قدرت حیرت‌آور آبشار در چهار محال و بختیاری
آبشار برف
با تشکر از محقق و مردم‌شناس دانشور و ارجمند جناب آقای نادعلی فلاح برای انتخاب و ارسال این فایل به کانال انسان‌شناس ایرانی

به پایان رسید
طرح پژوهشی
میراث ناملموس
رویکردها, منشور اخلاقی، چالش‌ها، راهکارها،‌چارچوب حفظ و پایش و تجارب جهانی آن
پژوهشگر و مولف
علیرضا حسن‌زاده
دانشیار پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
عکس روی جلد طرف فارسی مهربان افسر کشمیری
روی جلد انگلیسی بابک صدیقی

رقص فولکلوریک گرجی

مارادونا محاکمه می‌شود: رویا زنجیر شدنی نیست!
ششمین رمان علیرضا حسن‌زاده به‌زودی از سوی نشر روزنه منتشر خواهد شد.
پیشتر از این انسان‌شناس و رمان نویس، رمان‌های زیر منتشر شده است:
۱.‌ تهران آدم‌ها و کلاغ‌ها نشر کتابسرای نیک ۱۳۹۶
۲. نادر شاه و دختر کولی ۱۳۹۷ مروارید چاپ و اول دوم
۳. تراژدی خریت ۱۳۹۹ چاپ اول و دوم
۴. رمان پری‌کشی ۱۳۹۹/۱۴۰۰/۱۴۰۲ چاپ اول، دوم، سوم و چهارم نشر مروارید
۵. کتاب ممنوع عشق راز مرگ شاعر کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا نشر روزنه دی ماه ۱۴۰۲
در سال ۱۴۰۳ نیز از وی دو کتاب زیر منتشر شده است:
کودکان و قصه‌های پریان نشر چتر فیروزه
ایران جهان آستانه‌ای: پرسش از اسطوره، قدرت و تابو نشر ارس

بازار رشت، آواز گیلکی و ساز و نقاره جمعه بازار
زنانه شدن زبان گیلکی

فرشتگان مهربان امید
مقدمه‌ای بر کتاب پری‌کشی، مجموعه آثار هنرمندان به‌کوشش مژده مصحفی توانا
علیرضا حسن‌زاده
زیبایی چشم‌‌نواز زن و زنانگی، در سیمای پریان تجلی یافته است. چهره‌ی پریانی "زن" با طبیعت همزاد می‌شود، از این رو برای مردان "پری" هم نماد شیفتگی و هم نماد هراس است. هراس از سیمای ناشناخته، ناآرام و شگفت‌‌انگیز طبیعت که در خود قدرتی عظیم و بی‌مهار را پنهان کرده است.‌ پری با آب، دریا، رودخانه، مرداب و جنگل پیوند دارد و این همه به او قدرتی جادویی می‌بخشد. این قدرت از جنس قدرت معمول نیست که پشتیار و ضامن آن، تفنگ و شمشیر است. قدرت او از جنس موسیقی، آواز، شعر، قصه‌گویی، دلبری و دلدادگی، و عیان ساختن زیبایی زنانه و چشم‌نواز خویش است. این قدرت است که حتی مردان جنگ‌سالار را که شمشیری بر کمر دارند، به تسلیم در برابرش وا می‌دارد.‌ نمایندگان عقل و منطق، که بر تخت قدرت تکیه می‌‌زنند و دیهیم فرمانروایی بر سر دارند، پری را از جنس جادو می‌دانند و گرفتار شدن در عشق او را پری‌زدگی می‌شمارند. از این قرار است که قدرت جادویی دیوی چون خواهر فولادزره در گیسوان او نهفته است و باید این گیسو را در جامعه مردسالار برید. برچسب دیوانگی و جنون به کسانی می‌زنند که عاشق شده‌اند. عشق از این نگاه با دستکاری و دخالت پریان رخ می‌دهد، پریان میان عاشق و معشوق  با هزاران فرسخ فاصله به سحر  رویایی عاشقانه پل می‌زنند. از این رو، عشق ستیزان در عین حال رویا ستیز و پری‌ستیز هم هستند. زنان و مردان قصه‌گو با وجود برق شمشیر تیز گزمه‌ها، در خلوت خانه‌هایشان، از پریان قصه گفته‌اند تا عشق، رویا، شعر، موسیقی، و زیبایی زنانه زنده بماند.  یکی از نشانه‌های مرگ رویا، زوال قصه‌های پریان است. هر جامعه‌ای که دلبسته فردایی روشن‌تر  و خورشیدی نورانی‌تر و بارانی خنگ‌تر  و بیشتر است، به نجوای پریان سرزمین خویش نیازمند است. پریان، نجواگر امید هستند و با  زبانی سخن می‌گویند که جهان را به عشق و مهربانی فرا می‌خواند. شور و شوق و شیدایی جهان مدیون کرشمه آنان است. شاعرانی چون حافظ از پریان و همزادان آنان چون کولیان سخن گفته‌اند. در تلخ‌ترین دوران‌های زندگی انسان بر زمین، این پریان بوده‌اند که آدمیان را در قصه‌های قصه‌گویان از زندان زمان و مکان‌شان که تاریک و ظلمتبار بود بدر آورده و چراغ امید را در قلبشان زنده نگاه داشته‌اند. پریان بر خاک خشک،  عشق را چون بذر باران فرو می‌بارند تا جهان از بی‌عشقی نمیرد و جان آدمیان بی‌ عشق نپژمرد. پریان نیمه دیگر آدمیان از جوهره آب و روشنایی‌اند.
دز قصه‌ها و افسانه‌های کهن، زن خود را در سیمای پری جلوه‌گر ساخته است. پری از جنس زن و زن از جنس پری است. شادی  جان  و جهان بی یاری این دو ممکن نخواهد بود. پری‌کشی داستان ستیز میان زندگی و مرگ است، در یکسو زنان و پریان، عاشقانه ایستاده‌اند و در سوی دیگر،  آنانی که شراب عشق را حرام می‌دانند، شرابی که خداوند در رگ‌های انسان جاری ساخته است و اکسیر جاودانگی است.
برای فردایی بهتر راهی جز زنده ساختن قصه‌های پریان نیست، قصه‌هایی که سرشار از امید، شادی و عشق است. پریان راوی قصه‌هایی‌اند که در آن انسان به سفری جادویی،  از قفس زمانه خویش بدرآمده و از زندان ناامیدی بیرون خواهد جست. استیت تامپسون پدر قصه‌های پریان، این قصه‌ها را قصه‌های امید نامیده است. پس بی‌راه نیست که ما هم پریان را فرشتگان مهربان امید بنامیم.