𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 19 hours ago
✅️ چیستی عدم و بررسی تطبیقی دیدگاه سه شخصیت درباره عدم (مولانا جلال الدین ،خیام ،هایدگر )
✍️ناهید تقی زاده
ب)مفهوم عدم
عدم در لغت جز نیستی و بطلان محض نیست. عدم مقابل و نقیض وجود است.در ابتدا به مفهوم وجود پرداخته و سپس مفهوم عدم بررسی خواهد شد. وجود در لغت به هستی و بودن و یافتن معنا می شود.
اساسا ادراکِ وجود به خودی خود صورت می پذیرد.
از مفهوم وجود واضح تر مفهومی نیست ،زیرا که وجود عام ترین مفهوم است ودر شناخت آن به واسطه و میانجی نیازی نیست .پس، وجود به خود شناخته می شود .اینگونه است که همه ی اذهان این مفهوم را می شناسند، در عین حال مفهوم وجود در هر وضعیتی که باشد از مفهوم نقیض آن، یعنی عدم ،جدا نمی شود.
از طرفی عدم نیز مانند وجود، مفهومش، تعریف نمی پذیرد. مفهوم عدم خود را در عرض مفهوم وجود قرار می دهد. این دو مفهوم با هم در اذهان حاضر می شوند، به طوریکه منشا یکی از آنها در انظار مختلف، هرچه باشد منشا دیگری نیز خواهد بود. وجود، طارد عدم و عدم ،طارد وجود است .عدم درلغت، به معنای مرگ، فقدان، نیستی است.
عدم در عرفان اسلامی دارای چند اطلاق و اصطلاح است ؛ ۱-عدم در معنای مطلق،۲- عدم در معنای عدم های خاص مانند عدم انسان، ۳-عدم در معنای وجدان .
در فلسفه، مفهوم عدم در تقابلِ با مبحث وجود مطرح می شود و بحث وجود شناسی(اُنتولوژی)از مباحث اصلی فلسفه است .بدین ترتیب عدم شناسی در فلسفه نیز بسیار مهم است.
موضوع فلسفه در معنای شایع موجود و در معنای غیر شایع، وجود است .
وجود تنها چیزی است که می توان مصداق حقیقی برایش در نظر گرفت .
از آنجاییکه توجه به وجود مستلزم توجه به عدم است،پس،تا وقتی که ترکیب وجود و عدم در هستی مطرح نشود،کثرت(وجودها)در عالم واقع ،پدید نمی آید.
پیدایش کثرت در هستی جز با فقدان یا عدم امکان ندارد.تحلیل نقش عدم در پیدایش کثرت، شناخت کثرات و تمایز موجودات، همه به شناخت عدم و معانی و مصادیق آن بر می گردد. پس این مفهوم نشان می دهد که عدم در فلسفه جایگاه بسیار مهمی دارد .
Nahid_.taghizade : اینستاگرام
@nahidtghz :تلگرام
✅️چیستی عدم و بررسی تطبیقی دیدگاه سه شخصیت درباره عدم (مولانا جلال الدین ،خیام ،هایدگر )
✍️ناهید تقی زاده
الف)چیستی عدم
اصلی ترین مفاهیم ما بعد الطبیعه سه مفهوم است: وجود ،عدم ،ماهیت (هستی، نیستی، چیستی) یا (بود، نبود، نمود). با شناخت عدم، می توان تاثیرش را درمباحثی چون مباحث معرفت شناسی،خداشناسی،جهان شناسی،...ادراک نمود. چراکه بحث عدم هم در جهان شناسی و هم در اخلاق و هم در انسان شناسی مطرح است و تامل در هر کدام از این سه ساحت نقش اساسی در نحوه ی ارزش گذاری ها و اهداف و عملکرد انسان دارد .به عنوان مثال: با توجه به نوع نگاه انسان به عدم، جهان بینی او شکل می گیرد .اگر فردی به عدم به عنوان پایان بنگرد،طبیعی است که هستی و زندگی او نیز پایانی رنج آور داشته باشد .حتی او در ساحت اخلاق نیز متفاوت عمل خواهد کرد . ارزش گذاری در ذهن و ضمیر انسانی که به عدم به چشم نیستیِ مطلق می نگرد با فردی که چنین نگاهی ندارد بسیار متفاوت خواهد بود. در فرهنگ عامه، شاید بزرگترین نمود عدم، مرگ باشد. قطعا مفهوم مرگ در دیدگاه فرد از نگاه اخلاقی و جهان بینی و ارزش گذاری زندگی می تواند تاثیرات مهمی داشته باشد. مرگ اندیشی و چگونگی نگاه به مرگ ،عامل اصلی در شکل گیری فلسفه ی زندگی هر انسانی است. برای شناخت جهان بینی هر متفکری بررسی چگونگی نگاه او از پدیده مرگ بسیار مهم است. هدف و فلسفه زندگی و رسیدن به آنهامنوط به درک فلسفه زندگی وادراک مرگ خویشتن است و اساسا خود وجود مرگ سبب می شود که انسان به فلسفه هستی و معنای زندگی بیندیشد.عدم شناخت مرگ و آگاهی از آن منجر به عدم معرفت حقیقی از هستی و زندگی است و پیامد این عدم معرفت، نبود فلسفه زندگی و همچنین تهی بودن زندگی از معنا می شود .
با این مقدمه ابتدا به ساکن به واکاوی معنای لغوی عدم پرداخته و سپس دیدگاه سه شخصیت برجسته یعنی مولانا جلال الدین ،هایدگر و خیام نسبت به مسئله ی عدم رابررسی خواهیم کرد و در پایان به بررسی تطبیقی این سه دیدگاه که سه منظر متفاوت است و صادر شده از سه نوع جهان بینی عارفانه ،فیلسوفانه و شاعرانه می باشد ،خواهیم پرداخت .
@nahidtghz : تلگرام
Nahid_.taghizade : اینستاگرام
Nürəddin Mehdixanlı: Sevgi hissini hər adam yaşaya bilməz (Şou ATV)
اجرای آهنگ ترکی آراز باری
هر دو شاعر (مولانا و فضولی)بر سر مفهوم مجاز اشتراک نظر داشته که مجاز هم می تواند آدمی را به حقیقت وصل کند ....
بیان چهار مورد از چهار شخصیت نشانگر تفاوتها و قرابتهایی است که میان این چهار شخصیت هست که سبب برداشتهایی گاه متفاوت ،گاه متشابه و نتیجتا فهم آثار آنان به مثابه ی ادراک خود اثر از آنرو که آثار هستند را نمایان می کند .تاثیر هرمنوتیک بر ادراک در حقیقت رمز گشایی اثر با حفظ تمامیت اثر است ،چراکه اینجا کشف معنا درپی هست نه خلق معنا ،کشف معنا یعنی معنا در شعر بود و فقط پرده برداری شد ،اما خلق معنا یعنی چیزی برآن افزوده شد ،و هرمنوتیک در پی کشف معناست نه خلق آن ،چراکه در کشف معناست که اثر به مثابه ی اثر حفظ خواهد شد و دچار انحراف معنایی نخواهد شد .
@nahidtghz :تلگرام
Nahid_.taghizade : اینستاگرام
✅ نقش هرمنوتیک در ادراک انسان از آثار و سخنان بزرگان(شاعران ،نویسندگان ،.....)
?ناهید تقی زاده
همیشه میان آثار نویسندگان ،شاعران ،.....و خوانندگان این آثار فاصله ی ادراکی وجود دارد که این فاصله بسته به قرابتِ" جهان بینی و فکری و شخصیتی" خواننده- نویسنده
می تواند یا بسیار اندک و یا گاه فرسنگها دورتر باشد ،چراکه رابطه ای مستقیم میان این قرابتهای مذکور و فهمِ آثارِ نویسنده وجود دارد ،هرچه قرابت فکری بیشتر ،فهم آثار بهتر و برعکس .....
سه واژه ی مهم در فهم و ادراکِ آثار به سراغ آدمی می آید : تاویل ،تفسیر ،هرمنوتیک .
واژه ی تفسیر از ریشه ی" فسر" اشتقاق یافته است و در معنی نوعی آشکار کردن و رفعِ ابهام و پوشیدگی است .
تاویل :از ریشه ی" اول" می آید ،به معنای رجوع و بازگردیدن می باشد .
هرمنوتیک از واژه ی یونانی hermeneuein گرفته شده است و با واژه ی یونانی" هرمس" دارای ریشه ی مشترک می باشد .در فرهنگ یونان باستان، هرمس ،ایزدِ پیام رسان می باشد .در میان خدایانِ یونان ،خدایِ هرمس واسطه ای بود به عنوان تفسیرگر و شارحِ درون مایه ی پیامِ خدایان، به نحوی که سرشتِ پیام فراتر از فهمِ آدمیان بود ،برای آنها به گونه ای که قابل درک باشد پیام رسانی می کرد .(بماند که چقدر نام این ایزد زیباست ،گویی میان فهمِ خدایان و فهمِ آدمیان فاصله ی ادراکی هست و ایزد هرمس پیام خدایان را به نحوی تفسیر می کند تا پیام را به آدمیان برساند ).
ریچاردپالمردر کتاب علم هرمنوتیک می گوید: هرمنوتیک (عمل رمزگشایی)یا "فهمیدنِ معنای اثر"در واقع فهمیدنِ متناسب با آثار ،از آن حیث که آثارند ،می باشد .
پالمر معتقد است ؛
"فهم،مواجهه ای تاریخی است که تجربه ی شخصیِ هستی(being)را در اینجا در جهان می طلبد. "
هرمنوتیک در حقیقت مطالعه ی چنین فهمی است .
با گذر از این مقدمه می توان گفت :وقتی ما می توانیم بیشترین فهم از یک شاعر ،نویسنده ،...داشته باشیم که بیشترین قرابت فکری را با او داشته باشیم و به جهان بینی او نزدیک شویم در اثر این قرابت فکری این توانایی را خواهیم داشت تا فرد مورد نظر را بهتر ادراک نماییم و آثارش را از آن حیث که آثار اویند ادراک نماییم .هر چه جهان دو انسان از هم دور باشد در فهمِ یکدیگر دچار سختی و تکلف خواهند شد .اینکه آثار کسی را از آن حیث که آثار اوست ادراک کردن فهمیدنی هرمنوتیک است .به مثالهای چهارگانه ی زیر دقت کنیم :
۱-اقبال لاهوری
حق اگر سوزی ندارد حکمت است
شعر می گردد چو سوز از دل گرفت
این شعر از اقبال لاهوری است ،در نگاهِ اقبال حق از زبانِ یک فیلسوفِ شاعر بیان می شود ،رنگِ جانِ او فلسفی و شاعرانه است ،مصراع اولش حکمت و مصراع دومش رنگ حسیات شعر دارد ،حق اگر با سوز دل همراه شود شعر و اگر سوز دلی در میان نباشد حکمت است ،این یک بیت راویِ دو بُعدِ وجودیِ اقبال است (گویی شعر و نظم از نگاهِ او دو مقوله ی جدای از همند ،هر کلماتی که نظم داشته باشد از دیدگاهِ وی شعر نیست و شعریت متفاوت از نوشته ی نظم است ).
۲-نسیمی
حق بین نظری باید ،تا رویِ مرا بیند
چشمی که بود خودبین کی رویِ خدا بیند
نسیمی حق را از درونِ تمامیتِ خویش بیان می کند و حق را خدا می داند و آنکه خودِ خویشتنش را به خدا نزدیک گرداند ،خویش را حق می نامد و از آنرو بانگ اناالحق می زند ،نه آنکه نسیمی ادعای خدایی کند ،ابدا!! بل نسیمی پُر بود از خدا و اناالحق او نه از خودِ نسیمی که بیان خداوند بود از زبان نسیمی ....این خداوند بود که می فرمود اناالحق ....اما همان خودبینهای عوام گمان کردند که نسیمی کفر می گوید و به دار آویخته و پوستش را زنده زنده کندند .و اینجاست که مصراع دوم نسیمی اشاره به چنین خودبینهایی دارد .
اینجادیدگاه دو شاعر با دو منظر به "حق" واکاوی شد .
اما دوگانه های دیگر فضولی و مولوی است ،دو شاعرِ عارفِ عاشق که هردو از عشق به عرفان و از عرفان به عشق می رسند .
۳-فضولی
زعشق مگذر اگر بر مجاز هم باشد
که مرد را به حقیقت مجاز راهبر است
فضولی بر سرِ این معنا می ایستد که عشقِ مجازی انسان را به عشقِ حقیقی که همان خودِ ماهیت عشق است خواهد رساند و عشق الهی نیز جز عشق به خداوند نیست (چنانچه عیسی (ع)فرمود :خداوند عشق است).....
۴-مولانا
عاشق آن وهم ،اگر صادق بود
آن مجاز او ،حقیقت کِش شود
مولانا نیز بسان فضولی معتقد است که مجاز نیز می تواند انسان را به حقیقت نزدیک کند ،به بیانی وهم و توهمات نسبت به اوصاف خداوند عاقبت می شود که آدمی را به حقیقت نزدیک گرداند ،که حقیقت خودِ خداوند است نه اوصاف و توهمات نسبت به این اوصاف ....
@nahidtghz :تلگرام
Nahid_.taghizade : اینستاگرام
To Vals Tou Gamou - Eleni Karaindrou
✅️به مناسبت سالروز وفات علی آقا واحد
?ناهید تقی زاده
آذربایجان همیشه از لحاظ غنای شعر و ادبیات دستی پر داشته و دارد ،چراکه همیشه از میان این مردم ،انسانهایی با ارواح بلند پا به عرصه ی تاریخ می نهند و از خود رد پایی پررنگ برجای می گذارند که هرگز پاک نمی شود .حتی اگر سالهای متمادی هم گذشته باشد .
علی آقا واحد هم یکی از این افراد می باشد که همیشه غزلهای عاشقانه ی او زبانزد خاص و عام بوده و هست .
اشعار وی نه تنها محتوای ادبی اش غنی است ،بلکه سبب شده است که زیبایی و غنای خاصی به موسیقی "مقامی آذربایجان" عطا کند ،چراکه شعری که در موسیقی مقامی خوانده می شود ،خود نیمی از زیبایی این موسیقی را در بر می گیرد .
اما تصویر پایانی خاموشی چراغ زندگی این بزرگمرد عاشق، بسیار حزین است .
پروفسور بیگدلی در بیان احوال مرگ علی آقا واحد چنین می سراید :
واحدی داخما دا یاتمیْـش گؤردوُم
گنجی ویرانه دَه باتمیْـش گؤردوُم
آیـیْن اؤرتموُشدوُ بولود چهرَه سین
گوُنَشی مغربَه چاتمیْـش گؤردوُم
بو وفاسیْـز فَـلَـکین هرزَه ا َلین
یوسفی درهَمَه ساتمیـْش گؤردوُم
یئنَه باخدیْم، کیمی گؤردوُم هامیْ سیـْن
بیر دَرین ماتَـمَـه باتمیـْش گؤردوُم
گؤی گؤلوُ، خان آرازی، میل دوُزوُنـوُ
بـوُسـبـوُتـوُن شَـنلیگین آتمیـْش گؤردوُم
بیگدلی واحدیـمـیـز اؤلمـَز دی
شاعری، شعری یـاتـمـامـیـْش گؤردوُم
پروفسور بیگدلی اورا بسان گنجی که در ویرانه ای می یابد و در هجران این روح فرهیخته ی عاشق می سراید .به راستی هم گنج در ویرانه هاست .....
مردی که عشق سالهای جوانی او "زلفیه"دست ردی بر سینه ی او زده بود و شاعر را زخمی نموده بود.وقتی زخمی بر جسم انسان وارد می شود ،تن ،خونین می شود ،اما وقتی زخمی بر روح آدمی وارد می شود ،از میانه ی این زخم، یا اشعار زیبا جاری می شود یا هنر ،یا نوشته ای زیبا ،....شاید روح آدمی مخزن زیباییست ،که وقتی زخمی می شود از درون این زخم ،زیباییِ مصور، حاصل
می شود.
چنین امری مشمولِ حالِ روحِ عاشقِ آشفته ی ما(علی آقا واحد ) نیز شد ،و علی آقا واحد نیز بر اثر چنین زخمی ،غزلیات زیبایی سرود که حتی در این عصر نیز می شنویم .
او از این دنیا وداع کرد، اما تلاطم روح زیبایش هنوز هم در غزلیاتش همراه ماست و روح انسانهای معنا یاب را می شوراند .
اینجاست که سخن زیبای "رضا براهنی" شاعر بزرگ ما به یاری می شتابد ،او می گفت :
مرده آن کسی است که از پس مرگش سکوت کرده باشد .....
شاعر شوریده وفات یافت اما سکوت نکرد ....
او از این دنیا رخت بربست ، اما از پس مرگش هنوز سخن می گوید ،با اشعار زیبایش سکوت پس از مرگش را می شکند و با شاعران و ادیبان و مشتاقان زیبایی سخن می گوید .
روحش شاد ،یادش گرامی ...
@nahidtghz : تلگرام
Nahid_.taghizade : اینستاگرام
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 19 hours ago