?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
علم و امید (۶)
برخی از مردم سرسپردگی به علم تجربی را خودبینانه میدانند؛ بهویژه هنگامیکه درونمایهی آن با باورهای ریشهدار پیشینیانشان ناسازگار باشد یا هنگامیکه به معرفی مفاهیمی ناآشنا میپردازد که به نظر میرسد با عقل سلیم سازگار نیست. همچون زلزلهای ویرانگر که زمین زیر پایمان را میلرزاند، باورهایی را که با آنها خو گرفتهایم به چالش میکشد و آموزههایی را که با تکیهبر آنها رشد کردهایم تکان میدهد. این، میتواند بسیار آزاردهنده باشد. با وجود این من ادعا میکنم که فروتنی بخشی از روحیهی علمی است. دانشمندان بر آن نیستند که نیاز و خواستهشان را به طبیعت تحمیل کنند، بلکه به جای آن با فروتنی طبیعت را کندوکاو مىکنند و آنچه را که مییابند ارج مینهند. ما مىدانیم که دانشمندان بزرگ هم دچار گمراهی شدهاند و از کاستیهای انسان آگاهیم. ما بر راستیآزمایی مستقل از خاستگاه ایدهها و تایید (تا حد ممکن دقیق) عددیِ اصولِ پیشنهادی پافشاری میکنیم. پیوسته در حال ترغیب، به چالش کشیدن، یافتن کاستیها یا اصلاح اندک خطاهای بهجامانده، پیشنهاد ایدههای جایگزین (که به همان اندازه در توضیح پدیده کارآمد باشند) و بهبود کجرویها هستیم. برترین جوایزمان را به افرادی میدهیم که بهصورت متقاعدکنندهای باورهای پیشین را ابطال کنند.
📓 جهان در تسخیر اهریمن: علم نوری در ظلمت
✍🏿 کارل سیگن
🔛 رضا شعبانی
علم و امید (۵)
هیچ پرسش ممنوعی در علم وجود ندارد و هیچ موضوعی برای رسیدگی و پژوهش آنچنان ظریف و حساس نیست. هیچچیز بیاندازه مقدس نیست که مورد نقد قرار نگیرد. آغوشِ بازِ آن به ایدههای نو همراه با دقت موشکافانه و تردیدپذیری در همهی این ایدهها، همچون الک گندم را از پوستهاش جدا مىکند. هیچ فرقی نمیکند که فرد چه اندازه باهوش، شناختهشده یا پرآوازه باشد. باید ادعای خود را در مقابل نقد کارشناس مصمم اثبات کند. تعددگرایی و گوناگونی ایدهها و نقد و بررسی ستودنی است. هر یک از نظرهای گوناگون برای برتری یافتن بر دیگری به پیکاری سخت میروند.
فرایندهای علمی ممکن است آشفته و بیقاعده به نظر برسند و تا حدودی هم اینطور است. اگر شما فقط جنبههای روزمرهی علم را در نظر بگیرید، چنین درمىیابید که دانشمندان حیطهی احساسات، هویت و ماهیت بشری را مىپیمایند اما جنبهی دیگری از این موضوع وجود دارد که موردتوجه ناآشنایان به علم قرار میگیرد و آن پذیرش و حتی استقبال از نقد و سنجشگری است. گرچه برای کارآموزان دانشمند، تشویقهای گرم و الهامبخش اساتید وجود دارد اما از سوی دیگر در آزمونهای شفاهی دکترا با پرسشهایی ویرانگر به دانشجوی بینوا میتازند. این پرسشها از سوی همان اساتیدی است که سرنوشت دانشجو را در دست دارند. طبیعی است که دانشجویان نگران باشند و کیست که نگران نباشد؟ درست است که دانشجویان سالها برای این مرحله آماده مىشوند اما این را میدانند که در این لحظهی سرنوشتساز باید به پرسشهایی که کارشناسان مطرح مىکنند پاسخ دهند؛ بنابراین باید عادتهای مفیداندیشیدن را در مرحلهی آمادگی برای دفاع از رسالهی خود نیز تمرین کنند. آنها باید پرسشها را پیشبینی کنند و از خود بپرسند که کارشناسان در کجای پایاننامه ممکن است کاستیهایی بیابند و بهتر است آن را پیش از هر فرد دیگری شناسایی کنم.
فرض کنید در یک جلسهی علمی بحثبرانگیزی نشستهاید. قانون مباحثهی دانشگاه چنان است که پیش از بیان پرسشهای چالشبرانگیزِ ویرانکننده و دیدگاه شنوندگان، به سخنران سی ثانیه فرصت مىدهند تا صحبت کند. یک گزارش نوشتاری برای یک ژورنال علمی فرستاده شده است تا در صورت امکان انتشار یابد. قراردادهایی لحاظ شده است. پس از فرستادن، سردبیر آن را به داوری ناشناس میدهد که کار اصلیاش بررسی این است که آیا نویسنده کار نادرستی انجام داده است؟ آیا چیزی آنچنان جالب در این نوشته وجود دارد که ارزش انتشار را داشته باشد؟ کاستیهای این مقاله چیست؟ آیا فرد دیگری پیشتر نتیجهی اصلی آن را به دست آورده است؟ آیا استدلالهای آن کافی است؟ یا مقاله باید بعد از اثبات دگربارهی آنچه نویسنده تنها گمانهزنی کرده است، پذیرفته شود؟ این فرد ناشناس است. نویسنده نمیداند منتقد او کیست. اینها چشمداشتهای روزمرهی یک جامعهی علمی است.
چرا این رویه را پیش میگیریم؟ آیا دوست داریم مورد انتقاد قرار گیریم؟ نه نه! دانشمندان از آن لذت هم میبرند. هر دانشمندی به ایدهها و یافتههایش وابستگی روانی دارد. بااینحال شما به منتقدان پاسخی نمیدهید؛ (میگویید) یک لحظه دست نگه دارید؛ ایدهی بسیار خوبی است؛ بهراستی آن را میپسندم؛ به شما هم که آسیبی نمیرساند؛ پس خواهش میکنم آن را به حال خود رها کنید؛ اما در حقیقت تنها بخش سخت و قاعدهی اصلی آن این است که اگر ایدههای شما بهدرستی کار نکنند، شما باید آنها را کنار بگذارید. سلولهای مغزیتان را برای آنچه بهدرستی کار نمیکند هدر ندهید. آنها را به ایدههای تازهای بسپارید که دادهها را بهتر توضیح میدهند. فیزیکدان انگلیسی مایکل فارادی [ما را] از یک تمایل و وسوسهی نیرومند آگاه مىکند:
«در جستوجو برای یافتن آنچه همسو با امیالمان است و نادیده گرفتن آنچه ناهمسو با امیالمان باشد. ما آنچه را که با آرزوهایمان هماهنگ است میپذیریم و آنچه را که با آنها ناسازگار باشد رد مىکنیم. درحالیکه عقل سلیم کاملاً برعکس آن را طلب میکند.»
انتقادهای موجه لطفی در حق شماست.
📓 جهان در تسخیر اهریمن: علم نوری در ظلمت
✍🏿 کارل سیگن
🔛 رضا شعبانی
علم و امید (۴)
درک علم ممکن است دشوار باشد. ممکن است باورهایی را که گرامی میداریم به چالش بکشد. وقتیکه فرآوردههای علم در دسترس سیاستمداران یا سرمایهداران قرار مىگیرد، ممکن است به ساختن سلاحهای کشتار همگانی یا ویرانی محیطزیست بیانجامد اما میشود یکچیز را در مورد آن به زبان آورد. علم فقط ابزار را فراهم میکند.
همهی شاخههای علم توانایی پیشبینی آینده را ندارند (مانند دیرینهشناسی ) اما بیشتر شاخههای آن میتوانند این کار را با دقت شگفتانگیزی انجام دهند. اگر شما میخواهید بدانید خورشیدگرفتگی بعدی چه هنگام رخ خواهد داد، میتوانید از جادوگرها یا متصوفه یاری بگیرید اما با کمک علم بیتردید بسیار موفقتر خواهید بود. دانشمندان به شما خواهند گفت که در چه موقعیتی بر روی کرهی زمین قرار بگیرید و در چه زمانی آنجا باشید و اینکه آیا این خورشیدگرفتگی پارهای، کلی و یا حلقوی است. آنها مىتوانند خورشیدگرفتگی را تا هزار سال بعد با گفتن ساعت و دقیقهی آن پیشبینی کنند. برای از بین بردن آنمی پیشرفته، فرد مىتواند به سراغ یک جادوگر برود تا طلسم را باطل کند یا اینکه ویتامین ب.۱۲ را مصرف کند. همچنین برای نجات فرزند خود از فلج اطفال میشود دست به دامان دعا شد یا اینکه واکسن تزریق کرد. اگر علاقهمند به تعیین جنسیت فرزند زادهنشدهی خود هستید، میتوانید از حرکت یک آونگ کمک بگیرید (در حرکت متوالی به چپ و راست، فرزند پسر و در حرکت به پیش و پس فرزند دختر خواهد بود یا شاید هم برعکس آن) اما بهطور میانگین از هر دو تکرار تنها یکی درست خواهد بود (کاملاً تصادفی) اما اگر به دنبال نتیجهی دقیقتری هستید (چیزی معادل ۹۹ درصد درستی) آمنیوسنتز (وارد کردن سوزن به رحم برای نمونهبرداری از مایع آمنیوتیک جهت تشخیص بیماری یا تعیین جنسیت جنین) و سونوگرافی را امتحان کنید. روش علمی را امتحان کنید.
به این بیندیشید که چه بسیار ادیانی هستند که با پیشگویی در پی تایید حقانیت خود هستند و چه بسیار مردمانی که با استناد بر این پیشگوییها، هرچند مبهم و بیسروته، به پاسداری و پشتیبانی از باورهایشان مىپردازند. بااینحال آیا تاکنون مذهبی وجود داشته است که پیشبینیهایش بهدقت و ماندگاری علم بوده باشد؟ هیچ مذهبی روی این سیاره وجود ندارد که بتواند در پیشگاه شکگرایان متعهد، رخدادهای آینده را به شکلی دقیق و تکرارپذیر پیشبینی کند. هیچکدام از رسم و بنیانهای انسانی به گرد پای راه و روش علمی نمیرسد.
آیا کار ما نیایش در محراب علم است؟ آیا جایگزینی مذهب با آیین دیگر همارز آن است؟ از دیدگاه من اصلاً اینطور نیست. دلیلی که باعث میشود من از کارایی علم دفاع کنم، مشاهدهی مستقیم کارآمدی علم است. اگر چیز دیگری کارآمدتر از علم وجود داشت، از آن چیزِ دیگر پشتیبانی مىکردم. آیا علم خود را از نقد فیلسوفانه جدا مىکند؟ آیا خود را مالک انحصاری حقیقت میداند؟ دوباره به خورشیدگرفتگی هزار سال بعد بیندیشید. به سراغ آموزههای فراوانی که میشناسید بروید، پیشبینیهایشان را از آینده در نظر بگیرید، اینکه کدامیک از آنها مبهم و کدامیک دقیق است و اینکه کدامشان -با توجه به جایزالخطا بودن انسان- بر سازوکار تصحیح خطاها بنا شده است. این حقیقت را نیز در نظر بگیرید که هیچکدام از این آموزهها از کاستیها مبرا نیستند. اکنون بهسادگی میتوانید یکی از آنها را که در مقایسهای عادلانه (در تقابل با احساس) بهترین کارایی را داشته باشد برگزینید. اگر آموزههای گوناگونی در چند زمینهی مستقل و جدا از هم بهترین بودند، شما مجازید که چندین مورد را برگزینید، البته درصورتیکه با یکدیگر سازگار باشند. به دور از ستایش بیهوده، با این روش بتهای دروغین را از حقایق راستین بازمیشناسیم.
📓 جهان در تسخیر اهریمن: علم نوری در ظلمت
✍🏿 کارل سیگن
🔛 رضا شعبانی
مزایای دموکراسی
۹- دموکراسی موجب ارتقاء شرایط روانشناختی خود میشود
هر نوع حکومت منشهایی را رشد میدهد که با آن حکومت مناسب است. استبداد خوی استبدادی را پرورش میدهد. تقریباً هر فرد از یک جامعۀ استبدادی، خود یک مستبد کوچک است. افرادی مطیع ردههای بالا و سرکوبگر ردههای پائین، گریزان از مشارکتدادن دیگران و عاشق خودرایی و فرماندهی، پیوسته بهدنبال جاسوسی و به دام انداختن دیگران، عاشق و مترصد تصاحب قدرت و عاشق مداحی و ذلت زیردستان. تناسب تشکیلات نظامی با تشکیلات استبدادی و احساس قدرت در تشکیلات نظامی و نیاز به قدرت نظامی برای سرکوب مردم موجب میشود که تشکیلات استبدادی پیوسته در پی تقویت قدرت نظامی و نظامی کردن همه چیز باشد. مثال روشن، آن استبداد دینی فعلی ایران است که تشکیلات نظامی و نظامیگری را در تمام زوایای مملکت، تحت عنوان بسیج گسترش داده است و تلاش میکند هر فرد ایرانی یک نظامی مطیع و فداکار ولایت فقیه باشد تا جائیکه سعی میکنند که اساتید دانشگاهها را نیز در این قالب درآورند.
دموکراسی هم منشهای خود را پرورش میدهد. تمام منشهایی که در فصل شخصیت دموکراتیک مطرح کردیم در دموکراسی رشد مییابند و بالنده میشوند. تعویض مستمر مسئولین حکومتی و نقد آزاد آنان، به شهروندان میآموزد که هیچ فرد فرشتهگونه و بینقصی نیست. در دموکراسی، کسی فرد دیگری را نمیپرستد، کسی دست دیگری را نمیبوسد، کسی در مقابل دیگری خم نمیشود و کسی ذلیل دیگری نیست.
گستردگی نقد خویش و دیگران و مخصوصاً نقد مستمر عملکرد و شخصیتهای حکومتی، مردم را نقاد بار میآورد. بعلاوه در آموزش و پرورش دموکراتیک به کودکان هنر نقد و اندیشه و خلاقیت را میآموزانند که هم برای حکومت دموکراتیک مفید است و هم در اعتلای دانش و تکنولوژی نقش دارد.
شهروندان، در تغییر پیوسته و تکامل اجتماع، لزوم آمادگی برای تغییر و قبول آنرا میفهمند و به تغییرات ضروری و متکامل، گردن مینهند.
به دور از خیالپردازیهای مستبدان و با متکی بودن همه چیز جامعه به دانش و تجربه، واقعگرایی را میآموزند. شهروندان دموکراسی از هیچکس انتظار معجزه و حل نهایی مشکلات را ندارند و میفهمند که باید به حل تدریجی مشکلات و اصلاح نسبی امور، متناسب با واقعیتهای موجود، تن داد.
با مشارکت در امور اجتماع و دیدن خواستها و نظرات متفاوت، به لزوم مصالحه و سازش با دیگر انسانها، برای ادارهی بهتر و انسانی امور جامعه، پی میبرند و از خودرأیی و لجاجت دست برمیدارند.
در همکاری با دیگران و انتقاد کردن از دیگران و شنیدن انتقاد آنان، همزیستی انسانی و تحمل و بردباری حتی در مقابل نظرات غلط را میآموزند و میفهمند راه پیشرفت به سوی کمال و درستی، تحمیل و زور و نابردباری نیست.
شهروندان دموکراسی میآموزند که برای زندگی بهتر و ادارهی مطلوبتر جامعه، باید برونگرا باشند، سر به لاک خویش فرو نبرند و در مقابل جامعه، احساس مسئولیت کنند و در ادارهی فعال آن مشارکت کنند. قطعاً مشارکت واقعی شهروندان در ادارهی جامعه، این برونگرایی و احساس مسئولیت را در آنان پرورش میدهد.
برخلاف استبداد که مردم را ذلیل و وابسته به مستبد میطلبد، دموکراسی مردم عزیز، صاحب رأی و دارای اعتماد به نفس میطلبد. مشارکت مردم در امور، ابراز نظر و ابراز وجود کردن، موجب پی بردن شهروندان به تواناییهای خویش و ایجاد اعتماد به نفس در آنان میشود. بنابراین، بهترین محیط برای پرورش شخصیت دموکراتیک، محیط دموکراسی است و نباید به بهانهی نبودن شرایط روانشناختی دموکراتیک در مردم، تشکیل حکومت دموکراتیک را به تأخیر انداخت.
? دموکراسی: آزادی، عدالت، اخلاق
✍? دکتر سُها
? گروه کتابخوانی علمی
@SciBookReader
مزایای دموکراسی
۸- دموکراسی رشد فکری را میافزاید
استبداد برای دوام خود، نیاز به بیخبر نگاه داشتن مردم و ناتوان کردن فکری آنان دارد. در حکومتهای استبدادی جریان اطلاعات و نوع اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار میگیرد به خواست حاکمان است و پیوسته تلاش میشود که مردم از نحوۀ اجرای امور مملکت و امور سیاسی بیاطلاع باقی بمانند تا برای حکومت دردسر ایجاد نکنند. حکومت استبدادی تنها بخشهای سطحی از اطلاعات را آنهم بهصورت دستچینشده و تحریفشده در اختیار مردم میگذارد بهنحویکه آن اطلاعات به نفع دستگاه حاکمه باشد و مردم را نسبت به مستبد خوشبین کند. محدودیت و انحرافی بودن شدید اطلاعات در استبداد طبعاً موجب بیخبری و جلوگیری از رشد فکری مردم میشود. این یکی از دلائلی است که مردم در حکومت استبدادی، ناتوان و کودکاندیشه بار میآیند و خود را لایق ادارۀ امور خویش نمیبینند و برای ادارۀ امور اجتماع، بهدنبال از ما بهتران که همان مستبدان باشند، میگردند. در مقابل، دموکراسی برای حفظ و دوام خود نیاز به آگاه کردن مردم و رشد فکری آنان دارد. جریان اطلاعات در دموکراسی و بحثهای آزاد مستمر در وسایل ارتباط جمعی موجب افزایش دامنۀ اطلاعات مردم و تعمیق اندیشۀ آنان میشود. بههمین دلیل است که مردم رهبران سیاسی را نمیپرستند. و برخلاف حکومت استبدادی، مردم خود را لایق ادارۀ امور کشورشان میدانند و از رفتن رؤسا هراسی ندارند.
در حکومتهای استبدادی، دستگاههای خبری یا در مالکیت دولتند و یا بدقت توسط دولت کنترل میشوند. در حالیکه در دموکراسی، مطبوعات و دیگر دستگاههای خبری از دولت مستقلند و با آزادی کامل و بدون هراس اطلاعات و اخبار را در اختیار مردم میگذارند و با بحثهای همهجانبه و مشارکتدادن مردم در مباحثات، رشد فکری مردم را میافزایند. در حکومتهای استبدادی، آموزش و پرورش و دانشگاه هم در اختیار دولتند و دولت بدقت مواظب است که در مورد امور اجتماعی و سیاسی چیزهایی آموزش داده شود که به نفع استبداد باشد. مثلاً سعی میکنند ایدئولوژی مؤید استبداد را به کودکان بیاموزند. چنانکه در جمهوری اسلامی ایران عشق و اعتقاد به ولایت فقیه را در تمام سالهای آموزش ابتدائی، راهنمائی، متوسطه و دانشگاه به کودکان و جوانان میآموزند و از انواع حیلهها برای این امر استفاده میکنند. همچنین دولت استبدادی مواظب است که جوانان در امور اجتماعی و سیاسی بیش از اندازه آگاه نشوند و توان فکری آنان بیش از حد دلخواه حکومت بالا نرود. تلاش استبداد آنست که جوانان را افرادی مطیع و بدون استقلال فکری بار بیاورد. هرچه مردم کمتر بدانند برای استبداد بهتر است. استبداد به یک سیستم نظامی مشابه است که برای اطاعت بیچون و چرای دستورات نظامی لازم است که زیردستان از حداقل اطلاعات، فقط در حد نیاز برای انجام مسئولیتشان آگاه شوند و نه بیشتر. بر خلاف استبداد، در دموکراسی برنامهریزیهای آموزش و پرورش توسط متخصصان تدوین میشود نه سیاستمداران و دانشگاهها نیز مستقل از دولتند و دولت نمیتواند در آنان دخالت کند. از طرف دیگر، دموکراسی به شهروندان عاقل بافکر نیاز دارد و تلاش میکند که این ویژگیها در شهروندان رشد یابند. دولت، مسئولین آموزش و پرورش، معلمان و اساتید، خبرنگاران و دیگر مسئولین فرهنگی و همچنین شهروندان بخوبی میدانند که دوام حکومت مردم بر خودشان مستلزم افزایش حیطه و عمق آگاهی و اندیشه و اعتماد به نفس مردم است و طبعاً تلاش میکنند که آگاهی و عمق فکری مردم افزایش یابد.
در استبداد مشارکت واقعی مردم در امور سیاسی وجود ندارد که موجب تضعیف فکری مردم میشود. در مقابل، در دموکراسی، مشارکت مردم در انتخابات و در جامعۀ مدنی موجب رشد آگاهی و توان فکری مردم میشود.
? دموکراسی: آزادی، عدالت، اخلاق
✍? دکتر سُها
? گروه کتابخوانی علمی
@SciBookReader
مزایای دموکراسی
۷- دموکراسی آزادی بیان را ارتقاء میدهد
آزادی، از جمله آزادی بیان از پیششرطهای دموکراسی است. یعنی بدون این آزادیها دموکراسی تحقق نمییابد. بهکارگیری و پشتیبانی آزادی بیان در دموکراسی موجب رشد و تعمیق آزادی بیان هم میشود. البته این بشرطی است که شهروندان و دولتهای دموکراتیک بهاندازهی کافی عاقل باشند که آزادی بیان را با بیبندوباری اخلاقی یکسان نگیرند. آزادی مورد دفاع دموکراسی، آزادی خرد است نه آزادی شهوت و بیاخلاقی. آزادی شهوت درست برعکس، موجب تضعیف و سطحی کردن آزادی بیان میشود و مشارکت و استفادۀ عموم را از آزادی خرد میکاهد. در این مورد در فصل "دموکراسی، آزادی و اخلاق" بهطور مبسوط سخن گفتیم.
? دموکراسی: آزادی، عدالت، اخلاق
✍? دکتر سُها
? گروه کتابخوانی علمی
@SciBookReader
آزمایش ویلسون و پیدایش بدن از هیچدر اوایل قرن بیستم، اچ. وی. پی. ویلسون (H. V. P. Wilson) نشان داد که این اسفنجهای شگفتانگیز واقعاً چه چیزهایی هستند. ویلسون در ۱۸۹۴ به دانشگاه کارولینای شمالی رفت و اولین استاد زیستشناسی آنجا شد. قصد او تعلیم کادر زیستشناسان آمریکایی بود که میخواستند رشتهی ژنتیک و زیستشناسی سلولی را در شمال آمریکا برای قرن بعدی معرفی کنند.
ویلسون که پژوهشگری جوان بود، تصمیم گرفت تا زندگی تحقیقاتی خود را روی اسفنجها متمرکز کند. یکی از آزمایشهای او، توانایی عمیقاً جالبتوجه این موجودات بهظاهر ساده را آشکار کرد. او اسفنجها را از نوعی الک مخصوص عبور داد و آنها را به سلولهای جدا از هم تفکیک کرد. پس از آن، ویلسون سلولهای آمیبمانند کاملاً تجزیهشده را در ظرف قرار داد و شروع به تماشای آنها کرد. سلولها در سطح ظرف آهسته میخزیدند؛ سپس اتفاق غیرمنتظرهای افتاد: آنها بههم پیوستند و ابتدا ابری کروی و قرمز از سلولها را تشکیل دادند. در مرحلهی بعد، با سلولهای دیگری در الگوهای مشخص بستهبندی شدند و سازمان بیشتری یافتند. نهایتاً، این انبوه سلولها، بدن یک اسفنج کاملاً جدید، شکلگرفته از گونههای مختلفی از سلولها را بهوجود آوردند. ویلسون در حال مشاهدهای شگفتانگیز بود: تشکیل بدن تقریباً از هیچ!
? ماهی درونی شما: سفری به تاریخ ۳/۵ میلیاردسالهی بدن انسان
✍? نیل شوبین
? نیلوفر فشنگساز
شباهت ما و اسفنجها!آیا میتوانیم بررسی خود را به گونههای حتی ابتداییتری از بدن هم توسعه دهیم؟! بخشی از پاسخ، در وسیلهای کلاسیک از لوازم آشپزخانه نهفته است: اسفنج! در نخستین نگاه اسفنجها چندان جالبتوجه بهنظر نمیرسند. بدن اسفنج شامل ماتریکس است، نه یک شبکهی زنده، بلکه نوعی از سیلیس (مادهای شیشهای) یا کربنات کلسیم (مادهای سخت و صدفمانند) با مقداری کلاژن پراکنده در آن. در یک چشمبههمزدن، اسفنجها جالب میشوند. بهخاطر بیاورید که کلاژن بخش اصلی فضای بین سلولی ماست و سلولها و بسیاری از بافتها را در کنار یکدیگر نگه میدارد. ممکن است اسفنجها ندانند که یکی از ویژگیهای بدن را در خود دارند!
? ماهی درونی شما: سفری به تاریخ ۳/۵ میلیاردسالهی بدن انسان
✍? نیل شوبین
? نیلوفر فشنگساز
ساخت بدن حبابها
ساختار حباب؛ موجود زندهی شگفتآور!چه قسمتهای مشترکی بین بدن یک دانشمند و یک حباب وجود دارد؟ بیایید برای یافتن پاسخ، به تعدادی از ابتداییترین بدنهای زندهی حاضر نگاهی بیندازیم.
یکی از این موجودات نمونه، تمایز مشکوک از چیزی است که تقریباً هرگز در حیات وحش دیده نشده! در اواخر دههی ۱۸۸۰، موجود سادهی عجیبی که روی دیوارههای شیشهای آکواریوم زندگی میکرد، کشف شد. برخلاف هر موجود زندهی دیگری، این موجود درست مانند تودهای ژله بود.
تنها چیزی که میتوانیم با این موجود مقایسه کنیم، موجود فضایی فیلم استیون مککوئین (Steven McQueen)، یعنی حباب (The Blob) است. در فیلم حباب، موجود بیریخت و چسبناکی بود که شکارش را در خود فرو میبرد: سگها، آدمها و حتی واگن رستوران کوچکی که در شهرکی در نزدیکی پنسیلوانیا قرار داشت. انتهای دستگاه هاضمهی «حباب» در قسمت زیرین آن قرار داشت و ما هرگز آن را ندیدیم؛ فقط جیغها و فریادهای موجودات گرفتارشده در آنجا را میشنیدیم!
«حباب» خود را تا اندازهی بین ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ سلول منقبض میکند که قطرش حدود دو میلیمتر میشود؛ بهاینترتیب، ما موجود زندهی معماگونهای موسوم به پلاکوزوان (Placozoan) داریم. پلاکوزوان فقط چهار گونه سلول دارد که بدن بسیار ساده و کوچک ورقهمانندی را میسازند؛ در عین حال، این یک بدن واقعی است. بعضی سلولهای موجود در سطح زیرین بدن آن برای عمل گوارش تخصص یافتهاند؛ برخی دیگر تاژک دارند که موجب حرکت جاندار به اطراف میشود. تقریباً هیچ ایدهای دربارهی خوراک یا زیستگاه طبیعی آنها نداریم. بااینحال، این حبابهای ساده برای ما حقیقتی فوقالعاده را آشکار میکنند: با شمار اندکی از سلولهای تخصصیافته، این موجودات ابتدایی دارای تقسیم کار در میان اجزایشان هستند.آنچه که در رابطه با بدن شگفتانگیز است، با مطالعهی پلاکوزوانها آشکار میشود. این موجودات، علیرغم اینکه دارای سازماندهی ابتداییاند، بدنی واقعی دارند. در جستوجوی DNA آنها و بررسی مولکولهای سطح سلولهایشان، متوجه شدیم بیشتر ابزار سازندهی بدن ما درون آنها هم وجود دارد! پلاکوزوانها نسخههایی از مولکولهای اتصال سلولی و ابزارهای ارتباط سلولی را درست مانند همان چیزی که ما در بدن خودمان مشاهده میکنیم دارند. دستگاه سازندهی بدن ما، در حبابها بهشکل سادهتری نسبت به آثار باستانی رجینالد اسپریگ یافت میشود.
? ماهی درونی شما: سفری به تاریخ ۳/۵ میلیاردسالهی بدن انسان
✍? نیل شوبین
? نیلوفر فشنگساز
خواص میکروسکوپی غضروفغضروف بافت دیگری در اسکلت ما است که تقریباً رفتاری متفاوت از خود نشان میدهد. هنگام دویدن آهسته، این غضروفِ درون مفاصل ما است که سطوح همواری فراهم میآورد تا استخوانها در مجاورت یکدیگر به نرمی حرکت کنند. غضروف بسیار نرمتر از استخوان و با انعطافی که دارد هنگام فشار میتواند خم شود. حرکت مفاصل زانو، مشابه بیشتر مفاصل بدن ما که در فعالیتهای روزمرهی زندگی از آنها استفاده میکنیم به میزان نرمی غضروف آن بستگی دارد. وقتیکه یک غضروف سالم متراکم میشود، درست مثل اسفنج بهشکل اصلی خود بازمیگردد. در طول هر مرحله از دویدن، کل حجم بدن ما با سرعتهای مشخصی به زمین کوبیده میشود. بدون داشتن این کلاهکهای ایمنی درون مفاصل، استخوانها حتماً به یکدیگر ساییده میشدند: نتیجهی ناخوشایند و ناتوانکنندهی آن آرتروز مفاصل است.
قابلیت انعطاف غضروف، ویژگی ساختار میکروسکوپی آن است. غضروف در مفاصل سلولهای نسبتاً کمی دارد و این سلولها به وسیلهی مادهی پرکنندهای که میان آنهاست از هم جدا شدهاند. در اسکلت بدن، این خواص مادهی پرکنندهی درون شبکهای است که بهطور گستردهای ویژگیهای مکانیکی غضروف را تعیین میکند.
? ماهی درونی شما: سفری به تاریخ ۳/۵ میلیاردسالهی بدن انسان
✍? نیل شوبین
? نیلوفر فشنگساز
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago