—روپوش واگن که عقب رفت، هنوز لب‌های ما به هم چسبیده بود.

سه قطره خون / صادق هدایت

—آهسته‌آهسته او را بکش تا احساس کند دارد می‌میرد.

کالیگولا / آلبرکامو

—عاشق کسی بودن یعنی اولاً اقرار به این حقیقت‌: من آماده‌ام تا به دست تو نابود شوم .‌

بیلی ری بلکورت

فور کنید یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف برای چنلتون بگم

— اگر او مرا به خاطر می‌آورد , بگذار تمام جهان فراموشم کنند.

هاروکی موراکامی

—درمان های شیمیایی برای دلتنگی های ذاتی تجویز میکنن و قیافه های موجه به خودشون میگیرن تا اون لحظه ای که من بخوام برای تو ضجه بزنم .

سارا کین / سایکوسیس ۴:۴٨