?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
w bezdusznie zglobalizowanym świecie, polecamy prostotę uprzejmego serca.
photo Eduardo Longoni
در جهان بیروح جهان،
ما سادگی یک قلب مهربان را توصیه میکنیم.
عکس ادواردو لونگونی
چون سحر واکرده بر آفاق بال اقتدار
شور عالمگیری از فتح نمایان شما
بیدل دهلوی
جان به یاد دوست میرفت از تنم
این چنین جان دادنی ارزان نبود
اوحدی
خرمشهر آزاد شد اما آباد نشد..
آزادسازی خرمشهر پس از ۵۷۷ روز اسارت طی عمليات بيت المقدس توسط دلاورمردان ایران زمین در جریان جنگ تحمیلی. (۱۳۶۱ ه.ش)
سالروز این فتح تاریخی مبارک
فرمان مرادی، سازنده مشهور سازهای سنتی ایران در ۷۷ سالگی درگذشت.
او در سال ۱۳۲۶ در کرمانشاه، به دنیا آمد و فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۴۹ در مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی آغاز کرد.
آقای مرادی در این مرکز سرپرست و مدرس کارگاه سازسازی بود و از راهنمایی موسیقیدانان و نوازندگانی چون داریوش صفوت، احمد عبادی، سعید هرمزی و یوسف فروتن در ساخت سازهای ایرانی بهره برد.
راهنمایی علمی نورعلی الهی، تنبور نواز برجسته به آقای مرادی کمک کرد که در ساخت این ساز الگوی خاصی در اختیار داشته باشد.
از او کتابی با عنوان سوز و ساز عشقی به یادگار مانده است که دربارهی هنر و زندگی استادش محمد نوایی معروف به عشقی است و توسط نشر تصنیف منتشر شد.
فرغانه قاسم اف
غوغای ستارگان
بشر همواره به دنبال " آن چیز دیگر " بوده است ، به این امید که " آن چیز دیگر " برایش شادمانی کامل و بیپایان به ارمغان آورد. برای آنهایی که جستجو کرده و خداوند را یافتهاند ، این تجسس پایان گرفته است؛ او " آن چیز دیگر " است.
پاراماهانسا یوگاناندا
خاطرات اسدالله علم
...صبح شرفیاب شدم. مطالب متفرّقه غیر مهمّ ولی لازم، منجمله وضع بعضی کارمندان [دربار] را عرض کردم. در خصوص والاحضرت شهناز، عرض کردم در کارخانه موتورسیکلت سازی تعهّداتی در حدود ۲۳ ملیون تومان کردهاند که تا حالا ۱۶ ملیون را برای ایشان راه انداختهایم. حالا قسط بقیّه آن سر رسیده، اجازه میفرمایند همین زمینهایی که من قصد داشتم تقدیم کنم، بفروشیم و پولشان را بدهیم؟ خیلی خیلی تامّل کرده و فرمودند: اینکه صحیح نیست. عرض کردم: به هر حال بهتر از قرض کردن یا پیش این و آن روانداختن است. فرمودند: بسیار خوب، بکنید.
عرض کردم: علیاحضرت شهبانو هم که به اردن تشریف میبرند. فرمودند. بلی، دو سه روزی میروند استراحت بکنند. عرض کردم: برنامه نداریم. فرمودند: مهمّ نیست. به هر حال شاهنشاه سرحال نبودند. نفهمیدم چرا.
بعد مرخّص شدم. قدری به کارهای جاری رسیدم و سفیر عراق را که برای خداحافظی آمده بود پذیرفتم. با او مذاکرات مفصّلی کردم. با عجله ناهار خوردم و برای استقبال ملک خالد، پادشاه عربستان سعودی، به فرودگاه رفتم. مقرّر فرموده بودند در شهر از او استقبال بسیار گرمی شد که خیلی تحت تاثیر قرار گرفت. من هم که با پرنس سلطان، برادرش، سوار بودم، دیدم او هم بینهایت تحت تاثیر قرار گرفته است.
(جلد ۶ ، صفحه ۱۱۹ - ۱۱۸ )
تاریخ نگارش : دوشنبه ، ۱۳۵۵/۰۳/۰۳
***
...دیگر از کارهایی که عرض کردم: گزارش دکتر [محمود] صناعی در خصوص تاریخ کمبریج و پیشنهاد او برای تاریخ ادبیّات ایران بود. عرض کردم این مطلب دوّم خیلی اهمّیّت دارد و باید در دوره شاهنشاه بشود. هم از این جهت که در دوره شاهنشاه است و هم از این جهت که چند نفر استادی که باقی ماندهاند مثل [جلال] همایی [پرویز] خانلری، [محمود] صناعی و [مجتبی] مینوی ، اینها هم پیر میشوند و از بین میدوند و جانشین ندارند. فرمودند: فوری اقدام کن.
(جلد ۶ ، صفحه ۱۲۱ - ۱۲۰ )
تاریخ نگارش : دوشنبه ، ۱۳۵۵/۰۳/۰۳
داستان های شاهنامه
منبع: کانال یوتیوب DEEP/STORIES
قسمت بیست و هفتم
راوی : آرمان حافظی
ویدئوی انیمیشنی ترانه همین دیروز
با صدای : شارل آزناوور
ویدیو به صورت کامل و بدون زیرنویس است.
آهنگ:
Hier encore
همین دیروز
Only yesterday
♫
j’avais vingt ans
بیست سالم بود
I was twenty years old
♫
je caressais le temps
زمان رو می نواختم
I caressed time
♫
J’ai joué de la vie
و زندگی رو به بازی می گرفتم
I enjoyed life
♫
Comme on joue de l’amour
درست مثل بازی عشق
Like one savours love
♫
et je vivais la nuit
و شب می زیستم
And I lived for the night
♫
Sans compter sur mes jours qui fuyaient dans le temps
بدون توجه به روزهایی که زمان آنها را از دستم می ربود
Without counting my days That were wasting away with time
♫
J’ai fait tant de projets qui sont restés en l’air
نقشه های زیادی کشیدم که به باد رفتند
I’ve made so many plans That never came to life
♫
J’ai fondé tant d’espoirs qui se sont envolés
امیدهای فراوانی داشتم که همه از بین رفتند
I’ve build on so many hopes That withered away
♫
Que je reste perdu, ne sachant où aller
چه سرگردان شده ام ، بی آنکه بدانم به کجا روم
I will stay lost Not knowing where to go
♫
Les yeux cherchant le ciel, mais le cœur mis en terre
چشمانم آسمان را می جوید ولی قلبم در زمین فرو می رود
The eyes are searching the sky But the heart is tied to the ground
♫
Hier encore, j’avais vingt ans, je gaspillais le temps
همین دیروز بیست سالم بود و وقت تلف می کردم
Only yesterday I was twenty years old I’ve wasted the time
♫
En croyant l’arrêter
با این فکر که چطور زمان رو نگه دارم
Thinking I could make it stop
♫
Et pour le retenir, même le devancer
و برای اینکه به عقب برش گردونم یا حتی ازش جلو بزنم
And in order to retain it Or even get ahead of it
♫
Je n’ai fait que courir et me suis essoufflé
هیچ کاری نکردم جز اینکه دویدم و از نفس افتادم
I did nothing but to run And I ran out of breath
♫
Ignorant le passé, conjuguant au futur
با اعتنا نکردن به گذشته ، با صرف کردن فعل آینده
Ignoring the past Conjugating only in the future tense
♫
Je précédais de moi toute conversation
در هر بحث و گفتگویی از خودم هم پیشی می گرفتم
I preceded Every conversation And I spoke my mind
♫
Et donnais mon avis que je voulais le bon
و نظر می دادم که خواهان خیر و خوبی هستم
I only wanted to do good
♫
Pour critiquer le monde avec désinvolture
برای اینکه با گستاخی از دنیا ایراد بگیرم
By criticizing the world With insolence
♫
À faire des folies
با دیوانگی ها کردن
By doing foolish things
♫
Qui me laissent au fond rien de vraiment précis
دیوانگی هایی که هیچ چیز ارزشمندی عایدم نکرد
That let me take off Nothing specific
♫
Que quelques rides au front et la peur de l’ennui
جز چین و چروک هایی بر پیشانی ام و ترس از دلتنگی
Except for some wrinkles on my forehead And fear of boredom
♫
Car mes amours sont mortes avant que d’exister
چون همه ی عشق ها و علاقمندی هایم مردند پیش از اینکه بوجود آیند
All my romances are dead Before they even existed
♫
Mes amis sont partis et ne reviendront pas
دوستانم رفته اند و بر نخواهند گشت
My friends have left And won’t come back
♫
Par ma faute j’ai fait le vide autour de moi
با اشتباهم دنیایی پوشالی دور خودم ساختم
Through my fault I’ve build an empty space around me
♫
Et j’ai gâché ma vie et mes jeunes années
و سال های جوانی و زندگی ام را به هدر دادم
I’ve wasted my life And my youthful days
♫
Du meilleur et do pire en jetant le meilleur
از میان خوبی و بدی،با دور انداختن خوبی
The best and the worst By throwing away the best
♫
J’ai figé mes sourires et j’ai glacé mes pleurs
لبخند را بر زبانم بستم و ترس هایم را منجمد کردم
I let my smiles go stiff And benumed my fears
♫
?Où sont-ils à présent
کجایند اکنون
Where are they now
♫
À présent , Mes vingt ans
حالا سال های بیست سالگی ام
At this moment my twenty years
Telegram
attach 📎
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago