگان خارجی، و یا  صرفِ افرادی که به عنوان کارگر  کشاورز به کار گرفته می شدند، وردگ (برده اسیر) خوانده می شدند. اینها معمول ترین نوع بردگان بودند؛ اما گونه ای مهم تر از بردگان وجود داشت که آنها را بر حسب تن میشمردند و از امنیت برخوردار بودند. بردگان با مردن سرور خود آزاد می شدند؛ ضمن این که خود فرد نیز می توانست برده اش را آزاد کند. بردگان نیز دستمزد می گرفتند و می توانستند خانواده داشته باشند.

🔹زنان باید سه بار در روز در برابر شوهر زانو زده و از ته دل از او بپرسند خواستش چیست و خود او چگونه می تواند آن را برآورده و او را خوشحال کند.

🔹موقعیت زنان به طبقه اجتماعی آنان بستگی داشت. زنان والا مرتبه، مانند ملکه و ملکه مادر، از دامنه فعالیت و قابلیت تصمیم گیری بسیار بالایی برخوردار بودند.(همانگونه که خود نویسنده تاکید دارد، این زنان، زن و مادر و خواهر و نزدیکان شاه بودن و قاعدتا مقام بالایی داشتند و کمتر از 1 درصد جامعه به حساب می آیند).

@ttariximiz

شامیل در مورد قومیت خود

درباره شخصیت شامیل از جمله منشأ قومی آن بسیار نوشته شده است. اغلب از او به عنوان یک آوار یاد می شود، اما برخی منابع به ریشه قومیقی او اشاره می کنند.
در تاریخ نگاری شوروی، نسخه های در مورد ریشه های آواری او غالب بود، در حالی که محققان مدرن آنها را مورد مناقشه قرار دادند.

نویسنده و روزنامه‌نگار روسی، اوگراف الکسیویچ وردروفسکی، در کتاب خود "اسارت شامیل" (1856) چندین بار به ریشه تاتاری، یعنی تورکی شامیل اشاره کرده است.
نویسنده به اظهارات شاهدان عینی تکیه کرده است، همانطور که در صفحه عنوان نشان داده شده است:
داستانی واقعی درباره اسارت هشت ماهه و شش روزه (در سال های 1854-1855) خانواده های اوربلیانی و چاوچاوادزه توسط شامیل، بر اساس شهادت افراد شرکت کننده در این رویداد.

در زیر گزیده هایی از این کتاب وجود دارد که تورک بودن شامیل را تایید می کند.

از دیالوگ شامیل و کادت اسحاق گراموف:

شامیل به گراموف می گوید:
- بله عزیزم، دقیقاً همین را می خواستم از شما بشنوم. بدان که آن شاه بزرگ که نمی‌خواهد تسلیم سه پادشاه شود، با من کاری نمی‌تواند بکند، هرچند از فرستادن لشکریانش به سوی من دست بر ندارد! من جرات ندارم خودم را با حاکمان قدرتمند مقایسه کنم، من یک تاتار ساده هستم. اما خاک، جنگل‌ها و دره‌هایم مرا از بسیاری از حاکمان قوی‌تر می‌کند.

... سکوت کوتاهی برقرار شد. گراموف پیش‌بینی می‌کرد که شامیل به موضوعی که برایش جالب است روی خواهد آورد. و همینطور هم شد. پدر شروع به صحبت در مورد پسرش کرد:
-خب پسرم سالم هست؟
- خدا را شکر، من سالم هستم.
- می گویند او یک کلمه تاتاری نمی داند؟
- پس اما این قابل درک است: او سال ها در روسیه زندگی می کرد. اما شما به این دلیل به او ظلم نمی کنید. او با شما زندگی خواهد کرد و درس خواهد خواند.
@ttariximiz
گزیده ای از دیالوگ بین پرنسس آنا ایلینیچنا و همسر شمیل، شوانت:
- او همه فرزندان ما را به یک اندازه دوست دارد. من قبلاً به روسیه رفته بودم و اگرچه هنوز خیلی جوان بودم، چیزهایی را قبلاً درک کرده بودم. من از خانواده ای پرجمعیت هستم، چیزهای زیادی دیده ام و شنیده ام... پس چی؟ من به شما اطمینان می دهم که شامیل، اگرچه تاتار است، اما واقعاً از هر مسیحی بهتر است.

منبع:
Verderevsky E.A.
اسارت شامیل/ داستان واقعی هشت ماهه. و شش روز (در 1854-1855) در دوران اسارت خانواده های شامیل/ 1856.

@ttariximiz

دکتر رضا مرادی غیاث آبادی:سناریو های تخیلی تاریخ کوروشی
https://www.aparat.com/v/o73ajy7

@ttariximiz

اینجا استان مصر از ایران هست???
@ttariximiz

افشاگری روزنامه نگار ارمنی: مردم ما در مورد اخراج آذربایجانی ها سکوت کردند.

روزنامه نگار ارمنی الاصل گریگور آتانسیان برنده جایزه بفتا و ستون نویس مکرر نشریات برجسته مانند فوربس و بی بی سی است. اخیراً مقاله وی به زبان انگلیسی با عنوان «فاجعه ارمنی» در اینترنت منتشر شده است که در آن نظرات خود را در مورد مناقشه قره باغ با اشاره به اندیشمند ارمنی به اشتراک گذاشته است.

نقل قول های زیر توجه ما را به خود جلب کرد:

«ارمنی ها پیروز شدند و کنترل منطقه را به دست گرفتند و نزدیک به نیم میلیون آذربایجانی را از هفت منطقه اشغالی مجاور داغلیق قاراباغ بیرون کردند. این بزرگترین نتیجه از چندین پیامد بود که در هر دو جهت رخ داد. و در سال 1994، پس از دستیابی به آتش بس، ارمنستان کوچکتر، فقیرتر و محصور در خشکی پیروز شد. علیرغم این واقعیت که اشغال هفت منطقه توسط ارمنستان نقض قوانین بین المللی بود، همه تلاش ها برای آشتی شکست خورد.»
@ttariximiz
«لوون تر پتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان مستقل و رهبر جنبش قره باغ، می خواست سرزمین های اشغالی را بازگرداند. اما در سال 1998 توسط وزرای تندرو سرنگون شد.»

«ایده‌های ملی‌گرایانه که برای دهه‌ها شکل گرفته بود، منفجر شد و حاکمان سازش‌ناپذیر جدید با فدراسیون انقلابی ارمنی که قبلاً ممنوع شده بود Dashnatsutyun وارد اتحاد شدند. در این بیانیه آمده است که هفت منطقه در اطراف قره باغ سرزمین های تاریخی ارامنه هستند. آنها آزاد شدند، اشغال نشدند.»

«مورخ رونالد گریگور سونی نوشت: بزرگترین اشتباهی که ارامنه مرتکب شدند تسلیم شدن در برابر غرور ویرانگر این بود که فکر می کردند می توانند "ارمنستان بزرگ" را در سرزمینی آزاد شده از دست مردم ساکن آنجا ایجاد کنند. ایدئولوژی irredentist که در دهه نود مشروعیت یافت، به سقوط ارمنستان تبدیل شد.»

«اما در حالی که شکست باکو منجر به تروما و نفرت توده ای در سطح دولتی شد، پیروزی ایروان به جهل توده ای انجامید. خارج از گروه های ملی گرا، تعداد بسیار کمی فعالانه از اشغال حمایت کردند. خیلی ها به سادگی نمی دانستند که کشورشان سرزمین هایی را اشغال کرده است که جمعیت آن قبل از جنگ اکثریت آذربایجانی ها را تشکیل می دادند.»

«اما طنز ماجرا این است که واقع گرایان خودخوانده یک فانتزی irredentist را ترویج کردند. نکته این است که نه تنها هیچ توجیه اخلاقی برای اشغال مناطق هفت گانه وجود نداشت، بلکه حتی یک شانس هم وجود نداشت که ارمنستان از مسئولیت فرار کند.»

«در همین حال، تعصب ناسیونالیستی همچنان بر گفتگو حاکم است. برای بسیاری، نقش اشغالگری و سیاست های نادرست در مشکلات ارمنستان هنوز تابو است.در عوض، دولت روسیه را سرزنش می کند و امیدوار است که مخاطبان دلسوز در غرب پیدا کند. برخی به وعده شکسته دولت بایدن برای جلوگیری از اخراج ارامنه از قره باغ اشاره می کنند، در حالی که برخی دیگر معتقدند اتحادیه اروپا که به باکو و صادرات گاز آن نزدیکتر شده است، مقصر است اما تعداد بسیار کمی از استکبار ارمنستان یاد می کنند.»

https://unherd.com/2024/09/the-armenian-catastrophe/

ادامه مقاله: در یک جلسه ویژه در مورد امور ارمنستان که در فوریه 1891 برگزار شد، تلاش برای تابعیت تدریجی کامل مدارس به بخش آموزشی ضروری تشخیص داده شد و تصمیم گرفته شد در امور مربوط به مدارس محلی ارمنی-گریگوری، خواهان اجرای دقیق و بی چون و چرای قوانین 1884 باشید.…

ادامه مقاله: بنابراین، مخاطبان عزیز،کانال تاریخیمیز، اجازه دهید به یک نکته مهم توجه کنیم، همانطور که از کتاب اسکندر آنیس می دانیم، فرمانده رومی ماکسمین در سال 312 به ارمنستان بت پرست لشکرکشی کرد. گریگوری که ما را به عنوان روشنگر ارمنستان می شناسیم، حداقل…