𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago
تولد دوباره یا رنسانس چگونه رخ میدهد؟
پاسخ در همان بحثِ اقدامِ نظامیِ اخیرِ اسرائیل است.
دلیل خوشحالیم این بود که: مردم ایران و سیاسیونش، واقع گراتر شدند و دیگر به ناجی بیرون از خود متکی نمیشوند.
رنسانس؛ یعنی فلسفه جدید ، یعنی همه چیز از خود من آغاز و به خودم ختم میشود.
پدید آوردنده همه چیز من هستم و تغییر دهنده هم، من هستم.
ناجی آسمانی و زمینی وجود ندارد، چنانچه خدواند؛ در قرآن به صراحت میگوید: [ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر آنکه خودشان خواهان تغییر سرنوشت خویش باشند.]
و دیدیم که دولتمردان آمریکا، بارها تاکید کردند ما نمیخواهیم در ایران تغییررژیم انجام دهیم. در حالیکه روزگاری خیلی ها امید داشتن به دست نجاتبخش آمریکا.
به غیر از آن ، همه متوجه شدند که اسرائیل هم، بخشی از آمریکاست! وقتی آمریکا نمیخواهد یعنی یکی مثل اسرائیل هم، دیگر نمیتواند.
یک زمانی انسان، خورشید و ماه را پرستش میکرد؛ یک زمان کوه و دریا.
روزگاری خدایان و بت ها فرمانروایان و پادشاهان را.
بعد آگاه شد که همه اینها بیهوده هستند. و روی به «یکتا پرستی و اعتقاد به خدای یگانه» آورد. آنگاه هم تصور میکرد؛ خدا یک موجود است که آن بالا نشسته و امورات را کنترل میکند.
و سپس به این نتیجه رسید که آفریدگار به این شکل که تصور میکند نیست.
و نهایت به اینجا رسید که، باید اول خودش را بشناسد تا بعد به شناخت دیگر مسائل برسد.
فهمید که همه چیز از خودش منشأ و نشأت میگیرد و باید به خود رجوع بکند.
او همه عالم را گشت و رفت، آخر به خویشتن بازگشت.
به طبیعت، و ماهیت شگفت انگیز و بسیار قدرتمند خودش پی برد. درک کرد که چه توانایی ها ،استعدادها و پتانسیل ها در طبیعت خودش نهفته است.
او عقل دارد هوش دارد احساسات و منطق دارد.
قدرت تکلم گفتار ، تجسم و تخیل نوشتن ، حسابات ریاضی فیزیک ، علم هنر ، صنعت و ساخت و سازد نوآوری دارد.
میتواند بیندیشد؛ برنامه ریزی بکند طرح ها و فنّ ها پدیدآورد.
کار و تلاش بکند با انسانهای دیگر همکاری نموده، دنیای خودش را توسعه و رشد ببخشد.
میتواند پیشرفت بکند جلو برود یاد بگیرد و یاد بدهد.
او ، آزاد -مختار -هوشیار و با توانایی های مختلف خلق شده؛
میتواند خودش و محیط پیرامونیش را تغییر دهد و یک جهان خوب و زندگی سعادتمندانه برای خودش و سایر همنوعانش درست بکند و آن را تا بی نهایت ها ارتقاء بخشیده به رشد برساند.
«پس ناجی، خود انسان است» ناجی منم، کافیست که از غفلت بیدار شده آگاهی و علم پیدا بکنم و جهان خود را هر طور که بر وفق میلم هست بسازم.
لازم نیست انسان دیگر منتظر معجزه ها، و منتظر یاری و نجات نیروهای خارج از خویش باشد.
چون هیچکس، از خوشبختی خود؛ به من هدیه نمیکند!
این خودم هستم که هر آنچه را میخواهم مثل بقیه، بدست میاورم.
در نهایت ، فکر میکنم مردمان خاورمیانه؛ در حال رسیدن به این نقطه هستند، یعنی رنسانس در حال تحقق است.
البته که تولد با سختی و رشد با رنج همراه میباشد.
این رنسانس، موجب خواهد شد ملتها و طبقه نخبگان منتظر دولتها نباشند، یا اینکه که نیروهایی از آسمان یا زمین برایشان کاری انجام دهند! بلکه خودشان وارد عمل شده و کارهایی که برای و به نفع خود و محیط پیرامونیشان است انجام خواهند داد.
البته که در این مسیر ،نسخه ها راهکارها و شیوه هایش را هم اکتشاف و اختراع خواهند کرد.
و پُلی برای گذر از این جهنم و رسیدن به بهشت خواهند ساخت.
(✍رحمان اوکتای)
⏭ Metam
✅ @pishroaz
آغاز رنسانس خاورمیانه
چند روز پیش ، من در صفحه اینستاگرامم سوالی مطرح کردم که: [ راهکار برای نجات خاورمیانه و حل بحران فلسطین چیست؟] پاسخ های متنوع و قابل تأمل از مخاطبین دریافت کردم ؛ که آن را در سه بخش جمع بندی نموده ام: 1_ همه بلاها با سقوط دو امپراتوری عثمانی و قاجار آغاز شده تا اینها دوباره به منطقه بازنگردند وضعیت درست نمیشود.
2_ تشکیل اتحادیه منطقه ای ، مشابه [اتحادیه اروپا] در خاورمیانه‾ وضع قوانین جدید ، و ایجاد صلح پایدار با مشارکت همه دولتها.
3_ همه دولتها و سیستم های سیاسیِ خاورمیانه دست نشانده هستند! و تقسیمات اراضی و تصمیمات سیاسی بصورت ناعادلانه و توسط خارجی ها برگزیده شده ؛ راهکار ایجاد شدن دولتهای مدرن و دموکراتیک، کوبیدن و ساختن دوباره این سرزمین هاست.
من به این 3 عمده نظر مخاطبان احترام میگذارم، و معتقد هم هستم که با این راهکارها میتوان خاورمیانه را از وضعیت فعلی خلاص کرد.
ولی، مسئله کمی عمیق تر و پیچیده تر است و میخواهم موضوع را از ابعادهای دیگر هم مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
نخست از اقدام نظامی اسرائیل به ایران شروع میکنم ، در این حادثه دو نقطه برایم روشن شد: اول اینکه، در این حمله اخیر؛ یک اتفاق مهم و تاریخی رخ داد. تا قبل از اقدام اسرائیل، بسیاری در ایران فکر میکردند که پاسخِ نظامیِ اسرائیل، منجر به تحولات بزرگی میشود و در بخشِ مخالفینِ حکومتِ ایران ؛ یک امیدواری بزرگی ایجاد شده بود که، اسرائیل را به چشم نیروی ناجی میدیدند و تصور داشتند اسرائیل با یک سری اقدامات مخرب و حمله نظامی سخت، منجر به تضعیت حاکمیت در ایران شده و شرایط برای [تغییر رژیم] فراهم خواهد شد. ولی، به هنگام عمل ؛ همه این تصورات باطل شد. یکبار برای همیشه، جامعه ایران درک کردند و به این باور رسیدند که؛ هیچکس از خارج برای نجات و تغییر سرنوشت آنها کاری انجام نخواهد داد. این موضوع، شخصاً برای من مایه خوشحالی شد! چون جامعه از «خیال پردازی و اتکاء به ناجی از بیرون» به «واقع گرایی و اتکاء به خود رسید»
همه فهمیدند که باید، به خود متکی بود و منطق جای رویا را گرفت.
نقطه دوم: برملاء شدن ماهیت دولتها در خاورمیانه بود ؛ همه به این نتیجه رسیدند که در واقع؛ اسرائیل [استقلال عمل و سیاسی لازم] را در اختیار ندارد، بلکه در نهایت؛ این آمریکا است که: یا برای اسرائیل تصمیم میسازد، یا در تصمیماتش تاثیر گذاشته و مسیر اهداف را تغییر میدهد.
اسرائیلی که خودش توانایی عملی کردن اهدافش را بدون تایید آمریکا ندارد چگونه میتواند نجات دهنده دیگران باشد.
این بحث را در خاطر داشته باشید؛ تا بپردازیم به سوال من، یعنی: راه گذر از «جهنم خاورمیانه ، به بهشت خاورمیانه» _
مابین اینها، باید یک «پل صراطی» وجود داشته باشد که عمدتاً: مسیحی ها میگویند [راه رستگاری و رستگار شدن] یا در تورکی: [قورتولوش و فرهنگهای دیگر، خلاصی و نجات]
جوهر کلام : [از این جهنم ، راهی باید ساخت و یافت برای رسیدن به بهشت]
ما، در تورکی «اویانیش و یئنی دن دوغولماق» میگوییم؛ در غرب رنسانس و شرق ، تولد دوباره انتهاض گفته میشود.
راه رستگاری و این پل صراط از «رنسانس و انتهاض» پدید می آید و یا اینکه: یافته و ساخته میشود. چون که رنسانس؛ انسان و جامعۀ انسانی را منقلب میکند از این انقلاب هم؛ مسیر نجات و سعادت بعمل می آید.
تصور میشود که، رنسانس مخصوص اروپا و غرب است و این واژه چون زیاد کاربر دارد، فکر میکنیم که اختراع آنهاست. ولی رنسانس، یک اختراع و مربوط به غربیها نیست؛ بلکه [اکتشاف و شهود] است.
که غربیها، زودتر از بقیۀ بشریت به این اکتشاف و شهود دست یافته و راه رستگاری را پیدا کردند.
راز ترقی ، خلاصی و سعادت غربیها این است که؛ دقیقا طی مراحل کردند.
و گرنه در [روسیه ، آمریکای جنوبی و آفریقا و آسیا] هم انقلاب های زیادی رخداد، ولی هیچکدام منجر به نتایج مطلوب نشد. چون انقلاب، پیش از رنسانس، فایده ای ندارد. در اینصورت، تنها یک اتفاق بدون زیربنا، و زایمان پیش از موعود است که؛ منجر به کودکان ناقصی مثلِ: [کوبا ونزوئلا_ شوروی و کره شمالی میشود.]
رنسانس تشکیل ریشه هاست ، و حیاتِ سعادتمندانه از آن ریشه ها، رشد و نمو پیدا میکند.
زایش، باید پس از رشدِ کاملِ نوزاد در شکم مادر و در موعدی که به نقطۀ تولد رسیده انجام گردد؛ وگرنه بدون طی مراحل و فرایندهای لازم، موجودی که متولد میشود ضعیف ناقص و علیل خواهد بود.
در خودِ خاورمیانه هم، امپراتوریها فروریختند؛ حکومتهایی ساقط شدند انقلابهایی بوقوع پیوست؛ سپس کشورها و دولتهایی ایجاد شد. ولی وضعیت نه تنها مطلوب نشد، بلکه بدتر از قبل هم شد. چون جامعه منجمد که به رشد نرسیده، مرحله رنسانس را طی ننموده و مستقیماً وارد مرحله انقلاب شود نتیجه اش همین میشود.
امّا خوشبختانه، کم کم خاورمیانه هم در حال درک رنسانس و وارد شدن به آن فضاهاست.
🔻ادامه دارد..
⏭ Metam
✅ @pishroaz
باشلیق: نادر شاه آخرین جهانگشای آسیا
یازار و آراشدیران: دکتر رحیم آغ بایراق
-----------------------------------------------
2️⃣6️⃣ci görüş
#تاریخ
#پادکست
#آزربایجان
#آذربایجان #نادر_شاه
#بیلگه_میش #خاقان #تورک #تاریخ_باستان_آزربایجان
منابعی که برای بحث نادرشاه در این پادکست :
لارنس
لاکهارت
جیمز فریزر
ولادمیر مینورسکی
پاول هرن
میرزا مهدی خان استرآبادی
فریز تایتلر
محمد کاظم
صادق رضا زاده شفق
و...
@tarixbil
⏭ Metam
✅ @pishroaz
اسامی با پسوند خان و آغا(آقا) و خانیم و بَی در آذربایجان
اسم ها و القاب یکی از مهمترین اسناد شفاهی در مورد هویت میباشد
همچنان که ادبیات و فرهنگ شفاهی قابل اعتمادتر از مکتوبات میباشد
در آذربایجان اسم بسیاری از افراد دارای پسوند مذکور میباشد
بعنوان مثال: خان میرزا _ آغامیرزا _ خان آغا _ شوکت خان _شوکت خانیم_بؤیوک آغا_بؤیوک خانیم_ بالا خان _ بالاخانیم_خیرداخانیم_گۆل آغا_گول خانیم_گؤیچک خانیم_آغابَییم_خانیم بَییم_ننه بَییم_خان داداش_مشدی آغا_زرخانیم_آلاخان_آغاخان_خان علی_محمدآغا_آغاملیک_ملک خانیم_ملیک بَییم_خان کیشی_عزیزخانیم_ننه خانیم_خانیم ننه_آلماس خان_قیزبَی_ساری خان_ساری خانیم_
حتی کلماتی چون حاجی خانم و حاجی آغا هم از این نامگذاریها به یادگار مانده
من این تعداد اسم را گفتم که الان هم در شهرها و روستاهای آذربایجان این اسامی موجود هستند و مخاطبینم میتوانند صدها مورد از این اسمها را بنویسند
این اسامی و القاب از هزاران سال تا الان بین ملت آذربایجان و دیگر طوایف تورک مرسوم بوده ضمن اینکه این اسم ها که خان آغا بَی به مفهوم بزرگ سرور والامقام میباشند و نشانگر میزان ارزش و اهمیت توروکهای آذربایجان به جایگاه انسان را نشان میدهد
خبر از یک حقیقت دیگر هم میدهد
بعد از مسلمان و شیعه شدن ملت آذربایجان اسامی عربی و ائمه هم بین تورکهای آذربایجان مرسوم شد بعضاً اسامی ترکیبی از تورکی_عربی شد
ولی قبل و بعد از اسلام هم اکثر به اتفاق اسامی و القاب بین آذربایجانیها مشتق از همان اسامی ذکر شده بود
ما شاهد این نیستیم که آذربایجانیها از اسامی چون کمبوجیه میترا داریوش خسرو کوروش و شاهدخت و ساسان استفاده بکنند و ادعای مضحک در این مورد که آذربایجان همواره بخشی از تمدن تخیلی _ توهمی ایرانشهرپارسی بوده را رد میکند
چون نوع پوشش نوع گویش اسم ها لقبها رسم و آیین ها رقص و هنر و موسیقی و فرهنگ آذربایجان نشان میدهد که اتفاقاً آذربایجان منبع و مرکز تمدن و هویت تورکی بوده
و این ملت هیچ سنخیتی با قبایل مهاجر هندوتبار ندارد
چون هم در طبقه حاکم هم در اجتماع در آذربایجان همه در طول تاریخ از این اسامی و القاب استفاده کرده اند
مثل: خاقان(سلطان و پادشاه) _ خاتین یا بَییم/بیگیم(ملکه) _ اَرَن لر( طبقه نخبه بزرگان حاکمان دانشمندان) _ بی لیک( بخش) _ خانلیق(منطقه استان) _ خاقانلیق( مملکت \ پادشاهی) _آغالار( مسئولان میانی نظامیان سیاسیون) _ ائلخان ( رهبر طایفه و قبیله)
همین مدنیت شفاهی و یادداشت های هویتی ما خودش یک سند محکمی برای اثبات حقیقت هاست
در این جغرافیاها عرب تورک هندی یهودی مسیحی چشم بادامی تاجیک
همه زندگی کرده اند ولی هیچکدام تبدیل به آن دیگری نشده اند تنها این فاشیست های دیوانه و متوهم هستند که با توجیهات و دلایل مسخره تلاش دارند که یک مملکت بزرگ و مردمانش را به ریشه های خودشان که اتفاقا از هند هجرت کرده اند ( مهاجرت آریاییها) وصل بکنند ولی این وصله نچسب است
در اینجا هر اتفاقی در طول هزاران سال رخ داده جنگ جدل ویرانی آبادی صلح و ناامنی امّا هیچوقت هویت ها تغییر نکرده اند و هیچگاه هم تغییر نخواهند کرد
میلیون ها برابر قویتر باهوش تر مصمم تر و موفق تر از ایرانشهریان پارسگرا ، در اروپا نازیها بودند آنها هم دقیقاً میگفتند همه اروپا متعلق به آلمان است و تلاش کردند تا همه جا را تصرف و هویت همه را یکسان کرده و اروپا را به آریایی خالص تبدیل نمایند ولی عاقبت با همان توهمات و رویاهای پوچ و شیطانیشان دفن شدند
با قاعده طبیعت که هویت انسانها هم بخشی از آن است نمیتوان بازی کرد چون طبیعت آنهایی را که نمیخواهند از جهل و کج راهه دست بکشند با درس هایی تلخ به راه راست میاورد.
چارلز ویلن ، موفقیت یک ساختار سیاسی و اجتماعی را در گزینه میانه یا سوم می بیند
او در کتابش شرح میدهد که تمرکزگرایی و گریز از مرکز چیزی بود که ایالات متحده را اوایل به یک بن بست کشانده و دو بلوکی موجب خستگی سیاسی شده بود بدین ترتیب بین اینها یک ایده ای خلق شد
آنهم کثرت در عین وحدت بود
همین ایده بن بست را شکست و موجب توسعه و حل بسیاری از مشکلات شد
در ایران دو بخش حاکمیت و اپوزیسیون وجود دارند که نه امکان تفاهم و همگرایی بینشان وجود دارد نه به تنهایی قادر به حل ریشه ای مسائل هستند
این عنصر تورکها و آذربایجان است که مثل همیشه تاریخ همان ایده ناب است
آذربایجان فرای این فضا و در نقطه ای عقلانی تر و منطقی تر ایستاده
برای نخستین بار احمدوحیدی وزیر کشور دولت رئیسی گفت که آذربایجان نباید به تهران امید ببیند و لازم است خودش ، مشکلاتش را حل بکند
قبل از آنهم موضوع 10 منطقه اقتصادی مطرح شده بود
باید در نظر گرفت انقلاب و تحول به معنای ساقط سازی یک حکومت نیست با استفاده از پتانسیل های قانونی میتوان همان تحول را ایجاد کرده و از این بن بست با پیشاهنگی آذربایجان خارج شد این به نفع همه است
این تمرکزگرایی محض یک قرنی باید کنار گذاشته شود چون که نتایجش فاجعه بار بوده
ایران همیشه بصورت متکثرانه و با واحدهای منطقه ای اداره میشد و این نوع بسیار موفقیت آمیز بود
باز هم این مردم توانایی اداره امور خود را دارند و باید از الگوهای موفق تاریخ استفاده کرد
اگر بخش قابل توجهی از میزان درآمد و ثروت هر منطقه به خود آن اختصاص داده شود مسئولان و مردم همان منطقه میتوان امورات خودشان را اداره کنند
با این شیوه هم میتوان از این وضعیت نابسامان اقتصادی خلاص شد هم میتوان به محاصره اقتصادی و تحریم ها پایان داد
امیدواریم مرکزنشینان نه امروز و منافع امروزی بلکه طول حیات را در نظر بگیرند
و ما آن توانایی را داریم که به راحتی این شرایط را تغییر داده اصلاح کنیم و مرحله ای از توسعه و پیشرفت را تجربه نماییم
همانطور که نظریه داروین و علم بر رشد موجودات بصورت تکاملی اشاره دارد
ملتها هم در این ساختار بوجود آمده اند
هزاران سال طول کشیده که گروهی از انسانها کنار هم زندگی بکنند بصورت فیزیکی و معنوی تکثیر شوند
دارای اشتراکات ژنتیکی و فرهنگی مشترکی باشند
به مرور دستاوردهایی کسب بکنند و برای خود سرزمین تاریخ تمدن آداب سنن و جایگاهی در چرخه حیات خلق کنند
و هر ملتی به ادامه دادن به این چرخه تکامل خود میتواند هرچه بیشتر تمدن خود را وسیع و غنی سازد
یک ساختمان را در نظر میگیریم
بنایی عمرانی و معماری میتواند روی پروژه موجود و بنیان هایی که وجود دارد ادامه پیدا بکند و تکمیل شود
این ممکن نیست بخشی از یک ساختمان را از آن جدا کرد از پایه ها و ریشه هایش ساقط نمود و در جایی دیگر ساختش
تورک بودن ، تنها یک لغت و لقب نیست
بلکه همان بنیانها و ریشه هاست همان خط تاریخی است که یک ملت در طول هزاران سال توانسته اند برای خود هویت و موجودیت بسازند
و حیات امروز و آینده شان هم به همین مسیر بستگی دارد
چه در مورد اقتصاد چه مسائل فرهنگی و اجتماعی چه امورات سیاسی چه زندگی شخصی و چه عمومی
همگی به این کلمه بستگی دارند
منِ تورک چه یک کارگر ساده باشم و چه یک دانشمند اگر بروم چین یا کانادا ، در واقع به ابزار دست آنها تبدیل خواهم شد و باید تسلط آنان را بپذیریم
هیچگاه نمیتوانم در سرزمین و درون ملتی بیگانه به اوج برسم و دارای اختیار و غرور باشم
تنها نقطه ای که مرا به آزادی آسایش سربلندی اقتدار و سعادت میرساند هویت من است هویتی که ریشه در خاک و ملت خودم دارد
اگر من تماماً هویتم را هم زیرپا بگذارم و تمام کمال با جان دل در خدمت ملتهای بیگانه باشم بازهم آنها هیچگاه مرا بعنوان یکی از خودشان نخواهند بپذیرفت
چون که مسیر تکاملی و ریشه آنها با من فرق دارد امکان این وجود ندارد که من بتوانم ریشه و هویتم را تغییر دهم یا تعویض بکنم
منافع سیاسی و ایدئولوژیک باعث میشود عده ای در جهان تلاش بکنند که تعریف دلخواه خود را جایگزین هویت واقعی ملتها بکنند ولی این یک سم است
ایدئولوژی ، نمیتواند هویت یک انسان و ملت را دربرگیرد هویت فراتر و بسیار والاتر از این مسائل است
این موضوع نه از منظر سیاسی و ایدئولوژیک بلکه از نظر طبیعی و علمی دارای اهمیت است
و به همین دلیل ، هویت اینقدر ارزشمند است و باید برای حفظ آن تمام تلاش را انجام داد.
و امّا خوشبختی ، خوشبختی چیست و رابطه آن را با هویت
خوشبختی هم ارتباط مستقیم با هویت خاص و عام انسان دارد
بنظر من خوشبختی یعنی ، انسانها در زندگی شخصی خود و در زندگی جمعی
خوشبختی را چنین میتوان تعریف کرد که حیات انسان در حرکت و چرخش باشد
و بدبختی به مفهوم توقف حیات میباشد
زمانیکه امکانات موقعیت ابزارها و فضای مورد نیاز برای پیش بردن و حرکت کردن زندگی انسان فراهم باشد ، میتوان آن را خوشبختی نامید
جسم روح و روان انسان ، در حال فعالیت و حرکت باشند رشد بکنند و از امنیت آسایش و ثبات برخوردار باشند
جریان داشتن زندگی همان خوشبختی است
یعنی زندگی برای انسان یا یک ملت متوقف نشده در حال حرکت است توسعه می یابد ترقی پیدا میکند سرعت این حرکت بیشتر و بیشتر میگردد
و هویت موتور محرکه این حرکت میباشد
هویت همان قوهّ یست که زندگی انسان را جلو میبرد
در هویت عام ، اشتغال یا کسب و کار که منجر به درآمد و تأمین نیازهای حیات میشود ، تابعیت برای انسان امکانات و ابزارها فراهم میسازد
عقاید ، سمت و سوی
هویت ، تعریف هویت و رابطه اش با خوشبختی
شاید بپرسند که خوشبختی یعنی چه؟ البته من تلاش خواهم کرد( نه با دیدگاه انفرادی بلکه تحقیقی و مطالعاتی) به این هم بپردازم که خود خوشبختی چه معنایی دارد
در نظر من ، دو نوع ایدئولوژی وجود دارد: ایدئولوژی خاص _ ایدئولوژی عام
ایدئولوژی خاص مربوط و محدود به یک گروه از انسان ها میباشد
و ایدئولوژی عام ، جهانشمول است و عمومیت بشر را در بر میگیرد
هویت انسان را این دو نوع ایدئولوژی تعیین میکند
در واقع ما دارای یک هویت خاص میباشیم و یک هویت عام
و این دو ملزم و ملزوم همدیگرند
بدون یکی ، آن دیگری نمیتواند انسان را برای حیات و خوشبختی رهنمون سازد
هویت خاص و هویت عام که (نشأت گرفته از ایدئولوژی خاص و عام میباشد) چیست؟
به این موضوع اکتساب و انتساب هم گفته میشود
هویت اکتسابی و هویت انتسابی
هویت خاص ، مشمول فاکتورهایی چون : زبان(مادری) _ تعلق سرزمینی_ائتنیک قوروپ و منسوبیت ملی_تیره یا نژاد _ پوست و فورمهای فیزیکی_لهجه _ مدنیت و فرهنگ ملی _ پدر مادر و اقوام_یا اصل و نسب
انسان ، به نوعی با این هویتش زاده میشود
این هویت و مؤلفه هایش انتخابی نیستند
نمیتوان آنها را انتخاب کرد و بعداً هم به هیچ وجه نمیتوان تغییرشان داد
شرح و نتیجه: هویت خاص_اکتسابی ، هویتی است که غیرقابل تعویض و تغییر است
یک سری مؤلفه های طبیعی_ضروری که انسان در بدست آوردن آنها مختار و منتخب نیست ، مثل پدر و مادر اجداد محل و تاریخ تولد نام و فامیلی زبان قومیت رنگ پوست و غیره
هویت عام_انتسابی ، هویتی است که انسان خودش در شکل گیری آن نقش دارد و قابل تعویض و تغییر هستند مثل تابعیت(ملیت سیاسی و حقوقی) ، شغل ، جایگاه اجتماعی ، دین و مذهب ، عقیده سیاسی
میتوان این تعاریف را هم بکار برد و باید دانست که هویت بر پایه یک سری مستندات و متعلقات نیست بلکه هر انسان دارای دو هویت میباشد.
دو انسان عرب میتواند یکی تبعه انگلستان باشد و یکی کویت ، یکی از آنها میتواند مسلمان سنی مذهب و دین گرای سنتی باشد و آن یکی فردی غیرمذهبی با عقاید سکولار و مثلا طرفدار سوسیالیسم باشد
در اصل هر دوی آنها دارای هویتی ثابت هستند و در مسیر زندگی هویت عمومی خود را هم کسب کرده اند
یا دو نفر آلمانی میتوانند اصلا در آلمان نباشد هر کدام در یک کشوری دیگر زندگی بکنند هر کدام دارای عقاید دیدگاهها و شرایط متفاوت از همدیگر باشند ولی تحت هر وضعیتی آنها کماکان آلمانی هستند
شغل ، دین ، عقیده سیاسی ، تابعیت ، جایگاه اجتماعی و غیره هویت واقعی انسانها نیستند چون هر لحظه میتوان اینها را عوض کرد
اصالت و هویت همان چیزهایی میباشند که هیچگاه نمیتوان عوضشان کرد
برخیها از روی ناآگاهی و برخیها دانسته برای منافع سیاسی این دو موضوع را باهم قاطی میکنند و برای انسانها هویتی واحد تعریف مینمایند در حالیکه انسان خودش تعیین گر و شاخص هویتش است
فرد و افراد دیگر نمیتوانند برای او هویت تعریف و تعیین کنند
در جوامع نرمال و آزاد ، مثلا اگر کسی بگوید من یک سرخ پوست مسیحی هستم هیچ احدی حق ندارد و نمیتواند ادعای او را مورد ترید و رد قرار دهد
اگر او میگوید من سرخ پوست مسیحی ام ، حرف تمام است
چون که انسان ، خودش مختار بر سرنوشت و هویت خویش میباشد
چون هرگونه اقدام و اظهار نظر یک نفر یا یک مجموعه در مورد اصالت و هویت خاص انسانها مصداق بارز فاشیسم میباشد
چون اظهار نظر در مورد اصالت انسانها به مثابه اعمال نژادپرستی و برتری جویی میباشد
بعضی ها ادعا میکنند مردم مصر عرب نیستند و بعداً زبان عربی را فراگرفته اند
ولی باید ادعای خود مصریها را در اولویت قرار داد ، اگر آنها میگویند ما عرب هستیم پس قطعاً درست میگویند و باید بحث را خاتمه داد
سندیت حرف انسانها و ملتهاست
جنگ جهانی دوم آن حادثه وحشتناک ، بخاطر همین ادعا رخ داد و جهان را به جهنم تبدیل کرد چون عده ای با ادعای برتریت نژادی ، به حرف انسانها و ملتها توجه نمیکردند و خودشان برای انسانها هویت تعیین میکردند
فاشیستها آزمایشگاههای ژنتیک را ارگان تعیین کننده واقعیت و خلوصیت نژادی معرفی میکنند ولی قوانین بین المللی همه پرسی و نظرسنجی را
خارج از خویشتن هیچکسی صلاحیت بررسی اصالت انسانها را ندارد
چون وقتی خود انسانها هویتشان را تعیین میکنند موضوع تمام میشود ولی زمانیکه دیگر انسانها برای عده ای از انسانها هویت تعیین بکنند آنگاه شاهد جنگ کشتار و فلاکت خواهیم بود به این علت که برتری دادن به یک اصالت در برابر اصالتهای دیگر ، یعنی مجوز حذف فیزیکی و روحی انسانها
ما همانی هستیم که خودمان تعیینش میکنیم و چون هیچ کس در موجودیت اصالتش نقشی نداشته پس نمیتوان یک اصالت را برتر از بقیه دانست انسان ، دستگاه و ربات نیست که آن را بروفق میل خود تغییر دهیم انسان جزوی از هستی و طبیعت است و باید آن را همانطوری که هست پذیرفت.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago