?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
? با توام کربلا رفته جایی ک آقایت شفاعت میکند چه میخواهی؟ آهای کربلا رفته ها؛خوشبحالتان… نه به حال و روز کربلا نرفته ها… اگر دراین راه خاری ب پایت رفته،به گمانم چند،هیچ از ما جلوتری! حسرت کربلا ب دلمان ماند و کسی هیچ نگفت… خدایا بحق همین زائری که روبه حرم ایستاد و ب حال دلش،دریاب… نمیدانم درقیامت چ میگذرد بحالم اما کاش حسین بگوید حساب شد مهمان من است…
#به_قلم:سیده فاطمه موسویان اصل
"نوڪرنَرودبہڪربلا؛پَسچہڪُند
خودرانَرساندبہشما؛پَسچہڪُند
قلبشبہڪرمخانہاربابخوشاَسٺ
گـررونــَـزند بہ آشــــنا؛پَسچہڪُند
این حسرت جانکاه بریدست امانم
ای کاش کز این قافله برجای نمانم
من دست به دامان تو گشتم که دگر بار
توفیق وصالت بشود مونس جانم
صد قافله با زینب مضطر شده همراه
جز من که از این قافله محروم بمانم.
گروه تبادل نوحه
"حبیبــم من حبیبـم من حبیب آل طـاهــایم محبت سیل خون گردیدوجاری شدبه سیمایم
نه تنهالالهگون کــردم زخون خود محاسن را کمربستم که ازخون شستوشو گرددسراپایم
حبیبـم مـن حبیبـم من کـه از محبــوب خـود باشد هــزاران زخــم تیــر و نیــزه و خنجـــر تمنـایم
حبیبم مـن حبیبـم من بـه شـوق مـرگ میخندم کــه میغلتـم بـه خـون خویش، پیش چشم مولایم
حبیبم من حبیبم من که دیشب دختر زهرا دعــایــم کــرده تــا صـورت ز خون سر بیارایم
حبیبم من حبیبم من که چون پروانۀ عاشق نبــاشـد لحظـــهای از آتــش سوزنــده پروایـم
حبیبم مـن حبیبم مـن غـلام یـوسف زهــرا کــه آقـایی بـه خلـق عالـمی بخشیـده آقایـم
حبیبم من کـه مولایـم برایـم نـامـه بنوشته کـه جـان و سـر بگیرم بر کف و بر یاریاش آیم
حبیبم من حبیبم من که گیرم دست «میثم» را
بـه ایـن اشعار جانسوزش شفیعش نزد زهرایم
شنیـــدم کـــه مــــولای اهــــل ولا چـــو زد خیمـــــه در وادی کـــربـلا
چــو گـــردید در بین دشمـن غریب یکــی نـــامـه بنـــوشت بهـر حبیب
کــه ای پیـــر از پــای تــا سـر وفــا محبـت گــرفتــــه ز نـــامـت صفــــا
بـــود ایـــن پیـــام از حسین غـریب کـــه بنـوشتـه از کــربـلا بــر حبیب
حبیبی که عشق است مطلوب تو کجـــایی غــریب است محبــوب تو
اگــر یـــــار و غمخـــوار مـــایی بیــا اگـــر عــــاشــق کــــربـلایـی بیـــا
بیــا تــا کـه صـــورت کنی لاله گون بیــا تـا کـه خــود را بشویی ز خون
ز یـــاران آن شهــــریــــار غـــــریـب یکـــی بـــرد ایـن نــامه را بر حبیب
بـــدو گفـت: کـی پیـــر پـاکیزه رای ســلامت رســانـده ولــی خـــدای
کــه ای بــــوده از کـــودکی یـار ما بــه هنــگــــام پیــــری طــرفـدار ما
حبیبــی بیــــا تـــــا ولایـــی شـوی بـــه همــــراه مـــا کـربلایی شوی
بیــا تـا کـه چــون شمـع آبـت کنـم اگـــــر ذره ای، آفـتـــــابــت کنــــم
حبیبـــی، حبیبــــی، حبیبی، حبیب تـــو را کـــرده دعـــوت امـام غریب
بیـــا روز غـــربـت مــــرا یــــار بــاش بـــــه آل پیـمبـــر طـــــــرفدار باش
حبیـب آن زمـــان داشتـی میهمـان ز فـــامیل و خیـــل عمـــو زادگـــان
بــه آنان چنین گفت آن خوش سیر کـــه مـن پیــر و فرتوت گشتم دگر
چگــــونـه بـــدیـن پیـــــری و ابـتـــلا ز کـــــوفــه روم جـــــانـب کـــــربلا
چــو شـد خــانه خلوت عیال حبیب بــدو گفـت: کـی پیـر محنت نصیب
مـــرا رفتـــه از تـــن قـــرار و شکیب چـــه گــویی جواب حسین غریب؟
حبیبش چنیــن گفت: کای پاک زن! نیـــاید دگـــــر قهـــرمـــانـی ز مـن
چــه بهتـر کـه بنشینـم انــدر ســرا کنـــاری بجــــویم از ایـــــن مــاجرا
بـــرآشفت یـــک بــــاره آن پیـــر زن کــه دیگـــر دم از مـرد و مردی نزن
چــرا سـاکتی؟ ای بــه غـم مبتـلا! امــامت غــــریـب است در کــــربلا
تــو که دست بر روی هم می نهی قیــامت بـه زهرا چه پاسخ دهی؟
بـه رخ گشت جاری سرشک حبیب به زن گفت:ای داده از کف شکیب
الا ای بـــه شــادی و غـــم یـار من همــه عمـــر دلـــدار و غمخوار من
محــب و طـــــرفـــــدار آل رســــول عـــزیــــز حبیــب و کنیـــــز بتـــــول
اگـــر مـن شــوم کشتـه در کــربـلا تـــو تنهــا شـوی ای بــه غم مبتلا
بـــه پــــاسـخ بگـفت آن زن بـــاوفـا کـــه ای پیــــر از پــای تـا سر صفا
حبیبــی بـــه حـــق خـــدا حــاضرم کـــه گـــردد غـذا خـون خاکسترم
ولــی نیستـــم حـاضر ای جان پاک که جسم امامم شود نقش خاک
حبیبـش بگـفت: آفــــرین بــر تو زن! که بودی وهستی حسینی چومن
اگـــر پــــاره پـــاره شــــود پیــکــرم دو صـد بـــار گیــرنــد تـن از ســرم
نگـــــردم دمـــی از امـــامـم جــــدا روم کــــربلا تـــا کنـــم جـــان فــدا
شهـــادت ز من برده صبر و شکیب حبیبـــم، حبیبـــم، حبیبـــم، حبیب
ســلام خــدا بــر وفـای حبیب
شود جان "میثم" فدای حبیب
این قوم چه شد سر ز تن تو ببریدند
بر روی تو بی جرم و گنه تیغ کشیدند؟
آخر نه به کوفه ز تو دعوت بنمودند
آخر به چه جرمی ز تنت جامه ربودند؟
آخر به کدامین گنهت آب ندادند
رأس تو بریدند و سر نیزه نهادند؟
تشنه به کدامین گنهت سر ببریدند
با کشتن تو خشم خدا را بگزیدند؟
آخر به چه جرمی به تنت اسب دواندند
اهل حرمت را به اسارت بکشاندند؟
آخر به کدامین گنه ای خسرو خوبان
کردند تن پاک تو پامال ستوران ؟
با آن همه نامه ز چه پیمان بشکستند
بر خیمه گهت آب روان را ز چه بستند؟
رأست به چه جرمی به سر نیزه نشاندند
اهل حرمت در غل و زنجیر کشاندند؟
این قوم اگر مسلم و بر دین تو هستند
با سنگ جفا از چه جبین تو شکستند؟
با تیر دریدند چرا حنجر اصغر
در خون بنشاندند چرا قامت اکبر ؟
سقای خیام تو چرا تشنه بکشتند
عباس علمدار تو را تشنه بکشتند؟
"ز چه ای ندیده کامم تو به من نظر نداري
تو مگر ز حال زار پدرت خبر نداري
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو – تو به من نظر نداري
علي اي آرام جانم نوگل باغ جنانم
بي تو من چه زنده مانم
به دو صد اميد خود را به ثمر چو من رساندم
ستم است اگر سر خود تو زخاك بر نداري
به كه گويم اي جگر خون كه شود ز غصه محزون
برسد به گوش ليلا كه دگر پسر نداري
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو - تو به من نظر نداري
سرو شمشاد وشقايق همه در سحن چمن
اي گل نسترنم از چه نيايي به برم
گل احمر مني تو مه انور مني تو
علي اكبر مني تو - تو به من نظر نداري
علي اي آرام جانم نوگل باغ جنانم
بي تو من چه زنده مانم
ز چه اي عزيز بابا نكني تو ياد صغرا
دل او ز غصه خون شد تو مگر خبر نداري
تو كه بي وفا نبودي زچه خفته اي بر من
بنشين و گفتگو كن تو مگر كمر نداري"
با اشک و غم هم رازم و / می سوزم و می سازم و / می خوانمت شب تا سحر
یعلم الدمع و الحزن سرّی / یحترق وجودی و أنا أصبر علیه / و أنادیک طول اللیل
دلتنگم ای کرب و بلا در اربعین دیدار ما
یا کربلاء! لقد ضاق صدری موعدنا فی یوم الأربعین
باعاشقان روی حسین / با زائران کوی حسین / می آیم آخر سوی حسین
مع عشّاق الحسین / مع زائری مقام الحسین / سآتی إلی الحسین أخیرا
لبیک یا مولا یا حسین…
شدَّ الهَوى حبلَ الجَوى و اجتاحَنی سَیلُ النَوى
دلدادگی ریسمان عشق را محکم کرد و سیل دوری و فراق من را بَرد
لِلوَصلِ عَینی سَاهِرَه
چشمانم به انتظار وصال (کربلا) بیدار است
أَطْفَأَ شَمْعِی مَدْمَعِی … و دَکَّ نَوْحِی مَسْمَعِی
اشکم شمع مرا خاموش کرد و مویهها و نوحه ها در گوشم طنین انداز شد
إیهٍ دُمُوعی، اشتَعِلی!
هان! ای اشکهای چشم من، بجوشید
نارُ اشتیاقی، کمْ تَصْطَلِی!
ای آتش شوق من چقدر شعلهوری!
لیلُ انتِظاری، هَلْ یَنجَلی؟
آیا شب انتظار مرا پایانی هست؟
مولای مولای السلام…
سلام ای مولای من
هُنَا الأَسى کُلُّ الأَسى …هُنَا الصِغارُ و النِسَا
اینجا همان محل اندوه و غم است؛ همه غم ها اینجاست… اینجا جایی است که کودکان و زنان اهل بیت بودند
هُنَا النُجومُ الزَاهِرَهْ
اینجا همانجایی است که ستارگان درخشان بودند
مِنْ سَاجِیاتٍ صُرَّعِ … تَدعو إلى التَّفَجُّعِ
این ستارگان همان اجساد ساکن و بر زمین افتاده اند …. و این اجساد به نوحه و عزا فرا می خوانند
یا ودایَ الطَّفِّ ما جرى ؟
ای سرزمین کربلا چه اتفاقی افتاده است؟
فاقَ المُصابُ التَّصَوُرَا
این مصیبت از تصور فراتر است
هذا حسینٌ فَوقَ الثَرَى
این حسین علیه السلام است که بر خاک افتاده است
علیکَ مولای السلامْ …
ای مولای من سلام بر تو
إلیکَ آتٍ سَیِّدی … الأربَعینُ مَوْعِدِی
مولایم، به سوی تو رهسپارم….. میعاد ما اربعین است
ذِکراکَ أحلى خاطِرَه
یاد تو شیرینترین خاطره است
جابرُ قدْ جاءَ معی … یَأخُذُنی للمَصرعِ
جابر با من آمده است…. و مرا به سوی قتلگاه تو میکشاند
عندکَ یا مولایَ المُنى
مولای من! آرزوهایم نزد توست
ظُلْمَهُ رُوحِی تَلقىْ السَّنا
تاریکی روحم به روشنی می گراید
کُلُّ وُجُودی لکَ انحَنى
تمام وجودم برای تو تعظیم میکند
مَوْلای مَوْلای السَلامْ…
سلام ای مولای من
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago