#عهدنامه_مجمل و #عهدنامه_مفصل

آیا می دانید زمان #قاجاریه در شرایطی که روسیه بخش بزرگی از ایران را تصرف غاصبانه کرد ؛ انگلستان حاکمیت ایران را بر کل #بحرالعجم یا خلیج فارس به رسمیت شناخت؟

عهدنامهٔ مودّت و اتحاد بین دو کشور در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۱۸۷ ه‍.ش برابر ۲۵ محرم ۱۲۲۴ ه‍.ق مطابق ۱۲ مارس ۱۸۰۹ م. گردید که به نام عهدنامهٔ مُجمَل معروف است.
برابر قرارداد یا عهدنامهٔ مجمل، بریتانیا حاکمیت ایران را بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخت و متعهد شد کشتی‌های انگلیس فقط از نقاطی که دولت ایران اجازه می‌دهد، حق عبور داشته باشند.
مطابق فصل پنجم- «اگر از سواحل هندوستان قشون و لشکر وارد بحرالعجم (خلیج فارس) (متن انگلیسی پرشن گالف: Persian gulf) شده باشد و قبل از مجوز اولیای دولت علیّه ایران در جزیره خارک یا جای دیگر از سواحل عمّان نزول کرده باشند، به هیچ وجه من الوجوه دخل و تصرفی در آنجا نکرده و از تاریخ عهدنامه میمونه قشون مذکوره در تحت اختیار اولیای دولت ایران باشد.» پس از معاهدهٔ مجمل عهدنامهٔ دیگری به نام عهدنامهٔ مفصل میان نمایندگان دو کشور امضا و به توشیح (مُهر و امضای) پادشاهان دو کشور رسید.

https://t.me/drpoonak

#چالش_اتباع_خارجی

ورود اتباع خارجی از کشور #افغانستان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون چالش برانگیز بوده و همواره ملت ایران نگران حضور گسترده اتباع کشور همسایه بوده و هستند .
در چند سال اخیر دولت #شهید_رییسی عملا مرزها برداشته شد و مهاجرات اتباع افعانستان به ایران تبدیل به یک بحران امنیتی و اجتماعی شده است.
علت این مهاجرت بی رویه شرایط کار و اشتغال و استخدام در کارهای کارگری سخت و طاقت فرسا است که مردم ایران حاضر به انجام این کارها نمی شوند.
مضافا کارگران افغانستانی حمایت قانون کار و حقوق و مزایای کارگری و سنوات و بیمه و ...ندارند .کارگر ارزان و دستمزد پایین و قبول کارهای سخت و طاقت‌فرسا و حتی شغل های سرایداری و باغداری و دامداری و ساختمانی و نانوایی و بسیاری مشاغل کارگری عملگی موجب تقاضای گسترده کارفرمایان از کارگر افغانی شده است.
بنابراین ورود اتباع افغانستانی از روی مهاجرت کورکورانه و بدون زمینه داخلی نبوده و همه استان های کشور کمابیش به نیروی کار افغانستانی نیاز مبرم دارند.
دلیل دیگر افزایش تقاضای کار پیر شدن جمعیت و کاهش شدید نرخ زاد و ولد در ایران است که جمعیت جوان جویای کار بسیار کم شده است. بالعکس در افغانستان بالاترین نرخ رشد جمعیت جوان در منطقه و حتی جهان را دارد.
دلیل دیگر وجود یارانه های غیر مستقیم کالاهای اساسی و آب و برق و گاز و بنزین و سوخت خیلی ارزان است که زندگی در ایران تقریبا در خیلی زمینه ها برای آنها که قانع و کم هزینه اند مجانی شده است.
از طرفی نبود کنترل کافی در مرزها هم موجب سهولت ورود مهاجران افعانستانی بصورت قاچاق به کشور است و گویی دولت برای کنترل و نظارت مرزها یا نمی خواهد یا نمی تواند از مرزها محافظت نماید
در نتیجه ورود مردم افعانستان به ایران معلول عوامل قهری و جبری است که سیل مهاجرت را بسیار نگران کننده ساخته است.
راهکار چیست؟ بنظرم راهکار نحوه ی مدیریت و تصمیم گیری در این رابطه محتاج در درجه اول نیازمند مطالعات نظری و عملی و کارگروهها و کمیته های فنی و علمی است که در خصوص این چالش تبادل نظر علمی بشود.
برای حل این بحران راهکار قاطعی وجود ندارد و حتی اگر دولت جمهوری اسلامی بخواهد از فردا همه اتباع افعانستان را اخراج سازد بسیاری کارگاههای صنعتی و کشاورزی و خدماتی و تولیدی فلج خواهند شد.

راه حل این قضیه مدیریت بحران است و برای مدیریت این جمعیت عظیم خارجی راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
۱. سازماندهی افکار عمومی باید به گونه ای باشد که ضمن تقویت نگرانی های امنیتی و اجتماعی جوانب حفظ حرمت این مهمانان حفظ شود. بازخوردها توهین آمیز نشود و افغان هراسی افراطی علاوه بر تجری و کینه سازی موجب زده شدن آنها از ایران و ایرانی می شود.
۲. اقدامات داخلی برای شناسایی و انگشت نگاری و کنترل این جمعیت و شناسایی و نیروهای کار از طالبانی ها و پشتون ها کمال ضرورت را دارد.

1. ترکیب جمعیتی افعانستان حاوی توده مهمی از ایرانی تباران و شیعیان است که اینها سفیران فرهنگی ایران در افعانستان خواهند شد و اینها تقریبا باید مانند هم وطن با انها رفتار شود . بالعکس جمعیت جنوبی ها و پشتون ها که طالبانی و اکثرا آموزش دیده نظامی هستند؛ باید با شدت عمل زیادی برخورد بشود.

2. تقویب مرزها و دیوار مرزی و افزایش بودجه و امکانات مرزبانی و اولویت دادن به حفظ مرزها نیز راهکار بسیار مهم است.

3. مشارکت عمومی مردم برای شناسایی و جمع آوری اطلاعات اتباع خارجی و بسیج توده مردم ایران برای انعکاس تحرکات خارجیان و همکاری مردم در نظارت و کنترل و انجام کارهای امنیتی و اطلاعاتی کمال ضرورت را دارد .
4. تصویب قوانین و مقررات لازم برای کنترل اجتماعی و محدودیت های اقامتی و تابعیتی و قانون حفاظت مرزها با مطالعه کنوانسیون پناهندگان و امور اتباع بیگانه است. خوشبختانه قانون مدنی مصوب ۱۳۱۸ در خصوص تابعیت اکتسابی بسیار سخت گیری نموده و تابعیت ایران بر اساس سیستم خون است و هر کسی ایرانی است که از پدر و مادر ایرانی متولد بشود و حتی تابعیت به تبع مادر هم محدودیت های قوی وضع شده است. .قانون محدودیت ازدواج اتباع بیگانه و جرم انگاری یک الی سه سال زندان برای مرد خارجی که بدون مجوز با زن ایرانی ازدواج نماید
   درپایان بجای مدیریت منفعل کمی هم باید مدیریت فعال داشته باشیم و کاری کنیم این جمعیت افعانستان مقیم ایران چنان جذب فرهنگ و تربیت ایرانی شوند که هر افغانی سفیر فرهنگی ایران در افغانستان بشود و اینها بعدا در دراز مدت وسیله کارهای اطلاعاتی و امنیتی و فرهنگی برای ایران بشوند. دانشجویان و دانش آموزان افغانستانی در مدارس و دانشگاههای ایران چنان جذب ایران بشوند که خود را ایرانی بدانند و برای ایران نماینده فرهنگی بشوند .

https://t.me/drpoonak

🚫 آقایان اصولگری واصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری  سال ۱۴۰۷رانخواهیددید .
🔴مهاجرت های برنامه ریزی شده و سازمان یافته‼️

هشدار "هارون معترف" روزنامه نگار افغانستانی به ایرانیان!

تجربه تلخ ما را تکرار نکنید!

طالبان چگونه شکل گرفت و بر افغانستان حاکم شد؟
پیامی برای عزیزان و هم‌زبانان ایرانی‌ ام.

در سال‌های اخیر، و در زمان حکومت جعلی کرزای متعفن ، موجی از رفتنِ جوانان جنوب و جنوب‌ شرق به شمال کشور (افغانستان) آغاز شد.

همه به یاد‌ دارید که ویدیوهای جوانان طالب با ظاهری غیر مسلح به بهانه بی‌کاری و ناامنی در جنوب، شبکه‌های اجتماعی را پر کرده بود که جوانان افغان به استان‌های شمال می‌رفتند.
بسیاری از آنها به‌ بهانه کار در پوشش موبایل فروشی و دست‌فروشی‌ها، قصد سفر به دره‌های هندوکش و کوه‌پایه‌های شمال‌شرق می‌کردند.

اتوبوس‌ها روزانه این جوانان را با یک چمدان که چند پیراهن و‌ تنبان داشتند از مسیر سالنگ به شمال انتقال میدادند

انگار گنجی را در شمال گیر آورده اند از منابع طلا جمع شده.
دیری نگذشت که  هیاهوی ناامنی در ولایات شمال اوج گرفت. استانها ها یکی پس از دیگری نا امن شد و حتا شماری از استانها ها برق‌آسا به دست طالبان سقوط کردند.

هر چند نقشه‌ ناامن‌ سازی شمال و سرباز گیری برای طالب ها در زمان  کرزی آغاز شد و حنیف اتمر این طرح را به پیشرفته‌ترین نوع آن، که انتقال تروریستها توسط چرخ‌بال‌های وزارت دفاع بود را عملی کرد،

اما انتقال نیرو‌های پیاده به طور دسته‌ جمعی در سال‌های اخیر توسط آن لجن تاریخ، صورت گرفت و نتیجه آن را همه دیدیم که سر ‌‌و کله ملیشیاهای طالبان از گوشه و ‌‌کنار شمال برآمد و سقوط شمال از طریق همین نیروها در تبانی با ناقلین همیشه در صحنه انجام یافت.

عین همان سناریو، این روز ها در کشور شما ایران تکرار می‌شود.
سیلی از جوانان افغان از ولایات پشتون‌نشین با همان ظاهر «فرهنگی»، به بهانه‌ کار به ایران می‌روند و دست به دست هم پارک‌ها و خیابان‌های تهران و‌ اصفهان و شیراز ‌و… را اشغال کرده و راه‌پیمایی و دسته جات دوستی و اتحاد و همراهی تشکیل میدهند.
(کاملا برنامه ریزی شده و هدایت شده )

پیام من به سران دولت ایران و ملت ایران این است:
ضمن سپاسگزاری از دولت و‌ مردم ایران که همیشه از مهاجران افغانستانی خود در هر شرایط حمایت کردند، جا دادند و مورد لطف قرار دادند، اما این را هم می‌گویم که مراقب پشت پرده این مهاجرت‌‌ های خیلی مشکوک و تجربه شده باشند .

متاسفانه دولت ایران آنقدر خود را مشغول قضیه فلسطین و غزه و اسرائیل و آمریکا کرده که به خطر جدی تجربه شده طالب در زمان کرزای توجه ندارد.

این تجربه تلخ تاریخی را به مردم شریف ایران یادآوری میکنم که غفلت نکنید ،
روزی شما هم توسط نیروی به ظاهر مظلوم، ضربه خواهید خورد و اونوقت دیگر دیر است و کار از کار گذشته است.
مراقب باشید که این مهاجرت‌ها می‌تواند مشکوک و توسط طالبان سازماندهی شده باشد.
پس ما صلح دوستان و تمدن و آرامش خواهان افغانستان نمی‌خواهیم سرنوشت یک کشور بدبخت، شکست‌خورده و جولان‌گاه ترور و تریاک شده در همسایه‌گی مان تکرار شود. این درست است که رژیم شما مخالفین و اپوزیسیون سیاسی خود را دارد که خواهان تامین عدالت اجتماعی و‌ برابری جنسیتی هستند، اما مسئله داخلی شما مربوط به خود شماست و مطمینم هیچ ایرانی نمی‌خواهد تغییر نظام سیاسی از مسیر جنگ و خون‌ریزی و خشونت رقم بخورد.

امیدوارم این پیام را هر ایرانی که خود را مسئول حراست از سرزمین شان می‌دانند جدی بگیرند. وگرنه مشخص است که «صلاح مملکت خویش خسروان داند».
ضمنا از هر سه افغانی ک به ایران میروند یک نفر آنها طالب و آموزش نظامی دیده اند.
بهوش باشید...

من آن چه شرط بلاغ است با شما مردم و دولت ایران گفتم، خواه پند گیرید ، خواه ملال!!!

✒️ هارون معترف، نویسنده و روزنامه نگار
لطفاً با سایر هموطنان به اشتراک بگذارید تا دست مسئولان کشورم بیافتد و هوشیار باشند.

ساعات_نفسگیر

چند قطعه از کتاب تاریخ ابن جریر طبری جلد چهارم صفحه ۳۱۱ به بعد

این کتاب نویسنده اش،اهل سنت ایرانی و محقق و تاریخ دان بیطرف است .

۰۱ شفاعت شمر از خواهرزادگان
شمر نزد عمر سعد رفت و گفت خدا خیرت بدهد یا امیر خواهرزادگان من پیش حسین ع هستند اگر صلاح بدانی امان نامه ای برای شان بنویسی . عمر قبول کرد و به کاتب امر کرد و برایش امان نامه ای نوشت و بدست یک نفر بنام عبدالله بن ابی محل و نوکرش کزمان داد

أصلح الله الامير إن بنى اختنا مع الحسين فان رأيت أن تكتب لهم أمانا فعلت قال نعم ونعمة عين فأمر كاتبه فكتب له أمانا فبعث به عبد الله بن أبى المحل مع مولى له يقال له كزمان

وقتی نزدیک خواهرزادگان شمر رسید آنها را فراخواند و گفت این یک امان نامه است دایی شما شمر فرستاده گفت به دایی سلام برسان و بگو ما نیازی به امان شما نداریم و امان الهی بالاتر است.

فلما قدم عليهم دعاهم فقال هذا أمان بعث به خالكم فقال له الفتية أقرئ خالنا السلام وقل له أن لا حاجة لنا في أمانكم أمان الله خير

1. اصرار شمر بر امان نامه
   شمر که تیرش به سنگ خورده بود و از طرفی عمر سعد هم سرزنشش کرد گفت خودم می روم .
   شمر آمد و مقابل اصحاب امام حسین ندا داد که خواهرزاده های من کجایند؟
   عباس و جعفر و عثمان هر سه فرزندان علی ع بسوی وی رفتند و گفتند چه می خواهی؟
   شمر گفت شما ای خواهرزادگان من در امان هستید؟
   آن آزاد مردان پاسخ دادند که خدا لعنت کند و خودت و امانت را
   اگر تو دایی ما هستی قبول داری که ما در امان باشیم و فرزند رسول خدا در امان نباشد؟

وجاء شمر حتى وقف على أصحاب الحسين فقال أين بنو أختنا فخرج إليه العباس وجعفر وعثمان بنو على فقالوا له مالك وما تريد قال أنتم يا بنى أختى آمنون قال له الفتية لعنك الله ولعن أمانك لئن كنت خالنا أتؤمننا وابن رسول الله لا أمان له قال

۳.اعلان جنگ :
امام حسین در جلوی خانه اش یا چادرش نشسته بود و سرش را بر روی شمشیرش نهاده بود و گویا در خواب بود که خواهرش زینب آمد و گفت ای برادر آیا صدای این افراد را نمی شنوی که بسوی ما نزدیک می شوند؟
امام حسین گفت در خواب بودم و رسول خدا را دیدم و گفت تو بزودی نزد من می آیی
زینب صورتش را خراشید و گفت ای وای بر ما
امام حسین ع جواب داد که ای خواهر آرام باش و خدای رحمان به تو رحم کند.

وحسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه وسمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها وقالت يا ويلتا فقال ليس لك الويل يا أخيتى اسكني رحمك الرحمن

1. حضرت عباس با هیجده سوار از جمله حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین سر راه شان را بست و گفت چه می خواهید؟
   گفتند فرمان از امیر است که به شما برسیم و بگوییم که به فرمان امیر گردن بنهید یا ما بر شما می تازیم.
   عباس گفت صبر کنید پیام شما را به اباعبدالله برسانم و جوابش را هم به شما بگویم. آنها ایستادند و گفتند پیام ما را به او بگو و سپس جوابش را هم به ما بگوی .
   عباس برگشت و با اسبش دوان دوان نزد امام برگشت

فأتاهم العباس فاستقبلهم في نحو من عشرين فارسا فيهم زهير بن القين وحبيب بن مظاهر فقال لهم العباس ما بدا لكم وما تريدون قالوا جاء أمر الامير بأن نعرض عليكم أن تنزلوا على حكمه أو ننازلكم قال فلا تعجلوا حتى أرجع إلى أبى عبد الله فأعرض عليه ما ذكرتم قال فوقفوا ثم قالوا القه فأعلمه ذلك ثم القنا بما يقول قال فانصرف العباس راجعا يركض إلى الحسين يخبره بالخبر وقف أصحابه يخاطبون

در این فاصله حبیب بن مظاهر نطق کوتاهی کرد و آنان را از جنگ با حسین پرهیز داد و یک سواری بنام عزره بود و گفت ای عزره اهل این سرزمین مردمانی هستند که ذکر خدای می گویند و سحر خیزان و ذکرگویان خدای هستند .بدا بحال قومی که ذریه پیامبرشان را بکشند.
سپس زهیر گفت ای عزره من به تو نصیحت می کنم بپرهیزید از اینکه قاتل نفوس زکیه و جان های پاکیزه باشید.
عزره گفت ای زهیر شما بین ما از هواداران عثمان و دشمن علی ع بودی چطور شد که از شیعه ی این خانواده شدی؟

زهیر گفت بوالله قسم من نه نامه ای برایش نوشتم و نه وعده ای به او دادم و نه قاصدی فرستادم .فقط بین را ه او را دیدم که از رسول خدا سخن گفت و دیدم حزب شما را و صلاح دیدم که جانم را فدایش کنم.
در این حین عباس برگشت و جواب حسین را اورد و گفت که امشب را به من مهلت دهید.
عمر بن سعد روی به لشکریانش کرد و گفت چه می گویید ؟ گفتند بخدا اگر یکی از دیلمیان چنین درخواستی از تو می کرد باید قبول می کردی
بدین گونه روز تاسوعا جنگ شروع نشد و یک شب را به امام حسین ع مهلت دادند.

https://t.me/drpoonak

#عاشورای_ایرانی

یکی از خدمات بزرگ ایرانیان به اسلام نماسازی عاشورای حسینی و تبدیل واقعه ی کربلا به نماد است. نماد عدالت و دین و آزادگی و نافرمانی مدنی و قیام علیه ظالم و حمایت از مظلوم .
خانواده پیامبر ص از ابتدای ماجرای سقیفه مظلوم واقع شدند و از مقام و منزلتی که از حیث سبقت در اسلام و رنج های زیادشان در راه دین و تمدن و دولت اسلامی داشتند محروم شدند و حق شان غصب شد.
.دشمنان بسیار کوشش کردند که خاندان پیامبر ص و علی را از صفحه ی روزگار محو سازند که مهم ترین کارشان همین کشتار جمعی خانواده امیرالمومنین ع و یاران شان بود.

واقعه ی عاشورا حادثه ای بود مانند بسیاری از جنایات تاریخی که در سانسور خبری و تبلیغات بنی امیه برای نابودی اهل بیت پیامبر رخ داد و یک روز تا ظهر هم بیشتر طول نکشید. در کتاب های تاریخ هم بحث چندانی درباره ی این واقعه نشده است. همه چیز مهیای محو اهل بیت پیامبر و حتی محو در تاریخ شده بود.
ملت ایران با پیوند این واقعه با رخدادهای تاریخی و اسطوره ای ایران مانند سوگ سیاوش و جاماسب نمادسازی و هویت سازی کردند.
همه عوامل این نمادسازی و اسطوره سازی از عاشورا مانند راویان و نویسندگان و واعظان و مداحان در طول تاریخ و بخصوص در زمان حاضر سهم زیادی در هویت بخشی به شیعه و فرهنگ سازی دارند.
اکنون فرهنگ حسینی تبدیل به نماد شده است. نماد عدالت و دفاع از حقیقت و دین و ارزش های الهی .
نماد دفاع از مظلوم و منکوب کردن ظالم . نماد حماسه و جنگاوری و دلیری و شهادت .
ایرانیان و نیز شیعه پیام های زیادی از دل تاریخ استخراج کرده اند.
یکی دیگر از سطوح فرهنگ سازی قیاس امام حسین ع به حضرت عیسی و استفاده از سنت های مسیحیان در عزاداری است. تعزیه و مراسم نمادین و ادبیات مسیحی را نیز در کنار ادبیات و فرهنگ تاریخی ایران استخدام کردند. داستان های عاشورایی قرابت زیادی با آیات انجیل دارد. مثلا #خون_خدا اول بار در ماجرای صلیب حضرت عیسی ع روایت شده که مسیحیان چون حضرت عیسی را خدا و فرزند خدا می دانند کشته شدن او را ریختن خون خدا می دانند . ما هم در زیارت عاشورا دقیقا از خون خدا و ثارالله استفاده کرده ایم.
داستانی در اناجیل هست که حضرت عیسی ع از خدا شکایت می کند که چرا مرا تنها گذاشتی چرا رهایم کردی؟ و در فرهنگ عاشورایی داریم الهی راضی به رضای تو هستم و امام حسین ع در مرتبه بالاتر عرفانی نه تنها شکایت نمی کند بلکه می گوید ای شمشیرها مرا در برگیرید. و حضرت زینب س می گوید ما رایت الا جمیلا یعنی در این همه رنج ها و غم ها و مصیبت ها جز زیبایی چیزی نمی بینم.
در حال حاضر مراسم محرم و عاشورا بزرگترین مراسم عدالت خواهی و ظلم ستیزی و ایثار جان و زندگی در راه هدف و مکتب در روی کره زمین است و مراسم #اربعین بزرگ ترین میتینگ انسانی در روی زمین و الهام بخش قیام و عدالت و معنویت و اصلاحات و مشارکت در سرنوشت سیاسی و دینی است.

https://t.me/drpoonak

#فروش_عناوین_مقامات

در کتاب های تاریخ زیاد می خواندیم که یکی از مفاسد دوران قاجاریه فروش مناصب و القاب و عناوین و یکی از راههای درآمد دولت قاجاریه فروش مقامات دولتی بود.
از مقامات ایالتی و ولایتی و حکومت بلاد گرفته تا مقامات لشکری و درجات نظامی از قبیل، سلطانی، یاوری، سرهنگی، سرتیپی، امیرپنجی، امیرتومانی، سرداری، سالاری، امیر نوبانی، به اندازه‌ای فروخته شد که عده صاحبان مناصب دو سه مقابل افراد نظامی شد.

در اوائل، افراد احمق برای انجام این معامله با کمال عجله حاضر شدند و پول دادند تا صاحب منصب خارج از فوج یعنی سرهنگ و سرتیپ و امیر پنج و امیرتومان افتخاری بدون ابواب جمعی شدند تا وقتی که عده آنها به قدری زیاد شد که دیگر کسی پیرامون این معامله نرفت، بلکه از بس هر بی‌‌سر و پایی صاحب منصب شد دیگر شان و شرفی برای این مناصب باقی نماند. حتی زرگر و معمار و کلاهدوز و نجار هم بی‌نصیب از منصب نماندند.

مجد الاسلام کرمانی در احوالات دولت قاجاریه می گوید:

حکومت استبدادی و تک‌نفره در هر عصر و دوره و در هر سرزمین، فرجامی جز به سخره گرفته شدن ارزش‌های انسانی نداشته و نخواهد داشت. حکومت تک‌نفره و خودکامه همه چیز را به انحطاط می‌کشاند و به‌رغم همه نیت‌های خوبی که ممکن است برخی از این نوع حکومت‌ها داشته باشند، ارزش‌های معنوی به سخیف‌ترین شکل خرید و فروش می‌شود.

در روزگار کنونی دچار بلای دموکراسی انتصابی شده ایم و معامله گران زیاد شده اند از،شورای شهر تا وکیل و وزیر ممکن است در این فساد دخیل باشند.
گویا خدای ناکرده به عهد قاجاریه بازگشتیم . یک نفر در کلیپ فضای مجازی رسما می گوید برای پست معاونت شهرسازی شهرداری منطقه یک مبالغ کلان سکه و دلار حسب ادعای کارمند مزبور در شرف معامله قرار گرفته است.
خریداران این پست ها بر فرض صحت ماجرا قطعا درآمد آن را از محل جرایم شهرداری و فروش خیابان ها و پارک ها و درختان ولیعصر و پارک قیطریه و فضای سبز و ارتفاعات و تراکم و کاربری بدست می آورند جوری که هر کوچه و پس کوچه ای یک واحد تجاری باز می شود و شهر قابل سکونت نخواهد بود.
البته قبلا شایعات زیادی برای فروش پست های کلانتری و سرکلانتر و مدیرکل و مقامات دیگر بود ولی مردم باور رجعت به دوران قاجاریه را باور نمی کردند. نگارنده هم هنوز باور ندارم که مملکت تا این حد نزول یافته و فساد تا این حد گسترش یافته باشد‌
اکنون جای آن دارد که مقامات مملکتی ورود پیدا کنند و عاملان این معاملات را معزول و به اشد مجازات قانونی برسانند.

https://t.me/drpoonak

#زندان_خصوصی

نالم ز دل چو نای اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلند جای
آرد هوای نای ناله زارها
جز ناله زارها چه آرد هوای نای

امروز یک مطلب جالبی درباره زندان های خصوصی در #امریکا شنيدم. سرمایه گذاران بخش خصوصی مجوز احداث زندان می گیرند و امکانات تفریحی و امکانات گسترده و کلاس ها و کارگاههای آموزشی وجود دارد.
این راهکار موجب کاهش هزینه های دولتی و برای جرایم مالی است که زندانیان پولدار به آنجا معرفی می شوند. این جور هم بنفع دولت است و هم بنفع زندانی و جالب است بدانیم در زمان های قدیم هم زندان ها نیمه خصوصی بوده و زندانی خودش خرج خوراک ولباس خودش را می داد. در داستان #مسعود_سعد_سلمان آمده که دیگر هزینه خرج زندانش را نداشت و قصیده ها و رباعی ها و سروده های سوزناکش بنام #حبسیه درباره بی پولی و نداشتن هزینه زندان است.

شکوه از کوچکی زندان:

در سمجي چون توانم آرميدن
کز تنگي آن نمي توان خسبيدن
يا رب که همي به چشم خواهم ديدن
جايي که در او فراخ بتوان ديدن
ـشکوه از تاريکي زندان :
در تاريکي ز بس که مي بنشينم
در روز چو شب پرک همي بد بينم
باشد چو شب از خوابگهي بگزنيم
از پهلو و دست بستر و بالينم

با تشکیل زندان های خصوصی برای مجرمان مالی زندگی زندانیان برای شان قابل تحمل تر و هزینه های دولتی هم کاهش می یابد. و همان صرفه جویی در هزینه ها صرف زندانیان بی پول می شود.

https://t.me/drpoonak

با نگاهی به موج اجتماعی دیرهنگام و بسیج توده ی ملت و استفاده از ظرفیت های جریان تحول خواه مملکت و وجود شخصیت های وزین مملکتی در این جناح مترقی و از جمله دو رییس جمهور کاریزماتیک #خاتمی و #روحانی و کنش گری های خلاقانه فعالان رسانه ای و فضای مجازی می توانیم بگوییم که نفوذ عجیبی در میان اعماق قلب توده ی ملت و حتی خارج کشور دارند. اینها با این تفکرات پیچیده و اندیشه های روزآمد و قدرت سازماندهی و مدیریتی حتی از چوب خشک هم #رییس_جمهور می سازند.

در شرایطی که شورای نگهبان چهره های نامدار و توانمند را رد صلاحیت کرده بود باز هم با وجود یک مهره ی نه چندان معروف برنده میدان سیاست شدند.
البته علت العلل پیروزی، مشیت پروردگار است که هر بار کشور به بن بست و انسداد سیاسی می رسد از راهی این کشور اهورایی را نجات می دهد که به وهم هیچ کس نمی رسد ولم یدرکه الاوهام.
ملت ایران هم واقعا یک ملت باهوش و خلاق است که هیچ توجهی به رسانه های مغرض ضد ایرانی مانند ایران اینترنشنال ننموده و منتظر سلبریتی ها هم نماندند و خودشان درک موقعیت کردند و در دل شب سیاه راه برون رفت از سرگردانی و ظلمت بیابان را پیدا کردند.

https://t.me/drpoonak

امروز خیلی شاد هستم گاهی از عمق وجودم می خندم .خوشحالم در کنج خانه ام و در گوشه ی انزوای خودم که با جهانی برابر است با فرزندانم جشن می گیریم . دخترم را بیشتر از همیشه بیشتر از روزهای قبل دوست دارم و از دختر #دکتر_پزشکیان که همراه پدرش به صحنه آمد حرف می زنیم.
سر ما فرو نیاید به کمان ابروی کس
که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد

خوشحالیم که سهم مان را از اقتصاد جهانی خواهیم گرفت.کشوری با این همه ثروت های ملموس و غیر ملموس و تاریخ و شکوه و تمدن و خاک و سرزمین پهناور و بهشت معادن دنیا و هشت در صد منابع طبیعی جهان نباید از کشورهای کوچک همسایه هم عقب بیفتد.
خوشحالیم عقلانیت بر تفکر ایدیوژیک پیروز شد . عشق به ابنای بشر و همه مردم جهان عشق به انسان عشق به همه ی ایران و ایرانیان بر نفرت وکینه ورزی پیروز شد . تعامل با همه ی ملت ها و پیام صلح و دوستی بر جنگ و اهریمن پنداری دیگران پیروز شد. امید و تدبیر بر تحریم انتخابات و یاس و سرخوردگی پیروز شد.

گاهی نیز گریه می کنم و اشک شوق می ریزم . اشک شوق از دیدن صفوف انتخابات در تلویزیون سرودهای حماسی و میهن پرستانه پخش می شود . احساس مسیولیتی مضاعف می کنم که بار امانت سنگینی بر دوش مان باید حمل کنیم. از امروز همه باید کار کنیم تلاش کنیم و امیدها را نا امید نکنیم. قلب های پر از امید به زندگی را نشکنیم.
جوان های امیدوار میهن ، زن و مرد، پیر و جوان از همه اطراف و اکناف میهن با قلبی امیدوار به عشق شکوه و عظمت ایران به عشق استحقاق یک زندگی خوب برای فرزندان شان به عشق سهیم شدن در سرنوشت‌ کشور به عشق وحدت و دوست داشتن همدیگر اشک شوق می ریزم .
احساس خوبی دارم فکر می کنم دیگر رنج ها دردها تحریم ها تحقیرها فرصت سوزی ها حسرت ها درمان پذیر می شود. طبیبی حبیبی آمده است که امیدوارم همه آحاد ملت را متحد سازد.
این انتخابات این اتحاد این دوستی و هم بستگی و این مشروعيت بی چون و چرای دموکراتیک را بر تمام خزانه های ثروت کشورها ترجیح می دهم . این اتحاد و همبستگی اگر اهریمن دوباره تفرقه نیفکند می تواند برکات آسمان و زمین را باز کند و کلید گنج ها دست خداست و اوست که به هر ملتی که لایق #زندگی_خوب و شکوه و عزت باشد نعمت هایش را ببخشد.
احساس دوستی و همبستگی دارم به آن ۱۴ میلیون نفری که به دکتر #جلیلی هم رای دادند و از همین گوشه ی عزلت به همه سلام می گویم و آنها را هم در این پیروزی در این تحول و تکامل جوهری حکومت جمهوری اسلامی و مشارکت چشمگیر در سرنوشت سیاسی شریک می دانم .
امیدوارم اقلیت حاکمیت انتصابی هم اسب سرکش قدرت را اندکی مهار کنند و ما اخراجی ها و شهروندان درجه دوم را داخل ملت ببینند و خود بزرگ پنداری را تمامت خواهی را خود حق پنداری را کنار بگذارند.
امیدوارم از #آشتی_ملی نفرت نداشته باشند. دهان سرمایه گذار خارجی را خورد نکنند. دنبال شکست جامعه جهانی نباشند که فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند.
ما در جامعه بین المللی و جهان مدرن معاصر زندگی می کنیم .جای چالش و بحث نداریم . مثل بازی شطرنج است باید قوانین بازی را قبول کنیم . اگر قواعد زندگی مدرن و جامعه جهانی را قبول کنیم ما را بازی می دهند و الا از بازی سیاست و تجارت و اقتصاد و مشارکت در تجارت جهانی بیرون می کنند.

https://t.me/drpoonak

#نقد_فکر

انتقاد از طرز تفکر یه جریان سیاسی به هیچ وجه اهریمن سازی و تخطیه افراد نیست. طبق اصل ۲۴ قانون اساسی و اصل آزادی فکر و بیان و عقیده افراد حق دارند مکتب های فکری را نقد کنند و حتی طرز فکر خاصی را خطرناک و خسارت بار بدانند.
بنابراین اگر نگارنده یا هر شخص دیگر تفکرات خاصی را نقد کنند ؛ در جهت اصلاح امور و تضارب افکار است و چه بسا صاحب آن فکر و عقیده پی به اشتباه دستگاه فکری و سیستم مکتبی خودش ببرد و متنبه و مستبصر بشود.
وقتی می گوییم نقد قرآن کلام خدا موجب رشد قرآن می شود دیگر نقد و انتقاد از تفکرات بشری جای خودش را دارد.
بخصوص افکاری که فقط جنبه نظری و درلابلای کتاب ها و مقالات نیستند بلکه نسخه ی حاکمیتی هستند و در سرنوشت ما تاثیرگذار است.
الان همه می دانیم تفکرات کمونیستی و چپ انقلابی در جهان رو به افول نهاده و همه کشورهایی که از نسخه ی تفکر انقلابی و مبارزه طبقاتی و مستضعفان و مستکبران تبعیت کرده اند دچار عقب ماندگی و بدبختی شده اند.
و این را می دانیم که سیاست خارجی حاکم بر کشور ایران بر مبنای هم پیوندی با همین کشورهای چپ گرا است و موجب سقوط ارزش پول و بیکاری و فقر و عقب ماندگی کشور شده است.
پس ما هم حق داریم بگوییم این طرز تفکر خروجی اش محکوم به شکست بوده و ادامه ی این طرز حکمرانی موجب نابودی کشور و انحطاط زندگی ملت است و باید تحولی در سیاست و اقتصاد و حکمرانی انجام بشود.