جامعه ما | یگانه شوق‌الشعراء

Description
روزنه‌ای بر احوال اجتماعی ایران ??

به قلم کارشناس ارشد جامعه‌شناسی،
روزنامه‌نگار و خبرنگار حوزه اجتماعی

ارسال پیشنهاد، انتقاد، سوژه و خبر:
@yeganeh_shough
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

9 months, 3 weeks ago

‌ ‌ ‌
*? نسخه شنیداری پایان‌نامه | قسمت هفتم
‌‌
? «مرتضی رستمی» دانش‌آموخته جامعه‌شناسی
‌ ‌
? مسأله انسانِ اضافی
‌ ‌ ‌
☑️* @yeganehshough
‌‌ ‌

9 months, 3 weeks ago

‌ ‌ ‌
*? پایان‌نامه | قسمت هفتم
‌‌
? «مرتضی رستمی» دانش‌آموخته جامعه‌شناسی
‌ ‌
? مسأله انسانِ اضافی

▫️*بخش دو:

▪️به صورت کلی تعداد زیادی از افراد شغلی ندارند

▪️کشاورزان سرمایه‌دار، هکتار‌ها زمین را اجاره می‌کنند و به واسطه روابط شخصی، مجوز حفر چاه‌های عمیق را می‌گیرند و محصولات آب‌بر زیادی می‌کارند

▪️بعضی از افراد به عنوان کارگر فصلی برای این کشاورزان سرمایه‌دار کار می‌کنند

▪️تنها گزینه برای تعدادی از افراد، قاچاق سوخت است

▪️این کار به شدت خطرناک است و بسیاری از جوانان راهی جز انجام این کار ندارند

▪️هیچ راه‌حل جهان‌شمولی برای حل این مشکلات وجود ندارد

▪️چگونه می‌توان مسائل روستایی را حل کرد؟

▪️یکی از ستون‌های اصلی توسعه ایران، توسعه روستا‌ها است

▪️یک حداقل‌هایی باید باشد تا روستاییان بتوانند خودشان وضعیت خود را سامان دهند

▪️توانمند کردن روستاییان یکی از راه‌حل‌ها است، اما نباید به صورت شعاری به آن عمل شود
‌ ‌
☑️** @yeganehshough
‌ ‌

9 months, 3 weeks ago

‌ ‌ ‌
*? پایان‌نامه | قسمت هفتم
‌‌
? «مرتضی رستمی» دانش‌آموخته جامعه‌شناسی
‌ ‌
? مسأله انسانِ اضافی

▫️*بخش یک:

▪️انسان اضافی کیست؟

▪️منظور از انسان اضافی، انسان رها شده است؛ انسانی که موضوع هیچ نوع برنامه‌ریزی قرار نمی‌گیرد

▪️شبکه‌ای از حامیان و پیروان توسط گروه‌های قدرت شکل می‌گیرد

▪️اخلاق اقتصادی روستاییان در حال تغییر است

▪️در عمل ما با روایت‌های شکست و ورشکستگی مواجه هستیم

▪️این موارد نشان می‌دهد فرآیند‌های قبلی دیگر کار نمی‌کنند

▪️یکسری نگرش‌ها و ارزش‌های جدید در حال شکل گرفتن است

▪️در گذشته اگر فردی ورشکسته می‌شد، همه به او کمک می‌کردند، اما امروز این نگرش شکل گرفته‌است که فرد شکست‌خورده به اندازه کافی تلاش نکرده‌است

▪️نگرش‌ها به واسطه مواجهات مختلف به دلیل تغییرات ریشه‌ای تکنولوژی در حال تغییر است

▪️بخش دیگر موضوع با فروپاشی اخلاق اقتصادی قبلی ارتباط دارد

▪️یکسری افراد در این تحول اقتصادی توانسته‌اند دوام بیاورند، اما در عمل این کار برای کسانی ممکن بود که سرمایه پیشینی داشتند

▪️در عمل عده‌ای، چاره‌ای ندارند و به معنایی اضافی هستند
‌ ‌
☑️** @yeganehshough
‌ ‌

10 months ago
[​​](https://telegra.ph/%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%88-%D9%88-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%DB%8C-%DA%A9%D9%86-12-11)‌ ‌ ‌ ‌

​​‌ ‌ ‌ ‌
*? بلند شو و اعلام پاکی کن!
‌ ‌
? شبی در میان زنانِ خانه نیمه‌راه*
‌ ‌
حوالی ساعت ۸ شب؛ اینجا «خانه نیمه‌راه» است. مهمانان این مهمانی، زنان بهبودیافته از اعتیاد هستند؛ تعدادی از آنها هنوز ساکن این خانه‌اند و برخی مدت‌ها پیش از اینجا رفته‌اند و امشب برای مهمانی بازگشته‌اند.

مهمانی شروع شده و مهمانان یکی بعد از دیگری می‌آیند. همه مادری دارند که منتظرش هستند و او را «مادر سپیده» صدا می‌کنند. تا قبل از رسیدن او، خاطراتی در آن میان رد و بدل می‌شود که کمتر کسی باور می‌کند واقعی است. مگر کسی که در دوره‌ای اعتیاد داشته و روزگاری، خیابان‌های شهر و پاتوق‌ها خانه‌ش بوده و روی کارتن خوابیده است. مدام از یکدیگر می‌پرسند: «یادت هست روز اول من چجوری اومدم اینجا؟ خیلی لاغر بودم. اینقدر کثیف بودم که کسی سمت من نمی‌آمد، اما مادر من را به مرکز خودش برد.» در میان یادآوری خاطرات تلخ گذشته، گاهی صدای قهقه و خنده افراد بلند می‌شود. آن‌ها از شب‌های سرد کارتن‌خوابی و توهماتی که در دوران مصرف شیشه تجربه کرده‌اند با یکدیگر صحبت می‌کنند. یکی از آنها توجه دیگران را به خود جلب می‌کند و خاطره‌ای می‌گوید که تعدادی از حاضرین در جمع آن را شنیده‌اند: «اولین بار که برای کار به خانه‌ای در بالاشهر رفتم بسیار خنده‌دار بود. خانم خانه از من پرسید کار با ماشین لباسشویی بلدی؟ فر چطور؟ جاروبرقی؟ طرز تهیه بوقلون و میگو را می‌دانی؟ جواب من به همه سوالات او نه بود. آخرین سوالش این بود؟ می‌توانی در را باز کنی و بیرون بری؟ گفتم آره آره. گفت برو بیرون و به شرکتی که تو رو فرستاده بگو ما با «غارنشینان» کار نمی‌کنیم.»
‌ ‌
? من را به یاد می‌آوری؟

مادر می‌رسد، همه بلند می‌شوند و به سمت او می‌روند. عده‌ای خود را به آغوش او می‌رسانند و سوالی مشترک مدام تکرار می‌شود: «عوض شدم؟ من را یادت می‌آید؟» مادر، برخی را در لحظه به یاد می‌آورد و برای شناسایی عده‌ای، قدری فکر می‌کند. اما همه را می‌شناسد و داستان آنها را با جزئیات تعریف می‌کند. از شرایط زندگی امروزشان سوال می‌پرسد و همه در تلاشند، لحظه‌ای نگاه و توجه او از آنها پرت نشود. مدام مراقب یکدیگر هستند و اگر کسی در فکر فرو برود سعی می‌کنند حواسش را پرت کنند. همه با هم در تلاش‌اند شام امشب را آماده کنند و عده‌ای تمام شب را در آشپرخانه به سر می‌برند. در میان این جمع دختری حضور دارد که نهایتا ۲۰ ساله است. ظاهر او ردی از اعتیاد و کارتن‌خوابی را به همراه ندارد و او دختر مادری است که سال‌ها پیش درگیر اعتیاد و کارتن‌خوابی بوده و امروز به خانواده خود برگشته و مادری می‌کند. او امروز به میان دوستان مادرش آمده و در طول شب چند باری به مادر خود می‌گوید: «معذب نباش، تو مایه افتخار منی مامان!» مدام او را می‌بوسد و دست‌هایش را بین دستان خود می‌گیرد. رد سوختگی را در چهره مادرش می‌بینیم و چیزی که از او می‌دانیم همین است: «او روزی خانه را به آتش می‌کشد و دو فرزند دیگر او نمی‌خواهند مادرشان را ببینند.»
‌ ‌
? بلند شوید و اعلام پاکی کنید

همه بلند می‌شوند دست یکدیگر را می‌گیرند تا «اعلام پاکی» کنند: «مریم هستم یک معتاد، سه سال و هشت ماه و پانزده روز. مهین هستم یک معتاد، امروز شد پنج ماه و ۲۵ روز. من شدم ۹ سال و هشت ماه و پانزده روز ...»

نام‌ها، تعداد سال، ماه و روز تغییر می‌کند، حرف هرکس تمام می‌شود دیگران او را تشویق می‌کنند. مادر، اما با افتخار به صورت همه آنها نگاه می‌کند و برایشان کف می‌زند. همه بلند می‌شوند، دست یکدیگر را می‌گیرند تا «دعای آرامش» بخوانند: «خداوندا! آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی‌توانم تغییر دهیم! شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می‌توانم و دانشی ده تا یکی را از دیگری تشخیص دهم.» بار دیگر صدای دست‌ها بلند می‌شود و برخی همدیگر را به آغوش می‌گیرند. تعدادی با صدای دست‌ها می‌رقصند و کمتر کسی می‌نشیند. یکی از حاضرین بلندگو را روشن و آهنگی را پخش می‌کند و چندین نفر همان وسط می‌مانند و با یکدیگر می‌رقصند. در میان همه این آدم‌ها، اما «فاطمه» کسی است که در گوشه‌ای نشسته و نه با کسی حرفی می‌زند و نه ارتباط چشمی برقرار می‌کند؛ گاهی اوقات به اتاق می‌رود و بازمی‌گردد. تمام آنچه از او می‌دانم این است که به تازگی از بیمارستان «روزبه» آمده است.
‌ ‌‍ ‌ ‌
☑️ @yeganehshough
‌‌

10 months ago

‌ ‌ ‌
*? نسخه شنیداری «پایان‌نامه» | قسمت ششم
‌ ‌
? «میلاد یزدچی» دانش‌آموخته انسان‌شناسی
‌ ‌
? مردم‌نگاریِ گفتمانِ روان‌شناسی عامه‌پسند در زندگی روزمره
‌ ‌‌‌
☑️* @yeganehshough
‌ ‌ ‌

10 months, 1 week ago

‌ ‌ *? نسخه شنیداری «پایان‌نامه» | قسمت پنجم
‌ ‌
? «سهند عقدایی» دانش‌آموخته علوم سیاسی
‌ ‌
? موقعیت طبقه متوسط جدید و ساختار گفتمان آن در جامعه ایران امروز
‌ ‌
☑️* @yeganehshough
‌ ‌ ‌

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago