?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago
نشان دادن کفن به هادی عامل ور شبکه افق
و نکتهای درباره بازنشر مجازی آن
✍️ دکتر مرتضی کریمی، انسانشناس
هر انسان هنجاری، در زندگی عادی و روزمره، برای محافظت از روان، به تعبیر #آنتونی_گیدنز، جامعهشناس بریتانیایی، «پیلهای محافظتی» به دور خود میتند. کارکرد این پیله، محافظت از ورود و خروج دادههایی است که امنیتِ هستیشناختی ما را به خطر میاندازند. مخاطراتی مانند بیماری، جنون و مهمترینشان مرگ.
درجهای از آگاهی به مرگ البته، نه تنها غیرقابل اجتناب بلکه در شرایط مناسب حتی اخلاقی است. انکار مرگ، یکی از مهمترین چالشهای زندگی در دنیای مدرن است.
اما این بدان معنا نیست که افراد را بدون آمادگی به دل سختترین تجربه پیش روی خود پرتاب کنیم. مواجه کردن ناگهانی افراد، وقتی که منتظر چیزی نیستند، یا شرایط روحی و روانی آنرا به هر دلیلی ندارند، کاملا غیر اخلاقی است. حتی اگر آن چیز برای فرد در موقعیت دیگری دلپذیر باشد. انداختن گلوله برف در لباس کسی که عاشق زمستان و برف است خوشایند نیست. به نظر میرسد هدف این برنامه سطحی، چیزی در حد مچگیری یا یک جور تلهگذاری عاطفی و جذب مخاطب است. اما حتی اگر هدف تذکر اخلاقی و خشوع و پذیرش مرگ است، که در لحن و گفتار مجری و چینش موقعیت اثری از آن نیست، اجرای کار بسیار غیر حرفهای و آسیبزننده است. البته این نافهمی از صدا و سیما و شبکه افق غیر قابل انتظار هم نیست.
اما بازنشر ویدئوی چنین موقعیت مشمئزکننده و آزاردهنده، توسط کسانی که نقدی به این وضعیت دارند هم عجیب است. چرا باید سر دوستان و اطرافیانمان را، که کلا تلویزیون و مخصوصا شبکه افق را نگاه نمیکنند، در چاه فاضلاب صدا و سیما فرو کنیم تا به آنها بگوییم چه گندی آنجا بالا آمده است؟
افراد عادی شاید ندانند که بازنشر چنین محتوایی تبلیغ همان برنامه یا تشدید آن حالِ بد است که صدا و سیما و برادرخواندهاش در آن سوی مرزها، یعنی #شبکه_ایران_اینتر_نشنال در پی آنند. اما بارها دیدهام که برخی از صفحات مجازی، دانسته و به قصد دستکاری عواطف مخاطبان، این محتواهای خاموش را بیدار و به اسم انتقاد به خورد مردم میدهند. جالب آنکه در ویدئو دیگری آقای عامل صریحا گفتهاند که راضی به نشر (و منطقا بازنشر) آن بخش نیستند.
در این روزهای سخت، که بودجه فرهنگی کشور به دست نهادهای دولتی به مستراح ریخته میشود، از آنها که با هم زدن مستراح و دستکاری عواطف ما، نام و اعتبار کسب میکنند دوری کنیم.
.
.
.
.
.
.
.
#هادی_عامل #شبکه_افق #کفن #مرگ_آگاهی #مرگ #روان_شناسی_مرگ
سلام وقت بخیر
من حدود ۴ سال یک آنلاین شاپ داشتم به اسم نیلاس که پریود باکس و محصولات بهداشتی مربوط به قاعدگی میفروختم
بعد از کرونا و فوت پدرم باز هم ادامه دادم و از نو شروع کردم
تا اینکه الان مادر هم مریض شده و باید دوتا عمل جراحی انجام بده و رحم و سینهش رو تخلیه کنه
من هم محصولات نیلاس رو حراجی گذاشتم و هرچی بود فروختم تا بتونم کمک کنم در تامین هزینه ها ولی هنوز نتونستیم پول رو کامل تهیه کنیم
من یک چنل تلگرام زدم و اون باقی مونده های محدود نیلاس که مونده رو اپلود کردم خیلی محصول زیادی نمونده شاید کلش ۱۵ تومن هم نشه ولی اگر اینا هم فروش بره برای ما کمک بزرگیه
اگر خرید کوچیکی حتی در حد ۲۰۰ ۳۰۰ تومن هم انجام بدید ممنونتون میشم.
آدرس چنل نیلاس
https://t.me/mojodnilas
این پیام یک دختر خانم ۲۰ سالهست که بنده میشناسم. اگر دوست داشتید لطفا از صفحه ایشان خرید کنید.
اما همین یک دلیل برای شرکت نکردن از نظر من کافی است. اما اصلاحطلبان دوباره به عنوان تکهای از پازل انتخاباتی و مشروعیتبخشی سیستم، در راستای کمکردن فشار از دوش نظام و بر ضد منافع مردم، به ویژه مردم فرو دست عمل میکنند. نیاز سیستم آن است که جهت حفظ شرایط و منافع کنونی یک اصلاحطلبِ رام، رییس دولت شود. همچنین با توجه به اتفاقهای سیاسی در آمریکا و کسری بودجه در داخل، و نیاز مبرم به افزایش بهای بنزین و مالیات، نیازهای سیاسی سیستم برای سرکوب و خفقان در روزهای آینده هم بدین ترتیب تأمین میشود.
فراموش نکنیم در داخل، سیستم سرکوب در دوره روحانی بسیار وحشیانهتر از دوره رئیسی عمل کرده و در خارج هم به خاطر پرفورمنس «ظریف» اصلاحطلبان، شاهد کمترین بازتاب و اعتراض بین المللی بودیم.
در نهایت اما مساله من شرکت کردن یا نکردن در انتخابات نیست. دغدغه من این است که همانطور که بعد از سوء استفادههای اصولگرایان از ارزش و آرمانهای والا، دیگر نمیشود از این مفاهیم در مدارس و دانشگاه استفاده کرد، با این رفتارهای دوگانه اصلاحطلبان، واژگانی مانند تحمل، مدارا و صلح هم به معنای کرنش در مقابل ستم، رانتخواری و نداشتن اراده برای تغییر تلقی شده و کشور در بزنگاههای اجتماعی به آغوش تفرقه و خشونت افتاده و نمیشود افراد را به شنوایی متقابل و رواداری دعوت کرد.
اصلاحطلبی رام
و سوگ مفهوم صلح و مدارا
✍️ مرتضیکریمی، دکترای انسانشناسی
اصلاحطلبی و اصولگرایی نه دو موجودیت متفاوت از نظام سیاسی در ایران، بلکه دو وجه از این سیستم هستند. آنها هرگز اپوزسیون نظام نبودهاند. ج.ا در روزگار طلایی و وحدت اولیهاش، زیر چتر «حضرت امام» شکاف چندانی را احساس نمیکرد. ارزشها و اهداف این دو قلوی بهم چسبیده عبارت بودند از حفظ نظام، حفظ شریعت شیعی (مردسالار)، حفظ منافع طرفداران نظام، غریبه و نامحرمپنداری تمام اندیشهها و مکاتبفکری و اعتقادی دیگر از اهل سنت و طریقتهای عرفانی گرفته تا مکتبهای فکری و اعتقادی و حتی اقتصادی مدرن، از لیبرالیسم گرفته تا مارکسیسم.
هرگز ایران، به عنوان یک واقعیت تاریخی یا هویت ملی مطرح نبوده و هرگز «ایران برای تمام ایرانیان» به عنوان یک ارزش به حساب نمیآمده است. ارزشهایی همچون برابری، آزادی و حتی استقلال، در ذیل و بهتر بگوییم در خدمت ارزشهای اولیه تعریف شده بودند.
دولت خاتمی، که در آغاز از نظر مردم، دوره آزادی مدنی و سیاسی تلقی میشد، از نظر اصلاحطلبان دوران بازگشت به وحدت اولیه بود. دورانی که اصلاحطلبان (نزدیکان امام) دست بالا و اصولگرایان (آنها که نمیتوانستند یک نانوایی را اداره کنند) دست پایین را داشتند. و حالا در زمان پزشکیان، همان اشتیاق سوزان به دوران وحدت اولیه، باقیست، با این تفاوت که اصولگرایان دست بالا را دارند و اصلاحطلبان در کفاند.
همچنین نقاب اصلاحطلبان افتاده و نمیتوانند و البته نیازی هم نمیبینند که ادعاهای دروغین خود در باب آزادی (حتی در حد برداشتن فیلترینگ اینترنت) را مطرح کنند.
اگر خاتمی بعدها آن هم به طور تلویحی خودش را «تدارکاتچی» خواند پزشکیان از آغاز، قدرت و اختیاراتش را در همین حد تعریف میکند. او بارها گفته که سیاستهای کلی نظام از نظر مقام رهبری مشخص شده و او یا هر کس دیگری فقط مجری منویات رهبری هستند.
بدنه اصلاح طلبی را به سه دسته کلی میشود تقسیم کرد:
نخست) شخصیتهای سیاسی همچون خاتمی و روحانی و پزشکیان که ضمن وجود تفاوتها، مساله اصلیشان نه مردم، بلکه نظام است و بارها این مساله را ثابت کرده و در اختلافات سمت سیستم ایستاده و حتی با پوشیدن لباس یک طرف به جنگ طرف دیگر رفتهاند.
دوم) مدیران و مشاورانی که مساله اصلیشان نه نظام و نه مردم، بلکه منافع کاری و شغلی و رانتی خود است و بارها در هنگام بروز اختلافات با نوشته ها و موضعگیریهای خود سمت سیستم ایستادهاند.
سوم) مردم عادی و از خود مردم هستند و نه (لزوما) به خاطر نظام یا منافع شخصی بلکه به دلیل ترسها و نگرانیها از تندرویها، اضطراب از وضعیتهای نامعلوم و امید برای بهبود حداقلی و باور به شعارهای دسته اول و دوم طرفدار اصلاحطلبان هستند.
اگر چه در هر سه دسته استثناهایی میتوان پیدا کرد که اگر صادق باشند نظرشان قابل احترام است، اما میتوان گفت هدف و انگیزه دسته اول بازگشت به وحدت و ارزشهای اولیه، دسته دوم، استمرار طلبی و حفظ منافع موجود و دسته سوم، بدتر نشدن اوضاع است. شعارهای دیگر از جمله، ایران، برابری، آزادی بیان، گسترش ارتباطات بین المللی و... محلی از اعراب ندارند.
در مورد دسته اول نیاز به اثبات مدعا نیست و این موضوع توسط نامزد و شخصیتهای سیاسی صراحتا عنوان شده است. آنها قدرت و ارادهای برای تغییرات اساسی ندارند. در مورد دسته دوم، آنها رنج مردم عادی را نمیبینند و به رسمیت نمیشناسند و چرخ شعارهای تغییرات تدریجی و مصالحهگر آنها بر گرده مردم عادی میچرخد.
مثال بارز، رفتار محمد فاضلیست. بستهشدن راه دفاع از خود، به خطر افتادن آبرو و اخراج از محل کار ایشان را چنان برآشفت که جلوی دوربین رفتاری به دور از تحمل، ادب و حتی سیاست نشان داد.
این رفتار اگر توسط افراد عادی که نه فقط دهان که دستانشان هم بسته و معیشت و کرامتشان آماج حملات سیستم است انجام میشد، همین مشاوران و مدیران، آن را یک خشونت کور و رفتاری دور از تحمل نشان میدادند و سرکوب این مردم بیدفاع و غیر سیاسی را به سود سیستم تئوریزه میکردند. اما خشونت رفتاری این مشاور نه تنها محکوم نشد، بله به عنوان نمادی از «شرافت» بازنمایی شد. که این پرسش را به ذهن متبادر میکند که اگر فریاد و دفاع از موقعیت شخصی شرافت نام دارد، سکوت این عزیزان در قبال پایمالشدن حقوق اولیه مردم و سرکوب و کشتار آنها نامش چیست؟!
امکان حضور مجدد اصلاحطلبان رانده شده توسط سیستم (و البته مردم)، نه به خاطر رفتار یا استراتژی سیاسی آنها، بلکه به یمن اعتراضات اخیر و تحریم مردم در دوره قبلی است. دلایل بیشماری میتوان برای شرکتنکردن در این نمایش دروغین مطرح کرد.
معلمی، ماراتن آموختن مداوم خود
✍️ دکتر مرتضی کریمی، انسانشناس
با جملهای از کتابی درباره تسهیلگری کودکان پرتاب شدم به گذشته. بیش از ۲۰ سال پیش، تا امروز. از وقتی که معلمی را شروع کردم.
«اگر میخواهی با بچهها کار کنی، یادت باشد، در طول این مسیر بارها به خودت فراخوانده خواهی شد و باید مدام روی خودت کار کنی، چرا که تمام مسائل خودت، یکییکی بالا خواهد آمد».
نگاه کردم به مسیر معلمیام، که چقدر تغییر کردهام. ابتدا معلمی سنتی بودم. اما همیشه ته ذهنم این بود که نمیخواهم فقط انتقالدهنده اطلاعات باشم. میخواهم حال آدمها را خوب کنم و این «تهذهن» باعث شد تمام این مدت از طریق تدریس، خودم را بهبود دهم.
با دیدن هر نقطه تاریک، ترس، اضطراب و آسیبها در بچهها، ناامید و افسرده شدم و به اعماق تاریکیهای خودم رفتم. در بسیاری مواقع، نوشدارو، اما نه در تأملات فلسفی وعلمی، که در ارتباط قلبیام با بچهها پیدا شد. با نشستن با آنها برای تغییر خودم و آنها.
تغییر یعنی غلبه بر ترس ناشی از رفتن از نقطهای امن و عادتشده به دنیایی ناشناخته. کمکم یاد گرفتم اطلاعات و نقشه و استاد برای انجام سفر کافی نیست. برای غلبه بر ترس، باید همراه و هم-سرنوشت داشت. هیچ چیز به اندازه همراهی و به اشتراکگذاشتن (غذا، آب، ترس، خستگی، امید، نفس...) نجاتبخش نیست. هم-راه هم-سطح گاهی حتی هدف ظاهری، قله را بیمعنا میکند. معنا راه، راه رفتن و چگونه رفتن است.
یادگیری مسایل عمیق و اصلی، همیشه از یک سطح به سطح دیگر و نه از بالا به پایین است و امکان یادگیری مسایل اصلی برای هر بچهای با هر ریتم یادگیری محقق است. ما اجازه نداریم برای یادگیری بچهها حد تعیین کنیم. قلب و دست در دریافت کردن توانا هستند، حتی جایی که ممکن است مغز، به دلایلی ظاهرا یا موقتا محدود باشد.
کار معلم تقویتکردن است نه تعیینکردن. کار معلم به اشتراک گذاشتن است نه از بالا به پایین دیدن.
اگر بچهها این حس را از معلم دریافت کنند، باقی چیزهای مورد نیاز را خودشان پیدا خواهند کرد.
و معلم هم با «دادن» این درس، هر روز آن را «دریافت» خواهد کرد. من هر روز در حال یادگیری درسی هستم که دارم میدهم. دیدن عمیقتر آسیب و سوگهایم در آسیب و سوگ بچهها. تجربه و لمس بخشهایی از مشکلاتم که قبلا ندیده بودم در آیینه بچهها... و جستجوی درمان برای رنجها و پیدا کردن معنا برای زخمها...
معلمی یک دوی ماراتن صد ساله است برای یاد گرفتن خودت. در این مسیر اگر شجاعت نشستن همسطح و دیدن خودت را داشته باشی، انسان بهتری میشوی، برای خودت و دیگران.
.
#معلمانه #معلمی #روز_معلم #تسهیلگری #تسهیلگری_کودک
@mortezakarimi77
سوگ جمعی"
چگونه میتوان زیر سایه جنگ زیست و از خود محافظت کرد؟
با دکتر مرتضی کریمی، انسانشناس و تسهیلگر سوگ، از روشهای زندگی در این شرایط گفتیم.
بحرانهای سیاسی با زندگی ما چه میکنند؟
درباره سوگ حفظ تعادل وجودی
✍️ دکتر مرتضی کریمی، انسانشناس و جامعهشناس
حفظ تعادل وجودی و روانی در دل این همه تلاطم (خبر جنگ، تحریم...) دشوار است. بعد از کلی مراقبت و تلاش با شنیدن خبری ناگوار همه چیز به نقطه صفر برمیگردد و دوباره پر از خشم و حسرت و نگرانی میشویم. ممکن است فکر کنیم که تنها ما در چنین وضعیتی هستیم و حتی خودمان را مقصر بدانیم. اما مسأله به هیچ وجه شخصی نیست. ما با ساختار سیاسی پیچیدهای مواجهایم که مردم را عصبی، افسرده، خسته و مضطرب میخواهد.
من اعتقاد دارم هر سوگی، نیاز به سوگ-کاری یعنی دیدن واقعیت، پذیرفتن آن و انجام کاری برای آن دارد.
در مواجهه با این سوگ چه کاری میتوان کرد؟
ایدئولوژی حاکم ما را ناگزیر به افتادن در این ورطه کرده است. هر روز با اخبار ارز و طلا و جنگ از خواب بیدار میشویم. مدام در حال انتقاد، مقایسه و تحلیل شرایطیم.
قطعا سکوت، انفعال، بیتفاوتی و بیعملی راه حل نیست. نمیشود گفت «من سیاسی نیستم یا با سیاست کاری ندارم»، چون سیاست با ما کار دارد. اما دادن عنان زندگی به دست سیاست، کشتن «روح و مزه زندگی» است.
باید واقعیت را ببینیم و بپذیریم که قدرت ما محدود است. بر ما واجب است که جوهره زندگی را پاس بداریم. هیچحقی بالاتر از حق زندگی نیست.
جایی خواندم، در جنگ جهانی دوم، سربازی آمریکایی اسیر ژاپنیها شد. همسر او، با ناامیدی تمام بستهای (حاوی پودر سوپ، دهانشویه...) برای او ارسال کرد تا توسط صلیب سرخ به دست او برسد. بسته یک سال بعد به طور شانسی به سرباز رسید. محتوای آن با هم ترکیب شده بود. مزه سوپی که بیشتر طعم دهان شویه میداد سرباز را به زندگی برگرداند.
زندگی ما جدا از سیاست نیست. اما هر کسی میتواند چشمش را کنترل کند تا زندگی را آن طور که دوست دارد ببیند.
#ویکتور_فرانکل، توضیح داده است که در اردوگاههای نازی، در بدترین شرایط، که تمام آزادیهای انسانی گرفته شده بود، باز افراد قادر به انتخاب بودند. آنها میتوانستند تکه آخر نان را قبل از اعدام بخورند یا به دیگری بدهند تا زنده بماند. میتواند پای چوبه دار بخندد و قدرت را ریشخند کند یا منفعل باشد. این چیزی است که هیچ حکومتی نمیتواند آن را از انسان سلب کند.
اگر بپذیریم که قدرت ما محدود است، اگر همه چیز را سیاسی نکنیم و به زندگی اجازه جریان یافتن بدهیم، اگر به خودمان فرصت زندگی در حال، دیدن داشتهها، حتی جشن گرفتن برای موفقیتهای کوچک را بدهیم، میتوانیم کارهای نامحدود انجام بدهیم. چون قدرت حاکمیت هم محدود است. گاهی بهترین عمل سیاسی که میتوانیم انجام دهیم، دیوانهوار زنده-گی کردن است.
.
.
@mortezakaeimi77
.
.
#سوگ #سوگ_جمعی #درمان_سوگ
پروای دیگری و آینده ایران
✍️ مرتضی کریمی، دکترای انسانشناسی
مهمترین ویژگی نیروی اجتماعی و سیاسی احتمالی جایگزین، لیبرال، چپ یا راست بودن آن نیست. این است که این نیرو چقدر مراقبت از دیگری و «پروای دیگری» داشته باشد. چطور، همین حالا، با مخالفانش برخورد میکند و به آنها حق حیات فردی و جمعی و سیاسی میدهد.
این مسأله برای من در درجه سوم، مسأله ای سیاسی و اجتماعی است، دوم، مسألهای اخلاقی و در رتبه اول و از همه مهمتر مسألهای هستیشناختی است.
در سطح سیاسی (که مهم اما اولویت سوم است)، هر یک از نیروهای متکثر در میدان اجتماعی نگران حقانیت موجودیت فعلی خود و حق به رسمیت شناختهشدن در نقشه آینده ایران هستند. از نیروهای مذهبی طرفدار حکومت بگیرید تا سلطنتطلبانی که توسط همین نیرو کنار گذاشته شدهاند، نگرانند که نیرویی که قدرت را در دست میگیرد با آنها چه برخوردی خواهد داشت و رفتار کنونی آنها و بنابراین میزان همکاری آنها برای ساخت آینده، بسیار متأثر از این نگرانی است.
در سطح اخلاقی، نحوه برخورد هر نیرویی با مخالفانش از همین حالا، ملاکی است برای راستی آزمایی مدعای آنها برای تصاحب «قدرت» که ممکن است «خدمت» (به مستضعفین، خون آریایی، کارگران، زنان...) نامگذاری شود. این مسأله فقط در مورد مخالفان کنونی آنها صدق نمیکند. حتی طرفداران این نیروها باید بدانند که پس از واگذاری قدرت، هر نیرویی خواسته یا ناخواسته شروع به غیر و دیگریتراشی مضاعف میکند.
اما از همه مهمتر چیزی است که امانوئل لویناس آن را «هستیشناسی قدرت» میخواند. اینکه تعریف «خود» بر مبنای نفی دیگری (غیرسازی، نفی حقوق انسانی او، تبدیل کردن او به ضد من یا دش+من)، منجر به هستی شناسیای تمامیتخواه و خودشیفته میشود که به مرور به ناشنوایی (تو بخوان دیکتاتوری) مطلق میانجامد. چنین نظامی نه فقط از نظر سیاسی و منافع ملی، که از منظر اخلاقی و انسانی مضر است.
ما نیاز به شکل گیری نیرویی متشکل از تمام جریانات سیاسی و اجتماعی در یک فرایند دموکرات (یعنی برآمده از انتخاب مردم و قابل تغییر با انتخاب مردم) داریم که حق حیات برای هر نوع اندیشه و اعتقادی در چهارچوب قانون قائل باشد.
ما گریزی جز حرکت به سمت یک جریان دموکراتیک مبتنی بر شنوایی اجتماعی و دوری از نفرت پراکنی نداریم. در غیر این صورت، آینده از آن ما نیست. حاکمیتی که برقآسا و بر مبنای خشونت شکل گرفته باشد، چیزی جز تکرار خونبار و خفقانآور تاریخ صد سال اخیر نیست. پرسشی که پیش هر مدعی قدرتی مینهیم، باید این باشد: تو با مخالفانت چه میکنی؟ و پاسخ این را در رفتار خودش و طرفدارانش، حالا، نه در آینده فرضی، ببینیم.
@mortezakarimi77
.
.
سوگ سیاسی
✍️ مرتضی کریمی، دکترای انسانشناسی
در این چند روز انگار روحم اشغال شده است. از چند روز پیش، به خاطر کشتهشدن مظلومانه چند هم وطن در مرزهای پاکستان، که آنها را، غیرایرانی معرفی کردند، و حالا به خاطر رنج اعدامیها.
یاد مقالهای از دارسی هریس افتادم که از ترکیب «سوگِ سیاسی» (political grief) استفاده میکند تا نشان دهد، «امر شخصی، همان امر سیاسی است». طبق تصور رایج، سوگ محدود به فوت عزیز و یک تجربه فردی است. اما انسان یک حیوان اجتماعیست و مدیریت عرصه اجتماع نیاز به ساز و کار سیاسی دارد. بنابراین سوگ را باید تجربه ای بسیار پهن دامنه و چندبعدی دانست. مصیبتهایی که در سطح کلانتر اتفاق میافتند، هم به صورت جمعی و هم فردی تجربه میشوند و محدود به خانواده بازماندگان نیست. مصادیق سوگ سیاسی را اینجا میآورم:
- احساس از دست دادن کنترل بر نیروهایی که تاثیر مستقیم بر زندگی شما یا عزیزانتان دارند.
- از دست رفتن هویت ملی و ارزشهای فراگیر جمعی
- ا دست دادن ایمنی و امنیت در نتیجه سیاستهای مصوب دولتی.
- از دست دادن آرمانهای برابری و عدالت در قانونگذاری و عملکرد دولتی.
- از دست دادن اعتقاد به ساختار و عملکرد حکومتی.
- از دست دادن امید نسبت به آینده
- از دست دادن حس اعتماد به نهادهای حاکمیتی و نمایندگان.
- از دست دادن برابری، عاملیت و امکان شنیده شدن صدا ( صدای هر انسانی که در این سرزمین و در هر موقعیتی زندگی میکند)
-از دست دادن روابط مهم به دلیل اختلاف نظر بر سر ارزشها و عملکردهای سیاسی.
- زیانهای مرتبط با قوانین، سیاستها و اجرای قانون دولتی (به عنوان مثال، ستم نژادی، تخریب محیط زیست و تغییرات آب و هوایی).
کدام یک از ما در این روزها چنین احساسی نداریم؟ بنابراین اگر دنبال دلیل آن حس مرموزی هستید که توی گلویتان گیر کرده است، دنبال ریشه آن خورهای هستید که به دل و قلبتان چنگ میزند، همین سوگ جمعی است. اعدام یک تن، که برای آزادی و عدالت و برابری بر سر دار شده است، نه اعدام یک شخص، که اعدام همه ما است. چه آنها که شناسنامه و از طرف این دولت بیکفایت تابعیت داریم و چه آنها که آن تکه کاغذ را در جیب نداریم.
در آخر یادمان باشد در سوگ، سرزنش خودمان و دیگران به خاطر انجام ندادن کارهای دشوار و نا ممکن، میتواند مکانیسمی برای فرار از عاملیت در دنیای ممکنها باشد!
@mortezakarimi77
.
.
.
.
.
.
.
.
#محمد_قبادلو #سوگ_سیاسی #سوگ_جمعی #روانشناسی_سوگ
#اعدام #روان_شناسی_اعدام #جامعه_شناسی_اعدام #جامعه_شناسی_سوگ
در شرایط کنونی ایران
چگونه از نوجوانان در مقابل خودکشی محافظت کنیم؟
✍️ مرتضی کریمی، دکترای انسانشناسی
مراجعین مرتبط با خودکشی نوجوانان هر روز بیشتر میشوند. شرایط اجتماعی ناامیدکننده اما فضای ساخته شده توسط بزرگترها برای نوجوانان از واقعیت هم سیاهتر است.
آخرین بار که در جمعی درباره چیزهای امیدوار کننده -نه کمبودها و مشکلات- حرف زدهایم کی بوده؟
بزرگترها تا حدی میدانند چطور با این ناامیدی و اتمسفر منفی مواجه شوند. آنها در شرایط مشابه قرار داشتهاند. اما تحمل این حد از ناامیدی برای نوجوانانی که در حال شکلدهی شخصیت خود هستند دشوار است. نکاتی بر اساس تجربه و ارتباطم با نوجوانان و والدین مراجعهکننده:
یک) نوجوانان شرایط فعلی را شبیه یک ترومای جمعی تجربه میکنند. با حرف زدن مدام درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی و چارهناپذیر نشان دادن آنها اتمسفر زندگی و افق دید نوجوانان را مسموم میکنیم.
دو) منتظر نمانیم شرایط حاد شود تا برای فرزندمان انرژی، وقت و هزینه کنیم. وقتی نوجوان افکار خودکشی پیدا میکند همه این هزینهها صد برابر میشود.
سه) روابط مثبت خود را در خانواده -سنگ بنای تجربه برای نوجوانان- توسعه دهیم. از حضور در جمع های منفینگر خودداری و فضاهایی بر گفتوشنود منظم ایجاد کنیم. این کار بخشی از احساس امنیت و اطمینانی که در جامعه وجود ندارد را برای نوجوان میسازد.
چهار) در شرایط خفقانآمیز کنونی به نوجوانان برای داشتن خلوت و حریم خصوصی و انجام تجربههای جدید فضا بدهیم. سختگیری و کنترل زیاد خانوادگی یکی از دلایل اصلی اقدام به خودکشی در نوجوانان است.
پنجم) در قبال فضای ناامیدی منفعل نباشیم. گاهی فضا را با مسافرت، رفتن به جمعهای مثبت، دیدن سریالهای مفید، یوگا و مدیتیشن، بازی و... تغییر دهیم.
ششم) هر از چندگاهی نقاط مثبت زندگی خودمان و نقاط مثبت نوجوان را برجسته و یادآوری کنیم.
هفتم) به ابعاد دیگر زندگی، به جز درس و شغل و... بها بدهیم. بگذاریم نوجوانان از بدن خود، از شعر و موسیقی و هنر و از اوقات فراغتشان لذت ببرند و ابعاد دیگر شخصیتی خود را توسعه دهند تا در حین مواجهه با شرایط سخت تابآوری داشته باشند.
هشتم) گروه همسالان بسیار مهم است. به گروه دوستی آنها توجه و سعی کنیم ارتباط درستی با دوستان و خانواده آنها برقرار کنیم.
نهم) خشم افراطی و رفتارهای ناهنجارانه و انفعال و تبعیت مطلق از بزرگترها، دو روی یک سکه و نشاندهنده شرایط بحرانی در نوجوانان هستند.
دهم) وقتگذاشتن برای رفاقت و ایجاد جمع خانوادگی صمیمی و برقراری ارتباط با جمعهای مثبت بسیار مقرون به صرفهتر است تا وقتی که نوجوان شما در گرداب افکار خودکشی میافتد.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 8 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 months ago