#منتشر_شد

نظام حقوقی و قانونگذاری در شاهنامه فردوسی

سمیه ارشادی؛ تهران: نشر نگاه معاصر؛ ۱۴۰۳

کتاب پیش‌رو بخشی از رساله دکتری‌ نگارنده با عنوان "حقوق بشر در شاهنامه فردوسی" (۱۳۹۶) است.

🔸 «حق برخورداری از عدالت اجتماعی»، «اجرای صحیح و عادلانه دستگاه قضایی»، «حق امنیت اجتماعی» و «حقوق، خدمات و مزایای گوناگون اجتماعی و اقتصادی» از قبیل: "حق مالکیت خصوصی و اداره اموال"، "حق کار و مزایای بیکاری"، "انواع خدمات بیمه تأمین اجتماعی" و "مساعدت‌های اقتصادی دولتی و بنیادهای خیریه" از مهم‌ترین موضوعات مطرح‌شده در این کتاب هستند که در تمامی متن شاهنامه و به طور کامل و دقیق مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

✅ کانون پژوهش‌های شاهنامه

🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🔰
@shahnameh_ferdowsi

*🏛*ایران من

🪶آواز: محمد معتمدی

🪶نام تو پر از خاطره‌هایی‌ست که صد قرن
از حادثه ها و تب ایام گذشته‌ست
سرسبزترین سرخی فردای سپید است
رازی که به پیشانی کوه و دل دشت است
در فرش و خط و نغمه در شعر و ترانه
فرهنگ و زبان گویش هر کوی و کرانه
در خشت و در آیینه در ترمه و کاشی
 شوقی‌ست که تو هستی و ذوقیست که باشی
ایران من ای ریشهٔ من برگ و بر من
با نام تو تاریخ پر است از اثر من
ایران من ای عشق من ای دار و ندارم
جان از تو گرفتم به که جز تو بسپارم
از عمق خلیج فارس تا اوج دماوند
تفتان و سرخس و ارس و زاگرس و اروند
هر قوم وطن صف شکن روز مباداست
نام تو خروشانی و آرامش دریاست**@shahnamehferdowsiii

ای کاش که یلدای وطن را سحری بود💔

#وطن
#ایران
#ایرانشهر

@shahnamehferdowsiii

🏛مردی ز شهر هرگزم از روزگار هیچ
سیمرغْ جویِ غافلم از کوهسارِ هیچ

🪶**مردی ز شهر هرگزم از روزگار هیچ
جان از نتاج هرگز و تن از تبار هیچ
از شهر بی‌ کرانۀ هرگز رسیده‌ام
تا رخت خویش باز کنم در دیارِ هیچ
از کوره راهِ هرگز و هیچم مسافری
در دست، خونِ هرگز و در پای، خارِ هیچ
در دل، امیدِ سرد و به سر آرزوی خام
در دیده اشکِ شاید و بر دوش، بارِ هیچ
در کام، حرفِ بوک و به لب، قصۀ مگر
بر جبهه، نقشِ کاش و به چهره، نگارِ هیچ
دنبال آب زندگی از چشمه‌ سارِ مرگ
جویای نخلِ مردمی از جویبارِ هیچ
دست از کنار شسته، نشسته میانِ موج
پا بر سرِ جهان زده، سر بر کنارِ هیچ
دیوانۀ خِرَدْوَر و فرزانۀ جهول
عقل‌آفرینِ دشتِ جنون، هوشیارِ هیچ
با عِزّ اقتدار و به پابندِ ذُلّ و ضعف
با حکمِ اختیار و به دست اختیارِ هیچ
هم خود کتابِ عبرت و هم اعتبارجوی
از دفترِ زمانۀ بی‌ اعتبارِ هیچ
چندی عبث نهاده قدم در ره خیال
یک چند خیره کوفته سر بر جدارِ هیچ
عمری فشانده اشکِ هنر پیش پای خلق
یعنی که کرده گوهر خود را نثارِ هیچ
قاف آرزویِ باطلم از دشت پُر غُراب
سیمرغْ جویِ غافلم از کوهسارِ هیچ
گم کرده راه پیکی‌ام از شهر بی نشان
پیغام پُر ز پوچ رسانم به یارِ هیچ
صراف سرنوشتم و سنجم بهای خاک
نقاد بادسنجم و گیرم عیارِ هیچ
بیع و شَرای خونم و بَیاع داغ و درد
بازارگانِ مرگم و گوهرشمارِ هیچ
جنسِ همه‌ زیانم و سودای هیچْ سود
سوداگر خیالم و سرمایه‌دارِ هیچ
گنجینۀ دریغم و ویرانۀ فسوس
اندوهگین بیهُده افسوس‌خوارِ هیچ
آیایِ بی‌ جوابم و امای بی‌ دلیل
گفتار پوچ‌گونه و پنداروارِ هیچ
ناپایدار کوهم و بر جای مانده سیل
گردون نورد گردم و گردون سپارِ هیچ
پرگار سرنگونم و عمری به پای سر
بر گرد خویش دور زده در مدارِ هیچ
عزلت نشین خانۀ بی‌‌آسمانه‌ام
محنت گزین بی در و پیکر حصارِ هیچ
اندیشۀ محالم و سودای باطلم
معنی‌ ترازِ صورت و صورت نگارِ هیچ
در وادی فریبم و لب تشنۀ سراب
در خانۀ دروغم و چشم انتظارِ هیچ
بد نامی حیاتم و بر صفحۀ زمان
با خون خود نگاشته‌ام یادگارِ هیچ
محکوم بی‌‌گناهم و معصوم بی‌‌پناه
مظلوم بی‌‌تظلم و مصلوب‌وارِ هیچ
دردم از اینکه تافته‌ام از امیدِ سرد
داغم از اینکه سوخته‌ام در شرارِ هیچ
کس خواستار هرگز، هرگز شنیده‌اید؟
یا هیچ دیده‌اید کسی دوستدارِ هیچ؟
آن هیچ کس که هرگز نشنیده‌ای منم
هم دوستدار هرگز و هم خواستارِ هیچ

استاد مظاهر مصفا**@shahnamehferdowsiii

**که چون کاهلی پیشه گیرد جوان
بماند مَنِش‌پست و تیره‌روان

اگر یک جوان به جای تلاش و کوشش، تنبلی و کاهلی را پیشهٔ خود سازد، خوی و خصلتش به پستی گراییده و تیره‌روان و افسرده خواهد شد.

شاهنامه، داستان رزم دوازده رخ (از نصایح گودرز به گیو و بیژن).**@shahnamehferdowsiii

#کیخسرو#داستان_رزم_دوازده_رخ۱۱
**بیتهای (۸۲۴ تا ۸۸۱) شرح و خوانش:

🎙**@Bahador_Qasemi@shahnamehferdowsiii

شـــــــــرح کــــلیات ســــــعدی

۴۰ ساعت متن‌خوانی و شرحِ کاملِ هشت بابِ کتــــــابِ گــلستــــانِ سعدی در قالب ۷۷ فایل صوتی.

🏛دیــــــــباچــه (فایل یکم تا پنجم)

🏛باب اول، در سیرت پادشاهان(فایل ششم تا بیست و دوم)

🏛بــــاب دوم، در اخلاق درویشان(فایل بیست و سوم تا سی و پنجم)

🏛باب سوم، در فضیلت قناعت(فایل سی و ششم تا چهل و چهارم)

🏛باب چهارم، اندر فضیلت خاموشی(فایل چهل و پنجم تا چهل وهفتم)

🏛[باب پنجم، در عشق و جوانی(فایل چهل و هشتم تا پنجاه و‌ پنجم)

🏛](https://t.me/SAADI_SHIRAZI_POEMS/266)باب ششم، در ضعف و پیری(فایل پنجاه و شش و پنجاه و هفت)
🏛باب هفتم، در تآثیر تربیت(فایل پنجاه و هشت تا شصت و پنج)

🏛باب هشتم، در آداب صحبت(فایل شصت و ششم تا هفتاد و هفتم) **پی‌نوشت:

📌باز نشر محتویات این کانال در رسانه‌ها با ذکر منبع آزاد است.

📌دریافت وجه از شنوندگان با عنوان فروش، حمایت مالی یا هر عنوان دیگر ممنوع است.

با مهر و فروتنی**
@SAADI_SHIRAZI_POEMS

🏛**پادشاهی کیخسرو

گفتار اندر رزم بیژن گیو‌ با هومان ویسه**

🪶بخشی از متن فایل دهم

وزآن جایگه روی برگاشتند
به شب دشت پیکار بگذاشتند

به لشکرگه خویش بازآمدند
بر پهلوانان فراز آمدند

همه شب به خواب اندر آشیب و شیب
ز پیکارْشان دل شده ناشکیب

سپیده چون از کوه سر بردمید
شد آن دامن تیره شب ناپدید

بپوشید هومان سلیح نبرد
بشد پیش پیران همه یاد کرد

که من بیژن گیو را خواستم
همه شب همی جنگش آراستم

یکی ترجمان را ز لشکر بخواند
به گلگون بادآورش برنشاند

هم اندر زمان بیژن آمد دمان
بسیچیدهٔ جنگ با ترجمان

به شیده شباهنگ بر بسته تنگ
چو جنگی پلنگان گرازان به جنگ

زره تیره کرده بر پهلوی
درفشان سر از مغفر خسروی

به هومان چنین گفت کای بادسار
ببردی ز من دوش سر یاددار

امیدستم امروز که این تیغ من
سرت را ز بن بگسلاند ز تن

که بر خاک خیزد ز خون تو گل
یکی داستان اندر آری به دل

که با آهوان گفت غرم ژیان
که گر دشت گردد همه پرنیان

ز دامی که پای من آزاد گشت
نپویم بر آن سو ترا آباد دشت

چنین گفت هومان که امروز گیو
بماند جگر خستهٔ پور نیو

به کوه کنابد کنم کارزار
وگر سوی زیبد، برآرای کار

که فریادرسمان نباشد ز دور
نه ایران کس آید به یاری نه تور

بدو گفت بیژن که تا کی سخن
کجا خواهی آهنگ آورد کن

@shahnamehferdowsiii

#کیخسرو#داستان_رزم_دوازده_رخ۱۰
**بیتهای (۷۴۱ تا ۸۲۳) شرح و خوانش:

🎙**@Bahador_Qasemi@shahnamehferdowsiii

🏛انقیاد زنان

🪶قوانین برای ایمنی شهروندان، حفظ دولتها و آرامش و خوشبختی زندگی انسان‌ها، ابداع شدند. و اینکه آنهایی که برای نخستین بار قوانین نوشته را به اجرا درآوردند، مردم را متقاعد ساختند که قصد ایشان تدوین و اجرای قواعدی است که در صورت پذیرش و عمل بدان‌ها، حیاتی شرافتمندانه و شاد برای آنان به ارمغان خواهد آورد. هنگامی که چنین مقرراتی وضع و اجرا شدند آشکار است که انسان‌ها آنها را «قوانین» می‌نامند. از این منظر، به سادگی می‌توان فهمید که آنانی که قوانین شر و ظالمانه برای ملتها تدوین کرده‌اند، با این کار عهد و پیمان خود را شکسته‌اند و آنچه را که اجرا می‌کنند هر چیزی می‌توان نامید جز «قانون».
گوستاو رادبروخ از بزرگترین اندیشمندان فلسفهٔ حقوق می‌گفت: «در صورتی که قوانین به طور عمدی غریزهٔ عدالت را زیر پا بگذارند، باطل هستند. مردم وظیفه‌ای در پیروی از این قوانین ندارند و حقوقدانان نیز بایستی جرئت قانون ندانستن آنها را داشته باشند». یک حقوقدان آلمانی دیگر به نام هلموت کوینگ معتقد بود: «نقضِ عمدیِ حقوقِ طبیعی بایستی با موافقت منفی روبرو شود. اخلاقْ مقاومتِ فعال تا مرز استفاده از زور را لازم نمی‌آورد. اما به حکم حقوقِ طبیعی مقاومت در برابرِ حکومتِ مجرمی که عامدانه اَعمال منع شده توسطِ حقوقِ طبیعی را انجام می‌دهد، جایز و مشروع است.
اینگونه قوانین اساساً چیزی از جنس قانون در خود ندارند. اینطور نیست که قانونِ غلط باشند، بلکه به طور کلی قانون نیستند.

🪶منبع: تاریخ مختصر تئوری حقوقی در غرب، جان کِلی، ترجمهٔ دکتر محمد راسخ، تهران، طرح نو، ۱۳۸۲، صص ۱۱۲ و ۶۰۵.

🪶پی نوشت۱: قانون حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب.

🪶پی‌نوشت۲: «انقیاد زنان» با عنوان اصلی و کامل «دربارۀ آزادی و انقیاد زنان» نام کتابی است نوشتهٔ جان استوارت میل که یک اثر کلاسیک و البته یکی از تاثیرگذارترین متون در زمینۀ نظریۀ حقوق زنان است.@shahnamehferdowsiii