شب بخیر??

عصبانیت من کوتاهه، سطحیه و بسیار تبخیرپذیر. دلشکسته شدنم اما طولانیه، عمیقه و مقاوم. همیشه اگر ازت عصبانی بشم خیلی بهتره تا دلخور.

باید به بعضی آدما کلمه کلمه همه چیو توضیح داد چون لایقش هستن
به بعضیا لازمه یه جواب کوتاه یه کلمه ای داد چون جایگاهشون همین اندازه ست
به بعضیا هم نیاز نیست هیچ توضیحی داد چون جایگاه خاصی در فضای اجتماعی و احساسی ما ندارن
حالا نکته کجاست؟
لطفا مدام به همه ؛همه چی رو توضیح ندین و دلایل رفتارتون رو موشکافه تشریح نکنید
اول به جایگاه آدما تو زندگیتون نگاه بندازین
بعد به اندازه حضور اون ادم تصمیم بگیرید بهش توضیح بدید یا ندید!
پیام دریافت شد؟

نمیدونم تا حالا تو این وضعیت قرار گرفتید یا نه
همه وجودت خستس و چشمات از شدت بیخوابی میسوزه ولی خوابت نمیبره
مورد دوم:کلا هیچ غذایی نخوردی و گرسنه ای ولی حالت از غذا بهم میخوره
مورد سوم:وقتی خونه ای دوست نداری بری خوابگاه و وقتی خوابگاهی دوست نداری بری خونه

من واقعا دلم میخواد بخواااااابم?

شب بخیر??

‏به تو قول می‌دهم؛
در زندگی‌ات شبی خواهد بود
که از شدتِ خوشحالی خوابت نمیبرد✨❤️

رابطه‌ی پرایوت معنیش این نیست که هیچکس ندونه پارتنر داری، رابطه‌‌ی پرایوت یعنی همه میدونن به یکی متعهدی ولی نمیدونن اون کیه و حد خودشونو نگه میدارن.

یه سندرومی هم هست به اسم
«سندروم وفاداری بی‌قرار»
اینجوریه که حتی نسبت به کسی که دیگه توی زندگیمون نیست، احساس تعهد می‌کنیم. خیلی خیال‌پردازانه و به امیدِ واهی برگشتن کسی، خودمونو از ادامه‌ی زندگی و رفتن به مراحل بعد محروم می‌کنیم، فقط و فقط به خاطر این که هنوز در اعماق ذهنمون منتظر کسی هستیم

منتظر کسی که احتمالا هیچ اهمیتی برای انتظار متوهمانه‌ی ما قائل نیست

عجب واقعیت تلخی...

??
هر کس دنیا را از زاویه دید خود قضاوت می‌کند!
گاهی بهتر است جای خود را برای بهتر دیدن عوض کنید.
هیچ‌وقت در زندگی‌تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همه‌ی ما بارها این جمله را شنیده‌ایم که : «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟
اما مرگ؛
بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست…»
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، از درون بمیرید...!

#مارتين_سليگمن

بیداری؟
میخوام بگم که منم خیلی برای اطرافیانم جنگیدم. برای بودنشون. برای موندنشون. برای راضی کردنشون. برای راضی نگه داشتنشون. برای اثبات خودم بهشون. من خیلی بی دفاع دوسشون داشتم، خیلی بی ریا، خیلی صادقانه. طرف خودم نبودم، طرف اونا بودم. اصلا میدونی چیه؟ خیلی جدی میگرفتمشون. روزای تولد تک تکشون هنوزم توی خاطرم هست. علایقشون رو کامل میدونم. از عادت های غذایی بگیر تا تفریحات مورد علاقشون… من خیلی درگیرشون میشدم. هیچوقت دروغ نگفتم بهشون. هیچوقت نپیچوندمشون. اولویتم بودن. به خودم ارجحیت داشتن. ولی خب…!
امشب میخواستم بگم هرچی بیشتر آدمای دورتو جدی بگیری زودتر تنها میشی. زودتر تاریخ مصرفت براشون تموم میشه. امشب میخوام بگم بهت که صدت رو نذار برای کسی. میدونم صد بار از بقیه شنیدی اما صد وُ یکمین بارشو از من بشنو؛ صدت رو نذار برای کسی!!!!