?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
Jevons Paradox انویدیا و
پارادوکس جوون یه پدیده تو اقتصاده که میگه وقتی کارایی و بهرهوری استفاده از یه منبع به خاطر پیشرفت تکنولوژی میره بالا، بهجای اینکه منجر به کاهش مصرفش بشه، بیشتر باعث افزایش مصرف اون منبع میشه. انگار efficiency و sufficiency هیچوقت همسو نمیشن؛ هرچی بهرهوری بیشتر بشه، بسندگی هم کمتر میشه.
چند روزه دوباره بحث شده که با بهینهسازی الگوریتمها میشه همون عملکرد رو با سختافزارهای ضعیفتر هم گرفت. به تعبیری، تو رقابت بین الگوریتم و سختافزار، این الگوریتمه که برنده میشه. این دیدیه که من هم بهش باور دارم؛ اما به نظرم یه نکته هست که بهتره بهش توجه کنیم.
این رو ما داریم میبینیم که تو این سالها، الگوریتمها پیشرفتهتر و بهینهتر شدن و سختافزارها هم همگام باهاشون جلو رفتن. من فکر میکنم پارادوکس جوون تو این مورد هم کاملاً قابل مشاهدهس: اگه الگوریتمها رو همون پیشرفتهای تکنولوژی در نظر بگیریم و سختافزارها رو به عنوان منابع، هر چی تکنولوژیهای ما پیشرفت کنن، بهرهکشی ما از سختافزار هم بیشتر میشه.
چرا این برام جالبه؟! با این ماجرای deepseek R1 که پیش اومد و نشون داد انتخاب الگوریتم مناسبتر، نیاز به سختافزار رو کاهش میده، این بحث جریان داره که حتماً تا چند سال دیگه، انویدیا و شرکتهای دیگه سازندهی میکروچیپ به آفتابهدزدی بیفتند. اما من فکر میکنم این اتفاق، هرچند که یادآوری پیروزی مجدد الگوریتم تو این بازی باشه، نقطهی جهش دیگهای تو پیشرفت سختافزار محسوب میشه و خبری از بسندگی صنعت به سختافزارها نخواهد بود.
حسام آرماندهی یه پست تو لینکدین گذاشت که دیدین محدودیت خلاقیت میاره؟ بعد از اون طرف هم دیجیاتو یه پست ترجمه رفته از پاول دروف که توش گفته آره سیستم آموزشی چین خیلی بهتر از غربه چون فضا رو به شدت رقابتی کردن و اینطوری کلی نخبهی ریاضی در اومد و خلاصه همه اینها هم به بهونهی این ماجرای دیپ سیکه. اینا رو میبینم، باز از اون طرف یاد مصاحبهی سهیل مقدم میفتم با طبقهی ۱۶ که بیشتر حرصی بشم. میگفت من مشکلی با حضور ادم بیاخلاق توی تیمم ندارم. آدمی که هم تیمی هاشو آدم حساب نکنه و تو رفتار، تنه به تنهی گوساله بزنه به نظر جناب مقدم قابل پذیرشه.
از این که میبینم یکی میاد اخلاق و شعور رو در مقابل سواد قرار میده سر درد میشم. چرا باید این دو درمقابل هم قرار بگیرند؟ سردرد میشم وقتی یکی فکر میکنه که ساخت فضایی برای بیاخلاقی و به آتیش کشیدن زندگی اکثریتی ارزش نخبهپرستی رو داره. در حالی که در پی این کشت و کشتار که اسمشو میذارن رقابت، آدمهای زیادی چنان سرخورده شدند که منجر شده به ناکارآمدی تعداد زیادی استعداد که هیچوقت فرصت بروز نداشتند. یا تفکر پوسیدهای که فکر میکنه که آدمها باید کتک بخورند تا شکوفا بشند!!! آدم ها رو باید سختی داد که خلاق بشند!!!
خیلی جالبه که ما همهی این ها رو تو ایران به اعلی درجه داریم، و بعد از این همه قرن، ما بجز خاک تو سر شدن و عقبموندگی دقیقا چه شکوفایی داشتیم؟! هرکسی که میتونست یه گوشهی کار رو بگیره یا گذاشته و رفته و حالشو داره به یک جای دیگه میده، یا اونهایی که موندن، نهایتا میتونند دور خودشون رو تمیز نگه دارن. چرا ما پس دیپسیک ها نمیتونیم بسازیم؟! چرا ما هنوز خرسوار موندیم؟! با تعریف آقایون که ما باید در بالاترین سطوح علمی اقتصادی باشیم! فکر نمیکنید که شاید مهم تر از این مزخرفات زرد و مکتبخونهای، وجود یک سیستم تکامل یافتهس که امریکا رو میکنه آمریکا؟ یا چین دن شیائوپینگ رو در نهایت میکنه کابوس آمریکا؟
کاش حوصله میکردم یه چند هزارتا کارکتی حروم این حرفا میکردم حداقل دلم خنک بشه. اینجا اینو میذارم باشه که بهونه بشه که هر وقت سر حوصله اومدم بیام سروقتش.
«چه حقوقی مد نظرتونه؟»
اگه میرید توی مصاحبه و جواب به این سوال براتون سخته، این بلاگ پست رو از دست ندین. حتی اگر هم یه چیزایی میدونید هم باز از دستش ندین. یک نکتهای رو هم من یادآوری کنم که هم برای خودم پیش اومد و هم برای یکی از دوستان که شاید نتیجهگیری هم باشه از این پست. و اون هم اینه:
یکی از علتهای اساسی که ازتون رنج حقوق مدنظر میپرسن اینه که بدوندن چطوری و در چه سطحی باهاتون مصاحبه کنن و چطوری مراحل رو برای شما بچینن. مثلا اگر بالای 50K میشه سینیور، و شما توی این رنج گفتید، شما رو در حد سینیور ارزیابی کنند، اگر کمتر گفتید مید لول و الا آخر. درواقع این ماجرای سینیور و جونیور رو اینجاست که شما باهاش سر و کار دارید. پس حواستون باشه با توجه به وضع فعلیتون، این که سواد و تجربتون چقدره و چقدر واقعا به این کار نیاز دارید عدد یا رنج واسه حقوقتون اعلام کنید.
خرافهی اعجاز CV - بخش دوم
چطور میشه حد معقول رزومهنویسی رو درآورد؟ خیلی سادهست. خیلی سادهتر از این که هی دنبال این و اون بیفتید که روی CV شما کامنت بدن. از کسی که تونسته با رزومهش پوزیشنی بگیره یا آدم موجهی که قبولش دارید، نمونه بگیرید. البته اگر میشناسیدش و اون فرد مایله به این کار که احتمالاً کلی آدم هستند که این کار رو حتی بدون اینکه شما ازشون بخواید انجام میدن؛ چون رزومههاشون رو توی وبسایت یا لینکدینشون گذاشتن. رزومهشون رو بذارید زیر دستتون و کپی بزنید! دبیرستان، معلم ریاضیمون جواب مسئله رو که روی تخته مینوشت، مینشست رو صندلیش و میگفت «شما که نمیفهمید، نقاشی بکشید!» :)))) ما هم از روی CV بقیه نقاشی بکشیم آقا، چه اشکالی داره؟ :)
وضعیت جوری شده که بیزینسی راه افتاده واسه این که از این خرافهی ملت فرصتی بسازند برای فرو کردن حقاشتراکهای واقعاً گرون تو پاچهی ملت و پول کلفتی به جیب بزنن. کارجوی از همهجا مونده هم میاد و پول حروم اینها میکنه که چی؟ که نمرهی CVش از ۴۰ بشه ۱۰۰، چون فکر میکنه الان اگه این ۱۰۰ بشه پس دیگه سیل مصاحبهها بهراه خواهد شد.
فکر میکنم واضح باشه منظورم از تمام این حرفها، ولی اینجا جداگانه میگم. من نمیگم که رزومهی بد ارائه بدین و این با کسی که رزومهی درست و حسابی تحویل داده و براش وقت گذاشته فرقی نداره. نه! حرفم اینه که شما باید یک رزومهی متعارف بسازید و ازش چیزی بیش از یک برگه که داره میگه شما کجاها چیکار کردین، انتظار نداشته باشید. برای اینکه شانسمون رو بیشتر کنیم، لازمه که کولهبارمون رو سنگینتر کنیم و باسوادتر بشیم. کانکشنهامون رو بیشتر کنیم و با آدمهای بیشتری دوست باشیم، خودمون رو با عملکردمون نشون بدیم و امید داشته باشیم اون روزی که HR داره CVها رو چک میکنه، روز شانسمون باشه.حقیت تلخ اینه که ما برای خیلی چیزها نیاز به خیلی شانس داریم.
پر حرفی کردم ولی خب بهنظرم لازم بود که بین هزاران ویدیو و داکیومنت «چطور رزومهی خوب بسازیم» و «یه تمپلیت پیدا کردم که نرخ مصاحبهم هزار برابر شد» یک بار هم راجعبه این حرف زده بشه که واقعیت چیز دیگریه و رویا نخریم و شاید بشه با عینک دیگهای واقعیت رو دید.
یه غری بزنم سر صبحی.
یادم میاد که اولین “مصاحبهای” که رفتم، ازم پرسید که ترجیح میدی از جنریکها استفاده کنی یا APIViewها یا ViewSetها برای پیاده کردن ویوها تو جنگو؟ خب من اون موقع به معنای واقعی کلمه هیچی هم بارم نبود و نمیدونستم واقعاً چی بگم. چون نمیدونستم اصلاً این چیزهایی که میگه چیه :)) یه APIView بلد بودم و بس. دیدم امنترین جواب اینه که بگم: «هرکدوم به جای خودش خوبه.» اینو گفتم و اونقدری هم امن بود که کارو در بیاره.
ولی حالا بعد از این مدت، نسبت به یک چیز اطمینان دارم: استفاده از ViewSet واقعاً مثل سرطان میمونه. یک تودهی بزرگ کثافت که هی باید همهچیشو override کنی. هی این کلاس رو چاق و چاقتر میکنی با اضافه کردن انواع و اقسام actionها.
نمیفهمم این ترس از کمی بیشتر نوشتن رو! البته نه که درکش نکنم، ولی واقعاً کار پسندیدهای نیست دوستان! خیلی وقتها میشه که شما از ViewSet استفاده میکنی، ولی اینقدر متدها رو override میکنی که عملاً اگر همون ویو رو با جنریک پیاده میکردی، هم خروجی مرتبتر و انسانیتری داشتی، هم چهبسا کمتر کد مینوشتی.
خلاصه، قبل از این که چشمبسته ViewSet رو ایمپورت کنید، به این سوال جواب بدین که این کلاس قراره چی به شما اضافه کنه که جنریکها نمیتونن؟ آیا واقعاً میتونه این نیاز رو بهسادگی پاسخ بده؟
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago