?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated hace 3 meses, 3 semanas
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated hace 6 meses, 1 semana
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated hace 2 meses, 1 semana
?نماهنگ اطلاعرسانی #جمعه_نصر
?️مراسم بزرگداشت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله به همراه:
*?️*نماز جمعه تهران به امامت حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
?️جمعه ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰:۳۰ صبح؛ مصلای امام خمینی (ره)
?حزبالله...
(محمد اصغری)
هیچ جای غافلگیری نیست؛ همه میدانستیم آخر راهبرد فعلی به کجا میرسد. مسیر رسیدن به ترور سید حسن نصرالله، این رهبر بزرگ مقاومت، از همان لحظه ترور شهید حاج عماد شروع شد. جایی که نتوانستیم نقطه پایانی بر آن بگذاریم. جلو آمدن گامبهگام اسرائیل و پیشبینیپذیر شدنِ حزبی که غیرقابلپیشبینی بود، تکمیلکننده معادله ترور سید مقاومت شد. حالا بهتر میتوان راز آخرین گلایههای شهید مظلوم ضاحیه، شیخ صالح العاروری، را فهمید؛ عدم توازن در ورود محور مقاومت و جبهه لبنان به جنگ، تبعات سختی به همراه داشت. حزبالله به تصریح دبیرکل آن، باور به وجودی بودن این جنگ فعلی در این زمان نداشت ولی در سوی دیگر اسرائیل این جنگ را به بودن یا نبودن خود تعبیر کرد. اسرائیل بنای حذف عاملیت حزبالله را در این مقطع داشت درحالیکه حزبالله بر کنترل تنش، این واژه بیمعنای تنش، و تاثیر بر جبهه غزه اصرار میکرد و در چنین معادلهای که یک سوی آن رژیمی سفاک صهیونیستی است، بیتردید طرف برنده کسی است که اراده برتر برای ایدهای پیشران، مشخص و در دسترس، یعنی حذف ساختار حزبالله، داشته باشد. تَرَکهای نهایی بر پیکره بازدارندگی حزبالله نیز وقتی رخ نمود که علیرغم اعلام موازنه "هر ترور در ضاحیه، یک ترور در تلآویو" در ۱۱ ماه گذشته حزبالله نتوانست این توازن پاسخ را ایجاد کند. فضای تعلیقی که تا پیش از این عاملی برای توقف رژیم صهیونیستی بود، اینبار حزبالله و محور مقاومت را به مرحله سخت و پرهزینه کشاند. اسرائیل اگر تا قبل از طوفان برآوردی مبهم از حجم و نوع واکنشهای حزبالله داشت، قدم به قدم و با برداشتن دیوارهای ترس و سنجش عملی رفتارهای حزب، توانست به تصویری قابل اتکا و پیشبینیپذیر از حزبالله برسد و همین نقطه عطفی در تغییر معادله شد. درواقع این تعلیق و ابهام، که قرار بود عاملی هراسافکن در مقابل رژیم باشد، تبدیل به فاکتوری برای تعلیق واقعی کنشهای محور مقاومت شد. نداشتن هدف عینی اعلامی و اصرار بر معادلههای برهمخورده، حزبالله را روز به روز بیشتر فرسود و هزینهای غیرقابل جبران را به پیکره این نیروی ممتاز مقاومت وارد ساخت.
ایده حزبالله هرچند میرایی ندارد و ساختار آن نیز قابل احیا و تجدید است، اما نباید با شاعرانگیها، زهر ضربات سهمگین و تلخ این روزها را عادی کرد. حزباللهِ عزیز ما، در این یک هفته ۷ برابر بیش از کل جنگ ۳۳ روزه ضربه دیده و بیشترین تعداد فرماندهان و راهبران بیبدیل خود را از دست داده است؛ این مصیبتی سخت و جانکاه برای همه دلبستگان به مکتب مقاومت است و اتفاقا امروز آنهایی خیانت میکنند که در پی عادی نشان دادن اوضاع هستند، شرایطی به نظر از کنترلی که تصور میکردیم میشود، خیلی وقت است خارج شده است. حالا هم هرچند دیر شده، ولی به قول شهید حسن باقری "باید به خود جرات داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و لازم است که استراتژی در این جنگ عوض شود"
سید حسن نصرالله به شهادت رسید.
ادای مناسک شهرداری، قضای وظایف شورایی
اگر کمی رسانۀ شهرداری تبریز را بالا و پایین کنید با تکرار چند فرمت ثابت خبری روبرو میشوید: «بازدید شهردار تبریز به همراه تعدادی از اعضای شورا از فلان جا» یا مثلا «دیدار شهردار تبریز به همراه تعدادی از اعضای شورا با فلانی». در این جستجو به طور متواتر با این صحنه مواجه خواهید شد که شهردار تبریز به همراه سه چهار عضو شورای شهر به عنوان ساقدوش سولدوش که فقط فضاهای خالی دو طرف او را پر کردهاند و این تیترهای مکرر را چند کلمه طولانیتر کردهاند در حال بازدید از اینجا و آنجا و نشستن پشت این میز و آن چیدمان هستند.
تنها چیزی که از این اخبار دستگیر مخاطب میشود این است که شهردار سر هر صحنهای که میخواهد چند شات عکس بگیرد، نمایندگانش در شورا را با خودش همراه میکند و میاندازد پشت سرش و با خودش میبرد به بازدید. مثلاً اگر در یک پروژۀ مسیرگشایی، یک ملک جدید تملک میشود و قرار است که دیوار آن ملک تخریب شود، میروند جلوی آن دیوار و عکس میگیرند و باز ملک دیگر و عکسی دیگر.
حتی وقتی میخواهند در یک موکب صلواتی حضور داشته باشند، یا به زیارت کربلا بروند، یا مثلا چند قدمی در مسیر راهپیمایی اربعین بردارند، در عزاداری خیابانی و در این دسته و آن محفل حاضر شوند و یا حتی اگر انتهای ماه صفر را دوست دارند که در مشهد باشند، شهروندان محکوماند به این که این صحنۀ تکراری را که شهردار در مرکز آن قرار گرفته و حواریون او در اطراف او پراکندهاند و همه به سمت حضرتش سر چرخاندهاند، به عنوان فعالیت شهرداری ببینند.
این تصویر نمادین اگرچه حاوی هیچ ارزش خبری نیست، اما میتواند در کنار اخباری که از تعطیلی مستمر جلسات شورا و بینظمی و تاخیر در برگزاری آنها مخابره میشود به طور سمبلیک وضع مدیریت شهری ما را توصیف کند: شورای شهر تعطیل، تلمباری از مسائل حل ناشده، شهرداری که در مرکز ارادهٔ این وضع ایستاده، تعدادی عضو شورای بله قربانگو در راست و چپ و عقب او، بازدیدهای تقلیل یافته به نگاه، چند شات عکس و دیگر هیچ.
تکرار هربارۀ این تصویر میخواهد ارادهٔ شهردار بر تحقیر و تضعیف نهاد نظارت و سیاستگذار، تفوق ارادهٔ نهاد اجرا بر تمهید این رویه و تقلیل کل ماجرا به بازدیدهای خشک و خالی را به مخاطب القا کند. و البته این وضع اسفبار از طرف نمایندگان شهردار در شورا، یک امتیاز تبلیغاتی برای انتخابات آتی تلقی میشود، با جدیت دنبال میشود.
در این تصاویر به روشنی میتوان دید که همانهایی که اغلب در جلسات صحن شورا غایباند یا با تاخیر در آن حضور مییابند و حضورشان در کمیسیونهای تخصصی هم دقیقاً مثل حضورشان در صحن بینظم و بدون اراده است، ادای مناسک شهرداری را به انجام تکالیف شورایی ترجیح دادهاند. این چند نفر که جلسات شورای شهر را به تعطیلی میکشانند، مستمراً پشت سر شهردار اینجا و آنجا میروند و عکس میگیرند.
جلسات شورای شهر در واقع یک فرصت سه چهار ساعتۀ مغتنم در هفته است که مهمترین مسائل شهر و موضوعات حول مدیریت شهری در آن طرح میشود و باید برای شهر چارهجویی شود، دایماً از طرف اقلیت تعلیق میشود. کارکرد بخشی از کمیسیونهای تخصصی هم که از نظر قانون همتراز با صحن و در واقع فرصت اصلی اعمال نظارت دقیق و ارائهٔ سیاست برای مدیریت شهری است، تقریباّ هیچ است و خروجی به دردبخوری برای صحن ندارد.
القصه حضور در جلسات هفتگی صحن و کمیسیونها، که اصلیترین وظیفهٔ شورایی بر عهدهٔ نمایندگان مردم در شوراست، از سوی چند عضو مورد بیمبالاتی قرار گرفته است در حالی که تنوع و تکثر حضورشان در مناسک شهرداری مثال زدنی است؛ یعنی حضور در اموری که انجام و ترک آنها از سوی اعضای شورا، هیچ کارکردی برای شهر ندارد جانشین عمل به وظیفهٔ اصلی شده است.
القصه در این وضعیت که شهر و مردمش دچار مسائل و چالشهای عدیدهای هستند و منتظرند تا جلسات محدود شورا بخشی از مسائلشان را بررسی و حل کند، از خاصیت افتاده است. مردم گویا محکومند که بنشینند و مناسک هر روزهٔ آقایان را تماشا کنند و هفته به هفته تنها خبر تاخیر در رسیدگی به مشکلاتشان را بشنوند.
اتخاذ چنین رویهای از سوی حامیان شهردار باعث شده است تا متولیان اجرا در برابر هر نقد و اعتراض و حتی در برابر هر پرسشی از سوی شورا، گارد بگیرند و در حصار امنی که اقلیت چشم و گوش بسته برایشان ساخته است، از پاسخگویی شانه خالی کنند.
شهر را به هم بریز؛ شورا را تعطیل کن
نیم نگاهی تحلیلی به یک سناریو برای مهار شورای شهر
امروز جلسۀ علنی شورای شهر تبریز با چند دستور مهم از جمله بررسی فاجعۀ رخ داده در باغ گلستان، با آبستراکسیون ۵+۱ عضو حامی شهردار به حد نصاب قانونی نرسید و با کمی تاخیر به صورت غیررسمی برگزار شد.
در اواخر جلسه، نامهای با امضای اعضای غایب شورا به دست هیئت رئیسه رسید که اقدام فرماندار تبریز در تعلیق عضویت پرویز هادی به دلیل دو ماه غیبت و دعوت از عضو علی البدل به جای او به شورای شهر را «غیرقانونی» دانسته و عدم حضور در جلسه را «اعتراض» به این اقدام قلمداد میکرد. این نامه به امضای برگی، باغبان، بجانی، زعفرانچیلر و غفوری، پنج عضو غایب و البته به امضای پرویز هادی، عضو تعلیقی شورا رسیده بود.
اما غیبت یعقوب هوشیار، شهردار تبریز که قرار بود گزارشی از فاجعۀ تخریب و حفاری بخشی از پارک تاریخی باغ گلستان و قطع درختان آنجا ارائه کند، مهمترین اتفاق جلسۀ امروز و شاید بهانۀ اصلی تحریم جلسه از سوی حامیان شهردار بود؛ چه اینکه نامۀ اعضای غایب نیز، بنابر آنچه دبیر شورا از زبان نامهرسان عنوان کرد، از سوی «شهردار» ارسال شده بود و اعتراض نیز به جای طرح موضوع در هیئت حل اختلاف، خطاب به رئیس شورا و به شکل تعطیلی جلسۀ شورا ابراز شده بود. در هر حال شهردار تبریز بیش از هر کسی از عدم تشکیل این جلسه منتفع بوده است.
اتفاقی که در واقع در جلسۀ امروز شورای شهر تبریز رقم خورد، به روی صحنه بردن نحوۀ بیاثرسازی ابزار نظارتی شورا و فراری دادن شهردار از پاسخگویی بود؛ سناریویی که با توجه به شواهد و مبتنی بر تجربۀ سه سال گذشته، بعید به نظر نمیرسد که از طرف خود شهردار طراحی شده باشد.
باغ گلستان، بخشی از محوطۀ تاریخی آن و تعدادی از درختان کهنسالش، درواقع قربانی یک بیمسئولیتی عمدی از سوی شهردار تبریز شد؛ بیمسئولیتیای که آن را میتوان در نحوۀ واگذاری غیرقانونی بخشی از زمین پارک برای احداث پاسگاه، با چاشنی دور زدن شورای شهر به وضوح دید! این اقدام که البته در راستای سیاست سه سالۀ هوشیار برای بیاعتبارسازی و تضعیف شورای شهر و خلع ابزار نظارتی شورا با همراهی مطلق اعضای حامیاش در شورا بهتر قابل تحلیل است، برای قرار دادن نهاد انتظامی و برخی از ساختارهای سیاسی و قضایی در برابر شورای شهر طراحی شده بود.
از نظر هوشیار و حامیان بلااختیار او، سیاست مهار شورای شهر و تعلیق اصل نظارت، حتی اگر به بهای تخریب نمادهای تاریخی و فرهنگی شهر و نیز تعرض به افکار عمومی باشد قابل تعقیب است و حتی در چنین وضعیتی هم میتوان به ابزاری به اسم «رپرتاژ» به عنوان پیوست رسانهای این سناریو امیدوار بود؛ پیوستی که از طریق چند ابزار رسانهای تعقیب شد اما به هدف نرسید.
فاجعهٔ باغ گلستان؛ نمونهای از بیمسئولیتیِ مفرط مدیریت شهری
از بیاطلاعی شورای شهر و سکوت محض حامیان شهردار تا موضع گرد مدیران سیاسی و قضایی
ماجرا از حذف چند اصله درخت کهنسال در گوشهای از پارک صد سالهٔ باغ گلستان و گودبرداری برای ساختن بنا در آن شروع شد؛ اقدامی که اظهار بیاطلاعی و اعتراض چند عضو شورای شهر تبریز را در پی داشت و البته نگرانی شدید افکار عمومی را.
پیگیری رسانههای مستقل در نهایت به این نتیجه رسید که شهرداری ۱۰۰۰ متر از زمین این پارک را برای ساختن پاسگاه پلیس در اختیار آن نهاد قرار داده است، اما مسئله این بود که هیچ مجوزی برای این اقدام اخذ نشده است؛ نه کمیسیون ماده ۷ جوازی برای جابجایی درختان صادر کرده و نه اصل واگذاری زمین پارک به نهاد انتظامی، مجوزی از شورای شهر دارد.
فریدون بابایی اقدم، روحالله دهقاننژاد، روحالله رشیدی و احد صادقی به عنوان اعضای شورای شهر به این اقدامِ خودسرانه اعتراض کردند و ورود مقامات قضایی و سیاسی استان را خواستار شدند. غلامرضا احمدی، رئیس شورای شهر هم طی نامهای به شهردار تبریز خواستار «تعلیق فوری» اقدامات و ارائهٔ گزارش به شورا شد.
در پی بالا گرفتن مناقشه، سرپرست استانداری از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرد و طرح چنین موضوعی در شورای تأمین استان را رد نمود. او البته گفت که موضوع را پیگیری خواهد کرد.
فرماندار تبریز اما اظهار کرد که «برای پایداری امنیت، توافقی شده است تا در قسمت کوچکی از آن پارک، کلانتری مستقر شود.» او البته قاعده و مجوز این «توافق» و طرفین آن را اعلام نکرد و به کار بردن کلمهٔ «واکذاری زمین» را «نشر اکاذیب» دانست و گفت که در این رابطه در شورای تامین [شهرستان] هیچ موضوعی مطرح نشده است، تنها به عنوان «بهرهبرداری» توسط نیروی انتظامی صحبت شده بود!
رئیس کل دادگستری استان هم ضمن گلایه از وضعیت پارک، گفت «برای پایداری امنیت در باغ گلستان تبریز با فرماندهی نیروی انتظامی استان توافقی شده تا در قسمت کوچکی از آن پارک کلانتری مستقر شود.» دادستان تبریز در ادامهٔ واکنش مقامات قضایی، اقدمات دادستانی را بر خلاف «اقدامات تبلیغاتی»، در حدود «مقررات» دانست. او موضوع مجوز قطع درختان پارک را «در دست بررسی» عنوان نمود و گفت که موضع رئیس دادگستری و دادستانی، «صیانت از حقوق شهروندان» است. او تأکید مرد که موضع دادستانی و رییس دادگستری بر پایداری امنیت در باغ گلستان است و در این خصوص با فرماندهی انتظامی هماهنگیهای لازم انجام شده است.
با این همه اما سکوت محض شهردار تبریز و حامیان چشموگوش بستهٔ او در شورای شهر در برابر فاجعه باغ گلستان شکسته نشد. اعضای پرمدعایی که بزرگترین هنرشان بالا بردن دو دست در برابر هر خواست (قانونی و غیرقانونی) شهردار بوده، حالا در برابر این گاف تاریخی شهردار و بیاعتنایی توهینآمیز به شورا، سکوت ممتد اختیار کردهاند.
سکوت برخی نهادهای مسئول از جمله ادارهٔ کل میراث فرهنگی و صداوسیمای استان از ابعاد جالب این ماجراست.
مسئله جالبتر اما آغاز عملیات تهاجمی از سوی برخی رسانههای رپورتاژی به حساسیتهای موجود نسبت به این فاجعه است. یعنی نه فقط در برابر تخریب غیرقانونی نماد تاریخی شهر، هیچ حساسیتی از خود نشان ندادهاند، بلکه در یک دهنکجی آشکار به فرهنگ، تاریخ و افکار عمومی، از حساسیتهای موجود هم دلپیچه گرفتهاند.
در هر حال آنچه در باغ گلستان رخ داده را میتوان یک نمونهٔ آشکار از وضعیت موجود مدیریت شهری و اوضاع رسانهای دانست؛ وضعیتی که کلمهٔ «بیمسئولیتی» در عین «رپورتاژدرمانی» میتواند آن را به نحو احسن توصیف کند.
شبکهٔ استانی سهند؛ فرصتی که بر باد میرود!
شبکههای استانی صداوسیما با هدف تحقق عدالت رسانهای و تقویت فرهنگهای بومی و محلی راهاندازی شدند. بنا بود این شبکهها با تمرکز روی فرصتهای موجود منطقهای، در حل مسائل و ایجاد گشایش در ساحات مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... بکوشند.
شبکهٔ استانی سهند نیز در ابتدا این امید را در مردم استان ایجاد کرد که پنجرهای جدید برای نگاه فرصتمحور و عدالتگستر به استان باز شده است. امروز پس از گذشت قریب به دو دهه از فعالیت شبکهٔ سهند، مرور و ارزیابی فراز و فرود و میزان وفاداری این شبکه به اهداف اولیه، ضروریست. بویژه که رقبای غیردولتی در فضای مجازی، هر روز پردهٔ جدیدی از تلاش برای جذب مخاطب را کنار میزنند.
نمیتوان انکار کرد که این شبکه در برخی مقاطع و بواسطهٔ برخی تولیدات و برنامههای خود، در جذب مخاطب بومی موفق بوده، اما متاسفانه این توفیقات در قیاس با اهمیت و ظرفیت شبکه، چندان چشمگیر نیست. به تعبیر دقیقتر، با وجود این همه امکانات و تعداد قابل توجهی نیروی انسانی، توفیقات شبکه، قابل اعتنا نبوده است.
حساسیت نسبت به وضعیت شبکهٔ سهند، بویژه پس از آغاز دورهٔ مدیریت جدید که به «دورهٔ تحول» مشهور است، تشدید شده، اما در این دوره نیز، خیلی زود امیدها برای دگرگونی اساسی در مدیریت محتوایی و اصلاح رویکردی شبکه، به یاس گرایید.
تهدیدمحوری، محافظهکاری، روزمرگی، بیاعتنایی به مسائل اساسی استان، پشت کردن به تکلیف بزرگ عدالتگستری (از ارکان رویکرد دورهٔ تحول)، انسداد ارتباط با گروههای مردمی پرتعداد فعال در عرصهٔ فرهنگی، هنری و... از نشانههای ملموس دورهٔ جدید بوده است.
نتیجهٔ این وضعیت، ریزش مخاطب و بدتر از همه، قطع امید از شبکه به عنوان یک امکان بزرگ فرهنگی و رسانهای است.
نخبگان فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی منطقه، دیگر در محاسبات خود، کمتر به وجود این شبکه میاندیشند و میکوشند به اعتبار ظرفیتهای مردمی و خصوصی، کار را پیش ببرند.
اگر مدیران ارشد صداوسیما همچنان فکر میکنند که میتوان از شبکهٔ استانی سهند برای پیشرفت استان بهره برد، قبل از فروپاشی کامل شبکه و اتلاف منابع و نیروی انسانی ارزشمند آن، تدبیری کنند.
@tanbihat_ir
? شش هزار کلمه در باب مصائب نظام اداری در کشور
? نظام اداری کشور با چالشهای جدی و آسیبهای مزمنی مواجه است که به مثابه دستاندازی در مقابل تحولات کشور قرار گرفتهاست. رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر ضرورت تحول آن تأکید کردهاند؛ در سال 92، ایشان با تاکید بر مشکلات مزمن نظام اداری از تأخیر در اجرای سیاستهای کلی ابلاغ شده درباره آن، سخن گفتند.
? با این حال، در سالهای پس از ابلاغ سیاستهای کلی نظام اداری تحولی چندانی در این زمینه مشاهده نشده، و حتی می توان گفت این موضوع از اولویت گفتمانی مسئولان ارشد کشور نیز خارج شده است.
? اکنون، با شروع دولت جدید و انتصابات مرتبط، یادآوری تحول در نظام اداری به عنوان بازوی دولت در حکمرانی لازم و ضروری است.
?این جزوه به بررسی مسائل و آسیبهای نظام اداری و تأثیرات آن بر بخشهای مختلف کشور میپردازد و امیدوار است که نخبگان جامعه این موضوع را به عنوان اولویتی مهم برای مردم و مسئولان مطرح کنند.
?در متن پیشرو که حاصل تجربه زیسته و همفکری جمعی از مدیران است، تلاش شده تا مسائل و آسیبهای دستگاه اداری و سازوکارهای آن مورد بررسی قرار گیرد.
@khodjoosh
@gamcenter_ir
جزوه اولویتهای جنبش عدالتخواه دانشجویی برای دولت چهاردهم
سرفصلها:
--- اولویت؛ معیشت و عدالت است
--- عادلانهسازی نظام حقوق و دستمزد
--- جلوگیری از آزادسازی قیمتها و شوکهای معیشتی
--- توقف خصوصیسازی نابرابر و فسادآفرین
--- نیل به رفاه و کنشگری اجتماعی مستضعفین
--- اصلاح ساختاری سازمان تأمین اجتماعی
--- تسهیل تشکلیابی اصناف و کارگران
--- گسترش و بهبود خدمات عمومی در آموزش و بهداشت
--- جمهوریت و عدالت، رکن اساسی سیاستورزی
--- اعطای حقوق تصریح شده ملت در قانون اساسی
--- بازگشت دولت به مرزهای رسمی خود
--- مقابله با کنشگری سیاسی دستگاههای امنیتی
--- توسعه روابط دیپلماتیک در جهت توسعه کشور
--- اجماعسازی علیه اسرائیل
--- تجدد و تحجر عامل انسداد فکری و انحطاط فرهنگی
--- نفی تجدد و تحجر با اولویتبخشی به عدالت و جمهوریت
--- میدان دادن به متفکرین برای خلق ادبیات بهروز و کارآمد مبتنیبر گفتمان انقلاب اسلامی
--- توجه و ارائه راهکار برای حل مشکل برنامهریزی در کشور
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated hace 3 meses, 3 semanas
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated hace 6 meses, 1 semana
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated hace 2 meses, 1 semana