| سایه‌بان

Description
[ در سایه‌‌ و ستایش کلمات ]
به یاد وبلاگی که رهایش کردم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@sayehban_bot
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

7 months, 1 week ago

تار شدی.

7 months, 1 week ago

عاقبت کوچ می‌کنم به شهری که هرکس سراغی ازم گرفت، بگن دریاست. همیشه‌ی خدا دریاست.

7 months, 2 weeks ago

با موهای بافته آدم متفاوتی‌ام.

10 months, 1 week ago

نیامد.

10 months, 1 week ago

صرف حضور در حوزه‌ی خبر، در هر زمینه و با هر واسطه‌ای کم‌کم به تو یاد می‌دهد که هرلحظه/ هرکجا آماده‌ی مواجهه با نشانه‌هایی باشی که شاید سال‌ها ذهن و زمان صرف کرده‌ بودی تا فراموششان کنی.

امروز حوالی سه و چهل دقیقه‌ی بعداز‌ظهر در میان انبوه اطلاعات کارفرما، با دو فیلم کوتاه مواجه شدم از اولین شخصی که مفهوم عکس و نگاه، راه و رفاقت، اشتیاق و اندوه توامان و بسیار تراژدی دیگر را با او شناختم.

مهم نیست چرا و چگونه و با چه واسطه‌ای گذر نگاه من به خاطرات افتاده است. مهم این است که من فکر می‌کنم فراموشی فریب بزرگی بود که انسان رنج‌کشیده آن را به امید رهایی از جراحت‌های به‌جامانده از خاطرات آفرید، اما هرگز در تحقق امید خودساخته‌اش توفیقی نیافت. و به‌گمانم الی‌الابد نیز توفیقی نخواهد یافت.

10 months, 2 weeks ago

گفت‌و‌گو بر سر آن بود که شاید این اعتقاد که شبْ پایان‌بخش مناسبی برای وقایع یک روز است، عقیده‌ی اشتباهی باشد. چراکه روز برای آدمی زمانی تمام می‌شود که توانسته باشد واقعه‌‌اش را پشت‌سر بگذارد.
کسی گفت: مثلاً روز من از پنج بهمن هشتاد و هفت دیگر تمام نشد. هزار شب هم که بیاید و بگذرد، آن روز هنوز در من ادامه دارد.
سکوت شد.
و من ترسیدم. ترسیدم از آن‌که به‌یاد بیاورم تقویم از کِی بود که ثابت ماند. و روز از کِی بود که دیگر تمام نشد. و تو، از طلوع کدام روز، تا نهایت کدامین شب در من ادامه خواهی داشت.

1 year ago

تمایل به ترک تمامی خاطرات، الا آنچه با تو ساخته بودم.

1 year ago

ساعت دو و پنجاه دقیقه‌ی صبح نسخه رو تحویل پذیرش داد. نشست کنارم. سرم رو خم کرد رو شونه‌ش. گفتم فکر می‌کنی این زندگی ارزش این‌همه تاب‌آوری رو داشته باشه؟ گفت اگه باشن کسایی که نفس‌شون به نفس‌هات گره خورده باشه.

1 year, 1 month ago

خوب نمی‌شم از این غم.

1 year, 1 month ago

آدمی از بعضی دل‌شکستگی‌ها سالخورده بیرون میاد.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago