تو خودم گم شدم باز
فعلا سراغم نیاین

گفت: "مرا یادت هست؟".
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟

سلام بر آن هایی که وقتی تورا خاموش یافتند، رهایت نکردند؛
مگر بعد از آنکه نور و روشنایی را به تو بازگرداندند.

نیو.

میخواهم جنازه ام بر آب بیفتد و ساعت ها به ابرها خیره شوم،
مرده ام موج بردارد؛
قایقی باشم،
که مسافرش را پیاده کرده است و حالا بیخیال هرچیز
بر این ملافه ی آبی چرت میزند.
مرگ میخواست اینطور زیبا باشد،
که ما خاکش کردیم.
_گروس عبدالملکیان

این عکسو یهویی توی گالریم دیدم.فکر کنم ترم ۴ بودم، زود رسیده بودم دانشکده، کلاسمون هم انتهای راهرو بود.
_تونل وحشت باشد؟

به یاد آورده می‌شوی، با باران نیمه مرداد.

به قول بابا هروقت کاری(یا حتی قسمتی از کاری) رو به بقیه واگذار کردم تهش پشیمون شدم.