معارف و مقاتل آلُ الله

Description
? فضائل ? تاریخ‌ ? مقاتل
اهل‌البیت"علیهم‌السلام"

?همه مطالب با ذکر منابع?

?خادم کانال:

@Jaanamhosein

(پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

9 months ago

#معارف_حسینی

?کسی طاقت درک حتی گوشه‌ای از مقامات سیدالشهداء "صلوات‌الله‌علیه" را ندارد...

در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند:

? شخصى خدمت امام حسين عليه‌السلام شرفياب شد و عرض كرد: از فضائلى كه خدا براى شما قرار داده، حديثى براى من بفرمائيد! امام عليه‌السلام فرمود:

? تو طاقت شنيدن و توان پذيرفتن آن را ندارى. عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! حديث را بفرمائيد، من آن را تحمّل کرده و مى‌پذيرم!

? امام عليه‌السلام كه اصرار او را ديد حديثى برايش بيان فرمود، ولى هنوز گفتار امام حسین علیه‌السلام به پايان نرسيده بود، موهاى سر و صورت آن شخص سفيد شد و حديث را فراموش كرد. امام حسين عليه‌السلام فرمود:

? أدرَكَتْهُ رَحمَةُ اللَّهِ حَيثُ نَسِيَ الحَديثَ.
?رحمت خداوند شامل حال او شد كه حديث را فوراً فراموش كرد.

?الخرائج و الجرائح، ج۲ ص۷۹۵
?مختصر البصائر،ص۱۰۸

? در روایت دیگری آمده است:

? سه نفر خدمت اباعبدالله الحسین «صلوات‌اللَّه‌عليه» شرفياب شدند و از آن حضرت چنين درخواستى كردند! وقتى که امام حسين عليه‌السلام به یکی از آنها حديثى فرمود،

? فَقامَ طائِرَ العَقلِ، و مَرَّ عَلَى وَجهِهِ و ذَهَب،
?او از جای برخاست در حالي‌كه عقل از سرش پريده بود و واژگون بر روى صورت به راه افتاد و رفت!

? و آن دو رفيقش هرچه با او صحبت كردند، جوابى به آنها نداد و همگى برگشتند.

?الخرائج و الجرائح، ج٢ ص٧٩۵
?مختصر البصائر، ص ۱۰۷

من کیستم مگر،که بگویم تو کیستی!
بسیـار از تو گفتــه‌ام امـــا تو نیستی!

من هرچه گریه می‌کنم آدم نمی‌شوم
ای کاش تو، به حــال دلم می‌گریستی

دیگـر چگونـه روی دو پـایم بایستم
وقتی به نیـزه تکیه زدی تا بایستی

ای هـرچه آب، در بـه درِ خـاکِ پای تو
در این زمین خشک به دنبال چیستی؟

بـایـد بمیـرم از غم ایـن زنـدگانی‌ام
وقتی که جز برای شهادت نزیستی

@maghaatel

9 months ago

#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام

? ای آقاجان! این عشق شماست که پایم را اینچنین کرده است...

راوی گوید:

? نزد امام باقر علیه‌السلام بودم که مردی پیاده از خراسان به محضر امام مشرف شد.

? فَأَخْرَجَ رِجْلَیْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا
?پاهایش را از کفش بیرون آورد و در حالی که از شدت سختی راه و پیاده‌روی طولانی، پاهایش پوست انداخته بود.

? پس به امام علیه‌السلام عرض کرد: قسم به خدا چیزی جز محبت شما اهل‌بیت علیهم‌السلام، مرا از جایی که آمده‌ام، پیاده به اینجا نکشانده است!

? امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

? وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا، وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ...
? قسم به خدا! اگر سنگی ما را دوست بدارد خداوند او را با ما محشور می‌کند و آیا مگر دین چیزی جز محبت کا اهل‌بیت است؟!

? تفسیر العیاشی، ج۱ ص۱۶۷

جز محبت، هرچه بُردم سود در محشر نداشت
دین و دانش عرض کردم کس به چیزی بَرنداشت

هر عمل را اجر سنجیدند در میزان حشر
قیمت چشم پُر آبم، چشمه کوثر نداشت

از دلم در عشق سوزی ماند و از جان شعله‌ای
هیزمی را کآتش ما سوخت خاکستر نداشت

شکر کز غم مُردم و پیشت نگشتم شرمسار
حال خود هرچند می‌گفتم دلت باور نداشت

کاتب اعمال چون اجر فراقم را نوشت
جز رقم بر وصل دادن چاره دیگر نداشت...

@Maghaatel

9 months ago

#امام_باقر_علیه_السلام

? گوشه‌ای از کمالات و فضائل مادر بزرگوار امام باقر علیه‌السلام...

گرچه تمام مادران امامان معصوم علیهم‌السلام، دارای مقامات و فضائل بسیار بوده‌اند، اما برخی از ویژگی‌هایی که برای حضرت «فاطمه بنت الحسن علیهماالسلام» ذکر شده، منحصربه‌فرد است!

? ۱) امام صادق عليه‌السلام در وصف وى مى‌فرمود:

? كانَتْ صِدّيقَةً لَمْ تُدرَكْ فِى آل‌ِالحَسَنِ علیه‌السلام إمرأَةٌ مِثْلُها
?همانا فاطمه بنت الحسن عليهماالسلام، «صدّيقه‌ای» بود که در خاندان امام مجتبى عليه‌السلام، مانند او ديده نشد!(۱)

? ۲) طبق روایت، امام سجاد علیه‌السلام همواره آن بانوی مکرّمه را «صدّیقه» خطاب می‌نمودند.(۲)

? ۳) امام باقر علیه‌السلام در روایتی فرمودند: مادرم كنار ديوارى نشسته بود، ناگاه ديوار شكست و ما صداى شديد شكستن آن را شنيديم. مادرم با دستش به ديوار اشاره كرد و گفت:

? لَا، وَ حَقِّ المُصطَفَى! ما أَذِنَ اللَّهُ لَكَ فِي السُّقُوطِ.
?نه‌... به حقّ محمّد مصطفى صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند به تو اجازه فرو ريختن نداده است!

? در اين هنگام ديوار همان‌طور در هوا معلّق ماند، تا اين كه مادرم از آنجا گذشت. پدر بزرگوارم به جهت سلامتى مادر مهربانم صد دينار صدقه داد.(۳)

?(۱)الكافى، ج۱ ص۴۶۹
?(۲)دلائل الامامة، ص۲۱۷
?(۳)الکافی، ج۱ ص۴۶۹

@Maghaatel

9 months ago

#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام

? جلوه‌ای از مقامات و شأنیت والای حضرت امّ‌کلثوم سلام‌الله‌علیها...

? اگرچه به حسب شرایط زمانه و خفقان موجود در زمان معاویه لعین، گزاره‌های قابل توجهی از مخدّرات آل‌الله به ما نرسیده است اما برخی از روایات و نقل‌های محدودی هم که به ما رسیده، گویای معارفی بس عمیق است...

? شاید اگر به دید ژرف نگاهی به این روایت داشته باشیم، جلوه‌ای از عظمت و مقام حضرت امّ‌کلثوم سلام‌الله‌علیها را برای ما بیان کند! روایت می‌فرماید:

? لَو اَنَّ فَاطِمَةَ «عليهاالسلام» وَلَدَتْ ألفَ وَلَدٍ ذَكَرٍ، لَكانَ كُلُّ فَردٍ مِنهُم إماماً
?اگر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، هزار فرزند پسر هم به دنیا می‌آورد، تمام پسران آن حضرت، شأنیت مقام امامت را داشته و «امام» می‌شدند!(۱)

? یعنی عظمت شجرهٔ وجودیِ صدیقه کبری و امیرمؤمنان علیهماالسلام آن‌قدر والاست به‌گونه‌ای که هر میوه‌ای را که ثمر می‌دهند، شأنیت مقام امامت را دارد!

? بر اساس این روایت میتوان گفت اگر چه حضرت زینب کبری و حضرت امّ‌کلثوم سلام‌الله‌علیهما به حسب زن‌بودنشان مقام امامت را نداشتند، اما در وجود پاک و منوّرشان شأنیت این مقام، نهفته است!

? روایتی را هم که جناب شیخ صدوق در «کمال الدین» نقل می‌کند، شاهدی بر این مطلب است؛ طبق این روایت، سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه، در روز عاشورا «نوعی وصایت خاصه» را به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها منتقل نمودند (۲) که حاکی از داشتن شأنیت مقام وصایت تمام فرزندان صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها می‌باشد.

?(۱)الانوار العلویه، ص۴۳۳
?(۲)کمال الدین ج٢ص۴۵٩

دست من و دامان تو یا ام کلثوم
جان و تنم قربان تو یا ام کلثوم
درد من و درمان تو یا ام کلثوم
چشم من و احسان تو یا ام کلثوم

تو جلوه‌ی زهرا و نور مرتضایی
تو نور قلب فاطمه نور خدایی

هم جان زهرایی و هم جانان حیدر
هم روح زهرایی و هم ریحان حیدر
شد جان احمد مرتضا تو جان حیدر
ای جان به قربان تو و قربان حیدر

تو دلبر ارباب های عالمینی
جان علی جان حسن جان حسینی

تو ام‌کلثومی نشد قدر تو پیدا
قدر تو پیدا می‌شود در صبح فردا
ای زینب دیگر به اهل بیت طاها
مدح تو بس نور علی هستی و زهرا

وصف تو را باید بهشتی ها بگویند
باید نبی و حیدر و زهرا بگویند

از کودکی با درد و غصه آشنایی
مثل حسن تو غصه دار کوچه هایی
از غصه ی مادر همیشه در نوایی
تو شاهد اشک روان مجتبایی

تو بودی و آهی که مانده کنج سینه
تو بودی و زخم غم یاس مدینه

گویند در را دیده‌ای و میخ در را
در پشت در یک مادر کشته پسر را
با دست بسته حیدر خونین جگر را
در بین آن کوچه چهل بی پا و سر را

دیدی به مسجد مرتضا را می‌کشیدند
کفتارها شیر خدا را می‌کشیدند

تو محو الطاف خدا بودی همیشه
با سینه ای غرق بلا بودی همیشه
غرق غم و صبر و رضا بودی همیشه
تو روضه خوان کربلا بودی همیشه

دیدی به دشت کربلا راس بریده
دیدی ز غصه قامت زینب خمیده

@Maghaatel

9 months, 1 week ago

#سیدمحمد_إبن_الهادی_علیهماالسلام

?امامزاده‌ای که «حجّت خدا» در عزای او گریبان پاره کرد ...

? حضرت ابوجعفر سید محمد فرزند بزرگ امام هادی علیهماالسلام، وقتی که در زمان حیات امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در ۲۹ جمادی‌الثانی در سنین جوانی (۲۴سالگی) از دنیا رفت.

? آن‌قدر داغ او بر برادرش امام حسن عسکری علیه‌السلام سنگین بود که به روایت شیخ مفید و شیخ کلینی:

? وَ قَدْ جَاءَ (الْحَسَنُ بْنِ عَلِیّ علیهماالسلام) مَشْقُوقَ الْجَیْبِ حَتَّی جَاءَ عَنْ یَمِینِهِ
▪️مردم در مجلس عزای او نشسته بودند که ناگهان دیدند حسن بن علیٍّ العسکری علیهماالسلام با گریبان چاک‌داده از سمت راست امام هادی علیه‌السلام وارد مجلس شد.

?الارشاد، ص۳۱۶
?الکافی ج۱ ص۳۲۶

آه یا امام عسکری ...
چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن
«غریبِ برادر از دست داده‌ای...»
که مقاتل نوشته‌اند:

?... رَجَعَ الحسينُ علیه‌السلام إلىٰ المُخَيّمِ مُنكسِرًا حَزينًا باكيًا يُكفّفُ دُموعَه بِكُمِّه،
▪️سیدالشهداء علیه‌السلام در حالی که کمرش تا شده بود، با چشمانی اشکبار و قلبی داغدار از علقمه به سمت خیمه‌ها برمی‌گشت و با آستین، سیلاب اشکش را پاک می‌کرد.

?و قَد تَدافَعَتِ الرّجالُ عَلَى مُخيّمِه
▪️بُزدلان حرامی، بعد از شهادت ابالفضل علیه‌السلام ، شیر شدند و به سمت خیمه‌ها هجوم آوردند.

? فَصاحَ الحسينُ عِندَ ذٰلك: أمٰا مِنْ مُجيرٍ يُجيرُنا؟ أما مِن مُغيثٍ يَغيثُنا؟...
▪️در اینجا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام با صدای سوزناک و بلند فریاد می‌زد: آیا پناه‌دهنده‌ای هست که اهل و عیال مرا پناه دهد؟! آیا کسی هست که مرا یاری کند؟!

? و أقبلَتْ إلَيه سَكينةُ، و قالتْ له: أينَ عَمّيَ العبّاس، أراهُ أبطَأ بالمٰاء علَينا؟
▪️حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها به پیش آمد و گفت: باباجان! عمویم عباس کجاست؟ قرار بود برای ما آب بیاورد که دیر کرده است!

? فقال لها: إنّ عَمّكِ قَد قُتِل، فَصرخَتْ و نادَت: وا عمّاه، وا عبّاساه.
▪️سیدالشهداء علیه‌السلام فرمود: دخترم! عمویت را کشتند! با شنیدن این خبر، سکینه سلام‌الله‌علیها فریاد می‌زد: واعمّاه، وا عبّاساه.

? فَلَمّا سَمِعَتْها العَقيلةُ زَينب، فصاحتْ: واأخاه، وا عبّاساه، وا ضَيعتاه مِن بعدك.
▪️وقتی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله‌های سکینه سلام‌اللّه‌علیها را شنید، او‌ هم فریاد می‌زد: ای وای عباس! ای وای از دربه‌دری بعد از تو!

? فقالَ الحسينُ: إي واللّه وا ضَيعتاه وا انقطاعَ ظَهراه بعدك أباالفضل، يَعِزُّ ع!لَيّ و اللّهِ فِراقُك.
▪️سیدالشهداء علیه‌السلام هم فرمود: آری به خدا! ای وای از دربه‌دری! ای وای از کمری که بعد ابالفضل شکسته شد؛ به خدا بر من سخت است نبودنت ای ابالفضل!

? فَاجتَمَعتِ النّساءُ حَولَه، و جَعَلنَ يَبكينَه و يَندُبنَه، و الحسينُ يَبكي مَعهنّ، حتّى أُغمِيَ عَلَيه مِن شِدّة البُكاء.
▪️زنان و بچه‌ها دور اباعبدالله علیه‌السلام جمع شدند و به سر می‌زدند و گریه می‌کردند؛ سیدالشهداء علیه‌السلام هم همراه آنان، چنان گریه می‌کرد که دیگر از هوش رفت.

برگرفته از:
?مقتل الحسين عليه‌السّلام،مقرّم، ص۳۳۹
?مقتل الحسين عليه السّلام،بحرالعلوم، ص۳۲۴

مَپْسند، ای امید من و میر لشگرم!
دونان کِشند بانگ شعف در برابرم

پُشتم شکست و رشته‌ی امّید من گسست
هرگز چنین شکست نمی‌بود باورم

گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست
بین اشک دیدگان من، ای آب آورم!

سقّاییِ تو گشته محوّل به چشمِ من
مشکی ز اشک دارم و در خیمه می‌بَرم

از من صدای گریه به گوش حرم رسید
آگه شدند، داغ، چه آورده بر سرم

روح ادب، تو بودی و در عمر خویشتن
نشنید گوشم از تو که خوانی برادرم

خواندی مرا برادر و دانستم از جَنان
پیش از من آمده به سراغ تو، مادرم

گفتی تن تو را نَبرم، سوی خیمه‌ها
اما تَنی نمانده ز تو، پاره پیکرم!

@Maghaatel

9 months, 1 week ago

#سیدمحمد_إبن_الهادی_علیهماالسلام

? امامزاده‌ای که حتی اهل‌تسنن هم جرأت نمی‌کنند به نام او، قسم دروغ بخورند...

مرحوم محدّث نوری در عظمت مقام حضرت سید محمّد فرزند بزرگ امام هادی علیهماالسلام می‌نویسد:

? مزار سید محمّد علیه‌السلام در هشت فرسنگی سامرا، نزدیک شهر بَلده است. آن حضرت از اجلّاء سادات و صاحب کرامات متواتره است.

? حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه‌نشین به غایت از او احترام می‌کنند و از جنابش می‌ترسند و هرگز قسم دروغ به او نمی‌خورند و پیوسته از اطراف برای او نذر می‌برند.

? بلکه فصل‌الخطاب غالب دعاوی (بگو و مگوها و اختلافات) در سامرا و اطراف آن، با قسم به او ختم می‌شود.

? مکرّر دیده‌ایم که افراد بسیاری از خوردن قسم دروغ به نام مطهر آن حضرت، صدمه دیده‌اند.

? نجم الثاقب ج۱ ص۲۷۲
? منتهی الآمال ج۲ ص۶۳۰

بین راه سامرا خورشید پیدا می‌شود
آسمان درهاش روی زائران وا می‌شود

یک حیاط کوچک و یک گنبد فیروزه‌ای
روستا با این حرم عرش معلی می‌شود

هر قبیله اختلافاتش به پایان می‌رسد
تا گدای آستان قدس آقا می‌شود

قاضی مردم خود سَبع دجیل است و یقین
با قسم بر نام او حل معما می‌شود

دست رد اینجا ندیده هیچکس! چیزی بخواه
برگه حاجات خیلی زود امضا می‌شود

چه فلج ها که دراینجا روی پا می‌ایستند
چه مریضی ها که با لطفش مداوا می‌شود

ما گرفتاریم اما هیچ جای غصه نیست
حضرت سید محمد شافع ما می‌شود

آنقدر بالاست شانش که امام عسکری
در عزای رفتن او قامتش تا می‌شود

رفت از دنیا ولی پیراهنش غارت نشد
پای داغش روضه گودال افشا می‌شود

نه کسی با پا به پهلویش لگد زد چند بار
نه کسی با خنجری از سینه اش پا میشود..

@Maghaatel

9 months, 1 week ago

#معارف_حسینی

?مسیحا گر کُنَد زنده، ز اَنفاسش دوصَد مُرده| به روز اول عمرش ، غبار کربلا خورده ...

ابوحمزه‌ثمالی گوید:

? از امام سجاد علیه‌السلام درباره این آیه شریفه «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا». مریم/۲۲ {پس مریم به عیسی «علیهماالسلام» آبستن شد و با او به مکان دور افتاده‌ای پناه جُست.} پرسیدم؛ آن حضرت فرمودند:

? خَرَجَتْ مِنْ دِمَشْقَ حَتَّی أَتَتْ کَرْبَلَاءَ فَوَضَعَتْهُ فِی مَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام ثُمَّ رَجَعَتْ مِنْ لَیْلَتِهَا.
?حضرت مریم علیهاالسلام از دمشق خارج شد و به کربلا آمد و عیسی علیه‌السلام را در محل قبر مطهر سیدالشهداء صلوات‌اللّه‌علیه به دنیا آورد و همان شب به دمشق بازگشت.

?تهذیب الاحکام،ج۶ ص۷۳

@Maghaatel

9 months, 1 week ago

#مطاعن_دشمنان

? أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی فِی النَّارِ...

حمزه بن محمد طیار گوید:

? نزد امام صادق علیه‌السّلام، یادی از «محمد بن ابی‌بکر» کردم، پس امام علیه‌السلام فرمودند:«خداوند او را رحمت کند؛ سلام و درود خدا بر او!»

? سپس امام علیه‌السلام فرمودند:

? محمد روزی به محضر امیرمؤمنان علیه‌السلام آمد و عرضه داشت: دستانتان را بگشائید تا با شما بیعت کنم! ... مولا علی علیه‌السلام دستش را گشود. محمد دست در دست مولا گذاشت و گفت:

? أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامٌ مُفْتَرَضٌ طَاعَتُکَ وَ أَنَّ أَبِی فِی النَّارِ
?گواهی می‌دهم که شما امام من بوده و اطاعت‌تان بر من واجب است و شهادت می‌دهم که پدرم در آتش است!!!

? در اینجا امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: نجابتِ محمد از جانب مادرش «اسماء بنت عمیس» بود نه از جانب پدرش.

?الاختصاص، ص۶۵
?رجال کشّی،ص۲۸۲

@Maghaatel

9 months, 1 week ago

#مطاعن_دشمنان

? اگر به اندازهٔ کافی یار داشتم، «پسرِ زن مگس‌خوار» را از منبر خلافت پایین می‌کشیدم...

کتاب شریف «کافی» نقل می‌کند:

? امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه - بعد از آنکه خطبه دردناک طالوتیّه را در جمعی از مردم مدینه ایراد نمودند - از کنار آغُلی که نزدیک به سی‌رأس گوسفند در آن بود، عبور کرده و فرمودند:

? وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ لِي رِجَالًا يَنْصَحُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ بِعَدَدِ هَذِهِ الشِّيَاهِ لَأَزَلْتُ ابْنَ آكِلَةِ الذِّبَّانِ عَنْ مُلْكِهِ
?به خدا سوگند اگر براى من مردانى به عدد اين گوسفندان بودند كه براى خدای متعال و رسولش خيرخواهى كنند، همانا «پسر زن مگس‌خوار» (اوّلی) را از فرمانروایی و منبر خلافت پایین می‌کشیدم.

?الكافي،ج۸ ص۳۳

@Maghaatel

9 months, 3 weeks ago

#معارف_فاطمی

? خدایی که سپاس که مقام «مریم بنت عمران» را به «کنیز دخترم» عطا فرمود...

در روایتی آمده است:

? رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ترتیب چهار شب را افطار مهمان امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام شدند...

? در شب چهارم، به هنگام خروج از خانه، چون به در خانه رسیدند، فضهٔ خادمه به خدمت آن حضرت آمد و در کمال خجلت و شرمساری عرض کرد: ای فخر کائنات! همچنان که سروران مرا سرافراز کردید، می‌خواهم مرا نیز در میان کنیزان سرافراز کنید! لذا تقاضا دارم که فردا شب مهمان من شوید!

? رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله قبول فرمودند و شب دیگر را به فضه وعده دادند. فضه را حیا مانع شد که حضرت امیر علیه‌السلام را در این حکایت خبردار نماید و خود هم نتوانست که طعامی را فراهم کند.

? شب موعود فرا رسید و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چون از نماز مغرب فارغ شد...، به سراغ خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد؛ اهل خانه که از ضیافت فضه اطلاعی نداشتند از آمدن پیغمبر در آن وقت تعجب نمودند!

? حضرت تعجب ایشان را دریافت نموده و دانست که ایشان خبر از وعده‌خواستن فضه ندارند؛ لذا فرمود: امشب را مهمان فضه‌ام! حضرت امیر علیه‌السلام که این مطلب را شنید، برخاست و فضه را طلبید و فرمود: چرا مرا خبر نکردی تا تحصیل طعامی نمایم؟! فضه عرضه داشت: «من طعام مهیا نموده‌ام!»

? پس فضه به مصلّای خود رفت و به سجده افتاد و گفت ای پروردگار عالم! من کنیز دختر پیغمبر و حبیب توأم! امشب پیغمبر تو را به مهمانی طلبیده‌ام و تو مطلعی که قدرت بر فراهم‌کردن طعامی ندارم! از تو می‌خواهم که به حرمت پیغمبر و به آبروی علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام که سروران منند، مرا در نزد پیغمبر خجل و شرمسار مگردانی!

? ناگاه بوی طعامی به مشام وی رسید! چون سر از سجده برداشت، دید کاسه‌ای مملوّ از طعام با چند تکه نان در حوالی مصلّای او گذاشته شده؛ آن را برداشت و به نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آورد؛ حضرت چون آن طعام را مشاهده نمود، دانست که از اطعمه دنیا نیست. لذا از فضه سوال نمود و فضه حکایت این طعام را برای آن حضرت بیان کرد.

? در اینجا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: حمد و سپاس می‌کنم خدایی را که منزلت «مریم دختر عمران» را به کنیز دخترم عطا فرمود!

?محرق القلوب،نراقی،ص۱۱۸

"مُفتقرا" مَتاب رو، از در او به هيچ سو
زآنكه مِس وجود را ، فضّه‌ی او طلا كند...

@Maghaatel

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago