?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
تاریخ فلسفه آنتونی کنی (نسخه مختصر تک جلدی)
آنتونی کنی
زبان انگلیسی
از دیدگاه #سنکا عصبانیت نه از فوران مهارنشدنی هیجانات بلکه از اشتباه اساسی(و مهارشدنی) قوه تعقل ناشی می شود....
عصبانیت تنها ممکن است با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور کند؛اگر ما بتوانیم عقاید خود را تغییر دهیم،گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد.
هروقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم،عصبانیت ما رافرا نمی گیرد؛فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.
شدیدترین عصبانیت های ما ناشی از رویدادهایی هستند ک درک ما از اصول هستی را نقض می کنند...
هرگاه از امیدواری بیش از حد دست برداریم،دیگر عصبانی نخواهیم شد....
سنکا برای دور ماندن از اضطراب به شیوه ای حکیمانه از ما می خواهد که فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داد ولی اضافه می کند که هرگز احتمال ندارد به اندازه ای که می ترسیم بد باشند...
در جایی،نصیحت گونه می گوید:
اگر می خواهی تمام نگرانی ها را کنار بگذاری،فکر کن آنچه می ترسی «احتمالا» رخ دهد،«قطعا» رخ می دهد...
از نقطه نظر سنکا،حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم.
#رواقیون به بیانی دیگر به تصویرسازی آن پرداخته اند.مطابق آن ما موجوداتی هستیم که گاهی قادر به تغییر اموریم ولی با وجود این همواره مقهور ضرورت های بیرونی هستیم.ما شبیه سگ هایی هستیم که به گاری پیش بینی ناپذیری بسته شده ایم.قلاده ما آن قدر بلند هست که به ما درجه ای از آزادی عمل بدهد،ولی آن قدر بلند نیست که به ما اجازه دهد هرکجا خواستیم برویم.
«انسان ها نیز مانند همان سگ حتی اگر نخواهند،مجبور خواهند شد از آنچه مقدر است تبعیت کنند.»
سنکا نیز چنین تعبیری می آورد؛
«حیوانی که با حلقه طناب در می افتد،آن را سفت تر می کند... هیچ یوغی آن قدر سفت نیست که اگر حیوانی با آن کشیده شود کم تر از هنگامی که با آن بجنگد آسیب نبیند.یک راه تسکین شرور طاقت فرسا این است که به آن ها تن دهیم و در برابر ضرورت زانو بزنیم.»
ولی نکته اصلی سنکا چیزی ظریف تر است.
پذیرفتن چیزی غیرضروری به عنوان امری ضروری،همان اندازه غیرعاقلانه است که طغیان علیه چیزی ضروری.
با پذیرش امر غیرضروری و انکار امر ممکن،
همان اندازه می توان به سادگی گمراه شد که با انکار امر ضروری و طلب امر غیرممکن.
این بر عهده عقل است که میان این امور تمایز گذارد....
عقل به ما اجازه می دهد که دریابیم چه زمانی خواسته های ما تضادی تغییرناپذیر با واقعیت دارند،و سپس به ما امر می کند با میل و رغبت،نه با ناراحتی و تلخی،خود را تسلیم ضرورت ها کنیم....
سنکا از تماشای طبیعت آرامش زیادی پیدا می کرد-شاید به این دلیل که پدیده های قدرتمند طبیعت همه چیزهایی را به ما یادآوری می کنند که قادر به تغییر آن ها نیستیم،همه چیزهایی که باید بپذیریم.
«زمستان هوای سرد را به همراه می آورد و ما مجبوریم بلرزیم.تابستان با گرمای خود باز می گردد و ما مجبوریم عرق کنیم....ممکن است با حیوانات وحشی روبرو شویم،یا با انسان هایی ویرانگرتر از هر جانوری...و ما نمی توانیم نظام چیزها را تغییر دهیم...ارواح ما باید خود را با همین قانون[طبیعت] سازگار کنند،از این قانون اطاعت کنند...چیزی را که نمی توانی اصلاح کنی بهتر است قبول کنی.»
? #آلن_دوباتن
? #تسلی_بخشی_های_فلسفه
■ گردآوری #الهام_اولیائی
?زندگی، حرکت است.
ارسطو به درستی می گوید:
" زندگی عبارت از حرکت است"
و همانطور که زندگی جسمی ما فقط در اثر حرکت بی وقفه ادامه می یابد، زندگی درونی و ذهنی ما نیز مشغولیتِ مداوم را طلب می کند، مشغولیتی فکری یا عملی به هر چه ممکن باشد. گواهِ این مدعا ضرب گرفتن با دست یا وسیله ای دیگر است که افرادِ بی کار و بی فکر فورا به آن مشغول می شوند. وجودِ ما اساسا وجودی بی قرار است، از این رو بیکاریِ مطلق به زودی تحمل ناپذیر می شود، زیرا موجب بی حوصلگی و دلتنگیِ وحشتناک می گردد.
باید این سایق را نظم داد تا بتوان آن را به نحوی روشمند ارضا کرد. بنابراین، فعالیت، مشغولیت، کار در حدِ امکان یا لااقل آموختن، برای سعادتِ انسان ناگزیر است، زیرا نیروهای انسان نیاز دارند که از آن ها استفاده شود و آدمی مایل است، مفید بودنِ آن ها را احساس کند. اما بیشترین رضایت را از این حیث خلق کردن یا ساختن ایجاد می کند، چه ساختنِ سبد باشد، چه نگاشتنِ کتاب. انسان از دیدنِ اینکه اثری زیر دستِ او روز به روز شکل می گیرد و سرانجام به کمال می رسد، بلافاصله احساسِ سعادت می کند.
یک اثر هنری، یک نوشته یا حتی فقط یک کاردستی می تواند این سعادت را حاصل کند. البته هر چه اثر شریف تر و والاتر باشد، لذت خلق آن بیشتر است.
«انسان بودن، متولد شدن بدون آگاهی یا خواست خود، به درون اقیانوس وجود پرت شدن، مجبور بودن به شنا کردن، مجبور به زیستن؛ داشتن هویت؛ مقاومت در برابر فشارها و ضربههای بیرونی و اعمال غیرمنتظره - چه اعمال خود و چه دیگران - که اغلب فراتر از تواناییهای انسان است؟ و فراتر از آن، تحمل کردن افکار خود درباره تمام این مسائل: به یک کلام، انسان بودن.»
— ایوو آندریچ
?برندگان نوبل فیزیک ۲۰۲۴ معرفی شدند
?جایزه نوبل فیزیک سال ۲۰۲۴ به «جان جی. هاپفیلد» و «جفری ای. هینتون»، معروف به پدرخوانده هوش مصنوعی رسید. این جایزه برای اکتشافات و اختراعات بنیادی که امکان یادگیری ماشینی با شبکههای عصبی مصنوعی را میدهد، به این دو دانشمند اهدا شد.
نحو به خودی خود نه مقوم محتوای معنایی هستند نه برای آن کافی است. در نتیجه، برنامهها به خودی خود نه مقوم اذهان هستند نه برای اذهان کافیاند. مقدمه سوم دقیقاً به دلیل همان آزمایش فکری اتاق چینی درست است و مطابق با سناریوی اتاق چینی ما از نحو به تنهایی نمیتوانیم…
«حتا ذاتیترین و جدیترین اَشکالِ تردید، شدتشان به پای ناامیدی نمیرسد. ویژگیِ شکاندیشی، در مقایسه با ناامیدی، تفننیبودن و سطحیبودنِ آن است. میتوانم به همهچیز شک کنم، میتوانم به دنیا پوزخندی تحقیرآمیز بزنم، اما اینها مرا از خوردن، خوابِ آسوده و زناشویی باز نمیدارد. در ناامیدی، که فقط به تجربه میتوان به عمق آن پی برد، چنین اَعمالی تنها با کوششی عظیم میسر است. بر قلههای ناامیدی هیچکس حق خوابیدن ندارد. چنین است که انسانِ خالصانه ناامید نمیتواند تراژدی خود را فراموش کند؛ واقعیتِ شاقِ عذابِ ذاتیِ او در آگاهیاش محفوظ میماند. تردید یعنی بیقراری درباری مسئلهها و چیزها که ریشه در ماهیتِ حلناشدنی همهی سوالات بزرگ دارد. اگر چنین سوالاتی حلشدنی بودند، شکاک به حالی عادیتر رجعت میکرد. اما از این نظر وضعیتِ انسانِ ناامید اساساً متفاوت است. حتا با حلِ همهی مسألهها چیزی از بیقراریاش کاسته نمیشود؛ چراکه دلهرهی او از ذاتِ هستیاش سرچشمه میگیرد.»
چیستی و گونه هاي فلسفه سیاسی
در زبان فارسى اصطلاحات «فلسفه سیاسى، فلسفه سیاست، فلسفه علم سیاست و فلسفه علوم سیاسى» به درستى از هم تفکیک نشده اند، و هر کس از به کار بردن آنها ممکن است معناى خاصى را اراده کند. همان گونه که خواهیم دید، «فلسفه سیاسى» نزد لئواشتراوس آنتونى کوئینتن نیز دقیقاً به یک معنا به کار نرفته است. هدف این است که اصطلاحات چهارگانه فوق را از هم تفکیک نماید، تفاوت فلسفه سیاسى از «نظریه سیاسى «و » اندیشه سیاسى» را باز شناساند و نشان دهد که چه گونه هایى از فلسفه سیاسى وجود دارند. در بحث گونه شناسى فلسفه سیاسى این سؤال به وجود مى آید که آیا نوعى از فلسفه سیاسى، مى تواند «فلسفه سیاسى» هم باشد یا خیر؟
1ـ فلسفه سیاسى چیست؟ فلسفه سیاسى شاخهاى از فلسفه است که با روشهاى انتزاعى، پدیده هاى سیاسى مانند: حکومت، قدرت، حاکمیت، مشروعیت و عدالت را تحلیل مى کند. کلام سیاسى، بر خلاف فلسفه سیاسى، متکى به وحى است و درصدد اثبات گزاره هاى وحیانى به روشهاى عقلى، نقلى و تجربى مى باشد.
2ـ گونههاى فلسفه سیاسى چیست؟ فلسفه سیاسى به دو قسم کلاسیک و مدرن تقسیم مىشود.
■ #سقراط نخستین کسی بود که جانش را در راه عقلانیت از دست داد!
2500 سال قبل پیرمردی ۷۰ ساله در حضور بیش از ۱۰۰ نفر هیئت منصفه به جرم تشویش افکار عمومی و نشر اکاذیب به اعدام محکوم شد. این مرد سقراط نام داشت.
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺁﻣﺪ، ﻣﮕﺮ سؤﺍﻝ! ﺍﺯ ﻫﻤﻪﮐﺲ ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ سؤﺍﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩ. ﻣﻔﺎﻫﯿﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪهٔ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ، ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺍﺑﺪﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﭼﺎﻟﺶ ﻭ ﻧﻘﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩ.
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺍﺯ ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ: نقد ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ خط ﻗﺮﻣﺰ. ﻫﻤﻪٔ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺍﻫﻞ ﻧﻘﺪ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ، ﻣﺎ ﺩﭼﺎﺭ ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﺧﺮﺩﻭﺭﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﺖ سلطهٔ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﻭ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻋﺎﺩﺗﯽ، ﻋﻘﺎﯾﺪیست ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ آنها ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﺑﺪﯾﻬﯽ ﻓﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ. عقاید ﻋﺎﻃﻔﯽ هم عقایدی هستند ﮐﻪ آنها ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻘﺪ ﻗﺮﺍر ﻧﻤﯽﺩﻫﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ آنها ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﺧﻄﺎﻫﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻥها ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ. ﺧﻼﺻﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﮔﺰﺍﺭﻩﻫﺎﯼ ﻋﺎﺩﺗﯽ و ﻋﺎﻃﻔﯽ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﻘﺪ، ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﺭﺍ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺑﺎ ﻣﻮﺭﺩ سؤال ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﻤﻪچیز ﻭ ﻫﻤﻪﮐﺲ به ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺗﺸﻮﯾﺶ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺸﻮﺵ میکرد ﻭ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻤﻮﺩﮔﯽﻫﺎﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﺨﺪﯾﺮ ﺷﻮﻧﺪ. ﺍﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﺣﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﯽﺷﺪ. ﺑﻪ همین ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺗﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺮﻣﮕﺲ ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﻣﮕﺲ ﻣﺎﻧﻊ ﭼﺮﺕﺯﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
او از راه پرخطر یقینزدایی منصرف نشد. ﺳﻘﺮﺍﻁ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﺎﻟﺘﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮﺩ. ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺁنها ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻧﺴﺒﯽ ﻭ ﺧﻄﺎﭘﺬﯾﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪٔ ﺑﺸﺮﯼ، ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﻄﻠﻖ ﻭ ﺧﻄﺎﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺍﻣﺮ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺴﺒﯽ ﻭ ﻣﺘﮑﺜﺮ ﺍﺳﺖ.
امروزه روش سقراط را آگنوستیکی و شکگرایی (شکورزی) یا سنت سقراطی میگویند. بسیاری از انسانها مطابق عرف جامعه بودن (عرفیبودن) یا انباشتن اطلاعات را نشانه عقلانیت میدانند اما سقراط نشان داد که اینطور نیست، عقلانیت با فرآیند تفکر سر و کار دارد.
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺳﻘﺮﺍﻁ، ﻫﺮ ﺑﺎﻭﺭی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻧﻜﺸﻴﻢ ﻭ ﺍز ﻏﺮﺑﺎﻝ ﻧﻘﺪ ﻧﮕﺬﺭﺍﻧﻴﻢ، ﻫﺴﺘﻪﺍی میﮔﺮﺩﺩ ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺪگی ﺍﺑﻠﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺎنعیﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪگی ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ. سرنوشت سقراط پایان غمانگیزی داشت و نخستین کسی بود که جانش را در راه عقلانیت از دست داد!
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago