یادداشتهای ناهید تقی زاده

Description
یادداشتهای فلسفی ،اجتماعی ،عرفانی ،ادبی
راه ارتباطی؛
@farhadi_gh
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago

5 months, 1 week ago

پس يك حركت از ظاهر اين جهان به باطن آن صورت مى پذيرد. مولانا عدم را درباره عالم غيب وخداوند نيز به كار مى برد. او خداوند را همان عدم مى داند كه در ظاهر نيستى رانشان مى دهد، اما در حقيقت هستى حقيقى و آغاز وجود است.
مولانا وجود را عدمى مى داند كه پيراهن هستى بر تن كرده است.

نيست را بنمود هست و محتشم
هست را بنمود بر شكل عدم
بحررا پوشيد وكف كرد آشكار
باد را پوشيد بنمودت غبار

در حقيقت عدم وجه دیگر هستى مى باشد ويك مرتبت از هستى است .مولانا عدم رابه تعبير خويش مبارك جايى می داند :

اين عدم خود چه مبارك جایى است
كه مددهای وجود از عدم است

ویا بیتهای زیر را بنگریم:

از عدم ها سوى هستى هر زمان
هست یا رب كاروان در كاروان
جاى دخل است اين عدم از وى مَرَم
جاى خرج است اين وجود بيش وكم

مولانامرگ وعدم رانقطه پايانی نمى داند بلكه مرگ را مرحله اى براى عبور به مرحله بعد مى داند.

جمله عالم زين غلط كردند راه
كز عدم ترسند و آن آمد پناه

با مداقه در اين بيت مى بينيم كه مولانا عدم را پناهگاه آدمى مى داند. عدم پناهگاه آدمی است كه انسان در آن آرام مى يابد. برخلاف اينكه مرگ وعدم وجه تراژيك زندگى است ،اما مولانا عدم را وجه تراژيك زندگى نمى داند، بلكه او تراژدى را در اين مى بیند كه ما به عنوان انسان هايى كه در اين حيات زندگی مى كنيم ،نمى دانيم عدم به عنوان روح وبطن اين جهان است .این نگاه مولانا سبب مى شود كه ما جسورانه با مرگ روبرو شويم.
هميشه اين غناى روح آدمي است كه سبب می شود تا برخورد مناسبی با موارد مختلفی که در زندگى براى او پیش مى آيد ،داشته باشد . برخورد مولانا با عدم ومرگ نيز از اين قضيه مستثنی نيست. او روحى به غايت غنى دارد، اين غناى روحى سبب بروز رفتارى متعادل در برخورد با عدم مى شود. همچنان كه او از شادى سخن مى گويد ،این شادی در درون وجود اوست و این شادى مولانا در حالات درونى او قرار دارد ومتاثراز غناى روحى اوست .
به شعر او بنگريم:
عارفان را شمع وشاهد نيست از بيرون خویش خون انگورى نخورده باده شان هم خون خویش

شادى و غناى روحى امرى سوبژكتيو است كه در درون مولاناست .هرگاه شادى متصل به امر اوبژكتيو نباشد ،آنگاه پايدارتر مى باشد، چرا كه امكان از ميان رفتن امر اوبژكتیو و به تبع آن از ميان رفتن شادى نيز وجود دارد. اما وقتى شادى سوبژكتيو و ذهنى باشد، آنگاه حتی با از ميان رفتن امر اوبژكتيو نيز اين شادى همچنان در درون آدمی باقى خواهد ماند و از ميان نخواهد رفت.
جنس شادى در مولانا اینچنین است واين شادى حتى در برخورد با عدم نيز حاكم است واز ميان نمى رود....

Nahid_.taghizade : اینستاگرام
@nahidtghz :تلگرام

5 months, 1 week ago

✅️عدم از منظر مولانا

✍️ناهید تقی زاده

مولانا حكمت عرفانى خويش را از آبشخور سنت دينى و معنوى بيان مى كند. وی متعلق به جمع عارفان است وعارفان در برخورد با مسئله ی عدم از منظر حكمت دينى و معنوى می نگرند . در اینجا مولانا نیز در برخورد با عدم ، آن را به نوعى دريدن پرده غفلت مى داند .او اُستن اين عالم را غفلت مى داند و هوشيارى را با صفت آتش بيان مى كند طورى كه تاب آوردن بر آتشِ هوشيارى را كارى بسيار صعب واضطراب آور مى داند،چراکه هوشيارى پرده غفلت را می درد و انسان را آگاه مى كند.
همراهى هوشيارى و آگاهى و غفلت (كه اُستن اين عالم است) به نوعى اجتماع نقيضين است و يك جا گرد آوردن دو چيز متناقض وزيستن اين تناقض در زندگى سبب سختى هاى زيادى است كه فرد متحمل مى شود.
گویی هوشیاری آرامش را از انسان می رباید. هوشیاری که غفلت را می درد و انسان را درست در برابر آیینه ی اضطراب نگاه می دارد .
تناقضی هست ،تناقضی که میان آرامش و هوشیاریست.....

از تناقض هاى دل پشتم شكست
بر سرم جانا بيا مى مال دست

مولانا در برخورد با عدم به فراموشى سپردن (غفلت) را نمى پسندد.اوضخيم كردن ديوار فراموشى را راهكار روبه رو شدن با عدم نمى داند، چراكه به نوعى "ناقص ديدنِ آنچه هست"مى داند.
مولانا به اين جهان فقط از وجه سكولار نمى نگرد، بلكه به نوعى اين جهان را داراى بطنى و روحى مى داند. اگر جهان را به مثابه رودى در نظر بگیريم مولانا به سرچشمه ی رود می نگرد. او دائماً در جهان حالتى از نو شدگى را بيان مى كند. عدم را نيستى نمى داند، بلكه عدم را سرچشمه نو شدگى مى داند و سبب پر شدن اين جهان از وجود مى داند. او زاده شدن رااز عدم مى پندارد. معتقد است گاه وجود از عدم زاده مى شود و گاهى وجود به عدم مى پيوندد.

Nahid_.taghizade : اینستاگرام
@nahidtghz :تلگرام

5 months, 3 weeks ago

✅️ عدم از دیدگاه خيام

✍️ناهید تقی زاده

خیام شاعری است که تفکرش نه صرفا تئولوژیک(الهیاتی)و نه صرفا اونتولوژیک(هستی شناسانه) است.
او نگاهش برعكس نگاه سنت معنوى به سنت اگزيستانسيال نزديك است وحكمت حاصل از آن نيز به نوعى حكمت نيهيليستى است.
او با نافى زندگی مخالفت مى كند وبه زندگى آرى مى گويد واين آرى گويى خيام بيشتر نزديك به اصحاب رواقى (رواقيون) است. يعنى در عين مرگ انديشى به اُبهت مرگ نيز مى انديشد. خيام در نگاهش به تئولوژى موضعى شكاكانه دارد و با ديده شك به تئولوژى مى نگرد.
خيام در انديشه اش بيشتر به انديشه پيشا سقراطيان در تاريخ فلسفه نزديك تر است.
او بازگشت به زندگى را پيش مى کشد و به زندگى آرى گويى دارد.
او به ماوراء نمى انديشد ودر لحظه زيستن رامى پسندد واشاره وى به مى (شراب)
نيز كه بارها در اشعار اشاره مى كند در حقيقت به مفهوم در لحظه زيستن است.
خيام از دادن جواب هاى مشابه كه در اصحاب تئولوژى وجود دارد دورى مى كند و حتى معتقد است كه حقيقت به اين سادگى به دست نمى آيد.
او انديشه اش به انديشه يونان نزديك تراست تا حكمت شرقى .
در حكمت شرقى عدم يا (No' thing) كه همان نا-چيز است (در معنای ناچیز نیست و نا-چیز و ناچیز متفاوتند)در حقيقت به نوعى رفتن به وراى هستى است. خيام در تفكر بيشتر از نا-چیز(No' thing) به خودِ چيز( (thing) وهستی فكر مى كند تا وراى هستى.
او نگاهش به صورت سكولار و عقل زمينى است. واين تفكر در يونان باستان بيشتر به چشم مى خورد.
يونانى هانيز باخودِ هستى وخود چيز و ذاتِ هستى كار داشتند .انديشه آنها منقطع از وحى آسمانى و ماورايى بود.
خيام نگاه شكاكانه داشت. این شكاكيت و نگاهِ سكولار او تاحدى بودكه حتى به "امكان معرفت" نيز ترديد داشت؛ يعنى اساساً آيا معرفت امكان پذير هست يانه؟ دراين نيز دچار ترديد بود.
او بيشتر اعتقاد به زندگى عينى و انضمامی دارد .وقتی در برخورد با دو نيستى و دو ابديت (ازل و ابد)هستيم ،صرفاً لحظه كنونى را در اختیار داریم و بودنِ واقعی ،چیزی جز در لحظه زیستن نیست. تأكيد بيشتر خيام بر لحظه اکنون است و نگاهش بیشتر دريك ساحت هستی شناختى است تا ماورايى ديدن....
خیام بیشتر از آنکه نگاه تئولوژیک داشته باشد ،نگاه او اونتولوژیک می باشد وبه همین جهت بيشتر از آنكه به سنت معنوی و عرفانى نزديك باشد به فلسفه نزديك تراست.به شعری از او بنگریم .
شعر خيام درباب عدم:

ساقى گل و سبزه بس طربناك شده است
درياب كه هفته دگر خاك شده است
مى نوش و گلى بچين كه تادر نگرى
گل خاك شده است و سبزه خاشاك شده است

خيام عدم رانيستى محض و محض نيستى مى داند و براى بعد از عدم ،چيزى قائل نيست. مرگ را پايان مى داند. او مرگ را تجلى عدم مى داند.

زان پيش كه بر سرت شبيخون آرند
فرماى كه تا باده ی گلگون آرند
تو زر نئى اى غافل نادان كه تورا
در خاك نهند و باز بيرون آرند

تراژدى زندگى در نگاه خيام عدم است كه درمانى ندارد. او شاد خوارى و دم را غنيمت شمردن به پيش مى كشد و در رويارويى با عدم است كه با اضطراب وجودى مواجه مى شود و پرده غفلت از مرگ در برابر ديدگانش پاره مى شود.
او تنها راهكار در مواجهه ی ميان دو عدم (ابد وازل) را زيستن در لحظه مى داند واين در لحظه زيستن را به نوعى فراموشى لحظه مرگ مى داند و به نوعى پرده ی فراموشى از مرگ وعدم را ستبر مى كند.
خيام با داشتن نوعى نگاه سكولار ونيهيليستى به مسئله عدم، هر دم رايك لحظه به مرگ نزديك شدن در نظر می گیرد . با رسيدن عدم، انسان به درون نيستى كشيده شده و محومى شود. بيش از زايندگى، ميرندگى رامى بيند. ياد عدم براى خيام مادر تراژدى هاست. براى رو در رو شدن با اين تراژدى، شاد خوارى را به پيش مى كشد، البته شاد خوارى خيامى حالت سوبژكتيو ندارد و در بيرون از جان اوست و شادى از جان او بر نمى خيزد. بلكه برعكس جان او با تراژدى عدم دست و پنجه نرم مى كند.
اوبژكتيو بودن شادخوارى خيامى مى تواند منقطع شود (گاه باشد، گاه نه) ولحظاتى كه اين شادى نيست آن اضطراب وجودى(اگزیستانسیال) برخاسته از مسئله عدم ومرگ مى تواند بيايد و دوباره در جان او بنشيند.....

Nahid_.taghizade : اینستاگرام
@nahidtghz :تلگرام

7 months ago

✅️ چیستی عدم و بررسی تطبیقی دیدگاه سه شخصیت درباره عدم (مولانا جلال الدین ،خیام ،هایدگر )

✍️ناهید تقی زاده

ب)مفهوم عدم

عدم در لغت جز نیستی و بطلان محض نیست. عدم مقابل و نقیض وجود است.در ابتدا به مفهوم وجود پرداخته و سپس مفهوم عدم بررسی خواهد شد. وجود در لغت به هستی و بودن و یافتن معنا می شود.
اساسا ادراکِ وجود به خودی خود صورت می پذیرد.
از مفهوم وجود واضح تر مفهومی نیست ،زیرا که وجود عام ترین مفهوم است ودر شناخت آن به واسطه و میانجی نیازی نیست .پس، وجود به خود شناخته می شود .اینگونه است که همه ی اذهان این مفهوم را می شناسند، در عین حال مفهوم وجود در هر وضعیتی که باشد از مفهوم نقیض آن، یعنی عدم ،جدا نمی شود.
از طرفی عدم نیز مانند وجود، مفهومش، تعریف نمی پذیرد. مفهوم عدم خود را در عرض مفهوم وجود قرار می دهد. این دو مفهوم با هم در اذهان حاضر می شوند، به طوریکه منشا یکی از آنها در انظار مختلف، هرچه باشد منشا دیگری نیز خواهد بود. وجود، طارد عدم و عدم ،طارد وجود است .عدم درلغت، به معنای مرگ، فقدان، نیستی است.
عدم در عرفان اسلامی دارای چند اطلاق و اصطلاح است ؛ ۱-عدم در معنای مطلق،۲- عدم در معنای عدم های خاص مانند عدم انسان، ۳-عدم در معنای وجدان .
در فلسفه، مفهوم عدم در تقابلِ با مبحث وجود مطرح می شود و بحث وجود شناسی(اُنتولوژی)از مباحث اصلی فلسفه است .بدین ترتیب عدم شناسی در فلسفه نیز بسیار مهم است.
موضوع فلسفه در معنای شایع موجود و در معنای غیر شایع، وجود است .
وجود تنها چیزی است که می توان مصداق حقیقی برایش در نظر گرفت .
از آنجاییکه توجه به وجود مستلزم توجه به عدم است،پس،تا وقتی که ترکیب وجود و عدم در هستی مطرح نشود،کثرت(وجودها)در عالم واقع ،پدید نمی آید.
پیدایش کثرت در هستی جز با فقدان یا عدم امکان ندارد.تحلیل نقش عدم در پیدایش کثرت، شناخت کثرات و تمایز موجودات، همه به شناخت عدم و معانی و مصادیق آن بر می گردد. پس این مفهوم نشان می دهد که عدم در فلسفه جایگاه بسیار مهمی دارد .

Nahid_.taghizade : اینستاگرام
@nahidtghz :تلگرام

7 months, 2 weeks ago

✅️چیستی عدم و بررسی تطبیقی دیدگاه سه شخصیت درباره عدم (مولانا جلال الدین ،خیام ،هایدگر )

✍️ناهید تقی زاده

الف)چیستی عدم

اصلی ترین مفاهیم ما بعد الطبیعه سه مفهوم است: وجود ،عدم ،ماهیت (هستی، نیستی، چیستی) یا (بود، نبود، نمود). با شناخت عدم، می توان تاثیرش را درمباحثی چون مباحث معرفت شناسی،خداشناسی،جهان شناسی،...ادراک نمود. چراکه بحث عدم هم در جهان شناسی و هم در اخلاق و هم در انسان شناسی مطرح است و تامل در هر کدام از این سه ساحت نقش اساسی در نحوه ی ارزش گذاری ها و اهداف و عملکرد انسان دارد .به عنوان مثال: با توجه به نوع نگاه انسان به عدم، جهان بینی او شکل می گیرد .اگر فردی به عدم به عنوان پایان بنگرد،طبیعی است که هستی و زندگی او نیز پایانی رنج آور داشته باشد .حتی او در ساحت اخلاق نیز متفاوت عمل خواهد کرد . ارزش گذاری در ذهن و ضمیر انسانی که به عدم به چشم نیستیِ مطلق می نگرد با فردی که چنین نگاهی ندارد بسیار متفاوت خواهد بود. در فرهنگ عامه، شاید بزرگترین نمود عدم، مرگ باشد. قطعا مفهوم مرگ در دیدگاه فرد از نگاه اخلاقی و جهان بینی و ارزش گذاری زندگی می تواند تاثیرات مهمی داشته باشد. مرگ اندیشی و چگونگی نگاه به مرگ ،عامل اصلی در شکل گیری فلسفه ی زندگی هر انسانی است. برای شناخت جهان بینی هر متفکری بررسی چگونگی نگاه او از پدیده مرگ بسیار مهم است. هدف و فلسفه زندگی و رسیدن به آنهامنوط به درک فلسفه زندگی وادراک مرگ خویشتن است و اساسا خود وجود مرگ سبب می شود که انسان به فلسفه هستی و معنای زندگی بیندیشد.عدم شناخت مرگ و آگاهی از آن منجر به عدم معرفت حقیقی از هستی و زندگی است و پیامد این عدم معرفت، نبود فلسفه زندگی و همچنین تهی بودن زندگی از معنا می شود .
با این مقدمه ابتدا به ساکن به واکاوی معنای لغوی عدم پرداخته و سپس دیدگاه سه شخصیت برجسته یعنی مولانا جلال الدین ،هایدگر و خیام نسبت به مسئله ی عدم رابررسی خواهیم کرد و در پایان به بررسی تطبیقی این سه دیدگاه که سه منظر متفاوت است و صادر شده از سه نوع جهان بینی عارفانه ،فیلسوفانه و شاعرانه می باشد ،خواهیم پرداخت .

@nahidtghz : تلگرام
Nahid_.taghizade : اینستاگرام

9 months, 2 weeks ago

Nürəddin Mehdixanlı: Sevgi hissini hər adam yaşaya bilməz (Şou ATV)

1 year ago

اجرای آهنگ ترکی آراز باری

1 year, 1 month ago

هر دو شاعر (مولانا و فضولی)بر سر مفهوم مجاز اشتراک نظر داشته که مجاز هم می تواند آدمی را به حقیقت وصل کند ....
بیان چهار مورد از چهار شخصیت نشانگر تفاوتها و قرابتهایی است که میان این چهار شخصیت هست که سبب برداشتهایی گاه متفاوت ،گاه متشابه و نتیجتا فهم آثار آنان به مثابه ی ادراک خود اثر از آنرو که آثار هستند را نمایان می کند .تاثیر هرمنوتیک بر ادراک در حقیقت رمز گشایی اثر با حفظ تمامیت اثر است ،چراکه اینجا کشف معنا درپی هست نه خلق معنا ،کشف معنا یعنی معنا در شعر بود و فقط پرده برداری شد ،اما خلق معنا یعنی چیزی برآن افزوده شد ،و هرمنوتیک در پی کشف معناست نه خلق آن ،چراکه در کشف معناست که اثر به مثابه ی اثر حفظ خواهد شد و دچار انحراف معنایی نخواهد شد .

@nahidtghz :تلگرام

Nahid_.taghizade : اینستاگرام

1 year, 1 month ago

نقش هرمنوتیک در ادراک انسان از آثار و سخنان بزرگان(شاعران ،نویسندگان ،.....)

?ناهید تقی زاده

همیشه میان آثار نویسندگان ،شاعران ،.....و خوانندگان این آثار فاصله ی ادراکی وجود دارد که این فاصله بسته به قرابتِ" جهان بینی و فکری و شخصیتی" خواننده- نویسنده
می تواند یا بسیار اندک و یا گاه فرسنگها دورتر باشد ،چراکه رابطه ای مستقیم میان این قرابتهای مذکور و فهمِ آثارِ نویسنده وجود دارد ،هرچه قرابت فکری بیشتر ،فهم آثار بهتر و برعکس .....
سه واژه ی مهم در فهم و ادراکِ آثار به سراغ آدمی می آید : تاویل ،تفسیر ،هرمنوتیک .

  • واژه ی تفسیر از ریشه ی" فسر" اشتقاق یافته است و در معنی نوعی آشکار کردن و رفعِ ابهام و پوشیدگی است .

  • تاویل :از ریشه ی" اول" می آید ،به معنای رجوع و بازگردیدن می باشد .

  • هرمنوتیک از واژه ی یونانی hermeneuein گرفته شده است و با واژه ی یونانی" هرمس" دارای ریشه ی مشترک می باشد .در فرهنگ یونان باستان، هرمس ،ایزدِ پیام رسان می باشد .در میان خدایانِ یونان ،خدایِ هرمس واسطه ای بود به عنوان تفسیرگر و شارحِ درون مایه ی پیامِ خدایان، به نحوی که سرشتِ پیام فراتر از فهمِ آدمیان بود ،برای آنها به گونه ای که قابل درک باشد پیام رسانی می کرد .(بماند که چقدر نام این ایزد زیباست ،گویی میان فهمِ خدایان و فهمِ آدمیان فاصله ی ادراکی هست و ایزد هرمس پیام خدایان را به نحوی تفسیر می کند تا پیام را به آدمیان برساند ).
    ریچاردپالمردر کتاب علم هرمنوتیک می گوید: هرمنوتیک (عمل رمزگشایی)یا "فهمیدنِ معنای اثر"در واقع فهمیدنِ متناسب با آثار ،از آن حیث که آثارند ،می باشد .
    پالمر معتقد است ؛
    "فهم،مواجهه ای تاریخی است که تجربه ی شخصیِ هستی(being)را در اینجا در جهان می طلبد. "
    هرمنوتیک در حقیقت مطالعه ی چنین فهمی است .
    با گذر از این مقدمه می توان گفت :وقتی ما می توانیم بیشترین فهم از یک شاعر ،نویسنده ،...داشته باشیم که بیشترین قرابت فکری را با او داشته باشیم و به جهان بینی او نزدیک شویم در اثر این قرابت فکری این توانایی را خواهیم داشت تا فرد مورد نظر را بهتر ادراک نماییم و آثارش را از آن حیث که آثار اویند ادراک نماییم .هر چه جهان دو انسان از هم دور باشد در فهمِ یکدیگر دچار سختی و تکلف خواهند شد .اینکه آثار کسی را از آن حیث که آثار اوست ادراک کردن فهمیدنی هرمنوتیک است .به مثالهای چهارگانه ی زیر دقت کنیم :

۱-اقبال لاهوری

حق اگر سوزی ندارد حکمت است
شعر می گردد چو سوز از دل گرفت

این شعر از اقبال لاهوری است ،در نگاهِ اقبال حق از زبانِ یک فیلسوفِ شاعر بیان می شود ،رنگِ جانِ او فلسفی و شاعرانه است ،مصراع اولش حکمت و مصراع دومش رنگ حسیات شعر دارد ،حق اگر با سوز دل همراه شود شعر و اگر سوز دلی در میان نباشد حکمت است ،این یک بیت راویِ دو بُعدِ وجودیِ اقبال است (گویی شعر و نظم از نگاهِ او دو مقوله ی جدای از همند ،هر کلماتی که نظم داشته باشد از دیدگاهِ وی شعر نیست و شعریت متفاوت از نوشته ی نظم است ).

۲-نسیمی

حق بین نظری باید ،تا رویِ مرا بیند
چشمی که بود خودبین کی رویِ خدا بیند

نسیمی حق را از درونِ تمامیتِ خویش بیان می کند و حق را خدا می داند و آنکه خودِ خویشتنش را به خدا نزدیک گرداند ،خویش را حق می نامد و از آنرو بانگ اناالحق می زند ،نه آنکه نسیمی ادعای خدایی کند ،ابدا!! بل نسیمی پُر بود از خدا و اناالحق او نه از خودِ نسیمی که بیان خداوند بود از زبان نسیمی ....این خداوند بود که می فرمود اناالحق ....اما همان خودبینهای عوام گمان کردند که نسیمی کفر می گوید و به دار آویخته و پوستش را زنده زنده کندند .و اینجاست که مصراع دوم نسیمی اشاره به چنین خودبینهایی دارد .

اینجادیدگاه دو شاعر با دو منظر به "حق" واکاوی شد .
اما دوگانه های دیگر فضولی و مولوی است ،دو شاعرِ عارفِ عاشق که هردو از عشق به عرفان و از عرفان به عشق می رسند .

۳-فضولی

زعشق مگذر اگر بر مجاز هم باشد
که مرد را به حقیقت مجاز راهبر است

فضولی بر سرِ این معنا می ایستد که عشقِ مجازی انسان را به عشقِ حقیقی که همان خودِ ماهیت عشق است خواهد رساند و عشق الهی نیز جز عشق به خداوند نیست (چنانچه عیسی (ع)فرمود :خداوند عشق است).....

۴-مولانا

عاشق آن وهم ،اگر صادق بود
آن مجاز او ،حقیقت کِش شود

مولانا نیز بسان فضولی معتقد است که مجاز نیز می تواند انسان را به حقیقت نزدیک کند ،به بیانی وهم و توهمات نسبت به اوصاف خداوند عاقبت می شود که آدمی را به حقیقت نزدیک گرداند ،که حقیقت خودِ خداوند است نه اوصاف و توهمات نسبت به این اوصاف ....

@nahidtghz :تلگرام

Nahid_.taghizade : اینستاگرام

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months ago