لذات فلسفه

Description
موضوع:
فلسفه، تاریخ ،هنر،ادبیات ،آگاهی،
آیدی کانال در ایتا،سروش،ایگپ،روبیکا:
@philosophy2

لطفا با این لینک از کانال حمایت کنید:
https://t.me/boost/philosophy2200


آدرس گروه لذات فلسفه :
https://t.me/philosophy22000

ارتباط با ما : @Shahdad_taher
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 3 weeks ago

8 months, 1 week ago

?مادر
خواننده : #ستار
ترانه سرا: #لیلا_کسری
آهنگساز : #محمد_حیدری
تنظیم کننده: #بیژن_مرتضوی

شب دردو شب دردو شب درد
وای از این روز و شبای هرزه گر

رو تنم گردو غبار خستگی
تو صدام صدای دل شکستگی

مادرم مادر خوب دارم از سفر میام
من همون مسافرم که غریبه جاده ها

مادرم چکار کنم اگه از سفر بیام
اگه از سفر بیام تو نباشی سر رام

#موسیقی

join us | کانال #لذات_فلسفه
@Philosophy2200

8 months, 1 week ago

? مادر
?? ترانه سرا ، آهنگساز، خواننده: #گرشا_رضایی
فلوت : #حامد_پور_حسینی

#موسیقی

join us : | کانال #لذات_فلسفه
@philosophy2200

8 months, 1 week ago

? پارادوکس روشنفکری دینی

?دکتر #ایمان_فانی
#روشنفکری
#روشن_فکر
#دین

join us : | کانال #لذات_فلسفه
@philosophy2200

11 months, 2 weeks ago

?خواننده: #حامد_همیاون
ترانه سرا : #مسعود_محمدی و #حامد_رجبی
? موزیک: حامد همایون
تنظیم: راشا تقی پور
‌چشم ما روشن عشق بی خبر آمده ای
بعد عمری دوری از سفر آمده ای
چشم ما روشن عشق چه عجب اینجایی
دلمان پوسید از این همه تنهایی
من زمستانم را برف و پارو کردم
خانه را پیش پات آب و جارو کردم
چای دم کردم تا تو لبی تر بکنی
پیش من بنشینی خستگی در بکنی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی
با تو روشن شد این کلبه ی درویشی
دل ما خانه ی توست عشق تشریف بیار
خانه دیوانه ی توست عشق تشریف بیار
خسته ی راهی چشم عشق میخواهی چشم
تو بگو میمانی قدمت روی چشم
خانه ام ویران است خانه ات آباد عشق
من تو را میخواهم هر چه بادا باد عشق
زلفهای مشکی چشم های میشی ...

#موسیقی

join us : | کانال #لذات_فلسفه
@philosophy2200

11 months, 2 weeks ago

بچه بودیم و سراسر شیطنت و پر از شور و شوقِ زندگی...
مدرسه‌‌مان که تعطیل می شد، لابلای توی سر و کله ی هم زدن هایمان، زنگ در خانه ها را می زدیم و فرار می کردیم و همان طور که می دویدیم، به صدای فحش و بد و بیراه هایی که از پشت سرمان می آمد، می خندیدیم و انگار که موجی از یک رودخانه باشیم، بدون هیچ توقفی، آزادانه جاری می‌شدیم و می‌گذشتیم...
خوب خاطرم هست، یکی از خانه هایی که توی راهِ مدرسه بود، زنگِ برقی نداشت. در رنگ و رو رفته ی قدیمیش، کوبه ای بود و من عاشق صدای کوبه ی فلزیش بودم که زنگ زده بود و با زحمت بالا می‌آمد و بعد انگار که خسته باشد، بی حوصله، به جانِ در می‌نشست و صدای تق و تقِ سنگینش بلند می‌شد و من دلم غنج می‌رفت و برای همین هم، هیچ‌وقت فرصت به صدا درآوردنش را از دست نمی‌دادم. برخلاف بقیه ی خانه ها، هیچ‌وقت نشده بود پشت سرمان صدایی از آن در و صاحبش، به فحش و بد و بیراهمان بلند شود...
یک بار اما، جورِ دیگری شد ماجرا!
خوب به یاد دارم؛ یکی از همان روزهای بچگی بود و دیوانگی! همین که دستم پائین آمد و صدای کوبه ی فلزیِ زنگ زده در گوشم پیچید، تا به خودم بیایم و فرار کنم، گویی که کسی منتظرمان بوده باشد، درِ چوبی انگار که بار خستگی یک عمر روی دوشش باشد، با سر و صدا و سنگین باز شد و من فقط فرصت کردم خودم را بکشانم پشت دیوار کاه گِلی که پیرزنِ سرک کشیده از لای در، نبیندم و نشناسدم.
از همان کنار دیوار دیدم که پیرزن چارقد گل گلی، خیسی چشم هایش را با پرِ چارقدش گرفت و نگاه هراسانش را چرخاند بین بچه هایی که با خنده و هیاهو داشتند فرار می کردند و با صدای بلند گفت:
"آخه من غریبم توی غربته! آخه من مسافر دارم توی راه! چرا همچین می کنین‌ با دل صاحاب مرده ی منِ پیرزن! "
و بعد با دستِ مشت کرده و از تهِ دل، کوبید به سینه اش که:
" الهی که به دردِ بی درمونِ من مبتلا بشین که این‌جوری دلِ منِ پیرزنِ چشم انتظارو می‌لرزونین! الهی همیشه چشم به راه بمونین که این شکلی دلِ ترسونِ منِ چشم به راهو خون می کنین! الهی که به حق صاحبِ همین ساعت، همیشه چشمتون خشک شه به در، الهی که منتظر و چشم به راه بمیرین، الهی که درد لاعلاج بگیره دلاتون، الهی که...! "
و بعد انگار که قامت خمیده اش، خم تر شده باشد، هق هقش را خفه کرد و رفت و درِ خانه را پشت سرش بست و ندید که چه به سرم آورد با حرف هایش!
سالها از آن روز گذشت و من بعد از آن واقعه، دیگر نه از روی شیطنت زنگ درِ خانه ای را زدم، نه از جلوی آن خانه و درِ چوبی و کوبه اش رد شدم. این روزها اما، هر شب خواب می بینم پنهان شده ام پشت دیوار خانه ای که از لای درش، پیرزنی با چارقد گل گلی سرک کشیده و داد می زند الهی که چشم انتظار بمیری و من هرچه فریاد می زنم، یک قطره هم صدا از گلویم نمی چکد که بگویم خبر نداری پیرزن! که آتش نفرینت، بدجور دامان زندگیم را گرفته، آنقدر که می‌ترسم بمیرم اما تمام نشود این تا ابد چشم انتظاری و تا همیشه چشم به راهی!

#طاهره_اباذری_هریس

☘️?

join us : | کانال #لذات_فلسفه
@philosophy2200

11 months, 2 weeks ago

? جنگل سبز
? خواننده: #امیر_تاجیک
ترانه سرا : #علیرضا_حسینی
?آهنگساز : #امید_تاجیک

شور بارونیم ، رود سرشاریم
دشت پر حاصل ، باغ پرباریم

آبی آبیم ، جنگل سبزیم
جنبش موجیم ، ابر بی مرزیم

#موسیقی

join us : | کانال #لذات_فلسفه
@philosophy2200

1 year, 1 month ago
1 year, 1 month ago

?? #کتاب_شب
? #آداب_دیکتاتوری
? #کتاب_صوتی

نویسنده: #فرانک_دیکوتر

? مترجم: مسعود یوسف حصیرچین
نشر گمان

موضوع:
فرانسوا دووالیه دیکتاتور وحشی، خونریز و بی رحم هائیتی

قسمت : بیست و یکم

join us | کانال #لذات_فلسفه
@Philosophy2200

1 year, 1 month ago
1 year, 1 month ago

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

حضرت #سعدی

join us | کانال #لذات_فلسفه
@Philosophy2200

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 3 weeks ago