✔️"گمشده_در_خیال "✔️

Description
ƒαянα∂❤кια

شعرهایی که وقت تنهایی به ذهنم تراوش
می کنند...
حرفهای دلم...
از رنجی که می برم...
رازهای نهفته در پنهان خانه ی دلم...
و هزار و یک حرف و حدیث نگفته...
و ترانه های دوست داشتنی...

@Gomshode_Dar_Khial

🔘ارتباط بامدیر

@Akharin_Jam_Tohi
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

3 weeks, 1 day ago

نوای قطراتِ روی چتر
موسیقیِ خنده‌ی کودک
آوازخوانیِ مرغکی عاشق
چشم انتظارِ یار،نشیته در آشیان
صدایِ تو
فریادِ ماهیِ دل سپرده در گوش جفت زیبا
بوسه‌ی پرده نشسته بر
گونه‌ی پنجره‌ی رو به باغ
یا پچ‌پچه‌ی نسیم در گوش گل
صدای تو

تپیدن قلب شعر در لباسی زنانه
که گل‌هایش عطر بهار می‌دهند
و بر تن تابستان نشسته‌اند
تا بهار از آن بتراود و از آستین‌هایش
پاییز شهر را لمس کند
صدای تو

صدای هوا
صدای آب
صدای آتش
صدای خاک
صدای تو

نغمه‌ی ناودان در باران که‌میچکد از ابر
و میخیساند مرا و می‌پراندم
صدای تو

صدای تو را چون آتش
در دست میگیرم و میدوم
میدواند مرا
بخوانَم،بِدَوانَم ،بتازانَم
من‌ با صدای تو، می‌رسم به صدای تو

#حامد_نیازی
شعری از کتاب:
#یک_اتفاق_ساده

3 weeks, 1 day ago

.
چه زيباست
اين کلاهي که بر سرم مي گذاريد
يا اين پرنده که روي سرم مي نشيند
و فکر مي کند
اما به حساب شما ست
اين خيال که از لابلاي پرده مي گذرد
يا از شکاف هر دري
و آن خرچنگ را می بیند
که عقب عقب راه می رود
و روي همين نقطه می ایستد
و چه ترسي
از آن صدا که مي گويد :
شما در محاصره ي ...
وقتي قرار است به دگمه ي آخر پيراهن تان ...

حالا شما در اين اتاق هستيد
ومن قرن هاست فکر مي کنم
پيراهن تان
چند دگمه دارد
پنج يا شش
يا مبادا اشتباه مي کنم
دوباره مي شمارم
يک ، دو ، سه ...
و باز وارونه
پنج ، چار ، سه ...
وشايد صفر ...

و چه باک !
از رسيدن به صفر
پنج منهاي پنج
که آن خرچنگي که عقب عقب راه مي رود
در شعر...
هميشه روي همين دقيقه مي ايستد
( دقيقه ي صفر )
و چه باک !
وقتي تو از راه مي رسي
و من ابرها را قيچي مي کنم
خيابان ها را همينطور
و به اين کلاه کهنه فکر مي کنم
که هر بار که شما را مي بينم
بر سر دارم
و يا شايد در سر
و آن را بر مي دارم
تا پرنده اي که در آن آشيانه کرده است
پرواز کند ...

#آرش_قربانی

3 weeks, 2 days ago

«سنگ خارا»
باصدای : بانو "مرضیه"
شاعر : رحیم معینی کرمانشاهی
آهنگساز : علی تجویدی

#۱۵آبان
#زادروز_علی_تجویدی

4 weeks, 1 day ago
**دمنوش یادت را

دمنوش یادت را
در فنجان خیال
دم می‌کنم
می‌نوشم جرعه جرعه
تلخ و شیرین
در بی حوصله‌گی عصرها ...
#رضا_کریمی****#عصرتون_باعشق

4 weeks, 1 day ago

آسمان از هر کجا که تو باشی شروع می شود

کهکشان از کنار تو آغاز می شود

منظومه ها در طواف تواند

تو در همه ی کرات مهربانی میریزی

تو حتی کنار پنجره ی کوچک من

پیدا می شوی

همزمان با آن ماهی

که در اعماق اقیانوس ها گریه می کند

یک پرنده در دفتر من

بال بال می زند

تو هر دو را می شنوی.

#سلمان_هراتی

🍁🍂

1 month ago

.
تظاهر می‌کنم که ترسيده‌ام
تظاهر می‌کنم به بُن‌بَست رسيده‌ام
تظاهر می‌کنم که پير، که خسته، که بی‌حواس!
پَرت می‌روم که عده‌ای خيال کنند
اميد ماندنم در سر نيست
يا لااقل ... علاقه به رفتنم را حرفی، چيزی، چراغی ...!

دستم به قلم نمی‌رود
کلماتم کناره گرفته‌اند
و سکوت ... سايه‌اش سنگين است،
و خلوتی که گاه يادم می‌رود خانه‌ی خودِ من است

از اعتمادِ کاملِ پَرده به باد بيزارم
از خيانتِ همهمه به خاموشی
از ديو و از شنيدن، از ديوار
برای من
دوست داشتن
آخرين دليلِ دانايی‌ست
اما هوا هميشه آفتابی نيست
عشق هميشه علامتِ رستگاری نيست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عميقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خيالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانی‌ست
چقدر ...

نبايد کسی بفهمد
دل و دستِ اين خسته‌ی خراب
از خوابِ زندگی می‌لرزد.
بايد تظاهر کنم حالم خوب است
راحت‌ام، راضی‌ام، رها ...
راهی نيست
مجبورم!
بايد به اعتمادِ آسوده‌ی سايه به آفتاب برگردم

#سیدعلى_صالحى

1 month ago

امشب عطرِ یاس‌ها سنگرِ صبر و امیدِ مرا از دلتنگی‌هاے دشوار و سنگینِ روز بازمی‌ستاند

امشب بوے تلخِ سروها
شعله‌ے عشق و آرزوها را ڪہ تازه‌تازہ در دلِ من زبانہ می‌ڪشد خاموش می‌ڪند

امشب سمفونے تاریڪِ یاس‌ها و سروها اندوهِ ڪهن و لذتِ سرمدے را در دل من دوبارہ بہ هم می‌آمیزد

امشب از عشق و مرگ در روح من غوغاست...

#احمد_شاملو

#شبتان دور از دلتنگى💙

1 month ago

#شبی_تنها

شبی تنها
میان کوچه‌های شهر، با یادت
شدم سرمست و عالم حال من را دید
چنین عشقی نمی‌میرد
اگر حتّی تو هم از خاطراتت دست برداری
کسی یک عاشق دیوانه را، جدّی نمی‌گیرد

شبت مهتاب و حالت خوش
که من احساس دل را با تو فهمیدم
خوشا بر من
که در عشقت غرورم را به پای دل
برای دلبری چون تو فدا کردم،
نترسیدم...

#حمید_رضا_یگانه

1 month ago
*****☕️******🍁***

*☕️*🍁
عصرم را
از هر کجا
که شروع کنم
آخرش
ختم می شود
به دلتنگی برای تو ...#رضا_کریمی#عصرتون_خوش❣️**

1 month, 1 week ago

**.
این سوی دست‌های تو ـ من هستم
آن سوی گیسوان تو - ویرانی زمین!

اما جهان فریبِ بزرگی است
تنها همین دو ساحت مجهول نیست
تو از نگاه من
- شکسته‌ترین پل‌ها -
عبور خواهی کرد
و رو به سوی جهانی خواهی رفت
روشن‌تر از حضور آینه در مهتاب.

دیر آمدی
همیشه آن که به من می‌رسد
دو بار دیرتر از سرنوشت می‌آید؛
دو مرگ پیش‌تر از خواب!

تو آفتاب تازه‌ترین سرزمین گمشده‌ای
من ماه ديرسال‌ترین رؤیاها
با آنکه رو به روی یک‌دیگریم
از همیشه دورتریم.

بي‌شک تویی همان که در تمام جهانش می‌جستم.
اما منم همان که تو می‌خواهی؟
زنجیرهای من گران‌تر از آنند
که با نگاه تو بر خاک افتند.

همیشه آن که به من می‌رسد
دو بار دیرتر از سرنوشت می‌آید.

ای دیر یافته!
با من‌که فرصت کوتاهی هستم
منشین به نوشخند
واکن به روی زخم صاعقه
هر جا که پنجره‌ای می‌بینی

شاید برای بردن نامت
در خانه‌ای،شکفته‌تر از بغض سرد من
گرم و تپنده، حنجره‌ای باشد.

صدای من ملول‌ترین جاشوان جهان می‌شد
اگر تو را برای شنیدن می‌خواست.

ازین صدا که منم
تا سکوت سایه‌وار تو
فرسنگ‌ها ستاره گرم تماشاست.

اگر تو آن پرنده نباشی
که جستجوی آشیانه به پروازش وا می‌دارد؟

همیشه آن که به من می‌رسد
دو بار دیرتر از سرنوشت به دنیا می‌آید.**#یوسفعلی_میرشکاک

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago