تو ذاتِ من خبری از نارفیقی یا نامردی نیست ...
اگه دیدی بهت محل نمی‌زارم یا حذفت کردم،
چون یجوری امتحانت کردم که خودتم متوجه نشدی !
آره ... ; )

🗣️ @Shabi_Voice

آمدی اینک دوباره، تا مرا عاشق کنی ؟
عاشقی را توبه کردم، لعنتی دیر آمدی ...

🗣️ @shabi_voice

کوله‌باریست، پر از هیچ، که بر شانه‌یِ ماست ...
گله از دستِ کسی نیست، مقصر، دلِ دیوانه‌یِ ماست ...

🗣️ @shabi_voice

«عِزرائیل»

اگر صدایِ مرگ را شنیده‌ای !
مرا با صدایِ رسا ،
صدا كن !
تا مرا بیند فرار می‌كند !
لاكردار ،
انگار ارثِ پدرم را خورده است !!!

راوی: شهاب جعفری
شاعر: کاوه نادی حیدری

✍🏻 @kaveh_nadi_heydari
🗣️ @Shabi_Voice

میگه؛

غمِ ویرانیِ خود را، به چه تشبیه کنم ...
فرض کن کوهِ شنی، طعنه‌یِ طوفان خورده ...

🗣️ @Shabi_Voice

آمدی وقتی که دیگر، بی‌نهایت دیر شد،
آن جوانی که رهایش کرده بودی، پیر شد ...
آفتابِ انتظارت، آنقدَر تابید که،
پهنه‌یِ دریایِ عشقم، عاقبت تبخیر شد ...
شور و شوقِ زندگی، بعد از تو افتاد از سرم،
روزهای جمعه نه، هر روزِ من دلگیر شد ...
خارج از وقتش که باشد، عشق هم بی‌ارزش است،
نوش دارویی که آوردی تو بی‌تاثیر شد ...
حرفِ آخر... جانِ دل برگشتنت بی‌فایده‌ست،
آمدی وقتی که دیگر، بی نهایت دیر شد ...

🗣️ @Shabi_Voice

زندگی می‌کشد آخر به کجا کارت را
باید از دور، تماشا بکنی یارت را
روزِ دیدار، خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی، لحظه‌یِ دیدارت را
عاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شد
دور سازی خودت از خیش، خریدارت را
دوستش داشته باشی و نبیند هرگز
دوستت دارم، در سینه گرفتارت را
بهترین پاسخِ این درد، سکوت است، سکوت
نکند باز کنی، مخزنِ اسرارت را
رفتنی می‌رود و، باز تو خواهی پرسید
از نسیمِ سحر آرامگهِ یارت را

🗣️ @Shabi_Voice

چه غربب ماندی ای دل
نه غمی، نه غم‌گساری
نه به انتظارِ یاری
نه زِیار، انتظاری

🗣️ @Shabi_Voice

جنابِ شهریار در وصفِ عشقِ بی‌وفاش میگه که :
عهد و پیمانِ تو با ما و، وفا با دگران !
ساده دل من که، قسم‌هایِ تو باور کردم ...

🗣️ @Shabi_Voice