دلم امشب شده مهمان یلدا
شنیده قصهء پنهان  یلدا
تمامِ آرزوی دل همین است:
الهی خوش شود پایان یلدا

#بهار_راد

✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺✺

دلم رفته به استقبال یلدا
غزلخوان ماهِ شب،با فال یلدا
انارِ سرخِ دل لبخند دارد
تماشایی شده احوال یلدا

#بهار_راد
گروه ادیبانه
۲۷ آذر ۱۴۰۳

چه آغازی شده با نام یلدا
شب دلدادگی شد خام یلدا

ستاره گشته رقصان در بر ماه
همه مستی عشق از جام یلدا

گذار بوسه افتد چون به آغوش
بیاد آرد شب آرام یلدا

خزان با خش خش برگ درختان
به شیرینی برآرد کام یلدا

چه پایان خوشی این قصه دارد
من و عشق شما در دام یلدا

#مهسا_بهروزی ✍?
گروه ادیبانه
بداهه بیست و هفتم آذر ماه ۱۴۰۳

باز آ و جهانِ دل، پُر از نور ببین
در تاکِ غزل ، مستیِ انگور ببین

با آمدنت ،  حال ِ  دلم بهتر کن
چشمان مرا سرخوش و مسرور ببین

آرامشِ دریای پر از  موجِ  خیال
در ساحلِ آغوشِ تو  محصور ببین

کوک است صدای تو  به سازِ دل من
با گوشهءچشم، سوز ِسنتور  ببین

وقتی که به یادِ تو غزل می خوانم
دلتنگی ِنزدیکِ من  از دور ببین

جمع اند عبارات و اشارات سکوت
حالا  تو بیا  معنی  و منظور ، ببین!

مضمون سخن  با تو دل انگیزتر است
هر واژه ام از شوق، پر از شور ببین

سخت است که در شهر غزل گم  بشوی
گمنامی ِ یک شاعر ِ مشهور ببین !

#بـهـــــار_راد
#گــروه_ادیبانه
۲۷ شهریور ۱۴۰۳

حالا که شدی طالبِ حق نور بنوش
رندانه شرابِ شب دیجور بنوش

رندانِ سحرخیز چه خوش مست شدند
از جامِ مِیِ کهنهء منصور بنوش

بر دارِ غزل جلوهء عاشق بنگر
در مسلخِ عشق بادهء شور بنوش

گر طالبِ وصلِ یار هستی برخیز
از شحنه نترس و آبِ انگور بنوش

از جامِ لبِ "خسروِ شیرین دهنان"
ینبوع الحیاة شاد و مسرور بنوش

#بداهه_گروه_ادیبانه
#مرتضی_حسین_آبادی
۲۷ شهریور ۱۴۰۳

طلوع مهر به پاکیّ  تو  سلام دهد
و زخم های مرا یک‌یک،  التیام  دهد

در امتدادِ سرانگشت ِ آفتابِ امید
به تو فروغ سحر، سایه‌سار شام دهد

صبورباش که اعجازِ نور،رؤیا نیست
نسیمِ صبحِ  امید، اینچنین، پیام  دهد

عقیقِ چشمِ تو ازخونِ دل تب آلوده است
صفا به چشمهء فیروزه فام، وام دهد

هزار حرفِ نگفته ،نشسته روی  لبم
جواب پرسشِ چشمِ تو،بی کلام دهد

به رغمِ سایهءاندوه و بغض پنهانی
سلاح خنده به ما، درس انتقام دهد

اگرچه تیره شب ظلم ،رو به پایان است
خِرَد اشاره به این صبحِ ناتمام  دهد

خوش آن‌که نبضِ لطیف درونِ هرواژه
به نام ِپاکِ تو، بر شعر من ختام‌دهد

#بهار_راد
#گروه_ادیبانه
#دوازدهم_تیر_۱۴۰۳

گدای کوی نگارم ؛مرا مقام دهد
نگاه لطف تو جان را مگر قوام دهد

ز غصه های دو عالم رها شود جانم
اگر که غنچه ی لعلت مراد و کام دهد

گسست رشته ی صحبت در ابتدای سخن
غزال من غزلم را مگر نظام دهد

خزان سرد و نَمورم ولی خزانه ی دل
بهار شد چو نگارم به من  پیام دهد

شدم به ناوک مژگان خراب آن دو کمان
خوشا به تیرِ نگاهت که التیام دهد

به کوی عشق تو ما را خوشست رسوایی
همین متاع مرا نیز احترام دهد

به عشق دیدن رویت چو باد پر بکشم
مگر به توسن بختم ؛ دلت لگام دهد

#سیدعلی_خوش_قامت
گروه ادیبانه
۱۲ تیر ۱۴۰۳