مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت

Description
ارتباط با مدیر:
@masaeli
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

5 months ago

🔸معیار فضائل اولیای الهی

مهدی مسائلی

در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «لَا تَرْفَعُونِي فَوْقَ حَقِّي فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ تَعَالَى اتَّخَذَنِي عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَنِي نَبِيّاً؛ مرا از حقّ خودم بالاتر نبريد؛ خداوند متعال مرا بنده خویش قرار داده، پیش از آن‌که به پیامبریش برگزیند.»
در تشهد نماز نیز شهادت به بندگی پیامبر(ص) قبل از رسالت ایشان آمده است و می‌گوییم: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»
حضرت مسیح نیز در گهواره به معجزه الهی فرمود: «همانا من بندۀ خدا هستم،[او] مرا كتاب عطا فرموده و پيامبر قرار داده است.»(سوره مریم:30) خداوند نیز در مقام مدح پیامبران الهی از آنها با وصف «نِعْمَ الْعَبْدُ، إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ چه نیکو بنده‌ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود.»(سوره ص:24 و30) یاد می‌کند.
در واقع فضلیت واقعی پیامبران و اولیای الهی به بندگی آنها در برابر خداوند است. این درحالی است که ما می‌خواهیم با دادن اوصاف الهی یا قدرت‌های ماوراء‌بشری برای آنها فضیلت بیان می‌کنیم. کرامت و معجزه برای اثبات صداقت انبیاء الهی و روشن شدن حقیقت دعوت آنهاست و منزلت و فضائل آنها را ترسیم نمی‌کند. کارهای خارق‌العاده از بنده‌ای که هیچ چیزی از خود ندارد و همه قدرت او از خداست، بزرگی برای او اثبات نمی کند. همان‌گونه ثروت مادی به کسی ارزش نمی بخشد. کوچکی و بندگی‌ اولیاء الهی در پیشگاه خداست که آنها را بالا می‌برد و به آنها عظمت می‌بخشد. با دادن اوصاف الهی و غلو درباره ابعاد ماوراء بشری‌، نمی‌توان آنها را تعظیم کرد. در حکایتی از شیخ ابوسعید ابوالخیر این مضمون به بهترین بیان نقل شده است. در کتاب اسرار التوحید آمده است:
شیخ را گفتند که: «فلان کس بر روی آب راه می‌رود.»
گفت: «سهل است، چَغزی[قورباغه] و صعوه‌ای[پرنده‌ای کوچک] نیز بر روی آب راه می‌روند.»
گفتند: «فلان کس در هوا می‌پرد.»
گفت: «زَغن [=پرنده‌‌ای شکاری] و مگس نیز در هوا می‌پرد.»
گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهر دیگر می‌رود.»
شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‌رود این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و بِخُسبَد و بخرد و بفروشد و در بازار در میان خلق ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از یاد خدای غافل نباشد.»

.......
@azadpajooh

5 months, 2 weeks ago

⚡️دربارهٔ وجود هَمزاد

مهدی مسائلی

باور به هَمزاد یکی از موضوعاتی است که توسط دعانویسان ترویج می‌شود و کنترل و هدایت همزاد با طلسم‌نویسی و دادن دعا و اذکار و بُخورات و ... یکی از اسباب کاسبی آنها است. همزاد در اعتقاد دعانویسان به یک جن و موجود ماواریی می‌گویند که همزمان با تولد انسان متولد می‌شود و از آن به بعد همراه انسان است. این همزاد می‌تواند به صورت مستقیم در زندگی انسان نقش ایفا کند و تأثیراتی در جسم انسان یا موفقیت‌های مادی او داشته باشد. در اعتقاد آنها این جن می‌تواند خوب و مؤمن باشد یا کافر و فاسد. بر این اساس، وقتی فردی به اهداف خود نمی‌رسد و مشکلات و موانعی برای او به وجود می‌آید، دعانویسان این مشکلات را به گردن همزاد می‌اندازند و او را کافر و فاسد معرفی می‌کنند و برای مؤمن و سر به راه شدن آن نسخه‌نویسی می‌کنند.
اما باور به همزاد امری دینی نیست و آن را می‌توان یک خرافه دانست. البته دعانویسان برای دینی نشان دادن این باور، به ظاهر بعضی از آیات قرآن و روایات استدلال می‌کنند که در آنها از شیطان به عنوان قرین بعضی از انسان‌ها یاد شده است. از جمله آیه 36 سوره زخرف که خداوند می‌فرماید: «وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ هركس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد.» در حالی‌که در این آیه سخنی از تولد یک جن همزمان با تولد انسان مطرح نشده است، بلکه سخن از شیطانی است که به خاطر رویگردانی انسان از یاد خدا همراه او می‌شود و کارش وسوسه و انحراف معنوی انسان است. وسوسه‌ این شیطان در آیات دیگری نیز مورد تأکید قرار گرفته است. هیچ مفسر و عالمی نیز ذیل این آیه بحث همزاد را مطرح نکرده است. پس این قرین، نه همزاد انسان است و نه نقشی مستقیم در زندگی مادی انسان دارد. در راستای همین آیه چند روایت نیز وجود دارد که دعانویسان آنها را به گونه‌ای معنا می‌کنند که با ادعای آنها هماهنگ شود، اما این روایات افزون بر این‌که به معنای همراهی شیطان وسوسه‌گر هستند، سند معتبری نیز ندارند‌.
در مجموع در گزاره‌های دینی نه بحث همزاد مطرح شده و نه دستورالعملی برای دفع و کنترل آن وجود دارد و اینها همه جزئی از القائات دعانویسان است که اگر کسی به آن ورود کرد هر روز این مسائل برای او پرررنگ‌تر می‌شود. دین‌دارانی که اهل مواظبت‌های دینی و تقیدهای اصیل معنوی هستند کمتر به سمت این امور می‌روند و با توکل به خدا و درخواست خالصانه از او حل مشکلات زندگی خویش را طلب می‌کنند. کسانی که دنبال کنترل همزاد می‌روند افرادی هستند که به شبه معنویت و خرافه گرایش دارند، و گاهی وسوسه‌های شیطانی موجب تطبیق پیگیری این خرافه‌ها به حل مشکلات در زندگی آنها می‌شود و توهم حقیقت بودن این شبه معنویت‌ها را برای آنها به وجود می‌آورد.

........
@azadpajooh

5 months, 2 weeks ago

⚡️درباره روز و علّت وفات حضرت زینب(ع)

مهدی مسائلی

درباره وفات حضرت زینب دو مطلب جای تأمل دارد:

  1. روز وفات حضرت زینب: انتساب پانزده رجب به روز وفات ایشان برگرفته از کتاب اخبارالزینبیات است. این کتاب را به عُبَیدِلی نسب‌شناس معروف نسبت داده‌اند، ولی دلایل متعددی حکایت از جعلی بودن این انتساب دارد و ظاهرا کسانی به قصد ترویج مزار حضرت زینب(س) در مصر آن را جعل کرده‌اند. اشکالات محتوایی متعددی نیز در اسناد و گزارش‌های آن وجود دارد.
    مهم این‌که اگر این روز را به عنوان‌ سال‌روز وفات حضرت زینب(ع) بپذیریم باید محل دفن ایشان را مصر بدانیم.

  2. علّت وفات حضرت زینب: در سال‌های اخیر شاهد انتساب عنوان‌ شهادت به حضرت زینب(ع) هستیم درحالی‌که هیچ گزارش تاریخی مبنی بر قتل ایشان وجود ندارد.

نویسنده معاصر سید محمدکاظم قزوینی (۱۳۴۸ - ۱۴۱۵ ق) در کتاب "زینب الکبرى(ع)من المهد الى اللحد" به صراحت می‌گوید که سخنی از ذکر علت وفات ایشان در تاریخ نیامده است؛ با این حال، این احتمال را مطرح می‌کند که شاید عوامل یزید ایشان را به صورت مخفیانه و سِری مسموم کرده‌اند، به گونه‌ای از مردم و تاریخ مخفی مانده است. (زينب الكبری(ع) من المهد الى اللحد، ص۵۹۱)
جالب این‌که توهم توطئه این نویسنده تبدیل به یک سند تاریخی شده است و در مطالبی که برای مسموم شدن و شهادت حضرت زینب تنظیم می‌شود، به این کتاب استناد می‌کنند.
البته بعضی نیز انتساب شهادت به حضرت زینب را بر اساس تحمل مصائب عاشورا توجیه می‌کنند، ولی اطلاق عنوان‌ شهید در فقه اسلامی شرایط خاص خود را دارد که شامل چنین مواردی نمی‌شود. مقام بالای معنوی حضرت زینب قابل انکار نیست ولی نباید پنداشت که اگر برای ایشان عنوان شهادت در نظر نگیریم، از ارزش‌های ایشان کاسته‌ایم.
حقیقت این‌که دین‌داری مذهبی شیعه در زمان کنونی، تکیه زیادی بر عزاداری برای شخصیت‌های مذهبی دارد. دو موضوع این عزاداری‌ها را با معنا و پرشور می‌کند:
اول مشخص بودن روز وفات شخصیت‌های مذهبی، و دوم انتساب شهادت و مرگ غیرطبیعی به آنها.
این درحالی است که در دین‌داری مذهبی در اعصار متقدم اسلامی، عزاداری چنین کمیت و کیفیتی در دین‌داری شیعه نداشت و حداکثر مختص به امام حسین(ع) بود. بدین خاطر، روز وفات بسیاری از شخصیت‌های مذهبی نامشخص است یا درباره آن‌ها تردید و اختلاف وجود دارد.
اما در روزگار کنونی، تکیه دین‌داری به عزاداری موجب شده که برای معنادار شدن عزاداری و افزایش کمیت آن، حتی به گزارش‌های ساختگی استناد شود.

............
@azadpajooh

7 months, 4 weeks ago

⚡️مدخل استخاره در کتاب «فرهنگ اصطلاحات طلاب»/ از استخاره تا سرکتاب باز کردن

مهدی مسائلی

در ویراست دوم کتاب فرهنگ‌ اصطلاحات طلاب حدود 190 اصطلاح و مدخل به آن افزوده شده است.  یکی از مدخل‌های جدید آن، عنوان «استخاره» است. استخاره اگرچه جایگاه اصیل و مستحکمی در میان تعالیم دینی اسلامی ندارد ولی امروزه به یکی از مشغله‌های روحانیت شیعه تبدیل شده است و تعامل بعضی از مردم با روحانیت تنها از طریق استخاره گرفتن است. از این رو سعی کرده‌ام در این کتاب توضیح بیشتری درباره‌ی آن داشته باشم و تقریبا شش صفحه از کتاب را به این مدخل اختصاص داده‌‌ام. در اینجا ضمن توضیح درباره معنا و مفهوم استخاره، تأکید شده که معنای اصیل استخاره در اسلام طلب خیر از خداوند و نوعی دعا است. سپس به توصیف انواع استخاره پرداخته‌ام و طبق رویکرد کلی کتاب، با بیانی صریح جزئیات و ابعاد استخاره با قرآن، تسبیح و ذات‌الرقاع (استخاره با ورقه‌ها) ترسیم شده است. در قسمتی از این توضیحات آمده است: «استخاره در همه روش‌ها نیاز به واسطه و نائب ندارد و هرکسی می‌تواند برای خودش استخاره کند. حتی بعضی از فقها در انجام استخاره برای دیگران تردید کرده‌اند... با این حال،‌ بیشتر مردم ترجیح می‌دهند که استخاره به وسیله یک روحانی و عالم دینی برای آنها انجام شود. یکی از علل این امر دشوار بودن برداشت خوب یا بد از آیات قرآن است. افزون بر این در نگاه مردم، شخصیت عرفانی عالم دینی نیز در برداشت اسرار غیبی از آیات قرآن تأثیرگذار است... اما در واقع استخاره با استفاده از تسبیح یا برگه‌ها و حتی قرآن، نوعی قرعه‌انداختن است که فرد با تبرک به قرآن و درخواست از خداوند، قرعه‌ نیکو و بهتر را طلب می‌کند... این‌در حالی است که در استخاره‌های رایج در میان روحانیون شیعه، خصوصا در استخاره به قرآن، گاهی استخاره از صورت قرعه خارج می‌شود و صورت آینده‌نگری و بیان اطلاعات غیبی از آینده را پیدا می‌کند...»
سپس توضیحی درباره روش‌های مختلف استخاره با قرآن و تسبیح و نحوه استخراج خوب و بد از آنها داده‌ام که شاید آموزش کافی برای انجام استخاره نیز به شمار می‌آید. در انتهای این بخش نیز آمده است: « ...بعضی از علما از استخاره کردن با قرآن پرهیز می‌کنند و فقط با تسبیح استخاره می‌کنند. بیشتر روش‌های استخاره‌ با تسبیح را به امام زمان(ع) نسبت می‌دهند ولی اسناد یا کیفیت گزارش این نقل‌ها از امام زمان(ع) مشخص نیستند. در مجموع هیچ‌کدام از روش‌‌های استخاره با قرآن یا تسبیح از جهت حدیث‌شناسی دارای اسناد معتبر و صحیح نیستند.» کتاب در اینجا پاورقی‌های متعدد و مفصلی دارد که استنادات و توضیحات اضافی را در خود جای داده است. 
درباره زمان انجام استخاره نیز آمده است: «بعضی از علما زمان‌های خاصی را برای استخاره بیان می‌کنند... درحالی‌که زمان خاصی برای استخاره بیان نشده است و تنها می‌توان گفت بعد از نماز، زمان بهتری برای انجام استخاره است.»
در ادامه به تکلیف عملی مردم درباره استخاره پرداخته شده و آمده است: «استخاره حکم واجبی را برای انسان به وجود نمی‌آورد و بیشتر علما بر این اعتقادند که عمل به استخاره واجب نیست با این حال معمولا توصیه می‌کنند که حتى‌الامکان با آن مخالفت نشود یا برای مخالفت با استخاره، زمانی بگذرد یا شرایط تغییر کند...» سپس از اصطلاحات «خوب»، «بد»،«میانه»، «استخاره برای انجام»، «استخاره برای ترک» و... سخن به میان آمده است و  نحوه نتیجه‌گیری از آنها بیان شده است. 
در بخش انتهایی این عنوان نیز درباره بهره‌گیری سیاسی و اجتماعی از استخاره، وسواس در انجام استخاره، شوخی‌ها و لطیفه‌های استخاره صحبت شده است.
اما مطلبی که آنجا نگفته‌ام و این‌جا اضافه کنم این‌که: قسمت زیادی از استخاره‌های متداول کنونی تفاوتی که با سرکتاب بازکردنی که رمال‌ها انجام می‌دهند، ندارد. زیرا همان‌گونه که بیان شد استخاره اگر بخواهد وجه دینی درستی داشته باشد، نوعی قرعه انداختن است. در معنای قرعه، استخاره توضیح ندارد، یا خوب است یا بد؛ حتی نمی‌توان گفت استخاره «خیلی‌خوب» است یا «خیلی بد». چون قرعه‌انداختن میان دوطرفِ انجام و ترک «خیلی خوب» و «خیلی بد» ندارد. اما سرکتاب بازکردن توضیح دارد، گاهی توضیحش آن‌قدر فراوان است که انسان را به شگفت می‌اندازد و هیجان زده‌ می‌کند! متأسفانه عده‌ای از روحانیون کار را به جایی رسانده‌اند که بعضی از مردم تمام کارهایشان را بر مبنای گرفتن استخاره انجام می‌دهند، چرا که می‌خواهند به جای کسب علم و آگاهی و سپس توکل به خداوند متعال در انجام کارها، به ریسمان آینده‌بینیِ استخاره چنگ زنند و به جای اطمینان به خداوند و توکل بر او، قلبشان را با استخاره آرامش دهند. در این میان بعضی از روحانیون شیعه نیز به جای حل مشکلات دینی مردم به فال بینی و سرکتاب‌بازکردن برای آنها مشغول‌اند.
.......
@azadpajooh

8 months, 1 week ago

⚡️انتشار ویراست جدید کتاب «فرهنگ اصطلاحات طلاب»?

نویسنده: مهدی مسائلی
قطع رقعی/۲۱۶صفحه/نشر آرما

?ادبیات علمی و دینی حوزه و فضای سنتی آن، اصطلاحاتی را به وجود آورده است که آگاهی از آنها می‌تواند برای مخاطبان حوزوی و غیرحوزوی جذاب باشد. بعضی از این اصطلاحات به فضای اجتماعی نیز راه‌یافته‌اند و در گفتگوهای عمومی به کار بسته می‌شوند. تحولات دینی و اجتماعی نیز موجب فاصله‌گرفتن طلاب تازه‌وارد از فضای سنتی حوزه‌ها شده است و بعضی از تعابیر و اصطلاحات برای آنها نیز مبهم است.
کتاب فرهنگ اصطلاحات طلاب ضمن معرفی ادبیات گفتاری حوزه‌های علمیه، بسیاری از خصوصیات صنفی، آموزشی، تبلیغی و پژوهشی و... طلاب و حوزه‌ها را تبیین می‌کند. موضوعی که در ویراست قبلی، بعضی‌ها از آن به عنوان افشای اسرار حوزه‌ها و طلاب یاد می‌کردند اما نویسنده‌ی کتاب آن را ابهام‌زدایی از حوزه‌ و زمینه‌ای برای شناخت مردم از فرهنگ حوزوی می‌داند. در ویراست جدید این کتاب حدود 190 واژه جدید به آن افزوده شده است. در بعضی اصطلاحات جدید نیز همچون گذشته چاشنی طنز وجود دارد و خواندن آنها را برای مخاطبین شیرین می‌کند. ویراست جدید کتاب در گروه سرو( مطالعات اجتماعی شیعه) در نشر آرما قرار گرفته و منتشر شده است.

? خرید اینترنتی:
سایت‌های چهارسوق، سی‌بوک و ایران‌کتاب
توزیع: ققنوس ۰۲۱۶۶۴۰۸۶۴۰

?می‌توانید با پیام به ادمین کانال نیز این کتاب را تهیه کنید.

.........
@azadpajooh

9 months, 2 weeks ago

?نفوذ تفکر برائتی اخباری در هیئت‌ها و فضای مجازی

مهدی مسائلی

در سال‌های اخیر شاهد پررنگ شدن تبلیغات مذهبی جوانانی هستیم که بر اساس روش تبلیغ مذهبی، برائتی اخباری نامیده می‌شوند. این جوانان معمولا تحصیلات دینی به صورت حوزوی یا دانشگاهی ندارند و رویکرد فکری‌شان بیشتر تحت تأثیر بعضی از هیئت‌ها یا گروه‌های مجازی است. مداحان بیشترین تأثیرگذاری را بر این قشر دارند و بعضی از آنها چنین تفکراتی را در هیئت‌ها تبلیغ می‌کنند. بعضی از منبریون نیز در ترویج این افکار کوشا هستند.
تعبیر برائتی عنوانی است که آنها برای تمایز خود از دیگران به کار می‌برند و از نگاه‌شان یک وصف پسندیده و هویت‌ساز به شمار می‌آید. ولی تعبیر اخباری، عنوانی مطابق با سلوک دینی آنهاست که آن را کمتر به کار می‌برند. در ادامه نقدی کوتاه بر این دو عنوان خواهیم داشت:

  1. عنوان برائتی: هویت برائتی این افراد صورتی تاریخی دارد و تنها در مواجهه با موضوع خلافت و امامت در صدر اسلام تعریف شده است. براین‌اساس، تقابل حق و باطل در روزگار کنونی، به اختلاف‌ و قضاوت تاریخی و فرقه‌ای منحصر می‌شود و مسلمانانِ اهل‌سنت، ازآن‌جهت که نگاهی متفاوت به وقایعِ صدر اسلام دارند، به‌عنوان دشمنِ اصلی شیعه معرفی می‌شوند. به دیگر سخن، در این نگاه، مخالفان ولایت در زمان حاضر فقط مسلمانانِ سنی‌ هستند که به موضوع امامت اهل‌بیت(ع) اعتقادی ندارند؛ اما سلطه‌گران جهانی یا صهیونیست‌ها دشمن ولایت به‌حساب نمی‌آیند؛ زیرا هیچ اظهارنظری دربارهٔ مباحث تاریخی صدر اسلام ندارند. مواضع این جریان در برابر اتفاقات جنگ اخیر غزه جنبه‌هایی از این تفکر را آشکار کرد. در کنار سکوت بسیاری از این افراد در برابر جنایت‌های صورت گرفته، بعضی از آنها فقط از جهات انسانی با جنایات صهیونیست‌ها مخالفت کردند، و بُعدِ برائتی این تفکر نتوانست موضع‌گیری آنها را در قبال این وقایع رقم بزند بلکه حتی به تولید شبهاتی دربارهٔ رویکرد مذهبی مردم غزه نیز پرداختند.
    حقیقت این‌که برائت یکی از فروع مهم دینی است اما نه برائتی که براساس تعصب مذهبی شکل گرفته است و افراد را از نگاه به واقعیت حق و باطل در زمان کنونی دور می‌کند. در واقع این برائت همان برائتی است که یهود و مسیحیت نسبت به یکدیگر داشتند و هرکدام بهشت را اختصاصی خودشان می‌دانستند اما قرآن با نفی آن، بر ملاک‌های حقیقی تبعیت از حق و اجتناب از باطل تأکید می‌کند. از این گذشته، تبری از باطل مقدمه‌ای برای اثبات حق و سلوک الهی است، اگر نفی و سلب در دین آن‌قدر برجسته شود که جای اثبات دین را بگیرد، خود یک انحراف به شمار می‌آید. همچنین در رویکرد این جریان عمل به تبری فقط در بدگویی از افراد حقیقت پیدا می‌کند، و نفی صفات و افعال و روش‌های باطل در آن محوریت ندارد،این موضوع دو معضل دینی را ایجاد می‌کند:
    اول: تبری را تبدیل به توهین و دشنام‌گویی نسبت به افراد مورد احترام مذاهب و ادیان دیگر می‌کند، و خشونت گفتاری در دین‌داری پررنگ‌ می‌شود.
    دوم: تبری نمی‌تواند فرهنگ‌ساز باشد و به صورت عَمَلی تأثیری در تربیت دینی ندارد.
    از جهتی دیگر، از آنجا که هویت برائتی این افراد با بود و نبودِ عنوان مذهب گره خورده است، گمان می‌کنند که با افراط در شعائر و مناسک مذهبی، حضور مذهب را در زندگی اجتماعی‌ تقویت و پررنگ می‌کنند. از این جهت دستورات دینی و مناسک عبادی اسلام در دین‌داری این افراد ظهور و جلوه کمتری پیدا می‌کند.
  2. سلوک اخباری: اخباریون جریانی در شیعه بودند که تنها منبع دستیابی به احکام دینی را مراجعه به روایات امامان(ع) می‌دانستند و استنباط‌های اجتهادی را نمی‌پذیرفتند. فارغ از نقدها نسبت به اخباریون، آنها در گذشته جریانی عالمانه بودند که آگاهی کافی نسبت به علوم دینی و مبادی آن داشتند، ولی سلوک اخباری که در هیئت‌ها یا فضای مجازی ترویج می‌شود، در واقع فاصله گفتن از علما و برداشت‌های تخصصی با توهم تبعیت مستقیم از اهل‌بیت(ع) است. این موضوع انحرافات زیر در پی دارد:

- ناکافی بودن اطلاعات آنها درباره اسناد روایات موجب تمسک به احادیث نامعتبر می‌شود. ‌ضعف در فهم روایی و عدم تتبع نیز این انحراف را دوچندان می‌کند.
- آنها هر نقل‌ روایی را خود اهل‌بیت(ع) تلقی می‌کنند و کسانی که نظر متفاوت با برداشت روایی آنها دارند، به مخالفت با اهل‌بیت(ع) متهم می‌کنند.
- مرجعیت گریزی و نفی مراجعه به عالمان چالش دیگری است که این تفکر ایجاد می‌کند. همراهی با علما و مدح آنان نیز در حیطه‌ای است که با اندیشه‌های آنان زاویه ندارند. به تعبیر دیگر از علما به مؤید نظرات‌شان استفاده می‌کنند.
در مجموع، ‌اکنون رویکرد برائتی اخباری، سلوکی برای گسترش افراط‌گری در شیعه است که بسیاری از جوانان پرشور و علاقه‌مند به اهل‌بیت(ع) درگیر آن شده‌‌اند و توسط بعضی مداحان، فعالان فضای مجازی و حتی شخصیت‌های ورزشی ترویج می‌شود.

.....
@azadpajooh
@okhowahmag

10 months ago

⚡️**طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) با هدف گسترش تقابل مذهبی/بخش دوم

▪️بازنشر**

پاسخ به نقدها درباره شهادت پیامبر(ص)/تحریف نظرات علما و تاریخ‌نویسان

پس از انتشار یادداشت شهادت پیامبر (ص) نقدها یا سوال‌هایی بیان شد که چند نکته‌ای را درباره آنها عرض می‌کنم:

  1. کسانی که خواهان اثبات شهادت پیامبر(ص) به دلیل سم خوراندن همسران‌ ایشان هستند، می‌کوشند در متن و اصالت مسموم شدن پیامبر(ص) به وسیله زنِ یهودی در واقعه‌ی خیبر تشکیک کنند تا عنوان مسمومیت پیامبر در کلام تاریخ نویسان و علمای شیعه و سنی را به نحوه‌ی مسمومیتی که خودشان می‌پسندند، بازگشت دهند. ولی وقتی موضوع سم‌خوردن در واقعه خیبر منتفی شد، کلاً موضوع مسمومیت پیامبر نفی می‌شود، نه اینکه این عنوان به نفع آنها باقی بماند.

  2. اینکه گاهی بعضی از علمای اهل‌سنت و شیعه با قطعیت از مسمومیت پیامبر(ص) بدون اشاره به حادثه آن سخن گفته‌اند، به خاطر روایات متعددی است که درباره مسمومیت پیامبر در خیبر از طریق شیعه و سنی نقل شده است و رویکرد اخباری بعضی از علما موجب می‌شود تردیدی در دلالت آن نداشته باشند. بر این اساس شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات، اعتقاد شیعه را چنین تقریر می‌کند: "و اعتقاد ما در باره پیامبر آن است كه ایشان در جنگ خيبر مسموم شدند و پيوسته همان [اثر] آن خوراک به ایشان بازگشت می‌کرد تا آنكه رگ قلبش را بريد و به همان سبب ارتحال فرمود."(الاعتقادات، ص ۹۷)
    از این گذشته کسانی که کلی‌گوییِ سخنان علمای اهل‌سنت درباره مسمومیت پیامبر را به مسمومیت ایشان توسط همسران بازگشت می‌دهند، انصاف و اخلاق علمی را در نظر نمی‌گیرد، چون در این‌باره هیچ گزارش تاریخی از اهل‌سنت بیان نشده است و بدیهی است که عالم سنی هیچگاه برخلاف نگرش مذهبی خود، بدون استناد محکم تاریخی با قاطعیت از مسمومیت پیامبر به دست زنان پیامبر سخن نمی‌گوید وگرنه اسم او را نمی‌توان عالم سنی گذاشت.

  3. تعدد روایات و گزارش‌های تاریخی درباره مسمومیت پیامبر در خیبر ما را به این آگاهی می‌رساند که اصل چنین توطئه‌ای روی داده است، ولی درباره جزئیات آن نمی‌توان با قاطعیت سخن گفت. همچنین نمی‌توان با قاطعیت آن مسمومیت را علت رحلت پیامبر(ص) در چند سال بعد معرفی کرد. البته استبعاد و تردیدی که بعضی در باقی ماندن اثر آن سم در بدن پیامبر‌(ص) پس از چند سال بیان می‌کنند، نیز پذیرفته نیست؛ چون ممکن است خود سم در بدن ایشان باقی نمانده باشد، ولی آسیبی که آن سم به کلیه یا کبد یا قلب ایشان زده بود، همچنان اثرش بعد از مدتی ظهور پیدا می‌کرد. این موضوع از روایات نیز قابل برداشت است، چنانچه در روایات آمده که پیامبر هنگام وفات می‌فرمود: "لقمه‌ای که در خیبر خوردم رگ‌های مرا بریده است" بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۴۰۵)

  4. درباره موضوع دارو خوراندن پیامبر به نحو اجمال در یادداشت توضیح دادم. نکاتی دیگر اینکه:
    اولاً؛ این دارو خوراندن در اوج بیماری پیامبر بوده است(هنگامی که تب شدیدی داشتند و بیهوش می‌شدند) پس دارو موجب وخیم شدن حال پیامبر نشد.
    ثانیاً؛ در روایات متعددی اسماء بنت عمیس طراح و مجری آن معرفی شده است.
    ثالثاً؛ در آن هنگام علاوه بر زنان پیامبر(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت علی (ع) و سایر بنی هاشم گرد پیامبر حاضر بودند، نمی‌توان پذیرفت آنها قبل و بعد از این کار(جنایت و ترور) اعتراض نکرده باشند یا این‌که معترض بودند ولی هیچ‌گزارشی از موافق و مخالف در تاریخ و روایت ثبت نشده باشد.
  5. در یادداشت استدلال بنده به این موضوع بود که اگر عایشه در مسمومیت پیامبر نقش داشت چرا امام علی(ع) بعد از جنگ جمل او را مجازات نکردند و فرمودند: «...وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.»
    بعضی پاسخ دادند که امام علی، باید عایشه را به خاطر فتنه جمل مجازات می‌کردند، پس وقتی به خاطر آن عمل مجازات نکردند، در واقعه قتل پیامبر(ص) نیز صلاح دیدند او را مجازات نکنند.
    در پاسخ باید بگویم: امام به عنوان حاکم و خلیفه اسلامی این اختیار را داشتند که افرادی را که به جنگ با خلیفه برخواسته‌اند، مورد عفو قرار دهند، ولی آیا مجازات قتل و ترور پیامبر(ص) به اختیار خلیفه و امام بود، اگر چنین چیزی را معتقد باشیم شأن و منزلت پیامبر را بسیار پایین آورده‌ایم. اما اینکه ائمه(ع) از سایر قاتلان خویش انتقام نگرفتند ارتباطی به بحث ما ندارد چون در این مورد امام علی هم قدرت و امکان بر مجازات داشتند و هم دلیلی مضاعف برای مجازات.
    از این‌گذشته، آقایان به جمله امام علی(ع) توجه نمی‌کنند که بخشیدن عایشه را به رابطه همسری وی با پیامبر(ع) معلل می‌کند، و مجددا می‌گوییم: آیا برای کسی در قتل همسرش نقش اصلی داشته حرمتی باقی می‌ماند که امام به آن استدلال می‌کنند؟!
    .........
    @azadpajooh

Telegram

مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت

***⚡️***طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) با هدف گسترش تقابل مذهبی/بخش اول ***▪️***بازنشر ***✍***مهدی مسائلی در سال‌های اخیر افرادی تلاش می‌کنند تا هرمناسبت اسلامی را به سمت تقابل مذهبی سوق دهند. با این رویکرد چندسالی است عده‌ای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی…

10 months ago

⚡️طرح عنوان شهادت پیامبر(ص) با هدف گسترش تقابل مذهبی/بخش اول

▪️بازنشر

مهدی مسائلی

در سال‌های اخیر افرادی تلاش می‌کنند تا هرمناسبت اسلامی را به سمت تقابل مذهبی سوق دهند. با این رویکرد چندسالی است عده‌ای موضوع مسموم و شهید شدن پیامبر اکرم(ص) به دست بعضی از زنان‌شان را مطرح کرده و مطالبی را دراین باره منتشر می‌کنند. در ادامه نقدی بر این مطالب خواهیم داشت:

  1. مهمترین دلیلی که برای این موضوع ارائه می شود استدلال به روایتی از کتاب تفسیر عیاشی است بدین مضمون  که عایشه و حفصه به پیامبر(ص) سم خورانده و آن دوعامل شهادت پیامبر(ص) بودند (تفسير العياشی، ج‏۱، ص۲۰۰.) اما این روایت مرسل و بدون سند بوده و روایتی ضعیف و نامعتبر به شمار می‌آید. منبع آن نیز منحصر به تفسیر عیاشی است و اگر می‌بینیم عده‌ای برای استناد به آن کتاب‌های متعددی را نام می‌برند، بیشتر برای جوسازی و فریب دادن مخاطبان است زیرا همه این کتاب‌ها، روایت فوق را از تفسیر عیاشی نقل‌ می‌کنند.
    ادعای این روایت آن‌قدر بزرگ و مهم است که اگر صحت داشت، باید روایات معتبری از ائمه(ع) دراین‌باره به دست ما می‌رسید. چنین نظری در میان علما و اندیشمندان شیعه نیز وجود نداشته است.

  2. معمولا همراه با نقل روایت بالا، استنادات تحریف و تقطیع شده دیگری نیز درباره طرح شهادت پیامبر(ص) آورده می‌شود. بدین صورت که ادعا می‌شود که بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقد به شهادت پیامبر(ص) هستند و سپس این اعتقاد به شهادت را در کنار ادعای مسمومیت ایشان توسط زنان قرار می‌دهند و این‌گونه نتیجه می‌گیرند که حتی علمای اهل‌سنت نیز معتقدند زنان پیامبر(ص) عامل شهادت ایشان بودند؛ در حالی که مقصود همه‌ی این منابع از تعبیر شهادت پیامبر(ص)، مسمومیت ایشان به دست زن یهودیه در خیبر است و همه آنها در کتاب‌هایشان به این مطلب تصریح می‌کنند.

  3. داستان مسمومیت رسول خدا(ص) به دست زن یهودیه نه تنها در منابع اهل‌سنت، بلکه در روایات شیعه نیز آمده است.(بصائرالدرجات، ج‏۱، ص۵۰۴)
    اما متأسفانه این روایات نیز تقطیع شده و برای اثبات ادعای بالا به کار گرفته می‌شود. در قسمتی از یکی از این روایات آمده است: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍّ إِلَّا شَهِيدٌ؛ هیچ پیامبر و جانشینش نیست مگر این‌که شهید می‌شود»
    این افراد در حالی برای اثبات شهادت پیامبر(ص) توسط همسرانش از این جمله استفاده می‌کنند که در متن کامل این روایت علت شهادت پیامبر(ص) مسمومیت به دست زنی یهودی ذکر می‌شود.

  4. عده‌ای با گزیده‌برداری از داستان «لُدود»(یعنی داستان دارو دادن به پیامبر)، آن را به مسموم کردن پیامبر(ص) ارتباط داده‌اند. اما این داستان موهن را شیعه قبول ندارد و بسیاری از علمای شیعه دلیل جعل آن را توجیه نسبت هذیان به رسول‌خدا(ص) دانسته‌اند.
    در این داستان آمده که هنگامی که داروی تلخی را به پیامبر(ص)  خوراندند، ایشان ناراحت شده و فرمودند: «بايد به مجازات اين عمل، در برابر چشمانم، به دهان تمام کسانی که در مجلس حضور دارند، به جز عباس، از آن دارو ريخته شود». سرانجام طبق سوگند و دستور پيامبر(ص)، دارو به دهان يکايک حضار، به جز عباس، ريخته شد!
    استثنای عباس موجب شده تا بعضی از علما فضیلت‌تراشی برای عباس در نزد خلفای عباسی را از انگیزه‌های‌‌ احتمالی جعل این روایت بدانند. ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل کرده است:
    «در آن روزها و ساعت‌هاي آخر پيامبر، مسلماً نه‌ تنها علی و فاطمه، بلکه حسن و حسين نيز در کنار بستر پيامبر حاضر بودند و آيا مي‌توان احتمال داد که از آن دارو به دهان آنان نيز ريخته باشند؟! نه؛ به خدا سوگند چنين چيزی نبوده است». او داستان لدود از اصل دروغ و ساختگی می‌داند که آن را تنها يک نفر براى تقرّب به بعضى از مقامات ساخته و پرداخته است».(شرح نهج البلاغة، ج‏۱۳، ص۳۲.)

  5. در برابر این ادعا که عایشه و حفصه با همدستی یکدیگر پیامبر(ص) را مسموم و شهید کردند، باید گفت: آیا امام علی(ع) از این واقعه خبر نداشت؟! امکان ندارد که شما بدانید و امام(ع) نداند. اگر ایشان آگاه بود، چرا بعد از خلافت‌شان، آن دو را مجازات نکردند؟! ترور پیامبر(ص) گناه بزرگی است که به سادگی نمی‌توان از آن گذشت. اگر کسی بگوید در آن هنگام، شرایط جامعه برای مجازات آن دو فراهم نبود، می‌گوییم: پس از جنگ جمل و شکستِ اصحاب جمل، بهترین فرصت برای مجازات عایشه بود و اگر امام علی(ع) او را مجازات می‌کرد، کمتر کسی به آن حضرت خرده می‌گرفت، ولی ایشان عایشه را بخشیدند و علت آن را پاسداشتِ حرمتِ همسری وی با پیامبر(ص) دانستند:«...وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.»
    آیا برای کسی در قتل همسرش نقش اصلی داشته حرمتی باقی می‌ماند که امام به آن استدلال می‌کنند؟!
    ..........
    @azadpajooh

10 months, 1 week ago

?درنگی در کم شدن روزهای آزاد بدون برنامه مذهبی و دگرگونی مناسک دینی

بعضی از دوستان سوالات و نقدهایی درباره یادداشت بازنشر شده‌ی "اربعین در حاشیه پیاده‌روی"  داشتند. به بعضی از این نقدها در سال گذشته پاسخ گفتم و پاسخ‌هایی نیز امسال در پیام‌ها داشتم. جمع‌بندی پاسخ‌ها در ادامه ارائه می‌شود:

  1. منطقةالفراغ در اصطلاحی که من از آن بحث می‌کنم، یعنی روزهای آزاد بدون برنامه‌ی مذهبی. با توجه به اینکه غالب مناسک شیعه با مفهوم سوگواری هویت پیدا می‌کنند، منطقة‌الفراغ یعنی روزهایی که مردم می‌توانند در آن جشن عقد و عروسی بگیرند، جشن تولد بگیرند، آهنگی شاد گوش دهند، برنامه طنز یا سرگرمی از تلویزیون ببینند و خلاصه مقید به عزاداری نباشند. پس منطقةالفراغ به معنای قطع ارتباط با خدا و ائمه(ع) نیست. بر این اساس، نه در اربعین، بلکه در کل سال هر کسی می‌تواند با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، یقینا ثواب زیادی هم دارد. اما وقتی ایامی را به پیاده‌روی اربعین اختصاص دهیم، جنبه فردی ندارد، ابعاد اجتماعی و همگانی دارد، اقتضائات آن زندگی همه مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در ایام سوگواری عمومی اگر کسی نخواهد ماهواره ببیند و به تلویزیون اکتفا کند گزینه‌های او محدود به تماشای سخنرانی مذهبی، مداحی، مستندی درباره اربعین، فیلمی تراژدیک و ... مانند این‌هاست، مگر این‌که مسابقه ورزشی وجود داشته‌ باشد. برنامه عمومی دیگر نیز تحت تاثیر همین سیاست گزاری است.
    البته سیطره عزا در تمام ماه محرم و صفر هم‌اکنون اتفاق افتاده است و اجازه برنامه‌هایی چون عقد و عروسی را حداقل برای خانواده‌های مذهبی به وجود نمی‌آورد، اما در سال‌های اخیر با گسترش برنامه‌‌هایی مثل پیاده‌روی اربعین پروتکل‌های سوگواری در ماه صفر شدت و گسترش بیشتری پیدا کرده است و تقریبا کل ماه صفر را در بر گرفته است.

۲.  پرداختن به روایات اربعین در یادداشت بنده بدان جهت بود که بگویم اربعین از مناسک قطعی مذهب نیست، چه برسد به پیاده‌روی‌اش که آن را یک وظیفه مذهبی برای عموم شیعیان تبلیغ می‌کنیم و از کسانی در این جمع حضور پیدا نکرده‌اند، به عنوان جاماندگان یاد می‌کنیم.

  1. بعضی از دوستان با مطرح کردن فواید معنوی فردی و اجتماعی پیاده‌روی اربعین، در نظر گرفتن آنها را توجیه‌کننده شرعی گسترش ابعاد و ایام پیاده‌روی و اصالت دادن به آن می‌دانند. بر این اساس تقید به نقل و روایت را در اینجا نوعی تحجر یا نقل‌گرایی افراطی تلقی می‌کنند. در پاسخ باید گفت مقام مناسک و عبادات اصولا مقام حکومت و سلطه نقل است، اگر بخواهیم مصلحت‌سنجی را در این حیطه حاکم کنیم، تمام عبادات و مناسک دینی دست‌خوش تغییر خواهند شد. البته در دین عموماتی و کلیاتی هست که افراد می‌توانند آزادی عبادی و تنوع برنامه در این زمینه داشته باشند. اما مناسک‌نویسی عمومی و رسمی براساس استحسانات موضوع دیگری است.
    ما می‌توانیم به صورت فردی هر زمانی برنامه پیاده‌روی و زیارت و... برای امام حسین(ع) و حتی امام‌زادگان داشته باشیم، ولی وقتی این اقدامات را در چهارچوب مناسک عمومی مذهبی قرار می‌دهیم و سپس با استفاده از گزاره‌های نقلی آن را در چهارچوب مأثورات دینی می‌گنجانیم، این کار در واقع نوعی تشریع است که از آن می‌توان به بدعت حسنه یاد کرد.
    به هر حال مصلحت‌‌گرایی مجوزی برای گسترش مناسک عمومی نیست در غیر این صورت با تمسک به بدعت حسنه، دین‌داری ما جلوه‌ای متفاوت از اسلام اولیه پیدا خواهد کرد، و مناسک اصلی اسلام فراموش می‌شوند و مناسکی جدید جای آنها را خواهند گرفت.
    .......
    @azadpajooh
10 months, 1 week ago

☑️باز نشر

⚡️اربعین در حاشیه پیاده‌روی

مهدی مسائلی

در اربعین حادثه تاریخی خاصی اتفاق نیفتاده است. بازگشت اهل‌بیت(ع) به کربلا در اربعین با جمع‌بندی رویدادها بعد از عاشورا و مسیر و رفت و آمد کاروان اسرای اهل‌بیت(ع) به شام هم‌خوانی نداشته و پشتوانه نقلی محکمی نیز ندارد. درباره زیارت اربعین نیز روایات فراوانی نقل نشده است و چند روایتی که دراین‌باره وجود دارد، به صورت مرسل و فاقد سند هستند. اما هرچه هست گرامی‌داشت روز اربعین در بین شیعه از اهمیت خاصی برخوردار است و شیعیان در این روز به عنوان تجدید خاطره شهادت امام حسین(ع)، به زیارت امام توجه خاصی دارند. اما در سال‌های اخیر اربعین و زیارت امام در این روز در حاشیه پیاده‌روی آن قرار گرفته است. آنچه در تبلیغات رسانه‌ای مردم به آن تشویق می‌شوند و چیزی که بسیاری از مردم عملا به دنبال آن هستند، پیاده‌روی اربعین است نه زیارت اربعین‌. پیاده‌روی هم‌اکنون اهمیتی بیشتر از خود زیارت اربعین پیدا کرده است و پیاده‌روی برای خیلی از زائران بدون درک زیارت اربعین محقق می‌شود.
حقیقت این‌که کربلا و نجف جغرافیایی محدود و امکاناتی محدودتر دارند و گرد آمدن جمعیت میلیونی در یکی دو روز در آن مشکلات اقامتی و امنیتی و... بسیاری را برای زوار فراهم می‌کند. همین موضوع موجب شده در سال‌های اخیر بیشتر جمعیت زوار ایرانی بیش از ۱۰ روز قبل از اربعین پیاده‌روی خود را آغاز و چندین روز قبل از اربعین پیک بازگشت به ایران شروع شود.
در واقع تأکید بر افزایش جمعیت در این راهپیمایی، تعداد روزهای اربعین را نیز هر روز توسعه می‌دهد. این موضوع از جنبه‌های مختلفی می‌تواند مورد تحلیل و نقد قرار گیرد.
از جهتی به نظر می‌رسد ابعاد روزهای اربعین از سوگواری دهه اول محرم نیز فراتر رفته است که قسمت زیادی از منطقةالفراغ‌های مذهبی(یعنی روزها آزاد بدون برنامه‌ی مذهبی) مردم را تصرف می‌کند. مردم پايبند به تلویزیون‌ ‌رسمی کشور، مقید به کنداکتور پخش راهپیمایی اربعین هستند و انتخاب‌های آنها محدودتر از قبل شده است.
از طرفی ارزش و جایگاه مذهبی راهپیمایی را نیز به گونه‌ای قرار داده‌ایم که افراد برای عدم درک زیارت اربعین حسرت نمی‌خورند بلکه جاماندن از راهپیمایی آن را یک سلب توفیق معنوی برای خویش قلمداد کنند، و یک برنامه نانوشته بر گردن قشر مقید مذهبی گذاشته‌ایم.
بر اساس این نگاه، بعضی از متولیان دینی و فرهنگی برای جبران این حسرت مذهبی، در روز اربعین برنامه‌هایی را‌ برای پیاده‌روی مردم به سمت امام‌زاده‌ها و گلزارهای شهدای کشور تدارک می‌بینند. ولی باید دانست که اگر رسیدن به کربلا و زیارت امام در روز اربعین برای کسی وجود نداشته باشد، دیگر پیاده‌روی معنا و مفهومی ندارد و یک ارزش و مناسک مذهبی نیز به حساب نمی‌آید.
افزون براین، اصالت یافتن پیاده‌روی موجب می‌شود به سایر مناسبت‌های مذهبی نیز گسترش یابد، مشابه موضوعی که در گسترش سوگواری از ایام محرم به سایر ایام سال شاهد هستیم.
...........
@azadpajooh

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago