𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
مصائبِ آزادی
(فایل تصویری)
با حضورِ محمدمهدی اردبیلی
هجده اسفندماه ۱۴۰۱
برگزارشده در مدرسه تردید
@philosophicalhalt
@tardidschool
مصائبِ آزادی
جلسهی پرسش و پاسخ
با حضورِ محمدمهدی اردبیلی
هجده اسفندماه ۱۴۰۱
برگزارشده در مدرسه تردید
@philosophicalhalt
مصائبِ آزادی
با حضورِ محمدمهدی اردبیلی
هجده اسفندماه ۱۴۰۱
برگزارشده در مدرسه تردید
@philosophicalhalt
مصائبِ آزادی
با حضورِ محمدمهدی اردبیلی
پنجشنبه هجده اسفند ماه، ساعت ۲۰
حضور برای همگان آزاد و رایگان است.
? این رویداد در محیط اسکای روم برگزار خواهد شد.
لینک حضور در جلسه
https://www.skyroom.online/ch/tardidschool/freedom
فایل پیدیاف کتاب از این دستها: چند مواجهه، مجموعه عکسهای علی اسدالهی، با یادداشتهایی از حسام سلامت، سمیرا رشیدپور، مهسا اسدالهنژاد، روزبه آقاجری، حسین میربابا، عباس شهرابی، میلاد پشتیوان و محمدمهدی اردبیلی، وبسایت پروبلماتیکا، تهران: مهر ۱۳۹۳.
انتشار رایگان دورهی
تفسیر انتقادی پدیدارشناسی روح هگل
کتاب پدیدارشناسی روح هگل بیتردید یکی از رخدادهای سرنوشتسازِ تاریخ فلسفۀ غرب است. این کتاب را از یک سو میتوان به واسطه جایگاه تاریخیاش در کنار نقد عقل محض کانت، به عنوان یکی از رفیعترین قلههای ایدئالیسم مدرن معرفی کرد و از سوی دیگر، به دلیل ادعای اصلی مطرح شده در خود کتاب ــ یعنی پیوند فلسفه و تاریخ، پیوند معرفتشناسی و هستیشناسی و پیوند فلسفۀ تاریخ با تاریخ فلسفه ــ میتوان آن را یکی از جامعترین و بدیعترین تصاویر و تفاسیری دانست که تاکنون از کل تاریخ تفکر بشری به دست داده شده است. علاوه بر این، با توجه به مباحثی که توسط شارحان و فیلسوفان در دو قرن گذشته حول این کتاب درگرفته شاید بتوان ادعا کرد که بخش اعظم فلسفۀ معاصر در واقع واکنشی است به پدیدارشناسی روح. نکات فوق، به همراه ارزش و جایگاه منحصربه فرد تحلیلی ـ تاریخی پدیدارشناسی در خود سنت هگلی (بهویژه هگلیان جوان) و حضور این سنت در تجربۀ تاریخی جامعۀ ما هرگونه تلاشی برای مطالعه یا بهدستدادن تفسیر و شرحی انتقادی از این کتاب را توجیه میکند و چهبسا ضرورت میبخشد.
خوشبختانه پس از رایزنیها با دوستانم در انجمن جامعهشناسی ایران، بالاخره درسگفتارهای «دورهی تفسیر انتقادی پدیدارشناسی روح» که به مدت دو سال و نیم طی ۹ ترم مابین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ در آن نهاد برگزار شد و تاکنون به فروش میرسید، در قالب پادکست «رادیو جامعه» به صورت رایگان در پلتفرم شنوتو در دسترس است. از این دوستان سپاسگزارم. این درسگفتارها را شاید بتوانم نقطۀ اوج فعالیتهای سابق خودم به عنوان مدرس فلسفهی غرب بدانم که همزمان شد با ترجمۀ خود کتاب پدیدارشناسی روح همراه با همکار گرامی سیدمسعود حسینی. پس، از آنجا که در ترمهای ابتدایی هیچ ترجمۀ فارسی قابل قبولی در اختیار ما نبود، متنخوانی بر اساس ترجمۀ انگلیسی تری پینکارد صورت میپذیرفت، تا به تدریج از ترجمۀ خودم و بعدها از ترجمۀ مشترکمان بهره بردم. امروز البته با انتشار ترجمۀ اخیرمان از پدیدارشناسی روح راه برای علاقهمندان و پژوهندگانِ فارسیدانِ این کتاب بازتر شده است. همچنین با انتشار رایگان این درسگفتارها، تقریباً کل دورۀ درسگفتارهای سابقم دربارۀ تاریخِ فلسفۀ غرب (از پیشسقراطیان تا کانت در آکادمی شمسه، پدیدارشناسی روح هگل در انجمن جامعهشناسی ایران و فلسفۀ معاصر از نیچه به بعد در دانشگاه علامهطباطبایی) به رایگان در دسترس خواهد بود. امید که به کار آید.
https://shenoto.com/channel/podcast/Radio-jamee?tabType=0&sort=1&page=1
Shenoto
رادیو جامعه | شنوتو
درسگفتارهای «مرکز آموزش تخصصی انجمن جامعه شناسی ایران»
آیندهی هگل: پلاستیسیته، زمانمندی و دیالکتیک
کاترین مالابو
ترجمهی سعید تقوایی ابریشمی و محمدمهدی اردبیلی
نشر نی، آبانماه ۱۴۰۱
پلاستیسیته در زمانه امید
بخش دوم:
کنش رادیکال حتی اگر شکست هم بخورد (که احتمالاً میخورد)، حتی اگر به نتایج مدنظرش منجر نشود (که احتمالاً نمیشود)، بازهم گامی است به جلو، چراکه رقمزنندۀ قسمی «تجربۀ انضمامی» است که همزمان انسداد وضعیت را متزلزل میکند و گذشته را رستگار و آینده را معنادار میسازد. این رویکرد مبتنی بر برداشتی تازه از تاریخ است که آن را تحت عنوان «زمانِ تَوَرّخی» در کتابم مفهومپردازی کردهام.
با این اوصاف، هرچند میدانم شاید اکنون کمتر کسی دل و دماغ مطالعۀ یک کتاب فلسفی آن هم با چنین عمق و پیچیدگیای را داشته باشد، اما مصادف شدنِ نخستین بارقههای طرح ایدۀ یک جامعۀ پلاستیک در این زبان را با تغییرات رادیکال جامعهام (همزمان با بروز نظری و عملیِ بحرانها بر سر آلترناتیو ایجابیِ مطلوب) به فال نیک میگیرم.
البته که مبارزه هیچگاه پایان نخواهد یافت و چه بسا حتی بعد از نخستین توهم پیروزی (فردای آزادیِ خیالی)، مبارزهای دشوارتر و همهجانبهتر در برابر خود آلترناتیوها (از اصلاحات درونی گرفته تا مداخلات بیرونی) آغاز خواهد شد، چرا که به تعبیر خود مالابو، «مسئله نه بر سر چگونگی فرار از فروبستگی، بلکه بر سر چگونگی فرار [و به زعم من، مبارزه] در بطن خودِ فروبستگی است». در چنین فضایی است که همزمان با شانه خالی نکردن از تعهدات عینی و عملی، اتفاقاً باید خواند و حتی بیشتر خواند.
همانقدر که «خواندن بدون عمل» به انفعالی میانجامد که امروزه در بخش اعظمِ بهاصطلاح نخبگان و اساتید فلسفۀ آکادمیک ما به رقتانگیزترین شکل ممکن تبلور یافته است، «عمل بدون خواندن» هم به نوعی عملزدگی عجولانه میانجامد که نتیجهاش را در برونریزیِ بیواسطۀ عواطف تودهای در شعارهای کف خیابان شاهدیم. اگر خواندن بدون عمل نوعی ریاکاری است، عمل بدون خواندن نیز هر لحظه در معرض مصادره شدن از سوی نیروهایی قرار دارد که میکوشند تا از غلبۀ ناآگاهانۀ عواطف تودهای در راستای اغراض و منافع خود بهره ببرند و شکل شیکتری از استبداد را مسلط سازند. مالابو در بخشی از مقدمۀ خواندنیاش بر ترجمۀ فارسی کتاب مینویسد:
«چگونه میتوان مطلقاً تازهوارد بود، آنگاه که هیچ بیرونی، هیچ «جای دیگر»ی وجود ندارد؟ مسئله نه بر سر چگونگی فرار از فروبستگی، بلکه بر سر چگونگی فرار در بطن خودِ فروبستگی است. کاربرد پلاستیسیته نزد من، یعنی مواجه کردنِ نظام فلسفی و مغز، درواقع، پرسشی را برمیانگیزد که نهایتاً اخلاقی و سیاسی است... . زمان، که بدینگونه ترسیم شده است، همان صورتِ قسمی غیریت بدون تعالی خواهد بود، یعنی نتیجهی حرکتِ درونیِ امر واقع، و به همان میزان که امری مخفی در طبیعت است، دیالوگی تاریخی میان روح و خودش نیز هست، و به این معنا، زمان در میان طبیعت و آزادی ایستاده است. در عالمِ جهانیشدهی ما، این امر هیچ راه برونرفتی، هیچ شکلی از خارجیت، را به دست نمیدهد. ما نیازمند آموختن این هستیم که چگونه به نحوی پلاستیک با یکدیگر زندگی کنیم و اجتماعات رهاییبخش را شکل دهیم؛ اجتماعاتی که درنهایت مبتنی بر اندیشهاند».
پلاستیسیته در زمانۀ امیدمحمدمهدی اردبیلی
بیم در ذات امید جای دارد به واسطۀ عدم قطعیتِ امید. امید به پیروزی بدونِ ترس و تردید دیگر نه امید بلکه اطمینان است، همانگونه که پذیرش شکست بدون تردید، یاس و ناامیدی نام دارد. اطمینان و یاس هر دو به یک میزان، علیه «امید» عمل میکنند. امیدی که اجازه دهد ترس از تغییر بر آن «غلبه» کند، دیگر نه امید، بلکه عین یاس و ناامیدی است؛ همانگونه که «بدون» این ترس و تردید نیز امیدی درکار نیست و اطمینان غلبه مییابد. پس هر دوی تسلیمِ منفعلانه (اطمینان به شکست محتوم) و منجیگراییِ منفعلانه (اطمینان به پیروزی محتوم) ضد امیدند: امید نه تردید را انکار و سرکوب میکند، و نه مرعوبِ آن میشود.
پس این عینِ ناامیدی است که فرد یا جامعهای به دلیل ترس از نتایج حاصل از تغییرِ وضعیت، به وضعیتی که نامطلوب میپندارد رضا دهد و چند صباحی دیگر خود را بدان دلخوش کند. حتی عمل از سر استیصال نیز نوعی امید را در خود میپروراند. حتی اگر بسیاری از آلترناتیوهای یک وضعیت از خود آن ترسناکتر باشند، بازهم این خواستِ تغییر است که شرط تحقق آزادی است. و میدانیم که حامیان وضع موجود همواره از همین بزرگنماییِ ترسهای حاصل از آلترناتیوهای ناامیدکننده تغذیه میکنند. البته که نباید منفعلانه به هر تغییری تن داد، البته که باید در برابر غلبۀ ارتجاع و وعدههای فریبنده هشیار و نقاد بود، اما حفظ موضع انتقادی اگر به تن دادنِ منفعلانه منجر شود، ژستی دروغین است. دیگر برای کنترلگریِ قیممآبانۀ روشنفکران و محافظهکاریِ موعظهگران بسیار دیر شده است. موضع انتقادی تنها زمانی حقیقی و صادقانه است که با قسمی خواست و عملِ رادیکال همراه شود.
در این معنا امید نوعی قمار است. اما نه قماری سبکسرانه که قدرتش را از ماهیت احتمالی یا مبهمش اخذ کند. مبارزه خود غایت است و پیروزی نه در نتیجۀ قمار، بلکه در موجه بودن و معنا داشتنِ خودِ قمار کردن است. پس امید نه صرفاً معطوف به آینده، بلکه بیش از آن، معطوف به اکنون است. در این معنا، امید نیرویش را نه از خیالپردازیهای موهوم دربارۀ بهشت برین یا آرمانشهرِ فُرودین، بلکه از خودِ زیستنِ معنادار و موجه اخذ میکند و عمل بر خود غایت منطبق میشود. درک و زیستنِ چنین امیدی البته نیازمندِ درک و زیستنِ برداشتی نوآورانه از «آینده» است که نه در پیشِ رو بلکه در پشت سر قرار دارد (پلاستیسیتۀ زمان). گذشته نه در مقام آنچه «شده است»، بلکه در مقام آنچه «میآید»، بارها و بارها؛ و آینده، نه در مقام «آنچه صرفاً میآید»، بلکه به منزلۀ آنچه «آمده است»، چراکه به تعبیر مالابو، «اکنون برای آینده بسیار دیر است».
کتاب آیندۀ هگل: پلاستیسیته، زمانمندی و دیالکتیک، اثر کاترین مالابو بهتازگی به همت نشر نی منتشر شده است. این کتاب که انجام ترجمۀ مشترکش به سالها قبل بازمیگردد، تنها بازماندۀ دوران کاریِ سابق من و آخرین ترجمهای است که از من منتشر شده و خواهد شد. من در کتاب اخیرم، اصول مبارزه در زمانۀ نیهیلیسم، از برداشت بدیعِ مالابو، به ویژه از دو مفهومِ «پلاستیسیته» و «ترصد»، بهرۀ فراوان بردم، هرچند نقادانه و به شیوۀ خودم. پیشبینی من در آن زمان این بود که ترجمۀ فارسی کتاب مالابو پیش از کتاب اصول مبارزهدر دسترس خواهد بود و به همین دلیل، مخاطب را برای فهم برخی مباحث کتابم (به ویژه خاستگاه فلسفی و عصبشناختیِ مفهوم «پلاستیسیته»)، به این کتاب ارجاع دادم. اما عملاً انتشار کتاب مالابو با تاخیری نامتعارف مواجه شد.
اما جالب اینجاست که این اثر مالابو اکنون، در پاییز سال نخست، یعنی زمانی به فارسی منتشر شد که جامعهای که در آن تنفس و مبارزه میکنم، بسیار پویاتر، خلاقتر و جسورتر (و البته خطرناکتر، پیشبینیناپذیرتر و خشمگینتر) از قبل، در لحظهای سرنوشتساز و در آستانۀ ورود به مرحلهای تازه قرار گرفته است: البته نگرانی همواره وجود دارد، اما مگر نه اینکه بیم در ذات امید جای دارد؟ فارغ از اینکه پشتِ این در چه کسی پنهان شده (دجال یا مسیح)، فارغ از هر آلترناتیوی که پیشِ رویمان قرار دارد، فارغ از این حقیقت که بسیاری از آلترناتیوهای وضع موجود از خود آن ترسناکترند، مهم این است که باید از این در «عبور» کرد و تحقق خواست را، ولو شکست این تحقق را، به نحوی انضمامی «تجربه» کرد.
×ادامه در بخش دوم×
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago