?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago
*🎮 *مهاجرتِ دوباره: تضادها و سپس افسوسها*☁️ *سروش خدامی | معمار نرمافزار Rabobank هلند
سروش خدامی دوبار تجربهی مهاجرت را از سر گذرانده: یکبار از اصفهان به تهران و دومبار هم از تهران به آمستردام.
سروش مشاهدهگری فعال است و تضادها و تفاوتها را بهشکلی متمایز میبیند. یحتمل همین نوعِ نگاهش به پیرامون بوده که اینچنین تجربهی «افسوس» را در او پررنگ کرده.
با او دربارهی احساسِ توسعهیابندهی افسوسش برای ایران و درسآموختههای مختلفش از این دو هجران گپ زدم.
*❤️***https://youtu.be/jFUF2lx7AOc
*😀https://castbox.fm/vd/783886237😎***https://kargah.net/soroush-khoddami
🔸
اسپانسر: ایفاifacrowd.fund
🔸
◾️ حمایت از کارگاه: ارزی (پاترئون) || ریالی (حامیباش)
دربارهی چتجیپیتی – نسخهی اول
سه روز است که دارم پروپزالی مینویسم. تمام آنچه باید در سند بیاید، توی ذهنام هست. اما عین این سه روز، هربار مشغولاش شدم، وَری رفتم و کار را نیمه -بخوانید هیج- رها کردم.
مساله، دشواری نوشتن نیست، که «تردید» است. که آیا درست فکر کردهام؟ آنچه فکر میکنم درست است، درست است؟ من میدانم، آنچنان که فکر میکنم میدانم؟
طی این سهروز، هربار نشستم تا بنویسم و ننوشتم و مقهورِ آن ترسِ «ناکافی بودن» شدم چه کردم؟ فیالفور، چتجیپیتی را فراخواندم. شرحی نوشتم، پیشنهادهایی گرفتم و پشتبندش به خودم کفتم وَه! احسن بر تو ای مصنوعِ دستِ بشر! بعد در همان حال که خوشخوشانم بوده که داشتههای بهتری روی میز و زیرِ دستم دارم، ترس هم آمده. ترس هم آمده و بَرَم داشته. که اگر این زباننهبسته با چند فرمانِ ساده توانسته اینچنین پاسخهای بهکاربیایی بدهد، پس «من» این وسط چه ارزشی دارم؟ من بهچه کار میآیم؟
دوباره سراغِ آن صفحهی سفیدِ وامانده میروم و در دل یک «گور بابای چتجیپیتی» میگویم. میخواهم بر اساس آنچه در ذهن دارم -که حالا بخشیاش «از آنِ من» نیست و از همانیکه لعناش کردم تراویده و حالا «از آنِ من» شده- کار را تمام کنم. یکی-دو جمله مینویسم.
انگار توانِ رفتن به سطرِ بعدی را ندارم. تشویشی میانِ تردید و کمالگرایی. همان تکهنوشته را به چتجیپیتی میدهم و در کسری از زمان، یکی-دو ایرادِ نگارشی میگیرد و چند پیشنهاد مضمونی میدهد. سرآخر، فروتنانه پیشنهاد میکند که برایم متنی موجزتر و «بهتر» بسازد. جوابش را نمیدهم و صفحه را میبندم.
جیپیتی مرا میشناسد. شناختاش باسمهایست و آنچه در حافظهاش از من و مطلوباتام نگه داشته، محدود به همان مقداریست که خودْ خواستهام. خود بیان کردهام: من تعریف کردهام چه کسی هستم و چه میخواهم. صادق بودهام؟ بله. لازم است که همیشه صادق باشم؟
من اما او را نمیشناسم و گاهی، یادم میرود که او «کسی» نیست. نقش، چیستی و «کیستی»اش را من مشخص میکنم. گاهی دستیار و مشاور میخواهمش و گاهی معلم یا معاشر. به یک تکه خمیرِ بازی میماند که در چشمبرهمزدنی سرشتاش را مشخص میکنم و میشود همانیکه من خواستم. از پسِ این تعریف، ارتباطی «انسانوار» شکل میگیرد: پرسش از من، پاسخ از او. خواسته از من، اجابت از او.
دانستن یعنی چه؟ فکر کردن به چه کار میآید؟ تأمل دیگر یک مفهومِ پیشینی نیست؟ جیپیتی نسخهی بهتری از ما میسازد یا خود نسخهی بهتری از ماست؟ آنکه بیشتر میداند، از فراموشی مصون است، سرعت بالاتری دارد و تازه، خسته و ناامید و ترسان و ملول و تهییج و غمزده هم نمیشود و از «فعلا» از «احساس» مبراست.
به کفایتِ انسانیکه خود باشم، فکر میکنم و فکر میکنم این پرسش، ارزشِ آنرا دارد که بهانهی حضورِ چتجیپیتیها، مدتی با خود حمل کنم. که به پاسخ برسم؟ نه. که جای خود را در دنیای قشنگِ نویی که پیش چشممان در حالِ شکل گرفتن است، پیدا کنم.
سلام.
من تا حالا -بر خلافِ رسم و روالِ مرسوم- تو هیچکدوم از اپیزودهای کارگاه دربارهی حمایتِ مالی و اینها حرف نزدم و صرفا پایین اپیزود قبلی، لینک پاترئون و حامیباش رو گذاشتم. راستش بیشتر کنجکاو بودم ببینم چی میشه :D
الان دیدم ۲ نفر روی حامیباش و ۳ نفر روی پاترئون مبالغی رو پرداخت کردند. جالب، و راستش رو بخواین، باورنکردی بود برام.
خیلی حال کردم. دمتون گرم :*
اول
محمد قائمپناه پس از مهاجرتاش به هلند، یک کانال تلگرامی راه انداخته و در آن، هرآنچه در مسیر ساختِ کسبوکارِ تازهاش تجربه میکند را مینویسد. اگر سری به کانالاش (@oostamostory) بزنید، شیوهی بدیعِ روایتگریاش جذبتان میکند.
فکر میکنم آنچه بهاسم «اکوسیستم» میشناسیم، به روایتهای دستِ اولِ اینچنینی نیاز دارد: شرحی واقعی از مسیرِ کار، با جزئیاتی بعضا -بهظاهر- فاقد اهمیت، اما به غایت اثرگذار و راهگشا، برای دیگرانی که در جایی از همان مسیرند، اما شاید چند گام عقبتر.
ــ
از قریب به سه ماهِ پیش، تأمل و کار بر پروژهی «موازی» را آغاز کردم. پروژهای که ایدهای انقلابی، منحصر بفرد و میلیون دلاری ندارد، اما جایاش خالی است و دوستش دارم. از قواعدِ رایج و پیشنهادی برای راه انداختنِ استارتاپ، حداقل یکیاش را دارد: همان چیزیست که خودم میخواستم باشد که مشتریاش باشم.
فکر کردم کاری که محمد کرده را تجربه کنم. سعی میکنم هرازگاهی اینجا، آنچه پیش میآید را مستند کنم و شرحی از خطاها، توفیقات و تجربههای حین مسیر را بنویسم. دو امیدواری هم از اینکار دارم: اول آنکه بهدرد بخورد و دوم، یه کامیونیتی کوچک و جمعوجور حولِ پروژهای که بناست کوچک و جمعوجور باشد، ساخته شود.
سرآخر، برای آنکه قدری اینترکشن هم از شمای خوانندهی این سطور بگیرم (!) فکر میکنید که موازی چیست و بناست چهکار کند؟
*? *زندگی و کار در وضعیت ابهام*☁️ *وفاعلی کمالیان | مشاور منابع انسانی
این سومین گفتوگوی من با آقای وفاعلی کمالیان است و با پرسشِ تکراری در دو گفتوگوی قبلی آغاز شد: به آیندهی ایران امیدوارید؟
در امتداد گفتوگو دربارهی جهانِ ووکا صحبت کردیم و روشهای انطباق با فضای مبهم اینروزها را در سطح فرد و سازمانی به بحث گذاشتیم.
*❤️***https://youtu.be/qPOoxqOlTqg
*?https://castbox.fm/vc/4862636?***https://kargah.net/vafa-kamalian-3
——
*✔️ *اسپانسر: میسویک | miisswake.com
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago