?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
نامه ای به زنده یاد"رضا ذکایی" مردی ازدیارمهربانی و پاکی، شاعری که نابهنگام دوستان خودرا دربهت کوچ خود، رها کرد! ✍علی گودرزیان ع پایدار بهمن ماه ۹۵ رضا جان سلام! حالا که این نامه را می نویسم تودرمیان ما نیستی اما درزندگی و یاد وخاطره ی ما برای همیشه جاری…
**محمدجواد ظریف؛ خار چشم تندروها
نیما توکلی**- لرستان
...این تجمعها نه اعتراضی مدنی، که نمایشی از زوال گفتمان منطقی و سیطره پوپولیسم کور بر فضای عمومی است...
تاریخ سیاسی ایران، صحنه تناقضهای تلخی است؛ قهرمانانی که در خط مقدم خدمت به مردم و دفاع از منافع ملی ایستادهاند، گاه به جای تکریم، قربانی تعصبات کور و شعارهای تند میشوند.
خار چشم تندروها، محمدجواد ظریف، دیپلماتی که به گواه تاریخ و واقعیت، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در سیاست خارجی ایران است، امروز هدف هجمههای بیپایه قرار گرفته است. تجمع کفنپوشان علیه او و درخواست اعدامش نه تنها نشانه سقوط اخلاقی است، بلکه سندی بر استیصال کسانی است که صدای منطق و تعامل را تهدیدی برای منافع خود میبینند.
ظریف مردی بود که با هنر دیپلماسی و تعهد بیبدیل، ایران را از طوفانهای سخت تحریم و انزوا عبور داد. او نه یک "نفوذی"، که مدافعی بیوقفه برای عزت و منافع کشور بود.
برجام، فارغ از تمام نقدها و ضعفها، نتیجه تلاشهای شبانهروزی ظریف برای کاهش فشارهای اقتصادی و بازگشت ایران به جایگاه شایستهاش در نظام بینالملل بود؛ اما چرا کسی که با زبان تعامل و استدلال برای کشور جنگید، امروز با شعارهای مرگ بر نفوذی و درخواست اعدام مواجه میشود؟ این رفتارها چیزی جز نماد تقابل با عقلانیت و گفتوگو نیست.
کفنپوشانی که با پرچم شعارهای تند به میدان میآیند، در واقع نه تنها به ظریف؛ بلکه به هر نمادی از تعقل و دیپلماسی هجوم میبرند. حمله به ظریف، حمله به ایدهای است که آینده کشور را نه در تنش و تقابل، بلکه در تعامل و همکاری میبیند.
تأسفبارتر آنکه هجمهها فراتر از شخص ظریف است. وقتی نام افرادی چون پزشکیان نیز در میان شعارهای مرگ بر نفوذی برده میشود، روشن است که هدف، هر صدای خردگرایانه و هر نشانهای از مقاومت در برابر سیاستزدگی است. این تجمعها نه اعتراضی مدنی، که نمایشی از زوال گفتمان منطقی و سیطره پوپولیسم کور بر فضای عمومی است.
جامعهای که کفنپوشانش با مرگطلبی به استقبال تفکر میروند، در مسیری پرمخاطره گام برمیدارد. وقتی جهل بر منطق، و هیاهو بر گفتوگو غلبه کند، حقیقت به گوشهای رانده شده و مسیر پیشرفت مسدود میشود.
اما تاریخ، قضاوتی عادلانه دارد. محمدجواد ظریف در حافظه ملی ایرانیان بهعنوان سیاستمداری که برای عزت و رفاه مردم جنگید، ثبت خواهد شد.
نام ظریف فراتر از هجمههای گذرا، بهعنوان نمادی از مقاومت در برابر تعصب و نمادی از تعامل و دیپلماسی باقی میماند.
کفنپوشان و شعارهایشان اما، یادآور روزهایی خواهند بود که جهالت تلاش کرد حقیقت را خاموش کند؛ تلاشی که تاریخ، سرانجام آن را به شکست میکشاند.
تجمع ۵ درصدی ها در تهران
علی گودرزیان ع پایدار - خرم آباد
در تهران گویا ۵ درصدی ها علیه ظریف تظاهرات کرده اند! بر خوبی ها لعنت و نفرین و به مرگ و فلاکت و بدبختی ایران درود فرستاده اند!!
ما با تجمع ۵ درصدی ها مخالفتی نداریم؛ اما باور داریم اگر مخالفین ظریف و توافق ایران با آمریکا حق دارند به خیابان بیایند و عربده بکشند و مرگ بر خودشان بفرستند!! باید موافقین با ظریف و توافق ایران با آمریکا هم آزاد باشند به خیابان بیایند و از ظریف حمایت کنند!
در آن صورت حهان برای همیشه خواهد فهمید که کشور با تمدن و ۹۵ درصد از مردم فرهیخته ی ایران، موفق با ایجاد رابطه و تعامل و ارتباط احترام آمیز با کشور آمریکا هستند!
۹۵ درصد از مردم ایران جنگ طلب نیستند! ۹۵ درصد از مردم ایران خواهان زندگی هستند! خواهان مشارکت در ساخت جهان هستند! خواهان همزیستی مسالمت آمیز با جهانیان هستند! خواهان رابطه ی منطقی و سودمند با کشورهای پیشرفته ی جهان هستند!
۹۵ درصد از مردم ایران نمی خواهند ثروت کشور هزینه غزه و لبنان و سوریه و پاپتی های آفریقا و یمن بشود!
۹۵ درصد از مردم ایران از خیانت های روسیه در حق کشور ایران در درازای تاریخ، عصبانی هستند و دوست ندارند ایران مستعمره ی روسیه و چین باشد!
۹۵ درصد از مردم ایران وقتی به پیشرفت و ثروت کشورهای همسایه مثل قطر و امارات و عربستان و حتی صادرات ۱۰ میلیون بشکه ای کشور جنگ زده ی عراق نگاه می کنند حسرت می خورند و برای بی کس و کاری و ویرانه شدن ایران بزرگ، گریه می کنند!!
۹۵ درصد از مردم ایران می خواهند صدا و سیمایشان نماینده فرهنگ غنی و پرمحتوای ایران و ایرانیان باشد. می خواهند اگر در صداو سیما هزینه ای می شود صرف ساخت سریال هایی بشود که در آن قهرمانان ایرانی حضور داشته باشند! نه امثال مختار ثقفی...!
۹۵ درصد از مردم ایران آرامش، آسایش، رفاه، دوری از خشونت می خواهند! کار و شغل و رفاه اجتماعی می خواهند! عزت و آبرو و سربلندی می خواهند!
۹۵ درصد از مردم ایران می خواهند نام ایران در تراز تاریخش بلند و پایدار بماند! نمی خواهند ایران، این شیر دوران، در بین کشورهای منطقه خوار و ذلیل باشد! نمی خواهند این کشور، بهشتی برای آقازاده ها و آدم های دزد و اختلاسگر و مفسد اقتصادی و سیاسی و جهنمی برای ایرانیان نژاده و وطن پرست باشد!!
۹۵ درصد از مردم ایران با ۵ درصد عقب مانده کینه ندارند! دشمنی ندارند؛ اما می خواهند در اقلیت ماندن خود را بدانند و به اندازه ی گلیم کوچکشان پای خود را دراز کنند و برای ۹۵ درصد از ایرانیان مزاحمت ایجاد نکنند!
همین و تماممم!
دفاعیه وزیر نفت سابق در بحث کرسنت حاوی یک زیر متن است.
امارات برنده شد چون در داخل نفوذ داشت. میتوانست اجماع را بر هم بزند. میتوانست با هر شایعه ای ، مقامات ایران را تحت تاثیر قرار دهد. می توانست دبیروقت شورای عالی امنیت ملی ، حسن روحانی و بعدا سعید جلیلی را عامل توقف قراردادی کند که امارات را وابسته به ایران می کرد و به برداشت ما در میادین مشترک با قطر کمک کند .
درواقع یک امرپنهان آن عقب ایستاده بود.امری که با قیافه منافع ملی بود ولی عاقبتش معلوم بود. باخت ایران. خسارت عدم اجرای قرارداد. سوختن گاز ایران.۱۸ میلیارد خسارت. عدم توسعه و برداشت میادین گازی جنوب.
آیا حسن روحانی و جلیلی تحت نفوذ دستگاه اطلاعاتی امارات قرار گرفتند؟اگر نگرفتند چرا مانع اجرا شدند؟
آیا رییس جمهور خاتمی نمیتوانست به عنوان رییس شورای امنیت ملی مساله را در شورا حل کندو با نشستن طرفهای ماجرا ، یک سودقطعی را به ضرر ملی بلند مدت تبدیل نکند.
آیا جلیلی درس گرفته است که ۱۸میلیارد خسارت قطعی و ضررهای عدم النفع و سوختن گاز ایران و برداشت طرف اماراتی وقطری ، از اشتباه او در یک نظام مستقر است. او محاکمه نمی شود..نه. کاش دیگر خسارت نزند
*?خواب دیدم شهردار خرم آباد شدم... گریستم!*
*✍علی گودرزیان پایدار*
در هیاهوی رسانه ها و خبرهای داغ تلنگارها از بگیر و ببندها در شهرداری و شورای شهر، من سرم به کار خودم بود و سرگرم تدوین برگ های آخر کتاب"حافظه ی آهنگین زاگرس"بودم که خوابم برد...
خواب دیدم مردم آبادی جمع شدند و به خرم آباد آمدند، توی خواب، من به استقبالشون رفتم. گفتم: چه خبر شده؟ خیر باشد!
گفتند: شکر خدا خیره! نگران نباشید! تصمیم گرفتیم برای انتخابات شورای شهرِ خرم آباد نام نویسی کنیم!
شورای شهر؟ یاخدا! مکثی کردم و گفتم: بابا! مگر مردم خرم آباد به شما رای می دهند!؟
گفتند: خدا خیرت بدهد! ما فکر کردیم شما درس سیاست بلدی! ما نیازی به رای خرم آبادی ها نداریم!
گفتم: یعنی چی!؟ در انتخابات رای مردم حرف اول است!
گفتند: ای بابا! مگر غیر از این است. ما چند آبادی را هماهنگ کردیم همه روز انتخابات به خرم آباد بیایند، مگر چند هزار رای نیاز هست؟
حرفهایشان مرا به فکر فرو برد، دیدم خیلی هم بی راهه نمی گویند، مردم خرم آباد، حتی در انتخابات شورای شهر اپوزیسیون و تحریمی می شوند، با صندوق رای قهر می کنند! چندتا آبادی هماهنگ شوند، راستی راستی شورای شهر را تسخیر می کنند و کلانتر شهر خرم آباد می شوند!
توی همین خواب، دیدم، چند تن از اهالی آماده شدند و نام نویسی کردند و نوبت به تایید صلاحیت ها رسید و دیدم همه تایید شدند! تعجب نکردم چون نامزدها همه ناشناخته بودند، نه مقاله ای نوشته بودند! نه در همایشی سخنرانی کرده بودند! نه کتابی خوانده بودند! نه استوری سیاسی گذاشته بودند! نه در فضای مجازی نام و نشانی داشتند، به همین راحتی نیروهای امنیتی، همه را تایید صلاحیت کرد.
توی خواب دیدم، روز برگزاری انتخابات رسید! صندوق های داخل شهر همه خلوت بودند، مردم خرم آباد قهر کرده بودند و اما مردم آبادی دسته دسته می آمدند و در حاشیه ی شهر رای می دادند و بر می گشتند!
نتیجه ی انتخابات اعلام شد، همه ی نامزدهای آبادی رای آوردند! توی این خواب، یک روز دیدم چند نفر از اعضای منتخب شورا به خانه ی ما آمدند و گفتند: آقا ما برای یک امر خیر مزاحم شدیم...!
من هزار فکر جوراجور به ذهنم رسید جز این که اینها می خواهند من شهردار شوم! من کجا؟ شهردار شهرِ خرم آباد کجا؟
گفتند: چرا خودت را دست کم می گیری تو که زبان انگریسی هم بلد هستی! چیزی از شهردار ساکی کم نداری! فقط ما شرط و شروطی داریم!
گفتم: چه شروطی؟
گفتند: راستش ما دار و ندارمان را هزینه کردیم مهمانی دادیم و خرج کردیم تا به شورای شهر خرم آباد رسیدیم! حالا می خواهیم لااقل از روی خانواده شرمنده نشویم! چه کسی محرم تر و بهتر از شما بیایید باهم کار کنیم!
گفتم: چطور کار کنیم؟
گفتند: ما شما را شهردار می کنیم و شما هم زمینه ای فراهم کنید تا ما بار خودمان را ببندیم!
والله من در عمرم اینکاره نبودم؛ ولی هوس شهردار شدن هم بد جوری ذهنم را به خود مشغول کرد. بعد از چند روز فکر کردن، سرآخر باهم قراری گذاشتیم تا پاسخ مرا بشنوند.
گفتم: آقا ضمن سپاسگزاری از این که به فکر همطایفه ای خود بودید که من باشم! من هم شروطی دارم...
گفتند: ما همه گوشیم!
گفتم: من دست شما را باز می گذارم و دیگر کاری به شما ندارم هر کاری می کنید من خبر ندارم!
گفتند: چطور؟
گفتم: شما نیروی خودتان را به من معرفی کنید تا من یکی از معاونین و یکی از شهرداران را از نیروهای شما بگذارم! شما هرچی کردید! شتر دیدید ندیدید! من از هیچی خبر ندارم!!
گفتند: به! به! عجب استاد هستید زین پس ما کار خود می کنیم و شما کار خود!
شرط و شروط پذیرفته شد و "من شهردار شدم" و آن ها کار خودشان کردند! و من هم چشم به روی کارهایشان بستم مثلن سرم به کار خودم بود! تا این که دیدم ای بابا! طاس رسوایی شهرداری از بام افتاده است.
دادستان بگیر بگیری راه انداخته و خطر تا بیخ گوشم آمده، چنان به خودم لرزیدم که از خواب پریدم!
دیدم عرق کردم و هراسان شدم و گفتم خدا را شکر که خواب بود! همانجا تصمیم گرفتم برای نجات این شهر، دست به کار شوم!
طایفه ی من، شهر من است! من در غم شهرم گریستم! علی گودرزیان ع پایدار هیچ نیازی به شهردار شدن و عضویت در شورای شهر ندارد؛ اما نمی خواهم خواب کسانی تعبیر شود که برای شهرم خواب های ناخوش دیده اند!
شاید به میدان بیایم و از مردم بخواهم به تیم من رای بدهند! با تیمم پیروز شوم! نمی خواهم به سرنوشت برخی از دوستان دچار شوم که رای بالایی آوردند؛ اما چون تیم نداشتند از شورای شهر استعفا کردند!
می خواهم همه به خرم آباد بزرگ و قشنگ و زیبا برسیم! شهری که قبل از انقلاب چندین بار، به عنوان "زیباترین شهر کوچک ایران" به کشور معرفی شد! شهری که هنوز ظرفیت "زیباترین شهر کلان کشور" را هم دارد.
به نظر شما من می توانم اعتماد شهرم را داشته باشم؟
مکن کاری که پا بر سنگت آید
علی گودرزیان ع پایدار
اگر جای سید حمید کاظمی بودم هرگز و هرگز بار سوم خود را نامزد انتخابات مجلس نمی کردم و میدان را به جوانان ملاوی واگذار می کردم.
او هرچه هم توانا باشد نمی تواند و نتوانسته است به مردم ادای دَین کند. سید حمید کاظمی ۱۲ سال و به تعبیری قرار است ۴۳۲۰ روز نماینده ی مردم باشد. این بیلان کاری که خلاصه می شود در یک کارگاه نیمه کاره ی آهک و دو یا سه طرح به سرانجام نرسیده اصلن عملکردی نیست که بتواند ۱۲ سال از زمان وکالت مردم را توجیه کند!
روزی بچه های همین سرزمین بزرگ می شوند و از این که در درخشان ترین بازه ی عمر خود هیچ کاری برایشان نشده، از مسئولین خود پرسش می کنند! آن زمان است که هم کاظمی و هم فرزندان کاظمی و هم همین مدیران دستگاه های دولتی که چندین سال است روی صندلی ها لمیده اند به حرف ما می رسند که بسیار دیر است!!
هر کس در این منلکت یک دوره مدیرکل می شود از چشم مردم می افتد، چون هیچ مدیرکلی و مسئولی در قبال مسئولیتش و در قبال حجم زمانی که از عمر مردم سپری می شود، به مردم خیر و برکت نمی رساند بنابر این خداوکیلی گاهی خوشحال می شویم که برای گرفتن مسئولیت بارها رد صلاحیت شدیم به نوعی این محرومیت را توفیق اجباری می دانیم؛ هرچند تمام وجودم شوق خدمت به مردم بوده و هست؛ و الان در سنگر رسانه و فرهنگ و مطالبه گری شاید برای مردم مفیدتر باشیم!
در تعجبم کسی ۳ یا ۴ یا ۵ دوره نماینده ی مردم است و می داند که همان مردم که موکلان او محسوب می شوند در فقر و فلاکت می لولند؛ اما باز ایشان به نمایندگی خود افتخار می کند و از شماتت نسل های آینده نمی ترسد!!
همچنین کسانی به گمان من یا نمی دانند مردم در چه وضعیتی هستند یا از خودشان و از دوران نمایندگی خودشان راضی هستند و به نوعی فکر می کنند ایشان شایسته ترین مردم برای نمایندگی هستند!
این چنین افراد بدون شک، در قبال شهرهای سوخته روزی باید خودشان یا عمالشان پاسخگو باشند این قانون طبیعت و کائنات است!
مکن کاری که پا بر سنگت آید!
جهان با این فراخی تنگت آید
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آید
ضعف نماینده پلدختر، تمامیت خواهی است نه انعطاف با دولت حاکم
علی گودرزیان ع پایدار
در شبکه های اجتماعی خواندم که منتقدین سید حمید کاظمی را به ناپایداری در مواضع سیاسی متهم کرده بودند.
بر رفتار سید حمید کاظمی نقد وارد است! نه از باب این که در حوزه ی سیاست حرکات زیکزاکی دارد و همیشه با دولت حاکم منعطف است این که نقطه ی قوت ایشان به حساب می آید!
من با سید حمید کاظمی موافق نیستم و به ایشان انتقاد جدی دارم، اما نگاه منعطف ایشان به دولت حاکم را از خصوصیات خوب ایشان می دانم! این کار را در راستای تامین منافع پلدختر ارزیابی می کنم!
اما آنچه سید حمید کاظمی را از چشم من و بسیاری از دوستانم انداخته است سیطره ی او بر ادارات و دستگاه های دولتی است. دستگاه های دولتی در پلدختر نمی توانند بی اجازه سید حمید کاظمی آب بخورند! مدیران دستگاه ها متولی حفظ منافع و نام و نشان سید حمید کاظمی شده اند، انگار مسئول خدمت دهی به مردم نیستتد!
تیم فوتسال بانوان پلدختر در لیگ دسته ی اول کشور است این ظرفیت باید مورد توجه استان قرار بگیرد اما همین دختران پلدختری در ورزشگاه های دستگاه های دولتی پلدختر حق تمرین ندارند! چون مسئول این تیم با جریان سید حمید کاظمی نیست!
دستگاه های دولتی در پلدختر دربست در خدمت سید حمید کاظمی و یا عمال ایشان هستند خداشاهد است آدم با شنیدن برخی خبرها خجالت می کشد که در این استان زندگی می کند!
این بخش از رفتار کاری کاظمی را نقد کنید نه این که با دولت می خواهد مراوده داشته باشد این که ایشان با دولت حاکم تعامل می کند از تقاط قوت ایشان است البته این تعامل نباید به استیلا بر دستگاه های دولتی منجر شود این خیانت است!
من تا حدودی به بخشی از توانایی های سید حمید کاظمی ایمان دارم؛ اما ایشان نتوانسته است نقطه ی اجماع مردم باشد و تلاش هایش برونداد چشمگیری داشته باشد! توصیه می کنم سید حمید کاظمی نخست این که به مردم اعلام کند که دور بعدی نامزد نمی شود! دو دیگر این که زمینه آشتی با بخشی از مردم پلدختر را فراهم کند! و تلاش کند در بین مردم رفع کینه و دو دستگی صورت پذیرد! سه دیگر این که اجازه بدهند دولت مقتدرانه در پلدختر جریان داشته باشد تا با تدبیر استاندار، مدیران کارآمدی در این شهرستان منصوب شود و دولت به مردم برگردد.
دیدار اخیر استاندار با مردم پلدختر و معمولان حق این مردم است. استاندار بعد از دیدار با مردم دلفان و بروجرد از شهرستان ملاوی و طرح های نیمه کاره این شهرستان بازدید کرده است و بی شک از همه ی شهرستان ها بازدید می کند!
از منتقدان انتظار می رود استاندار شاهرخی را پیش داوری نکنند! در حال حاضر سید حمید کاظمی هم نماینده ی مردم است و باید از این ظرفیت استفاده شود؛ اما بدون شک وضعیت خدمت دهی دستگاه های دولتی در پلدختر تغییر خواهد کرد وضعیت کنونی برای هیچکس قابل تحمل نیست!
متن پاسخ علی گودرزیان ع پایدار به نوشته ی نیما توکلی
جناب آقای نیما توکلی
برادر عزیزم
با سلام و درود!
در رسانه های مجازی متنی از شما خواندم که در آن از جبهه ی اصلاحات لرستان به خاطر بی توجهی به مرگ غم آلود زنده یاد ابراهیم قادری انتقاد کرده بودید!
ضمن سپاس از دغدغه ی شما و گرامی داشت یاد و نام آن عزیز سفر کرده، بهتر بود که اگر شما هم خود را عضوی از قافله ی اصلاح طلبان می دانید این نقد و دغدغه را با هیئت رییسه ی جبهه ی اصلاحات در میان می گذاشتید یا اگر خود را از این جبهه جداومی دانید در این باره کمی کنکاش یا پرس جو می کردید تا نوشته ی شما شائبه هایی به اذهان متبادر نکند!
زنده یاد ابراهیم قادری یکی از یاران بشمار و نام آشنای این جبهه در شهرستان الیگودرز بود.
بعد از شنیدن خبر فوت نابهنگام ایشان در نخستین فرصت هیئتی از طرف جبهه ی استان برای شرکت در آیین فاتحه خوانی به شهرستان الیگودرز اعزام شد و بعد از خاکسپاری جبهه ی اصلاحات لرستان در غم این کوچ غمگنانه بیانیه ای منتشر نموده است.
در ذیل متن کامل بیانیه ی جبهه جهت تنویر افکار عمومی بارگذاری می شود!
با احترام
علی گودرزیان ع پایدار
هوالباقی
جزء ها را روی ها سوی کل است
بلبلان را عشق با روی گل است
آنچه از دریا به دریا می رود
از همانجا کامد آنجا می رود
با خبر شدیم که روز شنبه یکم دی ماه ۱۴۰۳ الیگودرز، در سوگ یکی از سرشناس ترین نیروهای سیاسی خود نشسته است.
حاج ابراهیم قادری را همه می شناسند. او السابقون بود. از آغاز انقلاب تا آخرین لحظات عمر خود، دغدغه ی اساسی او بهبود وضعیت مردم بود.
حاج ابراهیم یک عمر بابرکت برای بهبود وضعیت مردم و استقرار دموکراسی در کشور، همگام با دیگر همفکران خود در سراسر ایران همت و تلاش نمود.
در لحظه لحظه ی تاریخ سیاسی الیگودرز نام و نشان حاج ابراهیم پیداست. او خود یک تاریخ شفاهی و بدون تعارف از سرمایه های اجتماعی مردم لرستان بود که اکثریت دبیران احزاب اصلاح طلب در استان لرستان او را به رادمردی و پایمردی بر سر باورهای سیاسی خود می شناسند!
خبر مرگ نابهنگام او برای همه ی دوستانش در لرستان و در سطح کشور خبری ناگوار و دل شکن بود که موجب تاثر فراوان گردید.
این مصیبت را به جامعه ی مدنی الیگودرز و استان لرستان، خانواده ی سوگوار ایشان و همه ی بازماندگان و همه ی دوستان و آشنایان و همفکران و عموم مردم الیگودرز تسلیت می گوییم!
از خداوند بزرگ برای آن سفر کرده درجات عالی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی طلب می کنیم!
جبهه ی اصلاح طلبان استان لرستان.
?کانال رسمی اطلاع رسانی شورای جبهه اصلاحات لرستان در تلگرام
پارسیلون آموزش و پرورش ایران ✍ علی گودرزیان ع پایدار تا چند سال پیش همواره به بهانهی هفتهی معلم در ایران، آغاز سال تحصیلی و روز جهانی معلم، چیزی مینوشتم و در «یادداشت سیمره» چاپ میشد. سالهاست که دیگر، به این بهانهها چیزی نمینویسم، نه این که این بهانهها…
❇️گفتگوی پایدار(گفتگو با علی گودرزیان عپایدار)
✍اسفندیار حسنوند
جناب آقای گودرزیان عزیز؛ یادداشت "اسفندیار خوش قلم" را خواندم و نخست باید از شما سپاسگزار باشم که یادداشت "آفتاب زمستانی" من را پاسخ گفتید و بعد هم خواهش کنم، که این گفتگو را ادامه دهیم. چون گفتگو، کمهزینهترین و پرفایدهترین نوع فکر کردن است و چقدر که ما لرستانیهای توسعهنیافته به گفتگوی درون خانوادگی نیازمندیم. من این فرصت گفتگو را غنیمت شمرده و ادامه خواهم داد، چون اینروزها آدم صبور و اهل گفتگو و میدان دیدهای چون شما کم پیدا میشود.
برای همین چند نکته را در باب گفتگو بیان میکنم:
?ما را دور نیاندازید:
در یادداشت اخیرتان، خوشبختانه پذیرفتهاید که الشتر هم خبرنگار و رزونامهنگار دارد، اما همچنان معتقدید که جای جریان رسانهای مستقل در الشتر خالی است، و باز هم اصرار دارید که هیچ تاثیر رسانهای با پیامهای آگاهی بخش وجود ندارد! شما را یا کمیت زیاد ادارهنامههای بیکیفیت خرمآبادی و روزمرهنویسهای بدون دفتر که نشریهشان هر وقت که آگهی و رپورتاژ به تورشان خورد، چاپ میشود، تحت تاثیر قرار داده، یا از نبود یک رسانه اصلاحطلب دوآتشه در چند سالِ اخیرِ الشتر گله دارید؟! وگرنه پلدختر را که شما بر سر ما خبرنگاران الشتری زدید، کلا چهارپنج خبرنگار دارد که هر چه گشتم هیچ مصاحبه تصویری و کار تهیه عکس و فیلم ویدئویی و کلیپ خبری استخوانداری از آنها ندیدم و آنها هم مثل خبرنگاران خرمآبادی و کوهدشتی گروه اول و سوم مورد تایید شما، به قول خودتان بیشتر رویکردی متنی و نوشتاری دارند.
?طرفداری افراطی:
فرق من و دوستان شما اینست، شما میگوئید مردم تنها از انقلابیهای انقلاب نکرده و جهادیهای جبهه نرفته مایوسند اما من میگویم مردم از هر دو جریان اصلاح و اصول ناامیدند. آفت کار سیاسی، علاقه قلبی شدید به جریانی خاص، بدون داشتن کوچکترین نقدی به آن است. انتهای این مسیر، کار به ندیدن عیوب و سفید شویی میرسد. ساداتینژاد چای دبش و شبنم نعمتزاده قاچاقچی دارو ندارد. گناه از آن خبرنگاری است که هدف را به وسیله فساد، توجیه کند و به آن اعتراض نکند. به ما یاددادهاند وقتی کار روزنامهنگاری میکنید، در کار خبریتان در هر موضوعی مردم توازن را ببینند. اگر در یک موضوع، دو موضع وجود دارد، توقع دارند، آن دو موضع را ببینند.
?حلقه بسته:
جوانان میپرسند، چرا مینویسیم پزشکیان، میخوانند عارف(ژن خوب، بیعملی، مرا نزنید)؟! در حوزه رسانه که شما استاد بنده هستید، به عنوان همفکر آقای حضرتی، احیانا پاسخی دارید که چرا در شورای اطلاعرسانی دولت، جای جوانان کارا و اهل رسانهای مثل علی اصغر شفیعیان و علی احمدنیا که در ستاد مرکزی دکتر پزشکیان استخوان خرد کردند، را یک عده پیرمرد مثل مهاجری و ربیعی گرفتند که توان دفاع از عملکرد دولت را ندارند؟! شاید چون جریان چپ پدرخوانده و سلسله مراتب دوست دارد و با بازنشستگی غریب است.
شما شعار میدهید، جوانان سرمایه و امید هستند، اما در دولتتان پست رئیس مخابرات فیروزآباد هم به آذری جهرمی جوان نرسید!!!
?صدای لرستان:
ممکن است بگوئید: "که اینها به من و شما چه؟! زمین بازی ما الشتر و خرمآباد است." در همان خرمآباد، شما به عنوان ایدئولوگ جریان اصلاحطلبان شمال شهر، در نهاد مردمی شورای اصلاح طلبان استان، که شما یکی از اعضای آن هستید، چرا هیچ اصلاحطلب استخوانداری از ازنا، الیگودرز، دورود، بروجرد، نورآباد و الشتر رئیس که نه، حداقل عضو موثر نیست؟! چگونه است بعد از اینهمه سال، در این شورا کمترین رویش را شاهدیم؟! راست میگویند آنجا بچه شهر بودن امتیازی اساسی است و در اندازه جایگاه افراد موثر است؟! به خدا پناه میبرم که در محضر مبارک شما، بخواهم کلمهای نیش و کنایه بزنم، اما میشود در جلسه شورای اصلاحطلبان استانی که بیش از نیمی از مردم آن لکزبانند، لکی سخن گفت؟! و سوال آخر اینکه در زمان پست مشاور مطبوعاتی استاندار برای جریان رسانهای زادگاهتان چه کردید؟!
در فرازی از نوشتهی زیبایتان، مرا دوست ندیده خود نامیدهاید، که هم دوستی شما باعث افتخار است و هم لازم است خود را معرفی کنم. من و گروهی دیگر از بچههای نماز مرحوم آیت اله بلندنظر در مسجد جامع وقفی حاج صیدوالیخان منظمی الشتر هستیم. مطلوب ما، هر آن چیزی است که وضع معیشتی و فرهنگی الشتریها را بهتر کند. ما ستایشگران رستم شاهنامه فردوسی، سردار شهید اسد حسنوند و سردار شهید سلیمانی و بقیه شهدای گردانِ قهرمانِ کمیل هستیم. ما لکهای لرستان، کار با سلاح را خوب بلدیم. با سلاح قلم، دوربین و نرمافزاری، احقاق حق میکنیم و سلاح رسانه را برای صلاح لرستان میخواهیم. خطی نیستیم. ما مواضع هرکس که استعدادی برای منطقه است را نشر میدهیم، نه هر کسی که خط بگوید!
پایگاه خبری قلعه مظفری (قلا)
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago