?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago
.
.
تزیین شده کوچه و خیابان بی تو
باران شده چشم های گریان بی تو
از جمعه غروب هم غم انگیزتر است
خوشحالیِ جشنِ نیمه شعبان بی تو
#محمد_پورمرادی
#رباعی
@kiyaban_adabiyat
.
سپاهِ باد خبرهای ناگوار آورد
هزار سینه غم و درد ماندگار آورد
از آن طرف،طرفی که مزارِ فانوس است
به رسمِ هدیه؛ تباهی به این دیار آورد!
برای آینهها تیرگی، سیاهی، زنگ
برای اهلِ نظر تودهای غبار آورد
همینکه پنجرهها همنشینِ کوچه شدند
به جای جای وطن کوهی از حصار آورد
بهارِ خنده فرو مُرده، دستِ مرموزی
بهار را به خزان داده، شورهزار آورد!
گلو دَرید و ترانه به روی لب خشکید
که بادِ فتنه دهانبندِ بیشمار آورد
برای سنجشِ نبضِ جنونِ تنهایی
چه «بامرام»، که حتّی نفسشمار آورد
به جای پنجره، پرواز، عشق، آزادی
حصار، دام، قفس، سیمِخاردار آورد
وجب وجب همهجا سایههای وحشت کاشت
و اینچنین به سَرِ زندگی فشار آورد!
خلاصه این که سپاه-این تبارِ خونآشام
هزار دردِ جگرسوز یادگار آورد!...
قلم، اجازه مده کاجها سقوط کنند
ببین تبر چه به این روز و روزگار آورد!
تو شاهنامه نویسی، نه دردنامهنویس
همان حماسه نویسی که شاهکار آورد!
چراغِ واژه برافروز در برابرِ باد
ببین که لشکرِ توفان صلیب و دار آورد
بزن به فرق سرِ جهل-اژدهای زمان
که جنگ و توطئه را او به روزگار آورد..
خدا کند که ببینیم این قلم از مِهر
غزلغزل به جهان صلحِ پایدار آورد!
تاجیکستان
گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی
اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی
یک روز شاید در تب توفان بپیچندت
آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی
بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست
باید سکوت سرد سرما را بلد باشی
یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید
نامهربانی های دنیا را بلد باشی
شاید خودت را خواستی یک روز برگردی
باید مسیر کودکی ها را بلد باشی
یعنی بدانی " مرد در باران " کجا می رفت
یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی
حتی اگر آیینه باشی، پیش این مردم
باید زبان تند حاشا را بلد باشی
وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری
باید هزار آیا و اما را بلد باشی
من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم
اما تو باید سادگی ها را بلد باشی
یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی
چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری
باید تو مرز خواب و روًیا را بلد باشی
بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال!
باید زبان حال دریا را بلد باشی
شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد
ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی
دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم
امروز می گویم که فردا را بلد باشی
گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم
اما تو باید این معما را بلد باشی
الجامعة الحرة الإسلامية - فرع زنجان تعلن عن:
الدعوة إلى المشاركة في المؤتمر الدولي الثالث لشعر "سيدة البلاغة"
بمختلف الأشكال الشعرية والنثرية في المحاور المحددة في الملصق الدعوي وخاصة "السيدة زينب (سلام الله عليها) في مرآة الزيارة الجامعة الكبيرة" بثلاث لغات: الفارسية، التركية والعربية
ضمن برامج الدورة الرابعة من المهرجان العلمي والثقافي والفني للإمامة والمهدویة
إيران، زنجان، شارع الطالب، طريق سفح الجبل، الجامعة الحرة الإسلامية - فرع زنجان، مبنى الشهيد شهرياري،
الموقع الإلكتروني: http://emamat.iau.ir
البريد الإلكتروني: [email protected]
محاور المؤتمر: 00989332259215
زينب؛ مرآة تامة للعصمة والحكمة الإلهية
زينب؛ شفيعة الأمة ومدافعة الولاية
زينب؛ وارثة البلاغة النبوية ومفسرة حقائق الإمامة
ادامه داستان را در کانال
@everynight_and_everynight
دنبال بفرمایید
#نان_سالهای_جوانی
#هاینریش_بل
محمد اسماعیلزاده
نشر چشمه
بخش نخست. ص ۷ تا ۱۰ (از چاپ اول)
کتابخوان: #آریا_صدیقی
شوهرم اخم کرد و رو گرداند، گفت: ای حیف نان کپک زدهای
لجم آمد، ادا درآوردم، در دلم درد چمبرکزدهای
سر خودکار قرمزم خم شد روی دفتر و نقطه نقطه گریست
زیر دستم دوباره جان میداد بیت تبدار مخملکزدهای
بر سرم داد میکشد مردی، با تمسخر: «فروغ فرخزاد!
آن غذا سوخت، بچه شد بیدار، به کدام آسمان پرکزدهای؟»
در دلم فحش میدهم به کسی:«لعنتی! دزد واژهام، شعرم!
تا بیایم به مصرع دوم به غزلهام ناخنک زدهای»
میروم جمعه خانهی پدرم، چمدانم پر از مجله و شعر
قشقرق میکنم به پا سر درک، سر هر معنی درکزدهای
.
این نعشِ بی جان در کنارت شکلِ من نیست
روحی که باید زنده باشد در بدن نیست
از سردیِ رفتارِ من باید بفهمی
دیگر کسی با نامِ تو در قلب من نیست
سوزاندی و سوزاندمت،هیزم نیاور
خاکسترِ ما قابلِ آتش زدن نیست
یک روز قلبم سرزمینت بود،افسوس...
خاکی که اِشغالش کُنی نامش وطن نیست
بنشین به پای صحبتِ "صدمن یه غازش"
حرفش بلانسبت زیادی از دهن نیست
دیگر چه فرقی مانده بینِ بُرد یا باخت؟
وقتی توانِ جنگ های تن به تن نیست
سهمم از این خانه فقط یک مستطیل است
هرچند جسمِ نیمه جانم در کفن نیست
چشمم نمی بیند،مشامم مانده خالی
یعقوبِ من مشتاقِ بویِ پیرهن نیست
گفتی به من دیوانه ام،آری؛درست است
دیوانه ام،دیوانه تر از من "زنی" نیست
پ.ن:تغییر قافیه اگاهانه صورت گرفته است.
بانگ خروس و سُرسُر جارو تَهِ اتاق بوی اجاق و بوی زمستانِ روستا
تصویر رختخواب پدر روبهروی در هوهوی باد و شُرشُرِ بارانِ روستا
@kiyaban_adabiyat
پرچین بزرگ بود و کبوتر بزرگ بود هر چیز کوچکی دوبرابر بزرگ بود
این آخرین وصیتِ مادربزرگ بود: "مادربزرگ! جانِ تو و جانِ روستا!"
کو صفدر و نوای نیِ عاشقانهاش؟ کو خالِ سبزِ گُلصنم و چالِ چانهاش؟
کو کدخدا که جای خدا بود خانهاش؟ کو مردمانِ گوشبهفرمانِ روستا؟
اخبار ساعت یک و از باغ تا الاغ اخبار ساعت دو و یکآسمان کلاغ
اخبار ساعت نُه و عطر پیازداغ اخبار ساعت دَه و میدانِ روستا
وانت دلش گرفته کنار تعاونی با بغض زل زده به حصار تعاونی
کو سایهی بلند چنار تعاونی؟ کو دخترانِ چابک و خندانِ روستا؟
از خانههای کاهگِلی سوتوکورتر ماندم کنار زخم و نشستم صبورتر
تا دور دور دور شد و دور و دورتر نورِ چراغقوهی چوپانِ روستا
پاییز میوزد به تنم برگبرگبرگ تن دادهام به خفت و تن دادهام به مرگ
کو دانههای نقلی و دیوانهی تگرگ روی پلیتهای دبستانِ روستا؟
یک عده مثل گاو حسن خاکبرسرند یک عده مثل کبک به سرچشمه میپرند انگار از دو ایلوتبار و دو کشورند ایرانِ شهر و شهوت و ایرانِ روستا
اینجا جهود و گبر و مسلمان سیاسیاند قصاب و مُردهشور و نگهبان سیاسیاند
این روزها اگرچه شهیدان سیاسیاند یکجور دیگرند شهیدانِ روستا
دریا و دشت و بیشه و کوه و کمر شما کفتار و گرگ و هر چه جکوجانور شما
ای مرگ بر شما و فقط مرگ بر شما! غارتگرانِ سفرهی بینانِ روستا!
افتادهام میان لجنهای پشت سد زورم به جرثقیل و تریلی نمیرسد
خوابیدهام کنار خودم مثل یک جسد با حالتی که حالتِ الانِ روستا
ای شاعرِ ملخزدهی خواب و خاطرات! دنکیشوتِ ملافهبهدستِ همیشه مات!
شاعر شدی که راوی پل باشی و قنات
شد قسمتت روایتِ پایانِ روستا
.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago