برویم برای پایان فصل خاندان ?

برویم برای پایان فصل خاندان ?

رندوم فکت: بوشهری‌ها به لیوان میگن «گیلاس»،
You know.... Like "Glass" ?
لیوان به انگلیسی می‌شه «گِلَس»

▶️ 00:26
But I can see us lost in the memory
ولی می‌تونم ببینم که گمگشته‌ی خاطراتیم
August slipped away into a moment in time
آگوست هم درون لحظه‌ای از زمانه‌های گذشته درگذشت
'Cause it was never mine
چون اون هیچ‌وقت مال من نبود
And I can see us twisted in bedsheets
و می‌تونم ببینم که بین ملافه‌ها در هم پیچ خورده‌ایم
August sipped away like a bottle of wine
آگوست هم مثل بطری شراب سرکشیده شد
'Cause you were never mine
چون تو هرگز مال من نبودی

من نمی‌دونم این معلم‌هایی که آخرین کارتونی که دیدن بیست سی سال پیش بوده، چطوری می‌تونن با بچه‌های کوچیک ارتباط برقرار کنن.
آهان. نمی‌تونن. تک تک معلم‌هایی که کودک درون‌شون مرده، با هر کدوم صحبت کردم، از بچه‌های کوچیک نفرت داشتن.
Sad.

— بقیه معلم‌ها:
Put on
یعنی پوشیدن.
Take off
یعنی در اوردن.
حالا برید خونه‌اتون.

— من:
امروز میریم خرید لباس توی جی‌تی‌ای....

من: میوه‌هایی که توی تصویر می‌بینی رو از توی لیست اسامیشون علامت بزن.
دانش‌آموز: تیچر پس کو donkey-goat.
من: هان؟!
دانش‌آموز: خربزه.
????

امروز آخرین کلاس دانشگاهم بود. آخرین. پایانی. نهایی.

شعر Ode to a Nightingale رو نقد کردم، و پس از اون دیگر در این‌جا کلاسی نداشتم.

البته، به دوستم قول دادم که بعد از اینکه آثار جانبی شیمی درمانی‌ش از بین بره، بهمراهش توی کتابخونه دانشگاه کتاب بخونم. شاید هم آخرین کلاسی نبوده باشه که اونجا شرکت کردم، ولی آخرین کلاس «رسمی‌م» بود.

یه جای شعر شاعر می‌گفت: شاید الکل مصرف کردن راه‌چاره خوبی باشه برای گریز از زجر دنیوی.
ولی یکم بعد یه فکر دیگه به سرش رسید، گفت: به سوی بلبل پرواز خواهم کرد، اما نه سوار بر ارابه‌ی خدای شراب و یوزپلنگ‌هایش، بلکه با بال‌های نامرئی شاعری. :')
این‌جاش به سختی جلوی خودمو گرفتم که جلوی کل کلاس گریه‌ام نگیره.

هعی.
End of an Era. ✨

بی نازنین شدیم ?

There's darkness in the distance
در افق تاریکی گستریده شده و تیرگی
From the way that I've been livin'
زاده شده از طرز و شیوه زندگیم
But I know I can't resist it
ولی می‌دونم نمی‌تونم درمقابلش کنم هیچ مقاومتی
Oh, I love it and I hate it at the same time
اوه، در برابرش ازم درز داده می‌شه عشق و نفرتی همزمان
You and I drink the poison from the same vine
من و تو سم رو سر می‌کشیم از ساقه‌ای یکسان
Oh, I love it and I hate it at the same time
اوه، در برابرش ازم می‌چکه عشق و نفرتی همزمان
Hidin' all of our sins from the daylight
تمام گناهان‌مون رو از روشنایی روز می‌کنیم پنهان
From the daylight, runnin' from the daylight
از روشنایی روز، از روشنایی روز شدیم گریزان